حامدی
حامِدی، ابراهیم بن حسین بن ابیالسعود همدانی (د 16 شعبان 557 ق / 31 ژوئیۀ 1162م)، دومین داعی مطلق دعـوت طیّبی ـ مستعلوی در یمن. او با تکیه بر رسائل اخوان الصفا و کتاب راحة العقل داعی حمیدالدین کرمانی و تلفیق آن با عقاید گنوسی، نظام فکری حقایق طیّبی را پایهگذاری کرد که به ترکیب جدیدی در عقاید اسماعیلیه انجامید.
آگاهیهای اندک ما از جزئیات زندگی حامدی مربوط به پس از آغاز دعوت طیبی در یمن است. هنگامی که ملکه سیده (سیده حـره) ــ ملکـۀ صلیحی ــ دعوت طیبی را در یمن در حمایت از امامت امام مستـور ــ طیب بـن آمر ــ مستقل از دولت صلیحی در 526 ق / 1123م پایهگذاری کرد و ارتباط خود را با قاهره، مرکز دعوت اسماعیلی ـ فاطمی قطع کرد، حامدی بههمراه ذؤیب ابن موسى وادعی (د 546 ق / 1151م) و خطاب بن حسن (د 533 ق / 1139م) نخستین کسانی بودند که به حمایت وی برخاستند (دفتری، «تاریخ ... »، 286، «مختصری ... »، 113). حامدی پس از مرگ خطاب، ماذون مطلق (دومیـن مرتبه از سلسلهمراتب دعـوت اسماعیلی ـ طیبی) ذؤیب شد و پس از درگذشت ذؤیب بهعنوان دومین داعی مطلق دورستْر به رهبری دعوت طیبی رسید (همو، «_reference ... »، 42؛ استرن، 215-219 ؛ همدانی، 273-274؛ همدانی، 270؛ سید، 194). حامدی ابتدا علی بن حسین قرشی (د 554 ق / 1159 م) و پس از درگذشت او پسر خود، حاتم را به عنوان مأذون برگزید؛ همچنین محمد بن طاهر حارثی را در امر دعوت به یاری طلبید (دفتری، «تاریخ»، 287 ؛ همدانی، 271؛ همدانی، 286-287 ؛ استرن، 220).
با مرگ ملکه سیده (532 ق / 1138م) دعوت نوپای طیبی بهسبب استقلال از حکومتهای محلی و عدم استقبال حکمرانان از این دعوت، با مشکلاتی مواجه شد (دفتری، «ادبیات»، همانجا، «تاریخ»، 327). پس حامدی در صنعا اقامت گزید (گویا قبلاً در ذوجبله بوده) و اعلام کرد که در کار دولت دخالتی نمیکند (همان، 286؛ غالب، 87)؛ از اینرو، از مساعدتهای حاتم بن احمد (ح 533-556 ق / 1139-1161م)، فرمانروای همدانی شهر، برخوردار شد (دفتری، همان، 286-287 ؛ همدانی، 270-271). وی در این دوران با اهتمام به تألیف و گسیل داعیان خویش به نقاط مختلف یمن، هند و سند، نقش مهمی در اشاعۀ دعوت طیبی ایفا کرد (غالب، همانجا). پس از درگذشت حامدی، فرزندش حاتم به مقام داعی مطلق برگزیده شد که این منصب تا 605 ق / 1208 م در دست اعقاب وی باقی ماند (دفتری، «ادبیات»، همانجا، «تاریخ»، 287).
حامدی برای نخستینبار در کتاب کنز الولد خود، رسائل اخوان الصفا را وارد ادبیات اسماعیلی کرد و بر اساس کتاب راحة العقل داعی کرمانی و با استفاده از سنتهای گوناگون و متقدم اسماعیلی و غیراسماعیلی و تلفیق آن با عقاید گنوسی، جهانشناسی جدیدی را ارائه کرد که برگرفته از نظریۀ 10 عقل جداگانۀ داعی کرمانی بود. این جهانشناسی در تدوین تعالیم مذهبی ـ فلسفی و نظام فکری حقایق طیبی مورد استفادۀ متفکران متأخر طیبی قرار گرفت و نظام جدیدی از عقاید طیبی را پدید آورد (همان، 291، «مختصری»، همانجا).
جهانشناسی
بنا بر جهانشناسی حامدی، «عالم ابداع» یکباره از عدم خلق شد (نک : ص 39؛ نیز دفتری، «تاریخ»، 292) که از صور روحانی بیشمار که در حیات، قدرت و قوت مساوی بودند، ترکیب یافته بود. یکی از این صور اولیه با اندیشه در ذات خود، دریافت که خالقی دارد؛ اما به سبب اینکه در درک مبدع و خالق خویش واله و حیران بود، نام الوهیت بر آن گذاشت (نک : حامدی، 45، 61). این اندیشیدن سبب خلق بود (همو، 41-42). بدینسان، این صورت خاص به سبب این امتیاز، به عنوان مبدع اول، یا اول و نیز عقل اول خوانده شد. اینک عقل اول، دیگر صور عالم ابداع را نیز به شناخت مبدع و توحید او فراخواند که این اقدام، نخستین دعوت در عالم علوی محسوب میشود (نک : همو، 67). دیگر صور عالم ابداع بر حسب سرعت خود در پذیرش دعوت او، در یک سلسلهمراتب نزولی قرارگرفته، حدود عالم علوی را تشکیل دادند (نک : همو، 68- 69؛ نیز دفتری، همانجا؛ هالم، 87).
