حرام
حَرام، مفهومی چندوجهی در قرآن کریم و یکی از احکام پنجگانه در شریعت اسلامی. ریشۀ «ح ر م» در زبانهای مختلف سامی کاربرد دارد و معنای اصلی آن بازداشتن است. در مواردی که این بازداشتن به معنای ممنوعیت عملی یا استفاده از شیئی است، ناظر به معنای حرام (ممنوع)، و در مواردی که بازداشتن به معنای محافظت کردن مکان یا زمانی خاص از انجام عملی یا ورود کسان یا اشیائی باشد، ناظر به معنای حریم است. کاربرد این ریشه در معنای حرام در زبانهای مختلف ازجمله عبری، سریانی و منداییِ رایج نزد یهودیان، مسیحیان و صابئان دیده میشود و کاربرد آن در معنای حریم، در نمونههایی مانند حرمون ــ نام کوهی مقدس در فلسطین (جبل الشیخ) ــ در زبان عربی، و محرم به معنـای معبد در زبان سبایی دیده میشود (نک : گزنیوس، 355-356؛ دراور، 153؛ برون، 170).
در برخی از کاربردهای قرآنی که بعدها در فرهنگ اسلامی هم تأثیری ماندگار نهاده، گاه واژۀ حرام به معنای «دارای حریم» نیز بهکار رفته است که موارد آن را میتوان در « ... اَلْبَیْتَ الْحَرامَ ... » (مـائده / 5 / 2، 97)، « ... اَلْمَسْجِدِ الْـحَرامِ ... » (بقره / 2 / 144، جم )، « ... اَلْمَشْعَرِ الْحَرامِ ... » (همان / 198) در اشاره به اماکن مقدس مکه، و « ... اَلْشَهْرُ الْحَرامُ ... » (همان / 194، جم ) در اشاره به ماههایی که جنگ و خونریزی در آنها حرام است، بازجست (فیومی، 1 / 161-162).
حرام به معنای ممنوع در قرآن کریم البته نمونههایی دارد (نحل / 16 / 116؛ یونس / 10 / 59)، اما گسترۀ کاربرد آن به عنوان یکی از احکام پنجگانه بیشتر در احادیث و متون فقهی است (برای تفصیل، نک : ه د، حکم). به سبب همین غلبۀ معنایی در منابع روایی و تفسیری کوشش شده است تا معنای نخست حرام به نوعی به معنای دوم بازگردانده شود. مثلاً گفته میشود بیت خدا را از آن روی حرام نامیدهاند که خداوند ورود مشرکان بدان را ممنوع کرده است (ابن بابویه، 2 / 398؛ نیز طبرسی، 3 / 266؛ قرطبی، 6 / 325)، و ماه حرام نیز از آنرو چنین نامیده شده که جنگ در آن ممنوع شده است (طوسی، 2 / 149).
مآخذ
ابن بابویه، محمد، علل الشرائع، نجف، 1385 ق / 1966 م؛ طبرسی، فضل، مجمع البیان، بیروت، 1415 ق؛ طوسی، محمد، التبیان، به کوشش احمد حبیب قصیر عاملی، نجف، 1383 ق / 1964 م؛ فیومی، احمد، المصباح المنیر، قاهره، 1347 ق / 1929 م؛ قرآن کریم؛ قرطبی، محمد، الجامع لاحکام القرآن، به کوشش احمد عبدالعظیم بردونی، قاهره، 1972 م؛ نیز: