تشرین
تِشْرین، صورت متأخر نام ماهی که در گاهشماریهای رایج در بینالنهرین و نواحی مجاور، مقارن با اعتدال پاییزی آغاز میشده است. در صورت کهن گاهشماری بابلی، سال در نقطـۀ اعتدال پاییـزی و با ماه تشریتو ــ مأخوذ از واژۀ آرامی شرو (شروع) به معنی آغاز کردن (لانگدون، 29؛ جودائیکا، ذیل «تشری») ــ نو میشد (البته آغاز سال بابلی بعدها به نقطۀ اعتدال بهاری/ آغاز ماه نیسان منتقل شد، نک : تقیزاده، 65). این نام به صورت تشری در گاهشماری یهود (جودائیکا، همانجا)، تشریتو در گاهشماری کلدانی (تقیزاده، همانجا)، و تشرین اول و دوم در گاهشماری سریانی (عریب، 147، 161) راه یافته است. در گاهشماری مسیحی کنونی رایج در برخی کشورهای عربی نیز، به مانند گاهشماری سریانی، دو ماه نخست پس از اعتدال پاییزی، تشرین اول و ثانی (مطابق با اکتبر و نوامبر گریگوری) نام دارند.
1. تشری، ماه هفتم تقویم مذهبی و نخست تقویم عرفی یهود که در برخی مآخذ معتبر دورۀ اسلامی به صورت تشرین نیز آمده است (بیرونی، القانون ...، 1/ 197؛ گردیزی، 473؛ قس: بیرونی، الآثار...، 275: تشری). نام این ماه در گاهشماری یهودی متأثر از دوران سکونت آنان در بابل است (جودائیکا، همانجا). در این گاهشماری تشری 30 روز دارد و به گفتۀ بیرونی (همانجا) یک اول ماه (غُرّه) بیشتر ندارد. هرچند اگر شروع ماههای یهودی بر اساس محاسبه، و نه رؤیت هلال ماه، تعیین شود، در آن صورت تشری دو اول ماه خواهد داشت (جودائیکا، ذیل «رُش هاـ شانا»). برای محاسبۀ روز اول تشری که به آن «رُش هاـ شانا» میگویند، قواعد چهارگانهای به نام «دِحیَّ» وجود دارد. از جملۀ این «دحی»ها این است که «روزۀ کبور» (نک : ادامۀ مقاله) نباید به روز جمعه یا یکشنبه بیفتد (جودائیکا، ذیل «تقویم»). بر اساس این قواعد روز اول تشری نمیتواند یکشنبه، چهارشنبه یا جمعه باشد و در صورتی که چنین شود، یک روز پیش یا پس از آن را اول ماه میگیرند (بیرونی، همانجا).
از جملۀ مناسبتهای این ماه نزد یهودیان میتوان به این موارد اشاره نمود: 1. عید سر سال که در روز اول تشری برگذار میشود و به اعتقاد آنان روزی است که ابراهیم (ع) اسحاق را قربانی کرد (همو، القانون، 1/ 199؛ گردیزی، 475). 2. روزۀ «کدلیا ابن احیقام بن شافان» در روز سوم. در این روز بنیاسرائیل به کمک قومی کلدانی بر «کدلیا» پادشاه بیتالمقدس شوریدند و وی را کشتند (همانجاها). 3. روزۀ «رباعقیبا» در روز پنجم به مناسبت وفات 20 تن از رؤسای بنی اسرائیل (بیرونی، همانجا؛ گردیزی، 476). 4. روزۀ «عذاب» در روز هفتم. در این روز بنیاسرائیل بهسبب خطای پیامبرشان داوود(ع) مورد غضب خداوند قرارگرفتند و 70 هزار نفر از ایشان مردند (بیرونی، همانجا؛ گردیزی، 476-477). 5. روزۀ «کبور» (کفاره) در روز دهم روزی است که بنیاسرائیل از گوسالهپرستی توبه کردند. اگر این روز شنبه باشد، به آن عاشورا میگویند. روزۀ این روز واجب است (بیرونی، همان، 1/ 199-200؛ گردیزی، 477). 6. «عید مظال» (سایه). شروع آن در روز پانزدهم و پایان آن در روز بیست ویکم است و به آن روز عرابا (= درخت بید) یا بیدبیدان گویند. در تورات به آنان امر شده است که در این روزها از کارهای روزمره دست بردارند و در روز نخست میوۀ درختان را گرد آورند و سپس در سایه استراحت کنند (سفر لاویان، 33:23-43؛ سفر اعداد، 29: 12-35). 7. «عید الجمع» در روز بیست و دوم که هشتمین روز پس از شروع عید مظال است (سفر اعداد، 29: 35-39). 8. «عید تبریک» یا عید برکت در روز بیست و سوم (بیرونی، همان، 1/ 200؛ گردیزی، 478).
2. تشرین اول و دوم در گاهشماری سریانی و سریانی- مقدونی (یا به تعبیر بیرونی: رومی) که به ترتیب 30 و 31 روز دارند. سال سریانی با تشرین اول آغاز میشود، اما در گاهشماری رومی (که سال با «کانون دوم» شروع میشود)، تشرین اول و دوم ماههای دهم و یازدهم به شمار میآیند (بیرونی، همان، 1/ 70-71). گاهشماری رایج در میان مسیحیان نیز اغلب گاهشماری سریانی و رومی بوده است. به گفتۀ بیرونی ( التفهیم، 237) آنان این گاهشماری را با مبدأ سلوکی به کار میبردهاند. نزد فرقههای مختلف مسیحی مناسبتهای مختلفی در ماههای تشرین اول و دوم وجود دارد، از آن جمله: 1. ذکران ابراهیم (ع) در روز نهم تشرین اول، که در این روز در آتش افکنده شد و به خواست خدا نجات یافت. 2. ذکران اصحاب کهف در روز بیستم از تشرین اول. روزی است که در آن اصحاب کهف از خواب بیدار شدند. 3. شروع روزۀ میلاد در شانزدهم تشرین دوم (برای فهرست کامل مناسبتها و اختلاف فرقههای مختلف در آنها، نک : بیرونی، الآثار، 309، القانون، 1/ 239).
3. گاهشماریهای حرانی و صابئی: در جهان اسلام دو گروه به نام صابئین معروفاند. یکی اسیرانی که بختنصر به بابل آورد و ایشان در بابل ماندگار شدند و دیگری حرانیانی که در زمان مأمون برای اینکه جزو اهل کتاب محسوب شوند، نام صابئین بر خود نهادند (همو، الآثار، 318). بیرونی گاهشماری صابئین حقیقی را که «دینشان ترکیبی از مجوسیت و یهودیت است»، همچون گاهشماری یهودیان دانسته است، جز اینکه آنان در ابتدای نام هر ماهی کلمۀ هلال را اضافه میکنند و بر خلاف معمول، ابتدای ماه قمری را از روز دوم مقارنه حساب میکنند. در این گاهشماری سال با «هلال کانون دوم» آغاز میشود، ولی ماهها از «هلال تشرین اول» شماره میشوند، از این رو تشرین اول و دوم دهمین و یازدهمین ماه سال، و اولین و دومین ماه در ترتیب ماهها به شمار میآیند (همان، 318-319). ابن ندیم (ص 322) نیز از نوعی گاهشماری حرانی یاد میکند که آغاز آن با نیسان بوده است، در این صورت تشرین اول و دوم هفتمین و هشتمین ماه سال حرانی قرار داشتهاند. وی به برخی از مراسم آنها در این ماهها اشاره میکند، از آن جملهاند: تشرین اول: 1. عیدالحبل در بیست و پنجم این ماه (همو، 319). 2. در نیمۀ این ماه برای مردگان خود خوراک میسوزانند و آب یا شراب بر آتش میریزند و برآناند که مردگان این غذاها را میخورند (همو، 323). تشرین دوم: از بیست و یکم تا بیست و نهم را برای «خدای بَخت» روزه میگیرند و هر شب از این ایام مقداری نان، جو، کاه، مورد، روغن زیتون و بان را با هم مخلوط کرده، در خانه میپراکنند و همراه با این کار جملاتی را خطاب به «فالگیران بخت» بر زبان میآورند (همانجا).
در کتب «انواء» (ه م) در بیشتر روزهای ماه تشرین باد و باران پیشبینی شدهاست، هر چند بنا بر گفتۀ درست بیرونی، «نوء» و اوضاع جوی این ماهها بستگی به اوضاع اقلیمی آن مکان دارد. همچنین در روز هفتم از تشرین دوم، نوعی پیشگویی در مورد میزان بارندگی در سال مرسوم بوده که بر اساس طلوع و غروب زهره صورت میگرفته است (بیرونی، الآثار، 243، 245؛ عریب، 147، 161؛ برای نمونه، نک : ه د، تموز). ابن وحشیه در الفلاحة النبطیة (1/ 232-238) مفصلاً دربارۀ وضع کشاورزی و نوع محصولات در ماههای تشرین اول و دوم و اعمالی که در این ماهها باید انجام داد، بحث میکند؛ از جمله آنکه این ماهها برای غرس درختان مناسب است و همچنین انگوری که در این ایام به دست میآید، مناسبترین انگور برای تهیۀ شراب است.
مآخذ
ابنندیم، الفهرست، بهکوشش فلوگل، لایپزیگ، 1871-1872م؛ ابنوحشیه، احمد، الفلاحة النبطیة، به کوشش توفیق فهد، دمشق، 1993م؛ بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، 1923م؛ همو، التفهیم، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، 1362ش؛ همو، القانون المسعودی، حیدر آباد دکن، 1373ق/ 1954م؛ تقیزاده، حسن، بیست مقاله، تهران، 1346ش؛ عریب بن سعد، الانواء (نک : مل ، پلا )؛ عهد عتیق؛ گردیزی، عبدالحی، تاریخ، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363ش؛ نیز: