جودت
جودَت، عبدالله، شاعر، مترجم، فعال سیاسی، اندیشمند، طبیب و ناشر ترکیهای و از بنیانگذاران جمعیت اتحاد و ترقی. او در جمادی الاول 1286ق / سپتامبر 1869م در عربگیر ــ قصبهای در ولایت معمورة العزیز که امروزه الازیق نامیده میشود و در منطقۀ فلات علیا قرارگرفته است (میدان لاروس، II / 627؛ آق بایراق، 9) ــ در یک خانوادۀ کردتبار به دنیا آمد (ماردین، 164؛ EI2, II / 533). به همین سبب بود که بعدها بعضی از مقالات خود را با نام مستعار «بیر کرد» (یک کرد) امضا میکرد («دائرةالمعارف دیانت»، I / 90).
جودت تحصیلات ابتدایی و تعلیمات دینی را از پدرش حاج عمر وصفی افندی ــ که وابسته به صنف عامیه و کاتب طابور (منشی گردان) بود ــ و عمویش، که پیشنماز محله بود، فرا گرفت («دائرةالمعارف عثمانیها»، I / 11).
وی پس از تحصیل در رشدیه در مکتب طبیّۀ عسکری ادامۀ تحصیل داد و در 1312ق / 1894م با درجۀ سروان طبیب فارغالتحصیل شد (آقشین، «تاریخ اندیشه ... »، 334-335؛ اولکن، 240؛ «دائرةالمعارف دیانت»، همانجا).
تحصیل در مکتب عسکری یکی از نقاط عطف زندگی عبدالله جودت به شمار میآید. وی به هنگام ورود به این نهاد علمی ـ نظامی، بسیار دیندار بود (اولکن، همانجا) و واجبات دینی را به جای میآورد («دائرةالمعارف دیانت»، همانجا) و پارهای از شعرهایش را با الهام از باورهای دینی میسرود (ماردین، 165)، چنانکه دومین مجموعۀ شعری چاپ شدۀ وی حدود سال 1318ق با «نعت شریف» در ستایش پیامبر (ص) آغاز شده است (EI2، همانجا). اما در همان زمان، تمایلات «مادهگرایی زیستشناسانه» ــ که در مکتب طبیه رواج داشت ــ او را تحت تأثیر قرار داد، چنانکه بخشی از کتاب معروف لودویک بوشنر (1824-1899م) پزشک و فیلسوف آلمانی و از مدافعان ماده باوری (نک : بریتانیکا، II / 597) را با عنوان فیزیولوجیای تفکر (1307ق / 1890م) و کتاب دیگر او را با نام گوریل (1312ق / 1894م) به زبان ترکی عثمانی ترجمه کرد (ماردین، 169؛ «دائرةالمعارف عثمانیها»، همانجا).
تأثیر دیگر فضای حاکم بر مکتب طبیۀ عسکری، تمایلِ عبدالله جودت به فعالیتهای سیاسی بر ضد رژیم استبدادی عثمانی بود، آن هم در زمانی که سلطان عبدالحمید دوم در اواخر سال 1293ق / 1876م ناگزیر از اعلان مشروطیت اول شده بود («دائرةالمعارف دیانت»، XXIX / 391) و پس از انحلال مجلس مبعوثان در صفر 1295 / فوریۀ 1878، و پایان حکومت مشروطه (کارال، VIII / 240)، جمعیت نامنسجم «ینی عثمانلیلار» (نوعثمانیان) و یا «گنج عثمانلیلار» (عثمانیان جوان) ــ که در اروپا معروف به «ژون تورکلر» (ترکان جوان، نک : ه م) بود ــ (آقشین، «ترکان جوان ... »، 18-19؛ کارال، VIII / 243, 388)، فرو پاشید (میدان لاروس، VI / 709). در همان سال، جمعیت «اتحاد عثمانی» که بعدها به «اتحاد و ترقی» تغییر نام داد (تونایا، III / 7)، پا گرفت. عبدالله جودت یکی از 4 یا 5 بنیانگذار اولیۀ جمعیت «اتحاد عثمانی» محسوب میشود. بنیانگذاران این جمعیت، همگی از دانشجویان مکتب طبیۀ عسکری بودند، (رامزاور، 14-15؛ کارال، VIII / 513-514؛ اولکن، 120؛ ماردین، 164؛ آقشین، همان، 22؛ پتروسیان، 175؛ تونایا، همانجا). او در دوران دانشجویی خود در همان نهاد آموزشی ـ نظامی، به سبب فعالیت سیاسی چند بار از طرف مدیریت آنجا بازخواست، تنبیه و حتى بازداشت شد.
جودت پس از فراغ از تحصیل در بیمارستان حیدرپاشای استانبول به عنوان دستیار چشم پزشک به کار پرداخت («دائرةالمعارف دیانت»، I / 90) وی چند ماه بعد با استفاده از مأموریتی که برای مبارزه با بیماری وبا به دیاربکر اعزام شده بـود، نظر افـرادی ــ از آن جمله ضیاء گوکالپ معروف ــ را به جمعیت اتحاد عثمانی جلب کرد (هانی اوغلو، I / 292).
جودت سرانجام پس از یک سال و نیم اشتغال در بیمارستان («دائرةالمعارف ترک»، I / 37)، به علت انتشار بیاننامۀ جمعیت (هانی اوغلو، I / 388-399)، مورد سوءظن قرارگرفت و همراه با عدهای که از «اصحاب افکار فاسده» و «ارباب افکار خائنانه» بهشمار آمده بودند (همو، I / 401 ff.) دستگیر، و در رجب 1313 / دسامبر 1895 به طرابلس غرب (تریپولی) تبعید گردید (همو، I / 186-187). او پس از آنکه مدتی در قلعه زندانی شد، اجازه یافت که در داخل باروی شهر آزاد بگردد. وی از این فرصت استفاده کـرد و مقالاتی بـا نامهای مستعار به نشریات جمعیت ــ که در پاریس منتشر میشدند ــ فرستاد و زمانیکه اطلاع یافت درصدد تبعیدش به نقطۀ دیگری هستند، از طریق تونس به فرانسه گریخت و به ترکان جوان فعال در آنجا پیوست («دائرةالمعارف دیانت»، I / 90-91؛ ماردین، 165؛ «دائرةالمعارف جمهوریت»، I / 197).
عبدالله جودت و رفیقش اسحاق سکوتی ــ که ابتدا جزو مخالفان سازش با عبدالحمید بودند ــ پس از فرار به اروپا در ژنو مستقر شدند و به تهیۀ مقدمات انتشار روزنامهای به نام عثمانلی به زبانهای ترکی و فرانسوی پرداختند (رامزاور، 53؛ رئیسنیا، 2 / 372؛ «دائرةالمعارف جمهوریت»، همانجا). نخستین شمارۀ عثمانلی در رجب 1315 / دسامبر 1897 منتشر شد. این نشریه، ارگان مطبوعاتی گروه ژنو اتحاد و ترقی بود (ماردین، 106).
سلطان عبدالحمبد بار دیگر برای رفع نگرانی خود از بابت کانون مخالفت جدید، ابتدا احمد جلال الدین پاشا ــ «سرخفیۀ» خود (همانجا) ــ و سپس منیربیک، سفیر معتمد خویش در پاریس را مأمور مذاکره و معامله با عناصر فعال و مؤثر اتحاد و ترقی در ژنو کرد و سرانجام جودت و اسحاق سکوتی هم با قبولاندن برخی از شروط خود به نمایندۀ سلطان با وی به سازش رسیدند. در نتیجه، انتشار روزنامۀ عثمانلی در 1317ق / 1899م متوقف گردید و مدتی بعد جودت در سفارت وین، و اسحاق سکوتی در سفارت رُم به عنوان افسر طبیب نظامی به کار پرداختند (رامزاور، رئیسنیا، همانجاها؛ پتروسیان، 205).
جودت دربارۀ دلیل سازش خود با نمایندۀ سلطان چنین نوشته است: «فکر کردم که آب و تاب دادن به حرفهای خشک و خالی که شمار خوانندگانشان بیش از 100 نفر نیست، محال اندر محال است. زمانیکه به آزادی آن همه محکومین سیاسی نخبه و تا حدودی ترفیه حال آنها موفق شدم، پیشنهاد حکومت سنیه را دربارۀ قبول مأموریت پذیرفتم» (ماردین، 166). ادعا شده است که وی به سبب دادن گزارشهای مخفیانه دربارۀ ترکان جوان به سلطان عبدالحمید مورد التفات او قرار گرفته است (ایشیق، I / 20).
حضور عبدالله جودت در سفارت حدود 3 سال ادامه یافت (ماردین، همانجا). با وجود آنکه حقوق دریافتی او و رفقایش نقش مهمی در حل مسائل مالی جمعیت داشت («دائرةالمعارف دیانت»، XXIII / 478)، لیکن سازش با دربار تأثیر منفی در افکار عمومی آزادیخواهان عثمانی در داخل و خارج از کشور بر جای گذاشت (آقشین، «ترکان جوان»، 38) و در اروپا، در میان ترکان جوان، جناح مخالفی با معاملهکنندگان با حکومت شکل گرفت که احمدرضا بیک، از رهبران ترکان جوان در رأس آن قرار داشت (هانی اوغلو، II / 307).
به نظر میرسد جودت همزمان با کار در سفارت، به فعالیتهای سیاسی خود نیز پنهانی ادامه میداد؛ این موضوع سبب درگیری او با سفیر عثمانی در وین، شد. سرانجام به دنبال شکایت سفیر، پلیس اتریش در 1321ق / 1903م جودت را از آن کشور اخراج کرد (ماردین، همانجا).
جودت سپس به پاریس رفت، اما احمدرضا بیک و یارانش بهعلت همکاری او با دربار از پذیرفتن وی خودداری کردند و او ناچار به ژنو بازگشت و انتشار عثمانلی را از سر گرفت. در اوایل سال 1322ق / 1904م، جودت به تشکیل «عثمانلی اتحاد و انقلاب جمعیتی» که تنها تشکیلات دارای تمایلات آنارشیستی در جنبش ترکان جوان بود، دست زد («دائرةالمعارف دیانت»، I / 91).
جودت که ارتقای سطح فرهنگی ترکان و انتشار مجلات فرهنگی را عمدهترین عامل ترقی کشور به شمار میآورد (کوران، 266)، در جمادی الاول همان سال مجلۀ اجتهاد را به پشتیبانیِ مالی احمد جلال الدین پاشا، سرخفیۀ سابق، که دیگر از عبدالحمید رویگردان شده بود (کوران، 227-228, 235-236؛ «دائرةالمعارف عثمانیها»، I / 112)، انتشار داد. این مجله که به ترکی و زبانهای اروپایی منتشر میشد، تنها مجلهای در جنبش ترکان جوان بود که در آن، فرهنگ بر سیاست غلبه داشت (نک : «دائرةالمعارف دیانت»، همانجا). این نشریه از سطحی بودن بینش سیاسی نشریات دیگر ترکان جوان انتقاد میکرد و برای یافتن معانی عمیقتری از سیاست میکوشید. از همان زمان شکاف بین عبدالله جودت و گـروه احمدرضا شاکر بیک ــ که بـا گذشت زمان دریافتشان از سیاست سطحیتـر و گروهگرایانهتر میشد ــ عمیقتر گردید. تشدید چنین اختلافنظری بود که پس از پیروزی اتحادیون در 1326ق / 1908م در ترکیه بازگشت عبدالله جودت به استانبول را تا 1329ق / 1911م، به تعویق انداخت (ماردین، 167). حلمی ضیاء اولکن، تعویق بازگشت جودت به استانبول را ناشی از فروکش کردن حرص و هیجان سیاسی او دانسته است (ص 242-243).
انتشار اجتهاد در ژنو بیش از 9 شماره ادامه نیافت و جودت در 1322ق / 1904م، در نتیجۀ شکایت دربار عثمانی، به بهانۀ چاپ منظومۀ هجوآمیز «بیر رؤیا» (یک رؤیا) در نکوهش سلطان ــ که از قرار معلوم یکی از مأموران دربار تعمداً در اختیارش گذاشته بود (کوران، 248, 254-255) ــ از سویس اخراج (ماردین، همانجا)، و به طور غیابی به زندان ابد محکوم گردید.
جودت حدود یک سال بعد به قاهره مهاجرت کرد و مطعبۀ اجتهاد را بهمنظور انتشار مجله و کتاب به آن شهر انتقال داد (همو، نیز «دائرةالمعارف دیانت»، همانجاها). پس از انتشار 14 شمارۀ دیگر از اجتهاد در قاهره، زمینۀ بازگشت او به استانبول فراهم آمد. او پس از بازگشت به این شهر، به انتشار اجتهاد تا پایان عمر خود (نوامبر 1932م / آذر 1311ش)، ادامه داد و 358 شماره از آن را منتشر کرد (همان، XXI / 448).
عبدالله جودت پس از بازگشت به استانبول، از همان روزهای نخست برای تأسیس «خانۀ اجتهاد» کوشید و دوباره در کنار انتشار مجلۀ اجتهاد، به انتشار کتابهای سری «کتبخانۀ اجتهاد» ادامه داد (اولکن، همانجا). او زمانیکه در مصر بود، با حزب «تشبث شخصی و عدم مرکزیت جمعیتی» به رهبری پرنس صباح الدین از مخالفین «جمعیت اتحاد و ترقی» (که پس از اعلان مشروطیت دوم در 1323ق / 1905م به حزب حاکم در ترکیه تبدیل شده بود)، ارتباط نزدیک داشت («دائرةالمعارف دیانت»، همانجا).
جودت در استانبول به عضویت «عثمانلی دموکرات فرقه سی» (فرقۀ دموکرات عثمانی) درآمد. رئیس این حزب ابراهیم تمو، همرزم قدیمیاش و از بنیانگذاران جمعیت اتحاد عثمانی در 1306ق، بود. جودت به عنوان معاون وی یا رئیس دوم، برگزیده شد (تونایا، I / 171-172). او در نشریات فرقۀ یاد شده و بهویژه در مجلۀ تنقید ــ که ترجمان فکری فرقه بهشمار میآمد و گروهی از جوانـان عضو حـزب در اطراف آن گرد آمده بودند ــ قلم میزد (همو، I / 176, 177). حزب حاکم، وجود این فرقه را بر نمیتافت و به اشکال مختلف آن را تحت فشار قرار میداد (همو، I / 175؛ آقشین، «ترکان جوان»، 178)، چندانکه ابراهیم تمو در اواخر سال 1328ق / 1910م ناگزیر از مهاجرت به رومانی شد (همانجا).
پس از مدتی، فرقه دستخوش انفعال گردید و به دنبال تشکیل «حریت و ائتلاف فرقهسی» (حزب حریت و ائتلاف) در اواخر سال 1329ق، فرقۀ دموکرات عثمانی منحل گردید (بیرنجی، 39-49). جودت از این پس، از فعالیت سیاسی خود کاست («دائرةالمعارف دیانت»، I / 91-92) تا فعالیتهای فرهنگی خود را ادامه دهد.
وی در دورۀ حاکمیت حزب اتحاد و ترقی، و بهرغم صدور احکام توقیف اجتهاد، به انتشار شمارههای آن با نامهای جهد، اشهاد، اشتهاد، و عالم تجارت و صنایع انتشار داد و طی دورۀ مشروطیت دوم توانست تنها از شمارۀ 24 تا 127 اجتهاد را منتشر سازد و از ربیع الثانی 1333ق به بعد بهسبب تهدید شدن به مرگ از ادامۀ انتشار آن خودداری کرد؛ لیکن همزمان با برافتادن حاکمیت اتحاد و ترقی، شمارۀ 128 آن را با نام اشتهاد در 26 محرم 1337ق / 1 نوامبر 1918م انتشار داد.
جودت در این دوره، گذشته از انتشار اجتهاد، در نشریات دیگری نیز به مقالهنویسی بر ضد اتحادیون ادامه میداد. در همین دوره در تشکیل «انگلیس محبلر جمعیتی» (جمعیت دوستداران انگلیس)، و نیز در «کردستان تعالی جمعیتی» (جمعیت تعالی کردستان) ــ که با انگلیسیها همکاری داشت ــ فعال بود (تونایا، II / 202, 224).
او که پس از جنگ جهانی اول شاهد ورشکستگی عثمانیگرایی بود، نه به ملیگرایی ترک، بلکه به ریشههای کردی خود بازگشت (تسورشر، «کمالیست ... »، 49). از همین روی ترکگرایان و اسلامگرایان او را متهم میکردند که در ورای ادعای غربگرایی، از ملیگرایی کرد دفاع میکند (برکس، 431). اگرچه دوبار در دولتهای دورۀ «متارکه» ــ دورۀ پس از برافتادن اتحاد و ترقی تا قدرتگیری مبارزۀ رهایی ملی به رهبری مصطفى کمال پاشا (تونچای، IV / 52 ff.) ــ مدیر ادارۀ «صحیه» (بهداشت) شد، لیکن از آنجایی که به علت جریحهدار کردن احساسات مذهبی مؤمنان با نوشتههای بیملاحظه و جسارتآمیز خود، در نظر قشرهایی از جامعۀ عثمانی چهرهای نامطلوب و حتى منفور به شمار میآمد، بیش از چند ماه در آن مقام دوام نیاورد («دائرةالمعارف دیانت»، I / 92).
جودت بیش از هر وابستۀ ترکان جوان، گرایشهای جمهوریخواهی داشت (تسورشر، همانجا) و بعضی از اصلاحات دورۀ جمهوریت را پیش از اعلان آن در ترکیه، مطرح کرده بود (حیلاو، 383)؛ چنانکه اجتهاد پیشاهنگ بعضی از «انقلابهای» مصطفى کمال پاشا به شمار میرفت (ماردین، 168). جودت به علت برخی نظریات افراطیاش دربارۀ غربگرایی و اعتقادات مردم و نیز مخالفتش با تمرکزگرایی حکومت و دفاع از خودمختاری اقلیتهای مسلمان، از طرف ایدئولوژی رسمی دورۀ جمهوریت پذیرفته نشد (حیلاو، همانجا).
وی در 1925م / 1303ش به آنکارا رفت و با غازی مصطفى آل پاشا گفتوگو نمود و حتى غازی پیشنهاد کرد، او نمایندگی از طرف حزب حاکم را بپذیرد؛ ولی ارائۀ طرحی از جانب جودت برای وارد کردن خون تازهای به پیکر ملت و اصلاحنژاد آن از طریق اجازه دادن به مهاجرت گروههایی که در کشورهایی چون آلمان و ایتالیا به سر میبردند و فراهم آوردن شرایط ازدواج آنان با ترکها و پدید آوردن ملتی که توانایی تغییر سرنوشت خود را داشته باشد، با طوفانی از انتقاد و اعتراض مواجه شد و به داشتن مأموریت برای تخریب نهادهای دینی و اجتماعی ملت متهم شد و حتى برخی اظهار میداشتند که او را نه به مجلس، بلکه به تیمارستان باید فرستاد. دامنۀ این اعتراضات چندان وسیع بود که حتى به روزنامۀ حاکمیت ملیه، ارگان رسمی حزب حاکم، نیز کشیده شد (اولکن، 250؛ کاراعلی اوغلو، III / 703؛ حیلاو، همانجا).
گفته میشود مصطفى کمال احیاناً با نظریات او کموبیش آشنایی داشت و حتى احتمالاً تحت تأثیر برخی از آنها قرار گرفته بود (کات اوغلو، 472). شباهت برنامههای اصلاحاتی عبدالله جودت، مانند لزوم ازدواج رسمی، گذاشتن کلاه و پوشیدن کت و شلوار، بستن خانقاهها، برپایی نظام نوین آموزشی، نوسازی زبان، روی آوردن به صنعت و تجارت ملی و ... با وجوهی از انقلاب کمالیستی قابل تأمل است (همانجا).
