زمان تقریبی مطالعه: 14 دقیقه

جیرفت

جیرُفْت، شهرستان و شهری تاریخی در استان کرمان:

شهرستان جیرفت

این شهرستان از شمال به شهرستان کرمان، از شمال خاوری و خاور به شهرستان بم، از جنوب به شهرستان کهنوج، و از غرب به شهرستان بافت محدود است (جعفری، دایرة المعارف ... ، 354). شهرستان جیرفت برپایۀ قانون تقسیمات کشوری 1387ش، متشکل از 3 بخش به نامهای ساردوئیه، جبال بارز و مرکزی، و 11 دهستان است و در سرشماری 1385ش جمعیت آن 595‘ 187 تن بوده است («درگاه ... »، بش‍ ‌). به‌جز شهر جیرفت که مرکز شهرستان است، شهرهای دیگر آن اینها ست: جبال بارز و درب بهشت ( نشریه ...، بش‍‌ ).
بخش بزرگی از شهرستان جیرفت را کوهستانهای بهرآسمان و بارز، و بخش کوچکی را دشت نسبتاً هموار جیرفت فرا گرفته است. در کوهستانها آب و هوا معتدل مایل به سرد، و در دشت جیرفت معتدل مایل به گرم تا گرم است (جعفری، همانجا). جیرفت را از دیدگاه آب و هوا، «جنة اربعة اشهُر» یعنی بهشت 4 ماه می‌خواند‌ه‌اند (افضل‌الدین، عقد العلى، 69)، زیرا از آخرین ماه پاییز تا نخستین ماه بهار (قوس تا حمل) مرغزارها سبز، گلهای نرگس و لاله شکفته، هوا معتدل و درختان پر از مرکبات است، ولی در 8 ماه دیگر گرما و رطوبت بیشتر است (وزیری، جغرافیا ... ، 115). جیرفت بیشترین باران سالانه را در استان کرمان دارد (خیراندیش، 24). هلیل رود، مهم‌ترین رود استان کرمان، که از کوهستان هزار در شمال باختری جیرفت سرچشمه می‌گیرد، حوضۀ پهناوری از دشت حاصلخیز جیرفت را آبیاری می‌کند (جعفری، رودها ... ، 480).
دشت جیرفت به سبب کوههای بلندی که آن را فرا گرفته‌اند و نیز به‌دلیل اختلاف ارتفاع ناگهانی آنها با دشت، از اقلیمهای گوناگونی برخوردار است و این ویژگی سبب گردیده است تا در آنجا فراورده‌های کشاورزی متنوع سردسیری و گرمسیری به خوبی به دست آید (نیک‌نفس، 5). جیرفت از دیدگاه تولید فراورده‌های کشاورزی در کشور، جایگاه سوم را دارد و ملقب به «هند ایران» شده است ( استان ... ، 54). سدی که در حدود 30 کیلومتری شمال غربی جیرفت بر روی هلیل‌رود بسته شده، در بهبود وضع کشاورزی این سرزمین نقش بسزایی دارد (همان، 37؛ جعفری، دایرة المعارف، همانجا). گویا در روزگاران کهن نیز، سد بزرگی بر روی هلیل‌رود ساخته بوده‌اند که نشانه‌های آن هنوز بر جا مانده و چنین پیدا ست که شهر باستانی جیرفت (قمادین) بر اثر شکستن همین سد، از میان رفته است. امروزه بازماندۀ ویرانه‌های این شهر به «شهر دقیانوس» معروف است (باستانی، زیر این ... ، 116).
افزون بر زمینهای بارور کنارۀ هلیل‌رود دشتِ حاصلخیز جیرفت، وجود چشمه‌ها، چاهها و قناتها، عوامل دیگری هستند که موجب پیشرفت کشاورزی این شهرستان گردیده‌اند (نیک‌نفس، 8). جیرفت در 1355ش / 1976م، 150 رشته قنات داشته که سرچشمۀ اصلی آبریز آنها کوهستان بهرآسمان بوده است (باستانی، وادی ... ، 1 / 212). در جیرفت کاشت مرکبات، غلات، فراورده‌های صیفی، سبزی، پنبه، برنج، نیشکر، موز و خرما رواج دارد (همان، 1 / 272؛ خیراندیش، 60).
پرورش درخت خرما در جیرفت پیشینه‌ای کهن دارد و جغرافی‌نویسان سده‌های 3 و4ق / 9 و 10م از آن یاد کرده‌اند (یعقوبی، 289؛ اصطخری، 166؛ ابن حوقل، 2 / 311). اصطخری دربارۀ برداشت خرما، به رسم نیکویی از مردم جیرفت اشاره کرده، و نوشته است: آنها خرماهایی را که باد از درخت بریزد، خود برنمی‌دارند و این مقدار از خرما‌ها سهم رهگذران و فرودستان است و شاید بیشتر از صاحب آنها، به فرودستان برسد (ص 167؛ نیز نک‍ : یاقوت، 2 / 174). در آثار جغرافی‌نویسان سده‌های 8- 9ق / 14-15م نیز همچنان از نخلستانهای فراوان جیرفت سخن گفته شده است (حمدالله، 140؛ حافظ ابرو، 3 / 15).
در جیرفت گونه‌ای پرندۀ شکاری به نام «جیرفتی» یافت می‌شود که نوعی تیهوی دشتی است و گویا از این گونه به جز این شهرستان در جای دیگر پیدا نمی‌شود (وزیری، جغرافیا، 118).

شهر جیرفت

این شهر در °57 و ´44 و ´´15 طول شرقی و °28 و ´40 و ´´15 عرض شمالی و در 192 کیلومتری جنوب خاوری کرمان (مرکز استان) قرار گرفته است و 960 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. آب و هوای آن معتدل مایل به گرم و خشک است (جعفری، همانجا). شهر جیرفت در کنار جادۀ ارتباطی استانهای کرمان، سیستان و بلوچستان با بندرعباس واقع شده، و دارای موقعیت ارتباطی ممتازی است (نیک‌نفس، 9). این شهر در 1385ش دارای 988‘ 97 تن جمعیت بوده است («درگاه»، بش‍ ‌).

پیشینۀ تاریخی

در برخی از غارهای کوهستانهای جیرفت مانند جبال بارز، ساردوئیه و دلفارد، بقایای زندگی دوره‌های پارینه‌سنگی، نوسنگی و به‌ویژه دورۀ آغازین فلز به دست آمده (صفا، 65)، و برخی از باستان‌شناسان بر این باورند که تمدن حوزۀ فرهنگی هلیل‌رود (حوزۀ فرهنگی جیرفت) در هزارۀ 3 ق‌م در اوج شکوفایی بوده است (نک‍ : گیلانی، 6). بعضی از پژوهشگران جیرفت را با سرزمینی که به یونانی «گدروزیا» گفته‌اند، یکی دانسته و نوشته‌اند که اسکندر مقدونی از آنجا گذشته است. ناحیۀ جیرفت تا سده‌هایی پس از اسلام «جِردوس» خوانده می‌شد که می‌توان آن‌را معرب گدروزیا دانست (باستانی، یعقوب لیث، 223؛ نیز دربارۀ جردوس، نک‍ : یاقوت، 2 / 57). سایکس نام شهری را که اسکندر در آن توقف کرده «سَلموس» نامیده، و آن را با یکی از دو شهر جیرفت یا رودبار برابر دانسته است. همو در جیرفت به اشیائی برخورده که به نظرش، بازمانده از سپاهیان یونان بوده است (ص 173-174).
جیرفت را تازیان در 23ق / 644 م به فرماندهی سهیل بن عدی گشودند و غنیمتها و اموال فراوانی از آنجا به دست آوردند (ابن اثیر، 3 / 43-44؛ طبری، 4 / 180). بلاذری فتح جیرفت را به مجاشع بن مسعود نسبت داده است (ص 55). عربها که جیرفت را از نظر آب و هوا مساعد می‌دیدند، در آنجا اقامت گزیدند و این سرزمین مدتها در دست آنها باقی ماند (سایکس، 188). نام برخی از روستاها مانند بوحربی، جوّابی و قعقاعی برگرفته از نام آنها ست (افضل‌الدین، عقد العلى، 65).
با اینکه تازیان بر جیرفت دست یافتند، ولی مردم کوهستان بارز تا نیمۀ دوم سدۀ 3ق / 9م در پناه کوههای بلند و جنگلهای انبوه، بر آیین زردشتی باقی ماندند (گروسی، 145). در 74ق / 693 م ازارقه (گروهی از خوارج)، فارس و کرمان را گرفتند و جیرفت را مرکز خود قرار دادند و تقریباً تا 80 ق / 699 م آنجا را در دست داشتند (نفیسی، 114). گویا جیرفت در زمان خلافت عمر بن عبدالعزیز (99-101ق / 718- 719م) نیز در معرض تهاجم تازیان قرار گرفته و آنان بیشۀ جیرفت را که پناهگاه جانوران درنده بوده است، پاک کرده و روستاهایی به نام خود ساخته بودند (حمدالله، نیز حافظ ابرو، همانجاها).
هنگامی که یعقوب لیث صفاری به کرمان تاخت، مردم جیرفت در برابر وی شوریدند و در کوهستان بارجان (بارز) به پایداری برخاستند، اما یعقوب به نیرنگ بر فرمانده آنان دست یافت و شورش جیرفتیان را در هم شکست (افضل‌الدین، همان، 65-66). تاریخ این رویداد 254ق / 868 م دانسته شده است (گروسی، همانجا). با پیروزی صفاریان، عمرو لیث، برادر یعقوب مسجدی در جیرفت ساخت که تا سدۀ 7ق / 13م پابرجا بوده است (گلاب‌زاده، 245). جیرفت در حدود سال 294ق چندی نیز به دست لیث بن علی، برادرزادۀ یعقوب افتاد ( تاریخ ... ، 280-281).
در 324ق / 936م احمد معزالدوله، از فرمانروایان آل بویه جیرفت را تصرف کرد، ولی در جنگ با اهالی جبال بارز به فرماندهی علی بن زنجی، معروف به کلویه شکست خورد و یکی از دستانش نیز قطع گردید (ابن اثیر، 8 / 324-325). در 360ق / 971م عضدالدولۀ دیلمی توانست جیرفت را به تصرف درآورد (همو، 8 / 613). در 434ق / 1043م طغرل‌بیک سلجوقی، دایی خود ابراهیم ینال را برای تصرف کرمان گسیل کرد. در 6 فرسنگی جیرفت نبرد سختی میان سپاه او و ابوکالیجار دیلمی درگرفت که به پیروزی دیلمیان انجامید (همو، 9 / 510-511).
در 442ق / 1050م ملک قاورد (بنیان‌گذار سلجوقیان کرمان) این سرزمین را از دست دیلمیان بیرون آورد (حافظ ابرو، 23). پیش از او، از جیرفت تا کرانۀ دریا در تصرف قوم کوفج (قُفص) بود (افضل‌الدین، بدایع ... ، 5). ملک قاورد در یک نبرد غافلگیرانه به سرزمین آنان تاخت و توانست بر آنها پیروزی یابد (همو، عقد العلى، 123). در 459ق / 1067م الب ارسلان (سلطان نامدار سلجوقی) برای سرکوب قاورد (قرا ارسلان) به کرمان رفت. قاورد شکست خورد و به جیرفت گریخت و درخواست بخشش کرد. سلطان وی را بخشید و کرمان را بدو داد (حسینی، 99).
سلجوقیان کرمان در حدود 150 سال (433-582 ق / 1042-1186م) بـر سرزمین کرمان فرمـان راندند (نک‍ : زامباور، 335). در روزگار آنان، جیرفت یکی از دو پایتخت کرمان به شمار می‌رفت (باستانی، حاشیه بر ... ، 5). عادت شاهان سلجوقی کرمان چنین بود که در ماه آذر از بردسیر (پایتخت تابستانی) به جیرفت (پایتخت زمستانی) می‌رفتند و در اردیبهشت ماه دوباره به بردسیر بازمی‌گشتند (محمد بن ابراهیم، 46). در 537 ق / 1142م در بیرون شهر جیرفت، جنگی میان محمد، پسر ارسلان شاه و برادرش سلجوق شاه درگرفت که با پیروزی محمد پایان یافت. به دستور محمد در جیرفت مسجدها و کتابخانه‌هایی ساخته شد (بازورث، 134).
در 566 ق / 1171م جنگی خانوادگی در جیرفت روی داد که زیان بسیاری برای این شهر به بار آورد. بهرام‌شاه و برادرش ملک ارسلان در صحرای قمادین جیرفت به نبرد با یکدیگر پرداختند. بهرام‌شاه که سپاهی از خراسان او را یاری می‌کرد، پیروز شد و خراسانیها قمادین و جیرفت را غارت کردند و مردم بسیاری را کشتند (محمد بن ابراهیم، 62؛ افضل‌الدین، بدایع، 41). محمد بن ابراهیمْ قمادین را که این جنگ در آنجا روی داده، جایگاهی بر در جیرفت دانسته که توقفگاه بازرگانان روم، هند و جای فرود آمدن مسافران دریا، خشکی و گنج‌خانۀ ثروتمندان شرق و غرب بوده است (همانجا). از قمادین به عنوان خزانۀ نفایس چین و ختا، هندوستان، حبشه، زنگبار، روم، مصر، ارمنستان، آذربایجان، ماوراءالنهر، خراسان، فارس و عراق یاد شده است (همو، 100).

در آن روزگار راه بندر هرمز به جیرفت می‌رسید و سپس به جاهای دیگر ایران می‌پیوست. شکست ملک ارسلان در جنگ، و غارت قمادین و جیرفت، مردم را به تنگدستی انداخت و نیز راه کاروانهای بازرگانی را از جیرفت قطع گردانید (باستانی‌، همان، 11، 13). پس از این، بازرگانان اروپا و هند به علت فقدان امنیت در راه جیرفت، به فکر بهره‌مندی از راههای دیگر افتادند (وزیری، تاریخ ... ، 42). قمادین همان شهری است که مارکوپولو آن را کَمادی نامیده (نک‍ : لسترنج، 315)، و نوشته است که کمادی پیش از این شهری بزرگ و پرشکوه بوده، ولی اکنون (سدۀ 7ق / 13م) کوچک و کم‌اهمیت شده است، زیرا مغولان چند بار آن را ویران ساخته‌‌اند («کتاب ... »، 97). کمادی در سدۀ 13ق / 19م در شمال جیرفت شناسایی شد. مردم بومی ویرانه‌های آن را شهر دقیانوس می‌نامند (گابریل، 129؛ سایکس، 267). برخی همین شهر دقیانوس را شهر جیرفت کهن دانسته‌اند (خیراندیش، 60).
در 575 ق / 1179م به روزگار توران شاه دوم سلجوقی، غزان که به سرزمین کرمان رخنه کرده بودند، به جیرفت تاختند، و بسیاری از اهالی آن را کشتند، آبادیها را نابود ساختند و در شهر جیرفت خشت بر روی خشت نگذاشتند (محمد بن ابراهیم، 128- 129؛ ناصرالدین، 18). در 581ق / 1185م ملک دینار، فرمانروای غزان به کرمان رفت و چند سالی جیرفت را در تصرف داشت (محمد ابن ابراهیم، 160؛ افضل‌الدین، عقد العلى، 97).
در 755ق / 1354م شاه شجاع از شاهان آل مظفر، برای سرکـوب شورش اوغـانها و جرمـاییها ــ از طوایف مغول ــ به جیرفت رفت و بر آنان دست یافت (کتبی، 49). جیرفت در 811 ق / 1408م شاهد جنگ میان میرزا ابابکر (نوادۀ تیمور گورکانی) و سلطان اویس (از فرمانروایان تیموری) بود که به شکست و کشته شدن میرزا ابابکر انجامید (غفاری، 237).
در 1020ق / 1611م گنجعلی‌خان، از سرداران صفوی از راه جیرفت رهسپار سرکوب گردنکشان بلوچ گردید و به یاری سپاهیان جیرفتی و رودباری سرزمین آنها را به حوزۀ حکومتی کرمان افزود (صفا، 115). در 1209ق / 1794م آقا محمدخان قاجار، ولیعهد خود، فتحعلی‌خان را در پی لطفعلی‌خان زند به کرمان فرستاد و او در تعقیب شاهزادۀ زند، جیرفت را تصرف کرد (احمدی، 38؛ سپهر، 1 / 71).

آثار باستانی

شهرستان جیرفت پر از دژها و تپه‌های باستانی است (دربارۀ نام و جای آنها، نک‍ : صفا، 140-145). مقدسی در سدۀ 4ق / 10م از دژ جیرفت با 4 دروازه به نامهای شاپور، بم، سیرجان و مصلى سخن گفته (ص 467)، و سایکس در سالهای 1894-1900م نشانه‌هایی از خندق و ارگ را در این شهر شناسایی کرده، و به نوشتۀ او، ارگ جیرفت چهار ضلعی بوده که هر ضلع آن 286 ذرع درازا داشته است. سایکس همچنین سکه‌هایی از دورۀ ساسانیان در جیرفت یافته است (ص 267). ایـن شهر جایـگاه ضربِ شماری از سکـه‌های معروف به عرب ـ ساسانی بوده، و بعدها در آنجا سکه‌های شاهان آل بویه و سلجوقی هم ضرب شده است (جیرفت، npn.؛ نیز نک‍ : گاوبه، 98).
در سالهای اخیر نام جیرفت به سبب آثار باستانی‌اش به صورت گسترده‌ای بر سر زبانها افتاده و به رسانه‌های همگانی راه یافته است. بر اثر کاوشهای غیرقانونی در تمام طول 400 کیلومتری مسیر هلیل رود و در فاصلۀ 28-53 کیلومتری جنوب جیرفت، آثار باستانی بسیاری به دست آمده که در خارج از ایران در بازارهای مکارۀ کشورهای آسیایی، اروپایی و آمریکایی به فروش رفته است. شماری اندک از این اشیا که به دست مراجع رسمی کشور افتاده، شامل ظروف تزیینی سنگی با نقوش برجسته و گاه کنده‌کاری شده برای ترصیع است که نقشهایی از جانوران، موجودات وهمی و افسانه‌ای و نیز گونه‌ای چند از گیاهان مانند نخل، نمای باروی دور شهرها و بناهای درون آن را دربر می‌گیرد و نیز پیکره‌های انسان و جانوران از سنگ و مفرغ و همچنین چارپایۀ سنگی که تاریخ آنها به سالهای پایانی هزارۀ 4 و 3 ق‌م می‌رسد. این دیرینگی فرهنگی سبب گردیده که تمدن جیرفت، در برخی از مآخذ، «کهن‌ترین تمدن شرق» به شمار آید (نک‍ : مجیدزاده، 1-3).

مآخذ

ابن اثیر، الکامل؛ ابن حوقل، محمد، صورة الارض، لیدن، 1939م؛ احمدی کرمانی، یحیى، فرماندهان کرمان، به کوشش محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، 1354ش؛ استان کرمان در یک نگاه، مرکز کرمان‌شناسی، تهران، 1378ش؛ اصطخری، ابراهیم، مسالک الممالک، به کوشش دخویه، لیدن، 1927م؛ افضل‌الدین کرمانی، احمد، بدایع الازمان، به کوشش مهدی بیانی، تهران، 1326ش؛ همو، عقد العلى، به کوشش علی محمد عامری نائینی، تهران، 1311ش؛ باستانی پاریزی، محمدابراهیم، حاشیه بر سلجوقیان و غز در کرمان (نک‍ : هم‍ ، محمد بن ابراهیم)؛ همو، زیر این هفت آسمان، تهران، 1364ش؛ همو، وادی هفت واد، تهران، 1355ش؛ همو، یعقوب لیث، تهران، 1363ش؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به کوشش عبدالله انیس طباع و عمر انیس طباع، بیروت، 1407ق / 1987م؛ تاریخ سیستان، به کوشش محمدتقی بهار، تهران، 1314ش؛ جعفری، عباس، دایرةالمعارف جغرافیایی ایـران، تهران، 1379ش؛ همـو، رودها و رودنامۀ ایران، تهران، 1376ش؛ حافظ ابرو، عبدالله، جغرافیا، به کوشش صادق سجادی، تهران، 1378ش؛ حسینی، علی، زبدة التواریخ، به کوشش محمد نورالدین، بیروت، 1405ق / 1985م؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش لسترنج، لیدن، 1915م؛ خیراندیش، اسدالله، با من به کرمان بیایید، تهران، 1368ش؛ «درگاه ملی آمار» (نک‍ : مل‍ ، SCI)؛ زامباور، نسب‌نامۀ خلفا و شهریاران، ترجمۀ محمدجواد مشکور، تهران، 1356ش؛ سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، به کوشش جمشید کیان‌فر، تهران، 1377ش؛ سرشماری عمومی نفوس و مسکن (1375ش)، نتایج تفصیلی، شهرستان جیرفت، مرکز آمار ایران، تهران، 1376ش؛ صفا، عزیزالله، تاریخ جیرفت و کهنوج، تهران، 1373ش؛ طبری، تاریخ؛ غفاری قزوینی، احمد، تاریخ جهان‌آرا، تهران، 1343ش؛ کتبی، محمود، تاریخ آل مظفر، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، 1335ش؛ گروسی، عبدالله، «راههای کاروان در ایالت کرمان در سده‌های سوم تا ششم هجری»، کرمان‌شناسی، به کوشش محمدعلی گلاب‌زاده، تهران، 1374ش، ج 2؛ گلاب‌زاده، محمدعلی، کرمان در گذر تاریخ، کرمان، 1381ش؛ گیلانی، رضا، «تاراج تاریخ و تمـدن ایـران در جیـرفت»، ایـران، تهـران، 1382ش، س 9، شم‍ 2528؛ مجیـدزاده، یوسف، جیرفت کهن‌ترین تمدن شرق، تهران، 1382ش؛ محمد بن ابراهیم، سلجوقیان و غز در کرمان، به کوشش محمدابراهیم باستانی‌پاریزی، تهران، 1343ش؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به کوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ ناصرالدین منشی‌کرمانی، سمط العلى، به کوشش عباس اقبال آشتیانی، تهران، 1362ش؛ نشریۀ اسامی عناصر و واحدهای تقسیماتی، استان کرمان، دفتر تقسیمات کشوری وزارت کشور، تهران، 1387ش؛ نفیسی، سعید، تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، تهران، 1342ش؛ نیک‌نفس دهقانی، اسلام، بررسی گویش جیرفت و کهنوج، کرمان، 1377ش؛ وزیری، احمدعلی، تاریخ کرمان، به کوشش محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، 1364ش؛ همو، جغرافیای کرمان، به کوشش محمدابراهیم باستانی پاریزی، تهران، 1354ش؛ یاقوت، بلدان؛ یعقوبی، احمد، البلدان، لیدن، 1892م؛ نیز:

The Book of Ser Marco Polo, tr. and ed. Henry Yule, New York, 1926; Bosworth, C. E., «The Political and Dynastic History of the Iranian World», The Cambridge History of Iran, vol. V, ed. J. A. Boyle, Cambridge, 1968; Gabriel, A., Marcopolo in Persien, Wien, 1963; Gaube, H., Arabosasanidische Numismatik, Brunswick, 1973; Jîruft, http: / / www.angelfire com / ny3 / vaguebrit / longlist2.html; Le Strange, The Lands of the Eastern Caliphate, London, 1966; SCI, www. sci.org.ir / portal / faces / public / census85; Sykes, P. M., Ten Thousand Miles in Persia, New York, 1902.

صفحه 1 از3
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.