تفتازانی
تَفْتازانی، سعدالدین مسعود بن عمر بن عبدالله تفتازانی، ادیب، متکلم و منطقدان سدۀ 8 ق/ 14م. در پایان نسخهای از المطول (ص 483)، به نقل از خود تفتازانی آمده است که وی در 728ق و در 16 سالگی، کتاب شرح التصریف را تألیف کرده است که بر طبق آن، سال ولادت او میبایست 712ق باشد (برای روایتی متفاوت، نک : خوانساری، 4/ 36). ابن حجر ( الدرر...، 6/ 112) و به تبع او سیوطی (2/ 285) و ابن عماد (6/ 319) نیز تاریخ تولد او را همین سال دانستهاند، اما مولانا فتحالله شروانی، از شاگردان تفتازانی، در اوایل شرح خود بر کتاب الارشاد فی النحو وی سال ولادت او را 722ق دانسته است (نک : طاش کوپریزاده، مفتاح...، 1/ 186؛ نیز نک : خوانساری، همانجا). از سوی دیگر، به گزارش دیگر منابع تألیف شرح التصریف در 738ق صورت گرفته است (فصیح، 3/ 124؛ طاشکوپریزاده، همانجا؛ شوکانی، 2/ 303). شاید بتوان گفت که با توجه به شواهد مذکور و فاصلۀ معقول میان نخستین تألیف تفتازانی و تاریخ اثر بعدی او، یعنی شرح تلخیص المفتاح (748ق) (نک : ابن عماد، 6/ 320)، در مجموع قول دوم در باب تاریخ تولد او اعتبار بیشتری دارد.
تفتازانی در قریۀ تفتازان از توابع نسا، در نزدیکی سرخس، متولد شد (خواندمیر، 3/ 544؛ یاقوت، 2/ 35، 5/ 281). از تألیفات او چنین برمیآید که وی به شهرهای بسیاری در حوزۀ خراسان بزرگ همچون سرخس، خوارزم، سمرقند، هرات، غجدوان، فریومد و جام سفر کرده است (نک : آثار). از استادان او قطبالدین رازی و عضدالدین ایجی را نام بردهاند. کهنترین منبعی که منابع دیگر این مطلب را از قول او آوردهاند، انباء الغمر بابناء العمر از ابن حجر عسقلانی است؛ در حالی که در نسخههای چاپی موجود از این کتاب نامی از عضدالدین ایجی، به عنوان استاد تفتازانی یاد نشده، و عبارت «أخذ عن القطب و غیره» آمده (نک : چ حیدرآباد، 2/ 379، نیز چ قاهره، 1/ 390) که در منابعی که در آنها به این کتاب استناد شده، به عبارت «أخذ عن القطب و العضد» مبدل شده است (سیوطی، ابن عماد، همانجاها). افزون بر این، از یک سو چنانکه منابع نشان میدهند، عضدالدین ایجی تنها یک بار به دعوت ابوسعید بهادرخان، آخرین فرمانروای ایلخانی از حوزۀ شیراز خارج شده، به سلطانیه سفر کرده، و پس ازبازگشت به زادگاهش در همانجا وفات یافته است (فان اس، 6)، و از سوی دیگر نیز سندی مبنی بر خروج تفتازانی از حوزۀ خراسان بزرگ در دست نیست.
برخی از منابع با توجه به گزارشی که در آن میرسیدشریف جرجانی با ملازمت سعدالدین تفتازانی به دربار شاه شجاع مظفری (حاکم شیراز) معرفی شده است، شاگردی او نزد عضدالدین ایجی را پذیرفتهاند (همانجا)، حال آنکه این معارفه را، به تصریح منابع (نک : خواندمیر، 3/ 546-547؛ میرخواند، 4/ 555)، سعدالدین انسی که از رجال و مصاحبان دربار شاه شجاع بود، ترتیب داده، و گویا منشأ این اشتباه نوعی تشابه اسمی بوده است.