جودت به هنگام آغاز انتشار اجتهاد با الفبای لاتین در 1929م / 1308ش، یادآور شد که یک ربع قرن پیش از آن، در نخستین شمارههای همان مجله مبحث تغییر الفبا مطرح شده بود (ماردین، همانجا). هواداری او از تغییر الفبا در دورۀ مشروطیت دوم (تسورشر، «تاریخ نوین ... »، 274)، بیگمان از مواردی بود که مورد توجه رهبر نظام جمهوریت ترکیه قرار گرفت. طرفداری جودت از الفبای لاتین هم حملات سنتگرایان را به وی و به طور غیر مستقیم به آتاتورک که او را به آنکارا فراخوانده بود، برانگیخت (برکس، 549). گفته شده است که مصطفى کمال پاشا ترجمۀ «عقل سلیم»، اثر اولباک (1723-1789م) را ــ که ردیهای بود بر ادیان متشکل و صنف رهبان ــ به عبدالله جودت سفارش داده بود (اوندر، 148).
عبدالله جودت تا پایان عمر خود، ضمن طبابت به تألیف، ترجمه و انتشار مجلۀ اجتهاد و تألیف کتاب ادامه داد. او تربیت مردم (ماردین، 163) و «تنویر و تنور» (همو، 168-169) را وظیفۀ خود میدانست و بر آن بود که «اصلاح و تعمیر» و «ذکای» انسانها عامل اصلی اصلاحات است. وی معتقد بود ذکای انسانها به ساعتی میماند که به تعمیر احتیاج دارد (همو، 175) و ملت باید بیدار و آگاه باشد و هیچ حاکمی را که تابع «قانون شرع و امت» و «عاقل» و «منصف» نباشد، به رسمیت نشناسد (همو، 183)، و این همه را در پرتو ترویج آگاهی امکانپذیر میدانست و اعتقاد داشت همینکه ذوق خواندن آثار نویسندگان بزرگ غرب به خلق تزریق گردد، هیچ مانعی قادر به جلوگیری از تسریع این جریان نخواهد شد. از این روی لازم است شاهکارهای نویسندگان و شعرای بزرگ به صورتی عامهفهم به زبان ترکی ترجمه شود (همو، 174-175).
آثـار
جودت در تعقیب اهداف خود در کار نوشتن و نشر کوشا بود؛ وی انتشار حدود 60 جلد کتاب از «کتبخانۀ اجتهاد» را در ژنو شروع کرده و در قاهره و استانبول ادامه داد. اکثر این آثار تألیف، ترجمه و سرودۀ خود جودت هستند («دائرةالمعارف دیانت»، XXI / 448). کتابهایی که او تألیف کرده بیش از 60 جلد است (کاراعلی اوغلو، همانجا) و به عبارتی دقیقتر مشتمل است بر 46 تألیف و 30 ترجمه («دائرةالمعارف دیانت»، I / 93). که بدین ترتیب میتوان گروهبندی کرد:
1. سرودهها، مجموعههای شعر ترکی که شمار آنها به 9 میرسد و از آن جمله است: هیچ، تُربۀ معصومیت، گیزلی فغانلار (فغانهای پنهانی)، رمضان باغچهسی، قارلی داغدان سَس (صدا از کوه پر برف) (اوزکریملی، I / 16)؛ و 5. مجموعۀ شعر به زبان فرانسوی («دائرةالمعارف ادیبان ... »، 46-47). وی سرودههایی نیز به زبان فارسی دارد (همانجا).
