تعقیبات
تَعْقيبات، عنوانی در فقه و آداب دينی ناظر به مجموعهای از اعمال مستحب که به دنبال نماز انجام میگيرد.
نماز به مثابۀ مهمترين فريضه ای که در دين اسلام به اقامۀ آن امر شده است، مبنايی برای شکل گرفتن طيفی از آداب دينی است که پيشاپيش نماز يا پس از آن، انجام می گيرد و به گونۀ اخير تعقيبات گفته میشود. تعبير تعقيب، در اخباری از زبان امام صادق (ع) به کار رفته (کلينی، 3/ 341؛ ابن بابويه، 1/ 329)، و در سدههای متمادی همواره رايج بوده است. برخی در تفسير آيههای «فَاِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ، وَ اِلى رَبِّكَ فَارْغَبْ» (انشراح/ 94/ 7-8)، اين دو آيه را ناظر به تعقيبات دانستهاند (نک : طبری، 30/ 236-237؛ طبرسی، 10/ 391؛ ابن قدامه، 1/ 273؛ صاحب جواهر، 1/ 390).
دربارۀ آيۀ شريفۀ «...فَسَبِّحْهُ وَ اَدْبارَ السُّجودِ» (ق/ 50/ 40)، در حالی که برخی مفسران چون ابن عباس آن را به تسبيح پس از نماز يا تعقيبات بازگرداندهاند، شماری از مفسران اهل سنت، آن را اشاره به نماز نافلۀ پس از فريضه دانستهاند (نک : طبری، 26/ 182؛ ابنکثير، 4/ 231). گفتنی است همين معنای نماز تطوع پس از نماز ديگر، از مهمترين موارد کاربرد اصطلاح تعقيب در متون فقهی اهل سنت بوده است (مثلاً نک : ابن قدامه، 1/ 457؛ ابن مفلح، ابراهيم، 2/ 19).
در برخی از منابع روايی، قرائت برخی سور و آيات مانند معوذات (احمدبنحنبل، 4/ 155، 201؛ ابوداوود، 2/ 86)، سورۀ يس (شیخ بهایی، 117) يا آية الکرسی (ابن کثير، 1/ 308) پس از نماز فريضه توصيه شده است.
در روايات و کتب فقهی، بر دعا و ذکر پس از نماز تأکيد شده است. در اين باره ادعيۀ مأثوری نيز وارد شده که از مشهورترين آنها در منابع اماميه، دعای «لا الٰه الا الله وحده وحده...» است (ابوالصلاح، 124؛ طوسی، النهاية، 84-85؛ قس: مسلم، 2/ 888؛ ابوداوود، 2/ 184). همچنين می توان از دعای «اللهم انی اسألك من كلِ خيرٍ احاط بِه علمك ...» ياد کرد که در روايات توصيه شده است (کلينی، 3/ 343؛ ابن بابويه، 1/ 323؛ برای دعاهای ديگر، نک : کلينی، 3/ 343-346؛ ابن بابويه، 1/ 324-325، 327-328). افزون بر ادعيۀ مشترک، برای هر يک از نمازهای روزانه، دعای مخصوصی نيز آمده است (همو، 1/ 326-327؛ ابوالصلاح، همانجا؛ طوسی، مصباح ...، 200، جم ؛ ابن طاووس، 170-171، جم ؛ برای رسالهای مستقل در اين باره، نک : آقابزرگ، 4/ 218).
اين در حالی است که بارها گوشزد شده است که نمازگزار بايد هر آنچه را خواهش دارد، از خداوند بخواهد و دعا کند (ابوالصلاح، همانجا؛ محقق حلی، المعتبر، 2/ 248). در روايات گفته شده است که دعا پس از نماز فريضه، بر نماز نافله رجحان دارد (کلينی، 3/ 342؛ علامۀ حلی، نهاية...، 1/ 510). بر پايۀ روايات، دعا پس از نمازهای فريضه بهخصوص فجر، ظهر و مغرب، مستجاب است (کلينی، 3/ 343-345). برخی منابع فقهی بر اين نکته تأکيد دارند که اذکار و ادعيۀ مأثور بر غير آن فضيلت دارند (محقق حلی، همانجا).
گفتن اذکار مکرر پس از نماز، به اشکال گوناگون مطرح شده است، اما مشهورترين و مؤکدترين آنها در تعقيب هر نماز، تسبيحات حضرت زهرا (ع) است که مشتمل بر 34 تکبير، 33 الحمد لله و 33 سبحان الله است (کلينی، 3/ 342-343؛ ابوالصلاح، همانجا؛ برای ذکر پس از تسبيحات، نک : طوسی، النهاية، 85). در عين حال، به طور کلی به اذکار گوناگون از تمجيد و حمد و تسبيح و تهليل و صلوات بر پيامبر (ص) امر شده است (کلينی، 3/ 341).
در منابع اهل سنت، در باب اذکار و ادعيه به عنوان تعقيب، آن اندازه که در منابع اماميه ديده می شود، بسط نيامده است. در طيفی از آثار آنان، برخی از ادعيۀ مأثور و حتى دعای غير مأثور پس از نماز، مستحب دانسته شده است، در حالی که در برخی از منابع، قعود پس از نماز و ذکر و دعا به سبب خوف از بدعت و داخل شدن آن در سنن نماز، ناروا انگاشته، و مکروه شمرده شده است (نک : ابنتيميه، 22/ 518-519، 24/ 222؛ ابنمفلح، محمد، 2/ 116).
از آداب توصيه شده در روايات، سجدۀ شکر است که ذکر آن صد شکر، يا صد درخواست عفو است (کلينی، 3/ 344؛ ابن بابويه، 1/ 329-334). در برخی منابع سجدۀ شکر از ويژگیهای اماميه دانسته شده است (همو، 1/ 331). در حالی که اساس سجدۀ شکر از مشترکات اماميه با مذاهب اهل سنت است، انجام آن پس از نماز از سوی برخی فقيهان اهل سنت به همان سبب پيش ياد شده، مکروه شمرده شده است (مثلاً نک : ابن عابدين، 1/ 452؛ حصکفی، 2/ 119).
از جمله آداب عبادی توصيه شده در پايان تعقيبات، تعفير است و آن حالتی است که نمازگزار گونههای خود را بر زمين می سايد (ابن بابويه، 1/ 332؛ ابوالصلاح، 124). توصيه شده است که نمازگزار در حال تعفير، ساعدها و سينه و شکم خود را بر زمين نهد (يحيی بن سعيد، 78).
در باب نماز جماعت، توصيه شده است که امام تا آنگاه که متأخران از مأمومين نماز خود را به پايان برند، تسبيح گويد، اما در مجموع تعقيب را کوتاه سازد (کلينی، 3/ 341). در روايات اهل سنت، بهخصوص از کراهت تعقيب در نمازهای ماه رمضان و نگرانی از خستگی مردم سخن آمده است (ابن ابی شيبه، 2/ 167-168) و گاه اطالۀ قعود برای امام بهطورکلی مکروه شمرده شده است (نک : ابن مفلح، ابراهيم، 2/ 93؛ مرداوی، 2/ 299).
در فضيلت تعقيب گفته شده است که اگر مؤمنی پس از نماز آن اندازه به تعقيب پردازد که نماز ديگر فرا رسد، او ميهمان خدا ست و حق او بر خداوند آن است که ميهمانش را گرامی دارد (کلينی، همانجا).
در منابع فقهی، گاه مبحث تعقيبات بسيار کوتاه مطرح شده است (مثلاً محقق حلی، شرائع ...، 1/ 90؛ علامۀ حلی، تبصرة ..، 49؛ شهيد ثانی، 1/ 395-396)، در حالی که در برخی متون که توجه بيشتری به سنن نماز دارند، مبحث تعقيبات تفصيلی تمام يافته است (مثلاً شهيد اول، 129 بب ؛ قمی، 3/ 87 بب ؛ نراقی، 5/ 392 بب ؛ صاحب جواهر، 1/ 390 بب ).
تعقيبات موضوع برخی تکنگاریهای فقهی نيز بوده است که از آن جمله است، رساله ای با عنوان التعقيب و التعفير از ابوالعباس ابن نوح سيرافی (نجاشی، 86-87)، رساله ای از ابن فهد حلی با عنوان «الفصول فی دعوات اعقاب الفرائض» (چ سنگی در حاشيۀ مکارم الاخلاق، 1341ق)، و رسالهای از محقق کرکی (برای متون ديگر در اين زمينه به زبانهای عربی، فارسی، اردو و گجراتی، نک : آقابزرگ، 3/ 12، 4/ 218-219، 6/ 393، 10/ 32، 11/ 47، 12/ 93، 95، 15/ 6، 22/ 17، 25/ 114-115).
مآخذ
آقا بزرگ، الذريعة؛ ابنابی شيبه، عبدالله، المصنف، به کوشش کمال يوسف حوت، رياض، 1409ق؛ ابنبابويه، محمد، من لايحضره الفقيه، به کوشش علی اکبر غفاری، قم، 1404ق؛ ابنتيميه، احمد، کتب و رسائل و فتاوی، به کوشش عبدالرحمان محمدقاسم عاصمی، مکتبة ابن تیمیه؛ ابنطاووس، علی، فلاح السائل، قم، دفتر تبليغات اسلامی؛ ابنعابدين، محمد امين، رد المحتار، بيروت، 1415ق/ 1995م؛ ابنقدامه، عبدالله، المغنی، بيروت، 1405ق؛ ابنکثير، تفسير القرآن العظيم، بيـروت، 1401ق؛ ابنمفلح، ابراهيم، المبدع، بيـروت، 1400ق؛ ابن مفلح، محمد، الفروع، به کوشش ابو الزهراء حازم قاضی، بيروت، 1418ق؛ ابوداوود سجستانی، سليمان، السنن، به کوشش محمد محيیالدين عبدالحميد، قاهره، 1369ق؛ ابوالصلاح حلبی، تقی، الکافی، به کوشش رضا استادی، اصفهان، 1403ق؛ احمدبنحنبل، مسند، قاهره، 1313ق؛ حصکفی، محمد، الدر المختار، بيروت، 1386ق؛ شهيد اول، محمد، الالفية، به کوشش علی فاضل قائينی، قم، 1408ق؛ شهيد ثانی، زينالدين، الروضة البهية، به کوشش محمد کلانتر، بيروت، دارالتعارف؛ شیخ بهایی، مفتاح الفلاح، بیروت، 1405ق؛ صاحب جواهر، محمد حسن، جواهر الکلام، به کوشش محمود قوچانی، تهران، 1394ق؛ طبرسی، فضل، مجمع البيان، بيروت، 1415ق/ 1995م؛ طبری، التفسير، بيروت، 1405ق؛ طوسی، محمد، مصباح المتهجد، تهران، 1339ق؛ همو، النهاية، بيروت، دارالاندلس؛ علامۀ حلی، حسن، تبصرة المتعلمين، به کوشش احمد حسينی و هادی يوسفی، تهران، 1368ش؛ همو، نهاية الاحکام، به کوشش مهدی رجایی، قم، 1410ق؛ قرآن کريم؛ قمی، ابوالقاسم، غنائم الايام، به کوشش عباس تبريزيان، مشهد، 1418ق؛ کلينی، محمد، الکافی، به کوشش علیاکبر غفاری، تهران، 1391ق؛ محقق حلی، جعفر، شرائع الاسلام، به کوشش عبدالحسين محمد علی، نجف، 1389ق/ 1969م؛ همو، المعتبر، به کوشش ناصر مکارم شيرازی و ديگران، قم، 1364ش؛ مرداوی، علی، الانصاف، به کوشش محمد حامد فقی، بيروت، 1406ق/ 1986م؛ مسلم بن حجاج، صحيح، به کوشش محمد فؤاد عبدالباقی، قاهره، 1955م؛ نجاشی، احمد، الرجال، به کوشش موسى شبيری زنجانی، قم، 1407ق؛ نراقی، احمد، مستند الشيعة، قم، 1415ق؛ يحيى بن سعيد حلی، الجامع للشرایع، به کوشش جعفر سبحانی و ديگران، قم، 1405ق.