بخشی از دورۀ زندگانی تفتازانی مقارن با حکومت تیمور گورکان بود (ابن عربشاه، 222). پس از تصرف خوارزم به دست تیمور در 781ق/ 1379م، به درخواست ملک محمد سرخسی، فرزند کوچکتر ملک معزالدین حسین کرت، از ملوک کرت هرات که تفتازانی کتاب المطول را به نام او نوشته است، برای تفتازانی امان خواسته شد و وی روانۀ سرخس گردید. چندی بعد، به اطلاع تیمور رساندند که تفتازانی از جمع دانشمندان گرد آمده در سمرقند دور مانده، و نصیب حاکم سرخس گردیده است؛ تیمور نیز نامهای نوشت و او را با ابرام به دربار خویش فراخواند. بدینگونه تفتازانی با فضلا و عالمان همعصر خویش، در دربار سمرقند همنشین شد، از جمله با میرسیدشریف جرجانی، عالم و متکلم مشهور (816 ق) که با وی دارای علایق علمی مشترک و آثار مشابهی بود (خواندمیر، 3/ 544-545، 547؛ اقبال، 53-54).
بـراساس گـزارش مشهوری کـه در الشقائق النعمانیة (طاش ـ کوپریزاده، 43-44) آمده است، در اواخر عمر تفتازانی مباحثهای میان وی و جرجانی در حضور تیمور گورکان با داوری نعمانالدین خوارزمی برپا شد، و با برتری جرجانی و تألم فـراوان تفتازانی پایـان یافت، تا آنجا کـه به گفتـۀ برخـی همیـن واقعه به فوت او انجامید (نیز نک : ابن عماد، 6/ 321؛ لکهنوی، 130).
دربارۀ تاریخ وفات تفتازانی نیز همانند سال تولدش اختلاف است. ابن حجر در انباء الغمر (چ حیدرآباد، 2/ 377)، نام تفتازانی را ذیل وفیات سال 791ق آورده، و در الدرر الکامنة (6/ 112) تاریخ 792ق را ذکر کرده است. به همین ترتیب در دیگر منابع نیز هر یک از این دو قول مورد استناد قرار گرفته است (سیوطی، 2/ 285؛ ابن عماد، 6/ 319؛ قس: طاش کوپریزاده، مفتاح، 1/ 187؛ شوکانی، 2/ 304). خواندمیر نیز سال 797ق را تاریخ وفات او دانسته است (3/ 545) که با توجه به تاریخ مباحثۀ میان تفتازانی و میرسیدشریف جرجانی در 791ق (لکهنوی، همانجا) و فاصلۀ اندک آن با درگذشت وی، پذیرفتنی نیست. طاش کوپریزاده و شوکانی (همانجاها) تاریخ دقیق 22 محرم 792 را ذکر کردهاند (نیز نک : لکهنوی، خوانساری، همانجاها)، و این قول با نظر به سرودهای در ماده تاریخ تفتازانی (نک : نصرآبادی، 470) قابل تأیید است. پیکر او در 29 جمادی الاول، طبق وصیتش در سرخس به خاک سپرده شد که امروزه هیچ اثری از آرامگاه او به چشم نمیخورد (خوانساری، 4/ 36؛ بامداد، 46).
از میان شاگردان تفتازانی میتوان به حسامالدین بن علی بن محمد ابیوردی (سخاوی، 3/ 109-110)، صاحب کتاب ربیع الجنان، برهانالدین حیدر هروی (طاش کوپریزاده، الشقائق، 59)، علاءالدین علی رومی (همان، 47)، علاءالدین محمد بخاری (ابن عماد، 7/ 241) و فتحالله شروانی (حاجیخلیفه، 1/ 67) اشاره کرد.
اهمیت تفتازانـی به جز تألیف آثار متعدد در حوزههای منطق، کلام، فقه، اصول، بدیع، معانی و بیان، به جهت نقش درخور توجه او در حفظ میراث علمی گذشته است. ابن خلدون، دانشمند معاصر تفتازانی، پس از مشاهدۀ آثار او در مصر، در مقدمۀ تاریخ خود از تفتازانی به عنوان یکی از بزرگان شهر هرات نام میبرد که آثار او در شاخههای مختلف، نشان از احاطۀ او بر این علوم دارد (نک : 1/ 481، 545). پس از حملۀ مغول، زمانی که شمار بسیاری از کتابهای ارزشمند در خطر از میان رفتن بود، شرحنویسانی چون تفتازانی و دیگران سهم بسزایی در نگهداری این آثار داشتند. افزون بر این، حُسن تدوین و بیان فصیح او در آثارش سبب شده است تا امروزه نیز برخی از آنها همچون گذشته از متون آموزشی به شمار آیند.
آثـار
بیشتر تألیفات تفتازانی در قالب حواشی و شروحی است که به لحاظ اهمیت خاص تاریخی، ارزشی کمتر از اثر مستقل نداشتهاند. آثار باقی ماندۀ وی اینها ست:
الف ـ چاپی
1. التلویح فی کشف حقائق التنقیح، شرحی بر تنقیح الاصول با عنوان التوضیح، از عبیدالله بن مسعود عجبوبی (د 747ق). تفتازانی تألیف این اثر را در 758ق به پایان رساند (فصیح، 3/ 124؛ قس: لکهنوی، 137). این کتاب بارها به چاپ رسیده است. از حاشیۀ ملاخسرو بر این اثر نسخهای خطی در کتابخانۀ چستربیتی دوبلین موجود است (نک : عواد، 4/ 511).
2. تهذیب المنطق و الکلام (نک : دنبالۀ همین مقاله، عنوان فرعی برای همین کتاب).
3. شرح الاربعین النوویة، در علم حدیث که از جملۀ چاپهای آن میتوان به تونس (1295ق) و استانبول (1312ق) اشاره کرد.
4. شرح التصریف، شرحی بر التصریف عزالدین ابوالفضائل زنجانی (د 655ق). این اثر اولین تألیف تفتازانی است که آن را در 16 سالگی در شهر فریومد به پایان رساند (فصیح، همانجا؛ طاشکوپریزاده، مفتاح، 1/ 186). از میان حاشیهنگاران بر شرح التصریف میتوان به محمد بن عمر حلبی، نصیرالدین لقانی و شمسالدین محمد عزمی شافعی اشاره کرد (نک : GAL,I/ 336). شرح التصریف بخشی از کتاب جامع المقدمات، شامل متون آموزشی در حوزههای علمیۀ ایران است که بارها به صورتهای مختلف به چاپ رسیده است.
5. شرح الرسالة الشمسیة، شرحی بر بخش تصورات رسالة الشمسیه از نجمالدین کاتبی (د 693 ق) در علم منطق است که تفتازانی آن را در 752ق در شهر جام تألیف کرد (فصیح، همانجا؛ قس: لکهنوی، همانجا). این اثر بارهابه طبع رسیده است، همچون چاپ استانبول (1238ق) همراه حاشیۀ سیالکوتی و چاپ قاهره (1312ق). این کتاب در لکهنو با عنوان السعدیه در 1326ق چاپ شده است.
6. شرح شرح مختصر ابن حاجب.کتاب منتهی السؤال و الامل فـی علمی الاصول و الجدل و مختصر آن از ابن حاجب مالکی (د 646ق) است که تفتازانی در 770ق و در شهر خوارزم بر شرح قاضی عضدالدین ایجی بر این اثر شرح نگاشته است (ابن عماد، 6/ 320؛ حاجیخلیفه، 2/ 1853). این کتاب در 1317ق همراه با حاشیۀ تفتازانی و جرجانی بر شرح قاضی عضد، و نیز در 1394ق با حاشیۀ حسن هروی بر حاشیۀ جرجانی در قاهره به چاپ رسیده است.
7. شرح العقائد، شرحی بر کتاب العقائد النسفیة، از نجمالدین ابوحفص عمر نسفی ماتریدی (د 537 ق) که نگارش آن در 768ق در شهر خوارزم به انجام رسیده است. این اثر در زمرۀ مشهورترین متون کلامی اهل سنت به شمار میآید و دهها شرح و حاشیه بر آن نوشته شده است (حاجی خلیفه، 2/ 1145-1149؛ برای اطلاع از نسخههای حواشی و شروح، نک : GAL, I/ 548-549) علی بن سلطان محمد قاری در کتابی با عنوان فرائد القلائد على احادیث شرح العقائد احادیث کتاب تفتازانی را گردآوری و شرح کرده است (برای نسخۀ خطی آن، نک : آلوارت، شم 1436). این کتاب بارها به چاپ رسیده، و چند بار به صورت تحقیقی نیز عرضه شده که از آن جمله است: به کوشش کلود سلامه در دمشق (1974م)؛ به کوشش احمد حجازی سقا در قاهره (1408ق)؛ نیز به کوشش محمد عدنان درویش در دمشق (1411ق). از این کتاب ترجمهای به آلمانی به قلم پلانت، و ترجمۀ فرانسوی قطعاتی به قلم دوسون در جلد اول کتاب «فهرست عمومی امپراتوری عثمانی» انتشار یافته است.
8. مختصر المعانی، شرح کوچکتر تفتازانی بر کتاب تلخیص المفتاح در معانی و بیان و بدیع، از خطیب قزوینی (د 739ق) که در آن مفتاح العلوم سکاکی را تلخیص کرده است. شرح مبسوط تفتازانی بر تلخیص با عنوان المطول شهرت دارد (نک : دنبالۀ مقاله). وی این اثر را در 756ق در غجدوان تألیف، و به محمود جانی بیکخان، از امرای مغول اهدا کرده است (خواندمیر، 3/ 544؛ طاش کوپریزاده، همانجا). بر این کتاب حواشی و تلخیصهای فراوانی نوشتهاند که از آن میان میتوان به حاشیههای حفید تفتازانی، ابراهیم ابن عربشاه اسفراینی، ملاعبدالله یزدی و دسوقی و نیز تلخیص زکریای انصاری اشاره کرد (مطلوب، 176-178؛ هدایت حسین، II/ 438- GAL, I/ 355-356; 439). چاپهای بسیاری از این اثر صورت گرفته، اما چاپ تحقیقی آن در قاهره به کوشش محمد محییالدین عبدالحمید انتشار یافته است. محمدمهدی بن غیاثالدین محمد رضوی رسالهای در ترجمۀ فارسی ابیات مختصر نگاشته است که نسخۀ خطی آن در کتابخانۀ ملی ملک نگهداری میشود (ملک، 2/ 126-127). مرن پارههایی از این اثر را همراه با ترجمۀ آلمانی در کتاب «بلاغت عرب» به چاپ رسانده است.
9. المطول (نک : دنبالۀ همین مقاله، عنوان فرعی برای همین کتاب).
10. مقاصد الطالبین فی اصول الدین (یا المقاصد فی علم الکلام)، کتابی در علم کلام که به سال 784ق در شهر سمرقند تألیف شده است (فصیح، 3/ 124). بر این کتاب نیز شرح و حاشیۀ بسیار نگاشتهاند (طاش کوپریزاده، الشقائق، 103؛ حاجیخلیفه، 2/ 1780-1781؛ GAL, S, II/ 304). تفتازانی خود بر مقاصد شرحی نوشته است که از مشهورترین آثار وی و در ردیف متون جامع در علم کلام به شمار میآید. این کتاب نخست در 1277ق (2 جلد) و سپس در 1305ق (1 مجلد) در استانبول به چاپ رسیده است. چاپ تحقیقی این اثر در 5 جلد به کوشش عبدالرحمان عمیره در بیروت (1409ق/ 1989م) انتشار یافته است.
11. النعم السوابغ فی شرح الکلم النوابغ، شرحی بر الکلم النوابغ جارالله زمخشری که مجموعهای از کلمات قصار حکمتآمیز است. این کتاب در 1283ق در استانبول و نیز در 1287ق در قاهره طبع گردیده است. همچنین به همراه حاشیۀ محمد بیروتی در بیروت (1306ق) چاپ شده است. از ترجمۀ ترکـی این کتاب نیز به قلم مصطفى عصامالدین نسخهای خطی بر جای مانده است (GAL, I/ 349). شولتنس ترجمۀ آلمانی بخشهایی از آن را در کتاب «جملات برگزیدۀ عربی» در لیدن (1772م) آورده است.