تقریظ
تَقْریظ، درآمد ستایشآمیز بر یک اثر همراه با تأیید و ستایش نویسنده، و نیز معرفی کتاب. تقریظ، مصدر باب تفعیل از ریشۀ «ق، ر، ظ» در لغت به معنی مطلقِ مدح کردن و ستودن، و نیز به معنی ستودن شخص زنده، به حق یا به باطل ( تاج...، ذیل قرظ؛ ابن منظور، ذیل واژه؛ زوزنی، 570) است. تقریظ در اصطلاح دارای دو معنا ست:
1. گونهای مقدمه
که به قصد معرفی ستایشآمیز یک اثر نوشته میشود و آن 3گونه است:
الف ـ مقدمۀ ستایشآمیز
و آن چنان است که بر نوشته، یا بر کتاب نویسندهای، درآمدی ستایشآمیز بنویسند و ضمن مرور بر مطالب کتاب، مزایا و محاسن آن را برشمارند، بیآنکه بر معایب آن انگشت نهند و از کاستیهای آن سخن بگویند. در جریان مرور بر مطالب کتاب و ستایش آن، نویسنده نیز مورد تأیید و ستایش قرار میگیرد. نویسندۀ تقریظ، نسبت به مؤلف کتابی که بر آن تقریظ نوشته میشود، فاضلتر و مشهورتر است و در یک کلام، سِمَتِ پیشکسوتی دارد و مورد احترام اهل دانش است و به همین سبب، تأیید و ستایش وی بر اهمیت اثر میافزاید و آن را در چشم خوانندگان میآراید و ارجمند میسازد. چنین است که در کتب لغت، تقریظ با تعبیراتی چون ستودن مکتوب کسی و تصدیق نوشتن بر آن (نک : نفیسی، ذیل واژه)، نوشتن درآمدی ستایشآمیز بر کتابی (نک : لغتنامه...، نیز معین، فرهنگ...) و نیز ستودن اثری ادبی و جز آن همراه با ستایش نویسندۀ آن (تونجی، 273) تعریف و تفسیر شده است. دامنۀ تقریظ نسبت به نقد (ه م) یعنی نمودن و برشمردن جنبههای مثبت و منفی یک اثر، محدودتر است، چراکه در تقریظ تنها از محاسن اثر سخن میرود، اما در نقد به محاسن و معایب آن پرداخته میشود (نک : کرملی، 1/ 504).
تقریظ بیشتر با هدف تشویق و معرفی نویسندگان و محققان جوان و تازهکار، بر آثار آنان نوشته میشود و نویسندۀ تقریظ ــ کـه به هر حال به گونهای سمت پیشکسوتـی دارد ــ در کار تربیت و به کمال رساندن نویسنده و محقق جوان میکوشد، و بدینسان در نشر و ترویج دانش و فرهنگ مؤثر میافتد (باستانی پاریزی، 1/ 10-14) و اگر نویسنده یا محقق، تازهکار نباشد، به هر حال پایگاه علمی وی از پایگاه نویسندۀ تقریظ فروتر است.
شماری از بزرگان دانش و ادب در روزگار ما، در کار تقریظنویسی شهرت دارند و در این میان سعید نفیسی از همه نامورتر است. از جمله نمونههای تقریظ، تقریظی است که بر مجموعۀ نعت حضرت رسول اکرم(ص) در شعر فارسی، گردآوردۀ ضیاءالدین دهشیری نوشته شده، و در آن ضمن اشاره به مدایح پیامبر(ص) در زبان عربی، از روزگار کعب بن زهیر (د 24ق) تا روزگار حاضر، اقدام مؤلف در کار گردآوری مدایح پیامبر(ص) در شعر فارسی ستوده شده است (نک : همایی، 1-2). چنین است تقریظی که بر تذکرهنویسی فارسی در هند و پاکستان، نگارش علیرضا نقوی نوشته آمده است. در این تقریظ، نویسنده، ضمن به دست دادن گزارشی کوتاه از رابطۀ فرهنگی ایران و هند، بهویژه در دوران اسلامی (نک : خانلری، 14-16) و تأکید بر بصیرت نویسندۀ تذکره و تقدیر از «همت، دقت، فضل و احاطۀ مؤلف دانشمند بر موضوع کتاب»، اثر این سان معرفی شده است: « این کتاب جامع که با شوق و کوشش فراوان تدوین شده، و همۀ نکات دقیق علمی در تدوین آن مراعات گردیده است، برای همۀ محققان و علاقهمندان به تاریخ ادبیات فارسی سودمند و مغتنم است» (همو، 16، نیز نک : مجدالاسلام، 5بب ؛ مهدیون، «ب» ـ «ج»؛ جنابپور، «ز» ـ «ط»).
تقریظهایی که بر فرهنگ آنندراج نوشتهاند، نیز درخور توجه است (نک : 7/ 4692 بب ). مقدمههای نوشته شده بر شاهنامۀ فردوسی را هم میتوان نوعی تقریظ به شمار آورد (نک : قزوینی، 5 بب ).
ب ـ مقدمۀ مؤلف
از مقدمۀ مؤلف بر اثر خویش نیز میتوان به تقریظ تعبیر کرد. در مقدمهای که مؤلف بر اثر خود مینویسد، غالباً به نکاتی چند از اینگونه اشاره میشود: پیشینۀ تحقیق، هدف از تألیف، و گزارشی کوتاه از مباحث و مسائلی که در کتاب مورد بحث واقع شده است. در آثار قدما چنین مقدمههایی با توحید آغاز میشود و با نعت پیامبر(ص) ادامه مییابد و سپس مسائلی طرح میشود که به موضوع کتاب ارتباط دارد. چنانکه در مخزن الاسرار به دنبال توحید و نعت و ستایش خلفا، از سخن منظوم و منثور و برتری سخن منظوم بر منثور و نیز از مسائلی در باب پرورش دل به عنوان جلوهگاه حقیقت، سخن به میان میآید (نک : نظامی، 2-69)؛ یا در گلستان، خواننده نخست با وصفی مبتنی بر توحید با شیوهای بدیع و سپس با نعت پیامبر(ص) مواجه میشود (سعدی، 28-29) و آنگاه از سبب تألیف کتاب، در 656 ق/ 1258م آگاهی مییابد (همو، 30-36). چنین است مقدمۀ بوستان که آن نیز با توحید آغاز میشود، با نعت پیامبر(ص) ادامه مییابد، با «ذکر سبب نظم کتاب» و مدح ابوبکر بن سعد بن زنگی و ستایش سعد بن ابیبکر بن سعد (نک : همو، 201-210) به پایان میرسد. بدین ترتیب در آثار قدما 3 رکن اصلی مقدمه عبارت است از: توحید، نعت و بیان سبب تألیف (برای آگاهی بیشتر، نک : نصیرالدین، 3؛ تاجالحلاوی، 1-2؛ خوارزمی، 1/ 3-6).
در مقدمههایی که مؤلفان در روزگار ما بر کتابهای خود مینویسند، رکن اول، با ذکر نام خدا یا آوردن بیتی که متضمن معنای توحید است، تحقق مییابد و رکن سوم، یعنی سبب تألیف، همراه با گزارشی از محتوای کتاب با شیوهای نو و متناسب با روزگار کنونی رعایت میگردد (برای نمونه، نک : معین، مفرد...، 1-4؛ خطیبی، 11-21؛ شفیعی کدکنی، 3-6).
ج ـ مقدمۀ کاتب و مترجم
کاتبان نسخ و مترجمان متون، گاه بر کتابی که بازنویسی یا ترجمه میکردهاند، مقدمهای مینوشتهاند. این مقدمه که گونهای تقریظ به شمار میآید، نیز درآمدی است ستایشآمیز که در آن، کاتب یا مترجم به ستایش نویسنده و کتاب وی میپردازد و بدین ترتیب پایگاه والای نویسنده و ارجمندی اثر وی را پیش چشم خوانندگان میآورد و به گونهای ضمنی و کنایی از اهمیت و ارزش کار خود که همانا کتابت یا ترجمۀ اثر است، سخن میگوید. سخنان ستایشآمیز مترجم کلیله و دمنه، نصرالله منشی، در تقریظ (مقدمه) خود، بر ترجمۀ فارسی این کتاب از عربی، نمونهای از اینگونه تقریظ محسوب میشود: «... در جمله، بدان نسخت [نسخۀ کلیله و دمنه] الفی افتاد و به تأمل و تفکر، محاسن این کتاب بهتر جمال داد و رغبت در مطالعۀ آن، زیادت گشت، که پس از کتب شرعی در مدتِ عمر عالَم از آن پُرفایدهتر کتابی نکردهاند. بنای ابواب آن بر حکمت و موعظت، و آنگه آن را در صورت هزل فرا نموده، تا چنانکه خواص مردمان برای شناختن تجارب بدان مایل باشند، عوام به سبب هزل هم بخوانند و به تدریج آن حکمتها در مزاج ایشان متمکّن گردد» (ص 17-18). پیدا ست که نویسندۀ تقریظ، ضمن مرور اجمالی بر مطالب و محتوای کلیله، مزایا و محاسن آن را برای عوام و خواص باز نموده، و بدینسان، آشکارا، کتاب و به گونهای ضمنی، نویسنده یا نویسندگان آن را ستوده است.
2. معرفی کتاب
و آن نیز گونهای تقریظ است که برای معرفی کتاب از دیدگاهی مثبت و از منظری ستایشآمیز و تحسینبرانگیز صورت میپذیرد. اینگونه تقریظ ــ که گونهای معرفی و تبلیغ در روزگار ما به شمار میآید ــ در آغاز یا در پایان کتاب و بیشتر بر رو یا پشت جلد و نیز در مطبوعات نوشته میشود (وهبه، 116).
