زمان تقریبی مطالعه: 7 دقیقه

جندیشاپور

جُنْدیشاپور، یا گندیشاپور، شهری باستانی و تاریخی در خوزستان.

سبب نام‌گذاری

در نوشته‌ها نام این شهر به صورت گُندیشاپور (با یاء مجهول) آمده است. این نام در متون عربی، با تبدیل حرف گ به ج، «جندیسابور» شده است (نولدکه، 42، حاشیه). فردوسی (8 / 96، حاشیۀ 16) این نام را گُندْ شاپور آورده است که گمان می‌رود به سبب ضرورت شعری بوده است. در روزگار شاپور اول، شاه ساسانی از چند شهر یاد شده است که در بنا و بازسازی آنها اسیران جنگی شرکت داشتند (پیگولوسکایا، «شهرها ... »، 165-166). حمزۀ اصفهانی (ص 38-39) از وجود شهرهایی چون نیشاپور، شادشاپور، به از اندیو شاپور، شاپور خواست، بلاش شاپور و فیروز شاپور یاد کرده که جندیشاپور نیز یکی از این شهرها بوده است. گویا سطرهای 19 و 20 از بخش سوم کتیبۀ شاپور در کعبۀ زردشت دربارۀ آن گروه از شهرهای ایران بوده است که در زمان پادشاهی شاپور احداث یا بازسازی شده‌اند. متأسفانه نوشته‌های کتیبه سخت آسیب دیده است و خوانا نیست (پیگولوسکایا، همان، 166).

طبری دربارۀ بنای شهر از شخصی به نام بیل با (یاء مجهول) یاد کرده است (2 / 50). گرچه نوشتۀ طبری تا اندازه‌ای افسانه‌آمیز می‌نماید، با این وصف وی شخصی به نام بیل را سرپرست بنای شهر جندیشاپور دانسته و مدعی شده است که مردم اهواز آنجا را به نام سرپرست بنای شهر، بیل خوانند (2 / 50-51).
دینوری می‌نویسد: جندیشاپور را در زبان خوزی «نیلاط» می‌گفتند، ولی اهالی آن را «نیلاب» می‌نامند (ص 46). یاقوت (4 / 861) نیز نیلاب را نام جندیشاپور دانسته و متذکر شده است که پیش‌تر نیلاط نامیده می‌شده است. امام شوشتری (ص 235-236) هر دو نام نیلاط و نیلاب را درست دانسته، و مدعی شده است که مردم، پیش از آنکه شهری به فرمان شاپور اول بنا شود، آنجا را «نیلاد = نیلاط» می‌نامیدند. وی واژۀ نیلاب را ترکیبی از دو جزء نیل و آب دانسته، و بر آن است که نیل (لاجورد) و وسمه از محصولات عمدۀ ایران و از جمله خوزستان بود. گفتنی است که دزفول تا یک قرن پیش دارای حوضچه‌های ویژۀ نیل‌سازی بوده است.
سریانی‌زبانان، جندیشاپور را «بیت لاپات» می‌نامیدند (پیگولوسکایا، همانجا). این نام در تلمود به صورت «بی‌لپط» آمده است (نولدکه، همانجا). پروکوپیوس (V / 145) در شرح شورش انوشگزاد (انوشه‌زاد) از شهر بیلاپاتَن نام برده، و پایگاه انوشگزاد و شورشیان را در بیلاپاتن نوشته است. نولدکه (همانجا) جزء نخستینِ نام بیلاپاد را، آرامی دانسته، می‌گوید: احتمالاً ترکیب فارسی آن بیل آباد بوده است. وی در ذکر نسخه‌ای از کتاب یاقوت، متعلق به اشپرنگر، به نام «سلافار» اشاره کرده، و متذکر شده است که صحیح آن باید «بیلافاذ» باشد (همانجا). نام بیلافاذ نیز معرف نام بیل آباد است. نام دیگر جندیشاپور «به از اندیو شاپور» است که حمزۀ اصفهانی قرائت درست آن را «ویه اندیوشاپور» دانسته است (ص 39). در حدود العالم این شهر با نام «وندو شاور» معرفی شده است (ص 139).
 پیگولوسکایا (همانجا) می‌نویسد که این شهر چند نام داشته است، و این مؤید آن است که شهر مذکور پیش از بازسازی آن توسط اسیران رومی، وجود داشته، و ناحیه‌ای مسکون بوده است. شهر در عهد شاپور «ویه اندیوک ساپوهر» نام گرفت. ملک الشعرا بهار می‌نویسد: این نام در اصل «ویه از انتیو شاه پوهر»، یعنی شهری بهتر از انطاکیه از آنِ شاپور بوده و همان است که جندیشاپور شده است (ص 64، حاشیۀ 2). این نظر درست می‌نماید، زیرا انطاکیه در زبان یونانی انتیوخیا بوده که بعدها به صورت انطاکیه درآمده است. انتیوخیا بر گرفته از نام انتیوخوس، سردار یونانی است (BSE3, II / 77). مارکوارت نام شهر مذکور را «وه انتیوک شاهپوهر» نوشته که بعدها گندیشاپور نامیده شده است (ص 27).
نام جندیشاپور موجب شده است که بعضی آن را اردوگاه شاپور بنامند، زیرا در زبان پهلوی گُند به معنای سپاه آمده است (مکنزی، 38). واژۀ گند در زبان عربی به صورت جُند درآمده که معنای آن مشابه همان معنی در زبان فارسی است (امام شوشتری، 245). نولدکه این تفسیر را ظاهرپسند نامیده است (ص 42).
نظر دیگری که تا اندازه‌ای افسانه‌آمیز می‌نماید آن است که قفطی در تاریخ الحکماء (ص 133) ارائه کرده است. وی می‌نویسد: شاپور پس از چیره شدن بر قیصر روم و تسخیر سوریه و انطاکیه، از قیصر خواست تا کسانی را برای احداث شهری به خوزستان گسیل دارد. زمین شهر از آنِ مردی به نام جندا بود. به این مرد مبلغی کلان برای واگذاری زمین پیشنهاد شد، ولی او نپذیرفت و از شاپور خواست تا شریک وی در بنای شهر باشد و شاپور نیز پذیرفت. عابرانی که از آنجا می‌گذشتند، نام بانی شهر را می‌پرسیدند، در پاسخ گفته می‌شد: جندا و شاپور؛ از این رو، شهر «جندیشاپور» نام گرفت.
امام شوشتری نام این شهر یا نیلاب کهن را «شاپور گرد» دانسته است (ص 238). به نوشتۀ او، نام رسمی و درست شهر نیلاب کهن در عصر ساسانی، شاپور گرد بوده است و جندیشاپور= گنده شاپور نام عامیانه‌ای است که مردم از زمان شاپور دوم به این شهر دادند. متأسفانه از شهر جندیشاپور جز خرابه‌هایی برجا نمانده است. لسترنج می‌نویسد: در8 فرسنگی شمال باختری شوشتر خرابه‌هایی وجود دارد که آن را شاه‌آباد می‌نامند و اینجا موضع شهر جندیشاپور است (ص 238). در حدود سال 1050ق / 1640م فتحعلی خان، حکمران خوزستان در محل جندیشاپور قریه‌ای به نام شاه آباد ساخت. به مرور زمان بناهای مذکور از میان رفت و اکنون دهکده‌ای به نام شاه آباد باقی است (ممتحن، 15).

