زمان تقریبی مطالعه: 9 دقیقه

تیرگان

تیرْگان، از جشنهای ایران باستان که همه ساله در تیرماه برگذار می‌شد. تیرگان جشن باران بود و تمامی آیینهایی که در این روز برپا داشته می‌شد، به ایزد باران، یعنی تیشتر اختصاص داشت. هنوز هم زردشتیان ایران تیرگان را جشن «تیر و تیشتر» می‌دانند (بویس، «تاریخ...»، I/ 75، «جشنها...»، 803). 
ایرانیان باستان برای هر روز از هر ماه نامی نهاده بودند و اسامی 12 ماه سال نیز جزو این نامها بود. هرگاه نام روز و نام ماه برابر می‌افتاد، آن روز را فرخنده می‌دانستند و جشن می‌گرفتند؛ از این‌رو، در روز تیر، یعنی سیزدهم ماه تیر جشن تیرگان را برگذار می‌کردند (نک‍ : بیرونی، الآثار...، 220؛ پورداود، 209؛ شهمردان، 46؛ مدی، 460). این روز را نوروز طبری نیز خوانده‌اند (حجازی کناری،43؛ شاه‌حسینی،109). همچنین گفته‌اند که این جشن بنا به تقویم رسمی زردشتیان در دهم تیرماه برگذار می‌شد (آذرگشسب، 15؛ اورنگ، 107). 
از نظر ریشه‌شناسی صورت کهن‌تر تیرگان (Tīragān) را Tīrikāna* می‌دانند (بویس، «تاریخ»، I/ 176؛ پاناینو،II/ 66-67، نیز حاشیۀ 32). در برخی از متون به این جشن با نام آبریزگان (آبریزان) اشاره شده است (نک‍ : آنندراج؛ فرهنگ جهانگیری). 
سرآغاز جشن تیرگان معلوم نیست و کهن‌ترین سند مربوط به آن تیریشت اوستا ست. احتمال می‌رود که ایرانیان باستان برای پیروزی تیشتر بر اَپوش (دیو خشک‌سالی) ــ که سرآغاز آفرینش است ــ جشنی داشتند که مراسم آن منحصر به خواندن نیایش بوده است (رجبی، «تیرگان»، 14، جشنها...، 75؛ نیز نک‍ : رضی، 655). 
نوروز، مهرگان و تیرگان جشنهای آیین زردشتی هستند که نامشان در تلمود، در بخش اَبدُزره آمده است. این یادکرد از دیرینگی رواج آنها خبر می‌دهد و اینکه از جشنهای پرشکوه ایران باستان بوده‌اند؛ از این‌رو، می‌توان گفت که آوازۀ این جشنها در سده‌های نخستین میلادی، از مرزهای ایران هم فراتر رفته، و شاید چنان توجه مردم را برانگیخته بوده‌اند که مفسران دین یهودی آنها را پدیده‌هایی خارجی، و از این‌رو حرام می‌شناختند (رجبی، همان، 78؛ بویس، «دژ ایرانی...»، 83). 
علل یا مناسبتهای متعددی برای بنیان‌گذاری این جشن یاد می‌کنند، از آن جمله اینکه: 
پس از غلبۀ افراسیاب تورانی بر منوچهر قرار شد که پرتاب تیری مرز ایران و توران را تعیین کند. به فرمان فرشتۀ اسپندارمذ تیر و کمانی ساختند و تیراندازی توانا به نام آرش داوطلب پرتاب تیر شد (بیرونی، همانجا؛ برهان...). تیری که آرش در روز 13 تیرماه پرتاب کرد، مسیری طولانی پیمود. در منابع مبدأ و مقصد تیر را متفاوت یاد کرده‌اند: از کوه رویان تا مرز خراسان، میان فرغانه و طبرستان؛ از کوههای طبرستان تا تخارستان؛ از آمل تا مرو؛ از کوه البرز تا کنار جیحون؛ و از کوههای طبرستان تا کنار آب آمویه (بیرونی، همانجا، التفهیم...، 254؛ برهان؛ سروشیان، 51؛ فرهنگ، 28؛ فرهنگ رشیدی، 463). پس از آنکه تیرْ مرز را تعیین کرد، افراسیاب بنا به پیمانی که بسته بود، به آن سوی مرز بازگشت و ایرانیان این پیروزی را جشن گرفتند. 
