زمان تقریبی مطالعه: 6 دقیقه

جیوه

جیوه، عنصر شیمیایی فلزی (نماد: Hg) با عددِ اتمیِ 80؛ نقره‌ای رنگ، و در دمای اتاق مایع. این عنصر سمی است و از دوران باستان شناخته بوده (بردرسن، 641)، و ظاهراً نخستین بار ارسطو از آن یاد کرده است (EI2, XI / 495). کیمیاگران اسلامی آن را زَیبَق، زِئبق، زاووق، آبق، الطیّار و الفرّار می‌نامیدند که از این میان زیبق به جیوۀ خالص طبیعی اطلاق می‌شده است (رازی، الاسرار، 513، 525؛ شهریار، 85؛ عنیسی، 32). واژه‌های زیبق، زئبق، و زاووق عربی‌شدۀ واژۀ فارسیِ جیوه، یا ژیوه است که در اوستایی jîvya، و در فارسی میانه zîvamdak، به معنی زنده، گردنده، و جهنده آمده است (معین، 2 / 606). در فارسی جیوه را سیماب نیز می‌گویند. کیمیاگران جوهر سیارۀ عطارد را به جیوه نسبت می‌دادند و آن را گرم و تر می‌دانستند و معتقد بودند که افزودن آن در بیشتر واکنشها، صنعت کیمیا را کامل، و اثرِ اکسیرِ ساخته‌شده را بیشتر می‌کند (شهریار، همانجا).
کیمیاگران در گذشته موادی را که به آنها عقاقیر می‌گفتند، به دو دسته تقسیم می‌کردند: یک دسته از آنها که در آتش بخار می‌شوند و پرواز می‌کنند؛ و دستۀ دیگر، آنها که ثابت می‌مانند. اهل صنعت موادی را که بدون تغییر می‌مانند، جسد می‌نامیدند، زیرا جسد زمینی و به هم فشرده (غلیظ) است؛ و موادی را که پرواز می‌کنند، ارواح می‌خواندند، زیرا روح لطیف است. ارواح عبارت‌اند از: گوگرد (النار)، جیوه (الفرار)، زرنیخ (ترکیبی از آرسنیک)، و نوشادر (العقاب) که همگی در اثر مجاورت با آتش پرواز می‌کنند. از این 4 ماده گوگرد و زرنیخ می‌سوزند و پرواز می‌کنند و نوشادر و جیوه پرواز می‌کنند، ولی نمی‌سوزند (رازی، المدخل ... ، 68). ایشان جیوه را ــ هر چند خود جزو ارواح است ــ «اُم الاجساد» می‌نامیدند و گمان می‌کردند که در همۀ اجسام، به نسبتهای مختلف، وجود دارد. با این حال، آن را به یک صورت طبقه‌بندی نکرده‌اند. جابر بن حیان در کتاب خواص الکبیر جیوه را در کنار گوگرد، زرنیخ، نوشادر، و کافور یکی از ارواح 5 گانه دانسته است؛ اما همو در کتاب السبعین آن را در یک‌جا، یکی از فلزات (یا اجساد فلزیِ) هفت‌گانه و در جای دیگر یکی از ارواح چهار گانه دانسته است (کراوس، II / 19-21). بیرونی نیز جیوه را جزو فلزات آورده است (ص 378-381).
کیمیاگران ماهیت اجسادی را که در حال تعادل باشند، طلا می‌دانستند که بر اثر عارضه‌ای از طلا بودن تنزل می‌یابند؛ و در صورت رفع عارضه و بازگشت به تعادل مجدداً طلا می‌شوند؛ جیوه از عناصری است که نقش اساسی در این بازگشت دارد (آپولونیوس، 248).
جابر بن حیان جیوه را از مواد اساسی همۀ اشیاء می‌شمرد و به سبب وجود آن در تدابیر و اکسیرها و اعمال صنعت کیمیا آن را «اصل عظیم» می‌نامد و به اجماع نظر کیمیاگران ملتهای مختلف دربارۀ جیوه نیز اشاره می‌کند ( تدبیر ... ، 147). او پس از اشاره به اهمیت جیوه در صنعت کیمیا می‌گوید: برخی از کیمیاگران برای جیوه طبعی گرم و برخی دیگر طبعی سرد قائل‌اند؛ و او خود با رأی گروه نخست موافق است، چون جیوه را از روغنها می‌داند و همۀ روغنها در عالم از نظر او طبعی گرم دارند. وی در ادامه، بر آثار بسیار و مثبت حضور جیوه در آزمایشهای خود تأکید می‌ورزد و اشاره می‌کند که دیگر ارواح چنین آثاری ندارند ( الریاض ... ، 117- 118).
در گذشته، با جیوه کارهایی مانند بستن (منعقد کردنِ آن با افزودن مواد)، فرازیدن (تصعید کردن آن با حرارت دادن)، ملغمه کردن (مخلوط کردن فلزات مختلف با آن) و تهیۀ زیبقِ محلول انجام می‌دادند. منظور از زیبق محلول، محلول سوبلمه، یعنی محلول جیوه با نوشادر (آمونیوم کلراید) یا همان جیوۀ کلراید (HgCl2) است (رازی، الاسرار، 48؛ نیز نک‍ : خوارزمی، 265). از دیگر خواص مهم جیوه که از گذشته با آن آشنا بودند، آن است که طلا، تنها فلزی است که در آن غرق می‌شود و بقیۀ فلزات روی آن شناور می‌مانند. بیرونی می‌گوید: این امر به سبب جذب طلا از سوی زیبق نیست، بلکه سنگین‌تر بودن طلا از جیوه است. وی نسبتِ جرمِ حجمیِ جیوه به طلا را 71 / 0 می‌داند (مقدار امروزی: 703 / 0) (ص 381). از این ویژگی برای تشخیص طلا استفاده می‌شده است (همانجا).
به گفتۀ ابن‌سینا نوشیدن جیوۀ خام (مایع) مضر نیست، زیرا مستقیماً دفع می‌شود، با این حال، ریخته شدن آن در گوش باعث درد شدید و پریشان خِرَدی و گاه سکته می‌شود. اما جیوۀ مرده (بخار جیوه) باعث درد و پیچش شکم، خون‌روش، سنگینی زبان، سنگینی معده، ورم بدن و حبس بول می‌شود (4 / 2086، نیز دربارۀ درمان اختلالات ناشی از استنشاق بخار جیوه و ریخته شدن جیوه در گوش، نک‍ : 2087). بیرونی نیز استنشاق بخار جیوه را باعث آماس کردن و فلج شدن بدن رنگرزان و صنعتگران می‌داند (ص 380). رازی به استفادۀ از جیوه در درمان بیماریهایی مانند جَرَب و قولنج اشاره کرده است ( الحاوی، 20 / 598).
از مهم‌ترین کانیهای مورد استفاده برای استخراج جیوه ترکیب سولفید قرمز (HgS) است که آن را شنگرف نیز می‌خوانند (بردرسن، 643؛ شارپ، 456). شنگرف از اکسیرهای مهم کیمیاگران به حساب می‌آمد و در تهیۀ جیوه به کار می‌رفت. گاهی نیز عکس این کنش را انجام می‌دادند تا با ترکیب جیوه و گوگرد شنگرف تهیه کنند (رازی، الاسرار، 310).
جیوه در گذشته بیشتر از معادن پارس، ولایت فرغانه، اندلس و شیز به دست می‌آمده است (حمدالله، 3 / 206؛ یاقوت، 3 / 304). البته، چون جیوه می‌تواند کاتیونهای زنجیره‌ای به هم پیوند خورده ایجاد کند، ترکیبات گوناگونی به صورت کمپلکس با عناصر دیگر در طبیعت از آن وجود دارد که امروزه کاربردهایی دارند؛ اما در گذشته آنها را نمی‌شناختند (گرینوود، 1410).

مآخذ

آپـولـونیوس تیـانـایی، «سـرّ الخلیقة و صنعة الطبیعة»، «کتـاب ... » (مل‍‌ )؛ ابن‌سینا، القانون، به کوشش ادوارقش، بیروت، 1412ق / 1993م؛ بیرونی، ابوریحان، الجماهر فی الجواهر، به کوشش یوسف هادی، تهران، 1374ش / 1995م؛ جابر بن حیان، تدبیر الاکسیر الاعظم، به کوشش پیر لوری، دمشق، 1988م؛ همو، الریاض الکبیر، نسخۀ خطی کتابخانۀ ملی، شم‍‌ 12465؛ حمدالله مستوفی، نزهة القلوب، به کوشش گ. لسترنج، لیدن، 1331ق / 1913م؛ خوارزمی، محمد، مفاتیح العلوم، به کوشش فان فلوتن، لیدن، 1895م؛ رازی، محمد بن زکریا، الاسرار، ترجمۀ حسنعلی شیبانی، تهران، 1371ش؛ همو، الحاوی، حیدرآباد دکن، 1387ق / 1967م؛ همو، المدخل التعلیمی، ترجمۀ حسنعلی شیبانی، تهران، 1371ش؛ شارپ، دیوید ویلیام آرتور، فرهنگ شیمی، ترجمۀ عیسى یاوری، تهران، 1375ش؛ شهریار، «تجارب شهریاری»، همراه الاسرار و سر الاسرار، به کوشش محمدتقی دانش پـژوه، تهـران، 1343ش؛ عنیسی، طوبیـا، تفسیر الالفـاظ الدخیلـة فی اللغة العربیة، به کوشش یوسف توما بستانی، قاهره، 1932م؛ معین، محمد، حاشیه بر برهان قاطع محمد حسین بن خلف تبریزی، تهران، 1342ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز:

Apolonius of Tyana, Buch über das Geheimnis der Schöpfung und die Darstellung der Natur, ed. U. Wisser, Aleppo, 1979; Brodersen, K., «Mercury», McGraw - Hill Encyclopedia of Science and Technology, New York etc., 1976, vol. X; EI2 ; Greenwood, N. N. and A. Earnshaw, Chemistry of the Elements , Oxford etc., 1989; Kraus, P., Jābir Ibn Ḥayyān (Jabir et la science grecque ), Cairo, 1942.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.