نویسندۀ گونۀ نخست، ظاهراً ناشر کتاب و در واقع نویسندۀ کتاب است که آن را از زبان ناشر مینویسد. اینگونه تقریظ، نوشتهای است کوتاه، مشتمل بر ستایش مضمون و محتوای کتاب و اهمیت آن و نیز بیان علل و عواملی که نویسنده را به نوشتن کتاب، و ناشر را به چاپ و انتشار آن برانگیخته است.
گونۀ دوم این قبیل تقریظها را ناقدان و معرفیکنندگان کتاب مینویسند و در مطبوعات منتشر میسازند. مضمون و محتوای اینگونه تقریظها هم شبیه مضمون و محتوای معرفیهایی است که از زبان ناشر نوشته میشود و نقد در معنای دقیق و درست آن به شمار نمیآید؛ بلکه گونهای معرفی ستایشآمیز اثر محسوب میشود (تونجی، 273؛ سیاح، 3/ 1577). بر این اساس میتوان بخش معرفی کتاب را، چنان که در برخی از نشریات طرح میشود، نیز گونهای تقریظ به شمار آورد (برای نمونه، نک : جهان کتاب، شم 181، ص 50-56).
تقریظها بیشتر منثور است و گاه نثری است آمیخته به نظم (برای نمونه، نک : جنابپور، همانجا)، اما در میان تقریظها، گاه تقریظ منظوم نیز دیده میشود که در آن، کار ستایش از اثر، از مؤلف و نیز از ناشر به زبان نظم بیان شده است (برای نمونه، نک : پروانه، «د»، «و»).
تقریظ گذشته از آنکه در معنای مقدمۀ ستایشآمیز و معرفی کتاب به کار میرود، دارای معنای دیگری نیز هست و آن، علم التقریض (علم التقریظ) و یا علم القَرْض (ه م) است که یکی از علوم ادبی محسوب میشود.
مآخذ
آنندراج، محمد پادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1336ش؛ ابن منظور، لسان؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، جامع المقدمات، تهران، معارف؛ پروانه، محمدعلی، تقریظ بر دیوان شکیب اصفهانی، اصفهان، 1329ش؛ تاجالحلاوی، علی، دقایق الشعر، به کوشش محمدکاظم امام، تهران، 1341ش؛ تاجالعروس؛ تونجی، محمد، المعجم المفصل فی الادب، بیروت، 1413ق/ 1993م؛ جنابپور، «تقریظ و شرح مختصری از احوال مؤلف»، دیوان شکیب اصفهانی، اصفهان، 1329ش؛ جهان کتاب، تهران، 1383ش، شم 181، س 9، شم 1؛ خانلری، پرویز، «تقریظ»، تذکرهنویسی فارسی در هند و پاکستان، علیرضا نقوی، تهران، 1343ش؛ خطیبی، حسین، فن شعر، تهران، 1366ش؛ خوارزمی، حسین، شرح فصوص الحکم، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، 1364ش؛ زوزنی، حسین، المصادر، به کوشش تقی بینش، مشهد، 1345ش؛ سعدی، کلیات، به کوشش محمدعلی فروغی، تهران، 1363ش؛ سیاح، احمد، لغتنامه یا فرهنگ سیاح، تهران، 1364ش؛ شفیعی کدکنی، محمدرضا، صور خیال در شعر فارسی، تهران، 1350ش؛ قزوینی، محمد، بیست مقاله، به کوشش عباس اقبال آشتیانی و ابراهیم پورداود، تهران، 1363ش؛ کرملی، انستاس ماری، لغت العرب، بغداد، 1911-1912م؛ لغتنامۀ دهخدا؛ مجدالاسلام کرمانی، احمد، «تقریظ»، کلیات آثار ادیب قاسمی کرمانی، به کوشش ایرج افشار، کرمان، 1372ش؛ معین، محمد، فرهنگ فارسی، تهران، 1371ش؛ همو، مفرد و جمع، تهران، 1340ش؛ مهدیون، احمد، «تقریظ و شرح حال مؤلف»، دیوان شکیب اصفهانی، اصفهان، 1329ش؛ نصرالله منشی، مقدمه بر کلیله و دمنه، به کوشش مجتبى مینوی، تهران، 1345ش؛ نصیرالدین طوسی، محمد، اساس الاقتباس، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1367ش؛ نظامی گنجوی، مخزن الاسرار، به کوشش وحید دستگردی، تهران، 1313ش؛ نفیسی، علیاکبر، فرهنگ، تهران، 1343ش؛ وهبه، مجدی و کامل مهندس، معجم المصطلحات العربیة، بیروت، 1404ق/ 1984م؛ همایی، جلالالدین، مقدمه بر نعت حضرت رسول اکرم در شعر فارسی، به کوشش ضیاءالدین دهشیری، تهران، 1348ش.