2. ترجمههایی از آثار نویسندگان و شاعران شرقی و غربی چون شیلر (1759-1805)، لرد بایرون (1788-1824م). ترجمۀ هفت اثر از آثار معروف شکسپیر (1564-1616م) که هملت، مکبث، ژولیوس سزار، رومئو و ژولیت، شاه لیر، و آنتونی وکلئوپاترا از آن جملهاند (همانجا)؛ رباعیات خیام و تورکچه یه ترجمه لری (رباعیات خیام و ترجمۀ آنها به ترکی) که نخستین بار در 1332ق / 1914م و بار دیگر با افزودههایی در 1926م در استانبول بـه چاپ رسید (رئیسنیا، 1 / 796 بب )؛ دل مست مولانا (استانبول، 1300ش / 1921م) که ترجمۀ گزیدههایی از دیوان کبیر مولوی (اولکن، 243) و شاهدی است بر شیفتگی او نسبت به مولانا («دائرةالمعارف ترک»، I / 38).
3. ترجمههای مربوط به اسلامیت و سنن مذهبی، که عمدهترین و بحثانگیزترین آنها در این زمینه «تاریخ اسلامیت» راینهارت پیتر آن دوزی، خاورشناس هلندی (1820-1883م) (نک : «دائرةالمعارف دیانت»، II / 513-514) است که به ترکی ترجمه، و در دو جلد (مجموعاً مشتمل بر 733 صفحه) در 1908م در مصر (صادقپور، 125) در زمرۀ «کتابخانۀ اجتهاد»، چاپ و منتشر ساخت.
انتشار این کتاب موجی از انتقاد و اعتراض و اتهام را بر ضد آن و شخص عبدالله جودت برانگیخت و مترجم را ــ که در عین حال در زمرۀ مخالفان حزب حاکم به شمار میآمد ــ شریک جرم مؤلف، و او را در معرض حملات تند و تیز پایانناپذیر قرار داد. نقدهای زیادی بر کتاب مورد بحث نوشته شد که مهمترین آنها سلسله مقالاتی تحت عنوان «تاریخ اسلامیت»، نوشتۀ اسماعیل حقی مناسترلی (1262-1330ق / 1846-1912م) عالم دینی و عضو مجلس اعیان بود (نک : «دائرةالمعارف دیانت»، XXVII / 563-564) که در چند شمارۀ روزنامۀ صراط مستقیم (در 30 بخش) چاپ شد (همان، I / 91).
عبدالله جودت در فرانسه با گوستاولوبون (1841-1931م) پزشک و روانشناس فرانسوی (دایرةالمعارف ... ، 2 / 2513؛ سحاب، 225-226؛ میدان لاروس، VII / 856) آشنا شد و یک اثر او را هنگامی که در مصر اقامت داشت، در قاهره (1325ق / 1907م) ترجمه و منتشر کرد و بعدها باز به ترجمۀ آثار وی ادامه داد (اولکن، 174). وی تا اواخر عمر خود در زمینۀ اصلاحات و تحولات اجتماعی تحت تأثیر افکار و نظریات او بود و در بسیاری از مقالات خود از جمله در عثمانلی (ماردین، 111) و اجتهاد، به وی استناد مینمود؛ چندانکه نام عبدالله جودت، نام گوستاولوبون، و نام گوستاولوبون نام عبدالله جودت را تداعی میکرد (اولکن، 244).
مهمترین کتابهای لوبون که جودت به ترکی ترجمه و منتشر کرد، عبارتاند از: «روح الاقوام»، «عصر مزین نصوص فلسفهسی» (نصوص فلسفی عصرمان)، «آوروپا حربندن آلنان پسیکولوجیایی درسلر» (دروس روانشناسانۀ گرفته شده از جنگ اروپا)، «دون ویارین» (دیروز و فردا)، و «علم روح اجتماعی» («دائرةالمعارف ترک»، I / 38). جودت بدون بررسی نقادانۀ نظریات لوبون سعی در تطبیق آنها در جامعۀ ترکیه داشت و اعتراضات و انتقاداتی بر ضد خود برمیانگیخت؛ چنانکه پیشنهاد اصلاح نژاد ترکیه از طریق دورگهسازی (نک : سطرهای پیشین) از آن جمله بود (اولکن، 250-251؛ باقیرازر، 141).