تیرگان را جشنی دو روزه می‌دانند: تیرگان کوچک در روز 13 تیر که تیر آرش رها شد، و تیرگان بزرگ در روز 14 تیر که تیر آرش به فرمان ایزدان به کمک باد، پس از یک شبانه‌روز فرود آمد و صلح برقرار شد (بیرونی، الآثار، همانجا؛ گردیزی، 518؛ رجبی، «تیرگان»، 25-26؛ پیگولوسکایا،481؛ نک‍ : پاناینو، II/ 84، نیز حاشیۀ 115). 
شاید روایت پرتاب تیر آرش برخاسته از این اسطورۀ اوستایی است که ایزد تیشتر هر سال پرواز می‌کند و سبب ریزش باران می‌شود (بویس، «جشنها»، همانجا) و ریزش باران یعنی آغاز آفرینش و ادامۀ جریان زندگی که خود انگیزۀ بزرگی است برای برگذاری جشن و سرور. کتیبۀ شاپور در حاجی‌آباد را می‌توان با این رسم مرتبط دانست، زیرا موضوع کتیبه شرح تیراندازی شاهنشاه در برابر بزرگان است. این نکته نشان می‌دهد که اقدام آرش در سنت و دین جایگاهی یافته بود (پیگولوسکایا، 483؛ نک‍ : دنبالۀ مقاله). 
روایتی دیگر سرآغاز این جشن را به خشک‌سالی چندساله به زمان پیروز، پادشاه ساسانی نسبت می‌دهد که چون پیروز در آتشکدۀ آذر فرنبغ نیایش کرد، باران بیامد و مردم این رویداد را جشن گرفتند و در آن جشن بر یکدیگر آب پاشیدند. از این‌رو ست که این عید را آبریزان یا آبریزگان نیز گویند ( آنندراج؛ آذرگشسب، 17؛ نیز نک‍ : فرهنگ جهانگیری؛ رجبی، همان، 83-84؛ ایرانیکا، I/ 247). 
پیدایش این جشن را به روزگار کیخسرو نیز نسبت می‌دهند: کیخسرو چون از جنگ با افراسیاب بازگشت، روزی در چشمه‌ای سر و تن را بشست و بر کنار آن خفت و به روایتی، به دیدن فرشته‌ای از هوش رفت. بیژن بر چهرۀ کیخسرو آب پاشید تا او چشم گشاید. به گفتۀ بیرونی (همان، 221) این واقعه در تیرگان اتفاق افتاد و به همین علت ایرانیان در این روز به هم آب می‌پاشند و به کنار رودخانه، جویبار و چشمه‌سار می‌روند و خود را شست‌وشو می‌دهند. گویند کیخسرو چون برخاست، آنجا شهری بنا کرد که آن را ماندیش نامیدند و شکل مخفف و دگرگونۀ آن اندیش است (نک‍ : همانجا، نیز پیگولوسکایا، 482؛ گردیزی، 519؛ رجبی، جشنها، 78-83). 
روایت دیگر دربارۀ علت پیدایش این جشن به هوشنگ و برادرش ویکرد بازمی‌گردد. هوشنگ حفظ دنیا و حراست و فرمانروایی در آن یعنی «دَهوفذیّه» و ویکرد هم عمارت دنیا و زراعت و قسمت آن یعنی «دهقنه» را مرسوم کرد. درواقع این جشن یادآور بنیان‌گذاری نظام دوگانۀ سیاسی و اجتماعی، و در عین حال، یادآور بنیاد نهادن طبقۀ نویسندگان بود. دبیری پس از دهوفذیه و دهقنه می‌آید که سخت بدانها وابسته است و از هوشنگ منشأ گرفته است. تیر نیز همان ستارۀ عطارد است که ستارۀ دبیران باشد (بیرونی، همان، 220-221؛ کریستن‌سن، 1/ 176-177؛ پیگولوسکایا، همانجا). 
جشن تیرگان همانند جشنهای دیگر همراه با آداب و رسومی برگذار می‌شده است: پیش از جشن، خانه را تمیز می‌کردند و صبح روز جشن مردم پس از آب‌تنی لباس نو می‌پوشیدند و تار نازکی از ابریشم 7 رنگ، همراه با سیم نازک تابیده‌ای به نام تیر و باد، به مچ دست می‌بستند که 10 روز بعد، یعنی در روز باد در جایی بلند، آن را باز می‌کردند و به باد می‌دادند. این کار را مرتبط با پرتاب تیر آرش دانسته‌اند. در این جشن همچنین «خورشید نیایش» می‌خواندند و در آن جمله‌ای را که متضمن ستایش ستارۀ تیشتر است، تکرار می‌کردند. آنگاه جوانان دنبال هم می‌دویدند و به هم آب می‌پاشیدند (اورنگ، 114؛ آذرگشسب، 15-16؛ سروشیان، فرهنگ، همانجاها؛ رضی، 662؛ نیز نک‍ : بویس، «دژ ایرانی»، 206). در میان ارمنیان جشنی همانند آبریزگان رواج داشت که وارتاوار نامیده می‌شد (مانوکیان، 18، 62). 
به اعتقاد ایرانیان باستان روانهای مردگانشان در روز تیر از ماه تیر باز می‌گردند و به همین سبب آنان خوردنیها و آشامیدنیهایی برایشان تهیه می‌کردند که آنها را خوراک روانها می‌نامیدند و مقصودشان همان روان مردگان بود (دمشقی، 472-473). از دیگر آداب این جشن، پیشکش فرستادن برای نامزدان و نوعروسان و دامادان بود. دور کله‌قندی بند 7 رنگ ابریشمینی بافته با سیم زرین می‌بستند و برای خانوادۀ عروس و داماد می‌بردند. این رسم هنوز در مناطقی مرسوم است (سروشیان، فرهنگ، رضی، همانجاها؛ نیز نک‍ : سهراب، 9). 
از دیگر مراسم این جشن فال کوزه بود: دختری نابالغ قبل از روز تیر از ماه تیر کوزه‌ای خالی یا پر آب را در مجلس می‌چرخاند و هرکس به نیتی چیزی در آن می‌انداخت. سپس این کوزه را (که در گویش زردشتیان یزد «چکودوله» ضبط شده است) با شرایطی خاص نگاه می‌داشتند. عصر روز تیر همان دختر با کُستیِ نو به کمر در گذرگاه می‌نشست. مهمانان روز پیشین از راه می‌گذشتند و شعری می‌خواندند و دختر چیزی از درون کوزه بیرون می‌آورد که آن را با شعر و نیت صاحب شیء مطابقت می‌دادند و به فال نیک می‌گرفتند. ارمنیان ایران نیز در روز عروج مسیح(ع) به آسمان، چنین مراسمی را برگذار می‌کنند (سروشیان، سهراب، همانجاها؛ رضی، 662-663). 
از دیگر رسمهای رایج در این جشن، پختن گندم و میوه، و خوردن آنها بود. در سبب پیدایی این رسم گفته‌اند که چون در تنگنای جنگ با افراسیاب، مردم ناچار گندم و میوه می‌خوردند، پس از رهایی، به یاد آن روزها گندم و میوه‌ها را پختند و خوردند (گردیزی، 518-519؛ پیگولوسکایا، همانجا، نیز 484). 
تیرگان که در زمان ساسانیان در دو روز برگذار می‌شد، در دورۀ اسلامی بدل به جشنی 5 روزه شد. برخی از نویسندگان این دوره، 18 تیر را تیرگان بزرگ می‌دانند. بر این اساس این جشن 6 روزه بوده است (بویس، «دربارۀ...»، 534-536). 
جشن تیرگان در برخی از نقاط ایران با نامهای دیگری نیز برگذار می‌شده است، از جمله در مازندران شب سیزدهم تیرماه جشنی به نام «تیرما سیزه‌شو» وجود داشت که در بزرگداشت پرتاب تیر و پایان جنگ منوچهر با تورانیان بود. در اینجا هم روز پرتاب تیر همان تیرگان بود، با این تفاوت که به جای روز 13 تیر، شب سیزدهم تیر را جشن می‌گرفتند. از طرفی از آنجا که هنوز در برخی از شهرهای مازندران ماههای سال بر اساس تقویم فرس قدیم محاسبه می‌شود، جشن «تیرما سیزه» و «تیرما سیزه‌شو» در 13 آبان برگذار می‌شود (شاه‌حسینی، 109؛ پورکریم، 25 بب‍ ؛ روح الامینی، 1288). 
جشن تیرگان هنوز در روستاهای زردشتی‌نشین ایران برگذار می‌شود که احتمالاً ارتباط آن با باران موجب حفظ تداوم این جشن و آیینهای آن شده است (بویس، «جشنها»، 803). از برگذاری این جشن در سوادکوه، سنگسر، شهمیرزاد، فیروزکوه، دماوند، بهشهر، دامغان، ساری، بابل، نوشهر، شهسوار و طالقان نیز گزارشهایی وجود دارد (روح‌الامینی، همانجا). 

مآخذ

آذرگشسب، اردشیر، آیین برگذاری جشنهای ایران باستان، تهران، 1349ش؛ آنندراج، محمد پادشاه، تهران، 1335ش؛ اورنگ، م.، جشنهای ایران باستان، تهران، 1335ش؛ برهان قاطع، محمدحسین بن خلف تبریزی، به کوشش محمد معین، تهران، 1361ش؛ بیرونی، ابوریحان، الآثارالباقیة، به کوشش زاخاو، لایپزیگ، 1923م؛ همو، التفهیم، به کوشش جلال‌الدین همایی، تهران، 1352ش؛ پورداود، ابراهیم، تفسیر خرده‌اوستا، بمبئی، انجمن زردشتیان ایرانی؛ پورکریم، هوشنگ، «مراسم عید نوروز و جشنهای باستانی در یکی از دهکده‌های مازندران»، هنر و مردم، تهران، 1347ش، شم‍ 66؛ پیگولوسکایا، ن.، شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان، ترجمۀ عنایت‌الله رضا، تهران، 1367ش؛ حجازی کناری، حسن، «جشن در ایران باستان»، هوخت، 1348ش، س 20، شم‍ 4؛ دمشقی، محمد، نخبةالدهر، ترجمۀ حمید طبیبیان، تهران، 1357ش؛ رجبی، پرویز، «تیرگان»، چیستا، تهران، 1360ش، س 1، شم‍ 1؛ همو، جشنهای ایرانی، تهران، 1375ش؛ رضی، هاشم، گاه‌شماری و جشنهای ایران باستان، تهران، 1371ش؛ روح‌الامینی، محمود، «جشن تیرگان، تیرما سیزه‌شو، تیر و جشن»، چیستا، تهران، 1369ش، س 7، شم‍ 10؛ سروشیان، جمشید سروش، فرهنگ بهدینان، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1356ش؛ سهراب، مهربانو، «تیر و جشن ـ جشن تیرگان»، فروهر، تهران، 1370ش، س 26، شم‍ 325؛ شاه‌حسینی، ناصرالدین، سیر فرهنگ در ایران، تهران، 1372ش؛ شهمردان بن ابی‌الخیر، روضة المنجمین، به کوشش جلیل اخوان رنجانی، تهران، 1336ش؛ فرهنگ، ه‍ . ر.، «جشنهای ویژه»، فروهر، تهران، 1364ش، س 20، شم‍ 5 و 6؛ فرهنگ جهانگیری، حسین بن حسن انجو شیرازی، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، 1351ش؛ فرهنگ رشیدی، عبدالرشید تتوی، به کوشش محمد عباسی، تهران، 1337ش؛ کریستن‌سن، آرتور، نمونه‌های نخستین انسان و نخستین شهریار، ترجمۀ احمد تفضلی و ژاله آموزگار، تهران، 1363ش؛ گردیزی، عبدالحی، زین‌الاخبار، به کوشش عبدالحی حبیبی، تهران، 1363ش؛ مانوکیان، آرداک، آب در مراسم مذهبی، ترجمۀ جانی زرگریان، تهران، 1362ش؛ نیز: 

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.