موقعیت جغرافیایی

برخی از جغرافی‌نویسان جندیشاپور را سرزمینی از خوزستان و اقلیم سوم نوشته‌اند، ولی در ذکر طول و عرض جغرافیایی این ناحیه اختلاف نظر وجود دارد. حمدالله مستوفی جندیشاپور را از اقلیم سوم، طول آن را از جزایر خالدات به حروف ابجد (فده) معادل °89 و عرض آن را °46 نوشته است (ص 110). اگرچه ابوالفدا مانند حمدالله مستوفی جندیشاپور را از اقلیم سوم دانسته، ولی در تقویم البلدان خود طول آن را (عد، ل) معادل °74 و΄5 و عرض آن را (لا، ل) معادل °31 و ΄55 نوشته است (ص 314).
تا آنجا که آگاهی داریم، مؤلفان نخستین سده‌های اسلامی به طول و عرض جغرافیایی جندیشاپور نپرداخته، و تنها به ذکر فاصلۀ آن از دیگر شهرها و جایگاه آن بسنده کرده‌اند. در کتاب اشکال العالم منسوب به جیهانی (ص 107) و اصطخری (ص 99) فاصلۀ جندیشاپور تا شوش را یک منزل و یا یک مرحله نوشته‌اند. ابن رسته (ص 188) این فاصله‌ها را به صورت دقیق‌تری ارائه کرده است. او فاصلۀ جندیشاپور از دو شهر شوش و شوشتر را به تساوی 8 فرسنگ ذکر کرده است. از نوشتۀ ابن رسته چنین برمی‌آید که جندیشاپور میان دو شهر شوش و شوشتر واقع بوده است (همانجا). تحقیقات باستان‌شناسی مؤید آن است که جندیشاپور در مکانی میان شوش و شوشتر و دزفول واقع بوده است. فاصلۀ جندیشاپور را تا دزفول دو فرسنگ، تا شوشتر 8 فرسنگ و تا شوش 6 فرسنگ، واقع در مکانی در جنوب شرقی دزفول دانسته‌اند (حسینی، بش‍ ).
مؤلفان نخستین سده‌های اسلامی خوزستان را شامل 7 کوره یا ولایت نوشته‌اند که جندیشاپور یکی از آنها بوده است (قدامه، 242)، ولی اصطخری 17 کوره، و ابن حوقل مشابه این شمار را نقل کرده است (ص 88-89). یکی از نکته‌های مهم آن است که خوزستان در قدیم غیر از سوزیانا، اهواز نامیده می‌شده است. مقدسی در بارۀ خوزستان می‌نویسد که این اقلیم در قدیم اهواز نامیده می‌شد و مشتمل بر 7 کوره (ولایت) بود (ص 404).
شهر مدفون‌شدۀ جندیشاپور که نیازمند کاوشهای باستان‌شناسی است، نخستین شهر با خیابانهایی جدولی‌شکل بود. حمزۀ اصفهانی می‌نویسد: بنای این شهر چون عرصۀ شطرنج است که میانۀ آن 8 راه در 8 راه است (ص 39). در مجمل التواریخ آمده است که «نهاد آن (جندیشاپور) بر مثال عرصۀ شطرنج نهاد ست، میان شهر اندر 8 راه اندر 8 و در آن وقت شطرنج نبود، ولی شکلش بر آن است» (ص 46). مصالح ساختمانی شهر خشتی و آجری بوده، و به وسیلۀ ملاط گچ و آهک به هم پیوند می‌یافته است. طاق، قوس و گنبد به عنوان عنصر اصلی سقف به کار می‌رفته، و سبک معماری جدیدی را پدید می‌آورده است.

گیرشمن می‌نویسد که معماری ساسانی عمیقاً مربوط به سنن ملی و دنبالۀ معماری‌ای است که در عهد پارت شناخته شده است (ص 320). شاید شهر جندیشاپور با وسعت بسیاری که داشته، نخستین شهر با خیابانهای عریض جدولی موازی و عمودی بوده است (حسینی، بش‍‌ ). وجود کانالهای زیر زمینی برای تأمین آب شهر که از جندیشاپور تا رود دز امتداد داشت، از دو مزیت عمده برخوردار بود: نخست آنکه تبخیر آب در فصل گرما به حداقل می‌رسید، دو دیگر آنکه آب در طول مسیر 20 کیلومتری خنک می‌ماند (همانجا).
شهر جندیشاپور دارای دروازه‌های متعدد بود که یکی از آنها دروازۀ مانی نام داشت. این دروازه تا عهد اسلامی به نام مانی خوانده می‌شد (کریستن سن، 192-193؛ براون، 90؛ نولدکه، 42، حاشیۀ 2). مردم تا مدتی پس از استقرار اسلام نیز این دروازه را «باب المانی» می‌نامیدند (طبری، 2 / 53).

تاریخ

صفحه 1 از3
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.