عقل دوم و عقل سوم، که منبعث اول و منبعث دوم نیز نامیده میشوند، برای احراز دومین حد در سلسلهمراتب عالم علوی به رقابت پرداختند که عقل دوم با تلاش بیشتر خویش این مقام را فراچنگ آورد؛ اما عقل سوم با اینکه به الوهیت مبدع ایمان آورد، از اقرار به مقام بالاتر عقل دوم یا نفس کلی سر باز زد، زیرا خود را همرتبۀ او میشمرد؛ بدینسان، نخستین گناه و لغزش کیهانی را مرتکب شد و به عقوبت این گناه 7 مرتبه تنزل یافت و بـه مرتبۀ دهم در سلسله مـراتب فلکی سقـوط کـرد (نک : حامدی، 67- 68؛ نیز هالم، 42). این تنزل را میتوان صورت مثالی زمان و تاریخ دوری مبتنی بر عدد 7 شمرد (نک : حامدی، 68)؛ اما عقل سوم توبه کرد و در مقام عقل دهم تثبیت گشت (همانجا). عقل دهم که بدان «آدم روحانی» نیز میگویند، پس از توبه مدبر عالم طبیعت شد که جهانی پستتر است (نک : همو، 69؛ دفتری، هالم، همانجاها). در این میان، صور روحانی دیگری نیز بودند که همچون عقل سوم به مرتبۀ بالاتر عقل دوم ایمان نیاوردند که عالم جسمانی از ظلمت حاصل از گناه آنان پدید آمد (نک : حامدی، 80؛ نیز دفتری، هالم، همانجاها). عقل دهم در مقام مدبر عالم جسمانی تلاش میکند تا با دعوت صور ساقط شده، مقام و مرتبۀ از دست رفتهاش را با توبه به خود بازگرداند (نک : حامدی، 80-95؛ نیز دفتری، همانجا).
آثـار
1. کنز الولد، که مهمترین و معروفترین کتاب حامدی در زمینۀ حقایق طبیعی است. حامدی این کتاب را در 14 باب نگاشته، و به صورتی گسترده از رسائل اخوان الصفا، و نیز از اقوال علمای متقدم دعوت اسماعیلیه، همچون ابویعقوب سجستانی، مؤید فیالدین شیرازی و حمیدالدین کرمانی بهره برده است (کرتس، 58 ؛ ایوانف، «ادبیات ... »، 53). نویسنده ادعا میکند که برخی مسائل را که در راحة العقل کرمانی بهگونهای نمادین بیان شده، در این کتاب به روشنی شرح داده است (گوریا والا، 72). این کتاب به کوشش مصطفى غالب چاپ شده است.
2. الابتداء و الانتهاء. این کتاب که به نادرست به ابراهیم بن حسین بن ولید هم نسبت داده شده (نک : ایوانف، «راهنما ... »، 52، «ادبیـات»، 53-54)، بـه برخی حقـایق فلسفی ـ مذهبیِ طیبی مـانند ابـداع، عقـل، نفس و ... پرداخته است (نک : پونا والا، 142؛ گوریاوالا، 71؛ مجدوع، 269؛ برای مشخصات نسخههای خطی، نک : کرتس، 44).
3. تسع و تسعون مسألة و جواباتها فی الحقائق، که به ابـراهیم بن حسیـن بن ولیـد هـم نسبـت داده شده (نک : ایـوانف، همان، 54)، شامل 99 پاسخ و پرسش در زمینۀ حقایق طیبی مانند توحید، سلسلهمراتب دعوت آسمانی و زمینی، عقل اول و ... است که حامدی در این کتاب نیز از رسائل اخوان الصفا بهره برده است (کرتس، 186؛ پونا والا، همانجا؛ مجدوع، 237- 239).
4. الرسائل الشریفة فی معانی اللطیفة، که بر اساس آثار داعی ذؤیب دربارۀ برخی مسائل مذهبی ـ فلسفی مانند ابداع، عقل، نفس و... نگاشته شده است (ایوانف، همان، 53، «راهنما»، همانجا؛ پونا والا، 143).
مآخذ
حامدی، ابراهیم، کنز الولد، به کوشش مصطفى غالب، دارالاندلس، 1979م؛ سید، ایمن فؤاد، تاریخ المذاهب الدینیة فی بلاد الیمن، قاهره، 1408ق/ 1988م؛ غالب، مصطفى، اعلام الاسماعیلیة، بیروت، 1964م؛ مجدوع، اسماعیل، فهرسة الکتب و الرسائل، به کوشش علینقی منزوی، تهران، 1344ش/1966م؛ همدانی، حسین، الصلیحیون و الحرکة الفاطمیة فیالیمن، قاهره، مکتبة مصر؛ نیز: