حنبلی
حَنْبَلی، مذهبی از مذاهب چهارگانۀ فقه اهل سنت که پیروان آن حنبلیه و حنابله خواندهشدهاند. بنیاد این مکتب در سدۀ 3 ق/ 9 م توسط احمد بن حنبل (ه م) (164-241 ق/ 781-855 م)، عالم اصحاب حدیث بغدادی با تباری خراسانی نهاده شد، اما تا اواخر آن سده هویت مستقلی از مذهب عام اصحاب حدیث نداشت تا آنکه به کوشش کسانی چون ابوبکر خلال (د 311 ق) روی به استقلال نهاد و صورت یک مذهب منتسب به احمد بن حنبل به خود گرفت.
احمد خود اثری فقهی ننوشت، با تألیف آثار استنباطی مخالف بود و نخستین ادبیات این مذهب به صورت پرسش و پاسخهایی بود که توسط شاگردان احمد از استاد صورتگرفته بود، اما با نوشتهشدن الجامع العلوم احمد از ابوبکر خلال به عنوان تجمیعی از آن پاسخها، و مختصر ابوالقاسم خرقی (د 334 ق) بهعنوان فشردهای از فقه احمد، روند تدوین آغاز شد. از افراد مؤثر بعدی، اینان شایستۀ ذکرند: قاضی ابویعلى ابن فراء (د 458 ق) که با تألیف العدة، به تدوین اصول فقه حنبلی روی آورد و با الاحکام السلطانیة، به جنبههای کاربردی فقه پرداخت؛ ابوالخطاب کلوذانی (د 510 ق) که به تألیف کتاب مهم التمهید، در اصول فقه اهتمام کرد و وزیر عونالدین ابنهبیره (د 560 ق) که با استفاده از نفوذ سیاسی خود در دربار عباسی، مذهب حنبلی را به پایۀ 3 مذهب حنفی، مالکی و شافعی رسانید و بخش فقه تطبیقی از مجموعۀ الافصاح را به عنوان نخستین کتاب در مقایسۀ مذاهب چهارگانۀ فقهی تألیف کرد.
مذهب حنبلی از همان آغاز پیرو عقاید متأخران اصحاب حدیث و آموزۀ سلف بود و هرگز زمینۀ آشتی آن با مذاهب کلامی ــ حتى اشعری ــ فراهم نیامد؛ اما مذهب حنبلی با زهد و تصوف قابل جمع بود و برخی از بزرگان صوفیه مانند خواجه عبدالله انصاری بر مذهب حنبلی بودند. از مهمترین ویژگیهای فقه حنبلی، میتوان اعتماد گسترده بر احادیث، و رویآورد حداقلی به ادلۀ لبّی و تأویل نصوص را یاد کرد. از سدۀ 8 ق/ 14 م در پی کوششهای ابنتیمیه (د 728 ق)، مذهب حنبلی تا حد بسیاری تحت تأثیر افکار سلفی او قرار گرفت و در سدههای اخیر، با آموزههای محمد بن عبدالوهاب (د 1206 ق) این سلفگرایی وارد مرحلهای دیگر شدهاست؛ البته باید توجه داشت که جریان وهابی، تنها یک طیف از مذهب حنبلی در دورۀ اخیر است و نباید تعمیم داده شود.
از نظر گسترش جغرافیایی، در ایران، در مناطقی از آذربایجان و سرزمینهای جبال همچون همدان و اصفهان و حتى به صورت یک اقلیت در نواحی دیگر مانند خراسان و سیستان مذهب حنبلی رواج داشته، اما از دورۀ ایلخانان و پس از آن صفویه، با کاهش نفوذ مذاهب اهل سنت، این مذهب عملاً منقرض شده است.
در حال حاضر، مذهب حنبلی مذهب غالب در منطقۀ نجد و برخی بخشهای دیگر از عربستان سعودی است و در سرزمینهای شام بهخصوص فلسلطین، دارای جمعیتی قابل ملاحظه است؛ اما در مقایسه با سدههای میانه میتوان گفت: در دورۀ متأخر، این مذهب در مناطقی مانند عراق و شام به نفع مذاهب دیگر روی به کاستی داشته است. عالمان این مذهب در سدههای مختلف را نویسندگان کتب طبقات، مانند محمد بن ابی یعلى (د 521 ق) در طبقات الحنابلة، ابوالفرج ابنرجب (د 750 ق) در ذیل آن کتاب، برهانالدین ابنمفلح (د 884 ق) در المقصد الارشد و محمد بن عبدالله بن حمید نجدی (د 1295 ق) در السحب الوائلة، معرفی کردهاند.
در فقه حنبلی، مهمترین متن مختصر که از آنها بهعنوان متن درسی استفاده گشته، و بر آنها شروح متعدد نوشتهشده، مختصر خرقی است (نک : سطرهای پیشین)؛ و در میان متون مبسوط نیز ماندگارترین و مؤثرترینشان اینها ست: المغنی از موفقالدین ابنقدامۀ مقدسی (د 620 ق)، الشرح الکبیر از شمسالدین ابنقدامه (د 687 ق)، الفروع از محمد بن مفلح مقدسی (د 762 ق)، المبدع از ابراهیم بن مفلح (د 884 ق)، الانصاف از ابوالحسن مَرداوی (د 885 ق)، الاقناع از شرفالدین حجاوی و کشاف القناع و الروض المربع از منصور بن یونس بهوتی (د 1051 ق).