جنوا
جِنُوا، شهری بندری در شمال غربی ایتالیا واقع در استانی به همین نام در منطقۀ لیگوریا. این شهر با 060‘585 تن جمعیت (در 2009م / 1387ش) با موقعیت بندرگانی مناسب در کنار خلیج جنوا واقع است و از مراکز صنعتی ایتالیا به شمار میرود («فرهنگ ... »،npn.؛ انکارتا،npn. ).
پیشینۀ تاریخی
آگاهیهای ما از دیرینگی این منطقه به دوران باستان باز میگردد. یافتههای باستانشناختی در جنوا گواه آن است که این شهر بندری در سدۀ 4قم از متصرفات یونانیها بود، سپس به تصرف لیگوریاییها درآمد. این شهر در 209قم توسط کارتاژیها ویران گردید، اما در دورۀ رومیها بازسازی شد و دوباره رونق یافت (همانجا؛ باربادورو، 2-3).
پس از سقوط امپراتوری شارلمانی در سدۀ 9م / 3ق، جنوا به جمهوری تبدیل شد و از این دوره به بعد نیروی دریایی جنوا رشد و توسعۀ فراوانی یافت و تجارت دریایی آنجا رونق گرفت (همو، 59-62، 104؛ گیبون، 3 / 1286؛ انکارتا، npn.).
در اوایل سدۀ 10م / 4ق، که فاطمیان در سیسیل حکومتی برقرار کرده بودند، جنوا نیز مورد تعرض آنان قرار گرفت، اما این حملات بیشتر جنبۀ ماجراجویانه داشت و کمتر برای یافتن جای پایی دائمی طرحریزی شده بود (احمد، 46). در حدود سال 1015م / 406ق گروهی از عربهای مسلمان به فرماندهی مجاهد بن عبدالله با ناوگانی کوچک از اندلس به پیزا حمله بردند و آنجا را اشغال کردند، اما نیروی دریایی پیزا با کمک نیروی دریایی جنوا آنان را شکست دادند؛ احتمالاً همین گروه از مسلمانان بودند که بخشهایی از جزیرۀ ساردنی را به تصرف درآوردند، اما سرانجام نیروی دریایی جنوا آنان را نیز شکست داد و از آنجا بیرون راند (همو، 56).
در اوایل سدۀ 13م / 7ق، تجارت دریایی جنوا رشد و رونق فراوان یافت. وقوع جنگهای صلیبی در سدههای 11-13م نیز تجارت جنوا را شکوفاتر کرد و آنجا را بسیار ثروتمند ساخت. گروهی از جنواییها در جنگهای صلیبی از شهسواران مهماننواز (نک : ه د، اسبتاریه) بودند و ناوگان دریایی قدرتمندی در اختیار داشتند. در همین دوره بود که جنوا قدرتی دریایی و استعماری یافت. بازرگانان جنوایی در سواحل دریای مدیترانه و دریای سیاه از اندلس تا شبه جزیرۀ کریمه و همچنین در جزیرههای دریای اژه و در تنگۀ بسفر و کرچ و تانا (در مصب رود دُن)، گالاتیا و لسبوس کلنیهایی ایجاد کردند؛ در این کلنیها، یونانیها، ایتالیاییها، ارمنیها، تاتارها و روسها نیز اقامت داشتند. در آن روزگار آنها در امور بازرگانی سواحل دریای سیاه و همچنین دریای مدیترانه نقش مهمی را عهدهدار بودند (هامر پورگشتال، I / 193, 529-530, II / 4؛ کین راس، 67؛ واتن، 52-53؛ جوادی، 126).
با فروپاشی خلافت بغداد در 656 ق / 1258م به دست مغولان، بزرگترین جادۀ بازرگانی از آسیا به مدیترانه رونق خود را از دست داد و تبریز جای بغداد را گرفت. گسترش قلمرو ایلخانان به نواحی دریای سیاه که کرانههای جنوب غربی بندر باتوم تا نواحی شرقی امپراتوری طرابوزان را در بر میگرفت، موجب رشد بازرگانی میان اروپاییان با نواحی داخلی متصرفات ایلخانان شد و ارتباط ایلخانان و مسیحیان محکم گردید. بازرگانان ایتالیایی و همچنین جنوایی با شرق از طریق طرابوزان در شمال، و پیاس در جنوب مراوده داشتند و مدام کاروانهای بازرگانی در سیواس و قونیه در رفت و آمد بودند. یک شاخه از این شاهراه از طریق سیواس به قسطنطنیه و از طریق طرابوزان به دریا متصل میگردید. آناتولی نهتنها رابط شرق و غرب، بلکه نقطۀ اتصال شمال و جنوب میان خانات اردوی زرین و سرزمینهای اسلامی بود. به همین سبب رقابت دو قدرت بازرگانی جنوا و ونیز در آن زمان در این منطقه چشمگیر بود.
جنواییها کافا یاکفه در شمال دریای سیاه را در اختیار گرفتند و بیشتر کاروانهای بازرگانی جنوا به کافا میآمدند و پس از گذشتن از نواحی خانات کریمه به دروازههای اروپا، یعنی بنادر آق کرمان (چتاب آلب) و کیلیا وارد میشدند. در سایۀ امنیت نسبی سیاسی و اقتصادی که ایلخانان در حوزۀ قدرتشان به وجود آوردند، ایران یکی از مهمترین چهار راههای بازرگانی میان شرق و غرب شده بود. بازرگانان ایتالیایی و از جمله جنواییها که سراسر سواحل دریای مدیترانه را قلمرو سیاسی و بازرگانی خود کرده بودند، برای خرید کالاهای شرقی راهی ایران میشدند. آنان در 720ق / 1320م با ایلخانان معاهدهای بستند که بازرگانان ایتالیایی و از جمله جنوایی در سراسر ایران آزاد باشند؛ در نتیجه دو راه بازرگانی میان ایران و اروپا گشوده شد: یکی راه ارمنستان بزرگ از تبریز، خوی، ملازگرد، ارزروم و طرابوزان به دریای سیاه، دوم راه ارمنستان کوچک از تبریز، ارزروم، سیواس و اسکندرون به دریای مدیترانه (احمدی، 139-140؛ جوادی، 126، 139؛ BSE3, VI / 248).
هدف سوداگران ایتالیایی در وهلۀ اول خرید ابریشم چین بود و عامل فروش این ابریشم تاجران جنوایی بودند. گویا ابریشم چین هم از لحاظ نوع و هم از لحاظ قیمت پستتر از ابریشم تالش و گیلان، اما سود آن بیشتر بود. کاروانهای تجارتی جنواییها دائم میان تبریز و طرابوزان در رفت و آمد بودند و جمهوری جنوا کوشش میکرد تا اعتبار مالی تجار خود را در ایران نگاه دارد. بدین جهت بیگانگان را (بهجز ونیزیها و یونانیان) به کاروان خود نمیپذیرفتند و کنسول جنوا در تبریز نیز در امور بازرگانان جنوایی نظارت داشت. جنواییها یک کنسول در تبریز داشتند که 24 نفر مشاور داشت، ولی برای اخذ تصمیم حضور 12 نفر کافی بود (جوادی، 145-146).
با توجه به «سفرنامۀ مارکوپولو»، در حدود سال 1293م / 692 ق بازرگانان جنوایی یک خط کشتیرانی در دریای مازندران دایر کردند (ص 39-40) و گویا میخواستند ابریشم شمال ایران و چین را از طریق دن و ولگا به اروپا حمل کنند، ولی احتمال نمیرود این کار به مدت طولانی توأم با موفقیت بوده باشد؛ چون گیلان تا 707ق / 1307م که اولجایتو آن را تحت سیطرۀ خود برد، از استقلال نسبی برخوردار بود و به علت وضع جغرافیایی خاص آن امکان نفوذ خارجیها در آن کم بود، اما بازرگانان جنوایی و بهطور کلی دیگر بازرگانان ایتالیایی، از مدتها پیش در شمال دریای مازندران در رفت و آمد بودند و ظاهراً مارکوپولو به همراه پدر و عمویش از طریق ولگا وارد دریای مازندران شدند و به شهر ساراتوف رسیدند و از آنجا به بخارا رفتند. جنواییهایی که در «سفرنامۀ مارکوپولو» ذکر شده، از مرکز بازرگانی خود در تانا در نزدیکی دریای آزُف از طریق رود دن بالا میرفتند و در جایی که رود دن و ولگا کمترین فاصله را با یکدیگر پیدا میکنند، کشتیهای خود را تا رود ولگا پیش میبردند و از طریق این رود وارد دریای مازندران میشدند (جوادی، 146؛ نیز نک : «سفرنامه ... »، 40).
ونیزیها نیز به موجب موافقت نامهای که در 1333م از ازبکخان دریافت کرده بودند، اجازه یافتند در نزدیکی دریای آزف، مرکزی دائمی برای کشتیهای خود داشته باشند و کالاهای ایتالیا را از آنجا به حاجی طرخان (آستاراخان) حمل کنند و پس از گذشتن از دریا، آنها را از راه خشکی به «سرای» و «خانبالیق» برسانند. ونیزیها سالانه در حدود 6 یا 7 فروند کشتی ابریشم و ادویه از ایران به اروپا حمل میکردند؛ اما هنگامی که جنواییها غارتگری نظامی را با بازرگانی همراه ساختند، ونیزیها مجبور شدند که مثل گذشته کالاهای شرق را به استراباد بیاورند و سپس از راه ابریشم قدیم به سوریه برسانند. همچنین ویران شدن دو شهر سرای و اورگنج به دست تیموریان در 790ق / 1388م، ضربۀ بزرگی به بازرگانی این نواحی وارد آورد (جوادی، 146، 149).
پس از مرگ سلطان ابوسعید، به علت نبودن دولتی پرقدرت در ایران و راههای امن، وضع بازرگانی جنوایی خوب نبود (همو، 150). تبریز در میان سالهای 738-744ق / 1377-1343م به دست سلطان حسن چوپانی افتاد و بازرگانان جنوایی به سبب ناامنی و وضع آشفتۀ آذربایجان که زیانهایی را به بازرگانان جنوایی تحمیل کرده بود، بازار تبریز را تحریم کردند. این تصمیم به قدری در وضع اقتصادی حکومت اثر گذاشت که جانشین حسن چوپانی، ملک اشرف در 745ق سفیری به جنوا فرستاد تا با آنها سازش کند و خسارات وارده را به تجار جنوایی بپردازد. چند تاجر جنوایی فریب اشرف را خوردند و کاروانی راهی تبریز کردند، ولی در راه به وسیلۀ سپاهیان اشرف غافلگیر شدند، چند نفر به قتل رسیدند و در حدود 200 هزار لیور جنوایی کالاهایشان به غارت رفت (همو، 150-151).
بعدها سلطان اویس برای بازرگانان ایتالیایی نامه نوشت و از آنان دعوت کرد تا به تبریز بازگردند، اما بازرگانان نپذیرفتند (همو، 151-152). با این همه، به نوشتۀ کلاویخو جنواییها پس از 40 سال به تبریز بازگشتند، و برای آنکه جای پای محکمی داشته باشند، تکه زمینی بر فراز تپهای، از سلطان اویس خریداری کردند و خواستند تا قلعهای بر فراز آن بسازند، اما سلطان اویس پشیمان شد و فرستادهای نزد آنان فرستاد تا آنان را از ساختن قلعه منصرف کند؛ ولی چون جنواییها از خود مقاومت نشان دادند، به دستور سلطان اویس به قتل رسیدند (ص 151-152).
در این دوره، تجارت ایتالیاییها و از آن جمله جنواییها در دریای مازندران با آنکه به علت تسلط تیمور و بعدها در نتیجۀ افتادن قسطنطنیه به دست عثمانیان و بسته شدن راه اروپاییان به دریای سیاه، اهمیت بازرگانی خود را از دست داد و از میان رفت، ولی از لحاظ جغرافیایی همچنان اهمیت بسیاری داشت، زیرا در این دوره نقشههای درستی از دریای مازندران ترسیم، و سواحل و جزایر آن شناخته شد. سفرهای دریایی ایتالیاییها در دریای مازندران، از مدتها پیش شروع شده بود، ولی به سبب رقابت بازرگانی آن نقشهها را مخفی میداشتند. ازسدۀ 7ق / 13م نقشۀ قابل توجهی در دست نیست، ولی از سدۀ 8 ق / 14م نقشههایی بسیار و تا حدی علمی بر جای مانده است (جوادی، 149-150).
جنواییها از ایتالیا و آلمان غله، نمک، چرم، پوست، عسل، چوب، ماهی و خاویار، از یونان روغن و شراب، از آسیا سنگهای قیمتی و مشک، و از افریقا عاج داد و ستد میکردند (BSE3, VI / 248). آنها در امور بازرگانی از بردگان ــ که عموماً از تاتارها بودند ــ بهره میگرفتند (هامر پورگشتال، II / 138 ؛ BSE3,VI / 249).
توسعهطلبی و رقابت تجارتی جنوا با دیگر بنادر و شهرهای ایتالیا در آن دوره نزاعها و جنگهایی میان آنها پدید آورده بود. یکی از این جنگها، جنگ با پیزا بود که در 1284م / 683ق در ملوریا روی داد و به پیروزی جنوا انجامید. یکی دیگر از آن نزاعها میان دو جمهوری جنوا و ونیز بود. این جنگها که بیشتر بر سر تجارت با شرق بود، باعث استحکام و ازدیاد ارتباط ونیز با قسطنطنیه شده بود، جنواییها نیز برای رسیدن به هدفهای خود تلاش میکردند تا عثمانیان مسلمان را بر ضد قسطنطنیه و بالطبع ونیزیان تحریک کنند و این رابطه خشم مسیحیان کاتولیک را در اروپا برانگیخته بود (سامی، 3 / 1843؛ گیبون، 3 / 1330-1332؛ هامر پورگشتال، I / 130, 140-141؛ کین راس، 66؛ باربادورو، 104).
رابطۀ جنواییها با عثمانیان باعث وخامت اوضاع در کلنیهای بازرگانی ونیزیان گردید. سلطان بایزید اول در 793ق / 1391م دستور جلوگیری صدور غلات از امیرات ــ از جزایر تحت اختیار ونیزیها ــ را صادر کرد. پیامد این کار موقعیت بد اقتصادی برای کلنیهای ونیزی بود. از اینرو آنان درصدد تهیۀ سلاح برآمدند و بر آن شدند در فرصتی مناسب به ناوگان دریایی عثمانیان حمله کنند (احمدی، 84-85). اما لشکرکشی امیرتیمور گورکانی در 803 ق / 1400م به قلمرو عثمانیان و شکست بایزید اول از امیر تیمور و واگذاری بخشی از سرزمینهای بالکان و مقدونیه به دولت بیزانس، شرایط ویژهای را برای شکوفایی سیاسی و اقتصادی شبه جزیرۀ بالکان و همچنین برای کلنیهای کوچک ونیزی پدید آورد (همو، 84).
اما این سرزمینها در زمان سلطنت سلطان مراد دوم بار دیگر تحت سلطۀ عثمانیان درآمد و موقعیت جنواییها بهتر شد. در آن زمان گروهی از جنواییها که در فوسیا، واقع در ساحل آسیایی یونان مستقر گشته بودند، حق انحصاری تجارت پر درآمد زاج سفید را به دست آوردند و از این راه توانگر شدند. آنان در این دوره با پرداخت خراج سالانه به عثمانیها از ثبات و آرامش برخوردار گردیدند. آدُرنو حاکم جنوایی فوسیا در جنگهای مراد دوم برای تسخیر شبه جزیرۀ بالکان و تراکیۀ شرقی که در سیطرۀ بیزانس بود، انتقال او را با 7 فروند کشتی نیرومند به ادرنه برعهده گرفت؛ همچنین جنواییها در این جنگ و محاصرۀ قسطنطنیه توسط سلطان محمد فاتح آموزش و فن استفاده از جنگ افزارهای آتشین و باروت را به سپاه عثمانی آموختند که این امر خود یکی از عوامل پیروزی عثمانیان در این جنگها بود (گیبون، 3 / 1339-1340، 1348، 1415).
از جنبۀ داخلی، شهر جنوا به علت رقابت با جمهوری ونیز در دریاهای دوردست و جنگهای مکرر و متعدد با این جمهوری، به ضعف گرایید و به سبب محصور بودن میان کوهستان نتوانست مانند ونیز توسعه یابد (باربادورو، همانجا). از سوی دیگر بعضی از بازرگانان جنوایی در اواخرسدۀ 8 ق / 14م به تبریز بازگشتند، اما وضع متزلزل ایران، بسته شدن دروازههای چین در زمان حکومت سلسلۀ مینگ، بحران اقتصادی ایتالیا در نیمۀ دوم سدۀ 14م، افتادن قسطنطنیه به دست عثمانیان و کشف دماغۀ امید نیک به وسیلۀ واسکودوگاما موجب آن شد تا بازرگانی جنوا به تدریج اهمیت خود را از دست بدهد (جوادی، 152).
مآخذ
احمد، عزیز، تاریخ سیسیل در دورۀ اسلامی، ترجمۀ نقی لطفی و محمدجعفر یاحقی، تهران، 1362ش؛ احمدی دستگردی، حوری وش، ترکمانان آق قویونلو، تهران، 1387ش؛ باربادورو، برناردینو، بیست و هفت قرن تاریخ ایتالیا و اروپا، ترجمۀ محمدحسن افضلینژاد، تهران، 1381ش؛ جوادی، حسن، «ایران از دیـدۀ سیاحان اروپـایی در دورۀ ایلخانـان»، بررسیهـای تاریخی، تهران، 1351ش، س 7، شم 4 و 5؛ سامی، شمسالدین، قاموس الاعلام، استانبول، 1308ق؛ کین راس، پ.ب.، قرون عثمانی (ظهور و سقوط امپراتوری عثمانی)، ترجمۀ پروانه ستاری، تهران، 1373ش؛ گیبون، ادوارد، انحطاط و سقوط امپراطوری روم، ترجمۀ فرنگیس شادمان، تهران، 1353ش؛ نیز:
BSE3; Clavijo, Embassy to Tamerlane, tr. G. Lestrange, London, 1928; Encarta Reference Library, 2005; Hammer-Purgstall, J., Geschichte des osmanischen Reiches, Graz, 1963; The Travels of Marco Polo, tr.W.Marsden, London / New York, 1946; Vatin, N., «L’Ascension des Ottomans», Histoire de l’empire Ottoman, ed. R. Mantran, Lille, 1989; The World Gazetteer, www. world-gazetteer.com.