مآخذ
دایرةالمعارف فارسی؛ رئیسنیا، رحیم، ایران و عثمانی در آستانۀ قرن بیستم، تبریز، 1374ش؛ سحاب، ابوالقاسم، فرهنگ خاورشناسان، تهران، 1356ش؛ صادقپور وجدی، محمد و جمشید فرآذین، فهرست کتابخانۀ ملی تبریز (کتب چاپی اهدائی مرحوم حاج محمد نخجوانی)، تبریز، 1352ش؛ نیز:
Akbayrak, N., Osmanlı yer adları sözlüğü, Ιstanbul, 2003; Akԫin, S., «Düԫünce ve bilim tarihi (1839-1908)», Türkiye tarihi (Osmanli devleti, 1600-1908), Istanbul, 1990, vol. III; id, Jön Tükler ve Ittihat ve Terakki, Istanbul, 1987; Bakırezer, G., «Türkiye’de sosyal liberalizm (1908-1945)», Modern Türkiye’de siyası düԫünce (Liberalizm), Istanbul, 2005, vol. VII; Berkes, N., Türkiye’de (Çağdaԫlaԫma), ed. A. Kuyaԫ, Istanbul, 2004; Birinci, A., Hürriyet ve İtilâf Firkansi, Istanbul, 1990; Britannica, micropaedia, 1986; Cumhuriyet ansiklopedisi (1923-2000), Istanbul, 2003; EI2; Hanioğlu, M. Ԫ., Bir siyasal örgüt olarak Osmanlı İttihad ve Terakki Cemiyeti ve Jön Türklük, Istanbul, 1989; Hilav, S., «Düԫünce tarihi (1908-1980)», Türkiye tarihi (Çağdaԫ Türkiye, 1908-1980), ed. S. Akԫin, Istanbul, 1990, vol. IV; Iԫik, İ., Türkiye yazarlar ansiklopedisi, Ankara, 2004; Karaalioğlu, S. K., Türk edebiyatı tarihi, Istanbul, 1978; Karal, E. Z., Osmanlı tarihi, Ankara, 2000; Katoğlu, M., «Cumhuriyet Türkiyesi’nde eğitim, kültür, sanat», Türkiye tarihi (Çağdaԫ Türkiye, 1908-1980), ed. S. Akԫin, Istanbul, 1990, vol. IV; Kuran, A. B., İnkilâp tarihimiz ve Jön Türkler, Istanbul, 1988; Mardin, Ԫ., Jön Türklerin siyasi fikirleri (1895-1908), Istanbul, 1989; Meydan Larousse, Istanbul, 1987; Osmanlılar ansiklopedisi (Yaԫamları ve yapıtlarıyla), Istanbul, 2004; Özkırımlı, A., Türk, edebiyatı tarihi ansiklopedisi, Istanbul, 2004; Petrosyan, Y., A., Sovyet gözüyle Jöntürkler, tr. M. Beyhan and A. Hacıhasanoğıu, Istanbul, 1977; Ramsaur, E. E., The young Turks (Prelude to Revolution of 1908 ), Beirut, 1965; Tunaya, T. Z., Türkiye’de siyasal partiler, Istanbul, 1986-1989; Tunçay, M., «Siyasal tarih (1908-1923)», Türkiye tarihi (Çağdaԫ Türkiye, 1908-1980), ed. S. Akԫin, Istanbul, 1990, vol. IV; Türk ansiklopedisi, Ankara, 1968; Türk dünyası edebiyatçıları ansiklopedisi, Ankara, 2002; Türkiye diyanet vakfı İslâm ansiklopedisi, Istanbul, 1986-2004; Ülken, H.Z., Türkiye’de Çağdaԫ düԫünce tarihi, Istanbul, 1966; Ünder, H., «Atatürk imgesinin siyasal yaԫamdaki rolü», Modern Türkiye’de siyasî düԫünce, (Kemalizm), Istanbul, 2004, vol. II; Zürcher, E. J., «Kemalist düԫüncenin Osmanlı kaynakları», Modern Türkiye’de siyasî düԫünce (Kemalizm), Istanbul, 2004, vol. II; id, Modernleԫen Türkiye’nin tarihi, tr. Y. S. Gönen, Istanbul, 2004.