درد
دَرْد، خواجه میر (1133-24 صفر 1199 ق / 1721-6 ژانویۀ 1785 م)، پسر محمدناصر دهلوی، متخلص به درد، صوفی، نویسنده و شاعر نامدار هندی و یکی از بزرگان ادبیات اردو.
میردرد در دهلی به دنیا آمد و در همانجا نشوونما یافت. نسبِ وی از سوی پدرش، خواجه محمدناصر (1105-1172 ق / 1694- 1759 م)، متخلص به عندلیب، با 11 واسطه به خواجه بهاءالدین نقشبند (د 791 ق / 1389 م)، و با 25 واسطه به امام حسن عسکری (ع)، و از سوی مادرش، بخشی بیگم، دختر میرسید محمد حسینی قادری، به سید عبدالقادر گیلانی میرسید (درد، 84؛ آرزو، 46؛ بهگوان، 77؛ سکسینه، 100؛ نسیم، 149-150؛ جمیل، 2 / 723؛ رضوی، II / 245). نیاکان میردرد در عهد شاه عالمگیر از بخارا به دهلی مهاجرت کرده بودند و خاندان آنان در دربار شاهی مقام ویژهای داشتند (نسیم، 149؛ جمیل، سکسینه، همانجاها). پدر میردرد، مریدِ سعدالله گلشن دهلوی و خواجه محمدزبیر، در سلسلۀ نقشبندیه بود، اما در 1147 ق / 1734 م در شهودی امام حسن بن علی (ع) را دید که ایجاد طریقهای جدید به نام «طریقۀ محمدیه» را به وی بشارت داد و به همین سبب بود که وی در آثار میردرد با لقب «امیرالمحمدیین» خوانده میشود (درد، 85-86؛ جمیل، 2 / 737- 739؛ شیمل، 374).
میردرد علوم ظاهری و باطنی را از پدرش فراگرفت و مثنوی مولوی و علوم رسمی را نیز نزد مفتی دولت دهلوی آموخت (نسیم، 151؛ قاسم، 1 / 240). وی افزونبر احاطه به زبانهای اردو، فارسی و عربی، در علوم قرآنی، حدیث، فقه، تفسیر و عرفان نیز تحصیلات جامعی داشت (آرزو، 46-47؛ سکسینه، نسیم، همانجاها؛ جمیل، 2 / 725-726). درد در جوانی به سپاهیگری و زمینداری مشغول بود و ظاهراً در همین دوران ازدواج کرد و صاحب فرزند شد (سکسینه، نسیم، همانجاها؛ جمیل، 2 / 726؛ بزمی، 137). اما مدتی بعد به اشارۀ پدر و پیر خود، امور دنیوی را رها کرد و راه سلوک اختیار نمود (سکسینه، نسیم، جمیل، همانجاها).
میردرد پس از درگذشت پدر، بر جای او نشست و هدایت مریدان را بر عهده گرفت و از آن پس تمام کوشش خود را در راه ترویج طریقۀ محمدیه که درواقع شاخۀ جدیدی از نقشبندیۀ مجددیه به شمار میآید، به کار بست. از جملۀ این کوششها میتوان به تألیف کتاب پرحجم او با عنوان علم الکتاب اشاره کرد که در آن وی بهتفصیل به بیان اصول و باورهای طریقۀ محمدیه افزونبرآن باید گفت که میردرد در زمانۀ پرآشوبی در دهلی میزیست که در آن از یک سو سلطنت مغولان بر هندوستان در حال فروپاشی بود و از سوی دیگر انواع اختلافهای اعتقادی و فرقهای، جامعۀ مسلمانان هند را دستخوش تنش و چندپارگی کرده بود. شدت این آشفتگیها تا آنجا بود که در اواخر سدۀ 12 ق / 18 م بیشتر متفکران، صوفیان و اهل علم دهلی را ترک گفتند و به شهرهای دیگر رفتند، اما میردرد با استقامت و پایداری در آنجا ماند و به فعالیتهای معنوی و فرهنگی خود ادامه داد و در چنین بستر فرهنگی ـ اجتماعی، بر آن شد که با اشاعۀ طریقۀ محمدیه از اختلافها بکاهد و دستکم در میان اهل تصوف نوعی وحدت باطنی ایجاد کند که به باور وی، از ابتدا در میان همۀ مسلمانان وجود داشت. به این ترتیب، وی با تشریح اصول این طریقه بر آن شد که میان دیدگاههای مختلف آشتی ایجاد کند، وحدت شهود و وحدت وجود را در یک جا گرد آورَد و روشهای سلوکی گوناگون را با یکدیگر سازش دهد (نک : درد، 86-93؛ جمیل، 2 / 738-740؛ یزدانی، 59-61؛ آزاد، 173؛ رضوی، II / 245؛ بزمی، همانجا).
زندگی میردرد زاهدانه بود و وی در کنار پرداختن به سلوک فردی و امور معنوی، به شعر و موسیقی (سماع) نیز میپرداخت که هیچیک از آنها با روش معمول نقشبندیه سازگاری نداشت. او با موسیقی کلاسیک هندی آشنایی کامل داشت و این هنر را افزونبر فن شعر و معارف صوفیانه از سعدالله گلشن دهلوی، مشهور به خسرو ثانی، آموخت (نسیم، 153-154؛ جمیل، 2 / 726، 728؛ شیمل، 380-381). بیشتر موسیقیدانان و حتى فیروزاحمد، سرآمد قوّالان آن زمان، از مجلس او بهرۀ بسیار میبردند و گفتهاند که فیروز خان ترانههای خود را با نظر او ساز میکرد (یزدانی، 63؛ عبدالحی، 149؛ قاسم، 1 / 240؛ نسیم، 154).
میردرد در زمینۀ موسیقی کتابی با عنوان حرمتِ غنا دارد و در آن کوشیده است تا میان علاقۀ خود به موسیقی و شیوۀ نقشبندیه آشتی ایجاد کند. جلسات سماعی که وی دو بار در ماه ترتیب میداد، در سراسر دهلی مشهور بود، چندانکه پادشاه هند، شاه عالم ثانی نیز گاهی در آنها حاضر میشد (آزاد، 174-175؛ عبدالحی، همانجا؛ یزدانی، 64؛ سکسینه، 102؛ جمیل، 2 / 727؛ شیمل، همانجا). افزونبراین، مجلس معارف عرفانی نیز هر ماه در منزل او برپا میشد (آزاد، 174؛ جمیل، 2 / 728؛ عبدالحی، همانجا).
محفل شعرِ ریخته (نک : ه د، اردو) ــ که پانزدهم هر ماه در منزل سراجالدین علی خان آرزو برگزار میشد ــ بهسبب آشفتگیهای سیاسی و ناآرامیهای دهلی تا 1162 ق / 1749 م در منزل خواجه میردرد برقرار بود (سکسینه، 104؛ جمیل، 2 / 727). در این مجالس، میر به برخی از شاعران اردوزبان، مانند قائم چاندپوری، هدایتالله هدایت، حکیم ثناءالله فراق، میرمحمدی بیدار و میرمحمد اثر سرودن شعر را تعلیم میداد (سکسینه، 105-106، 214-215؛ جمیل، 2 / 730؛ یزدانی، 62؛ شیمل، 374).
درد نویسندهای پرکار بود و تا پایان عمر در کنار عبادت، ریاضت و تربیت مریدان، تصنیف و تألیف را ادامه داد. وی در 66سالگی، درگذشت و در بیرون دروازۀ ترکمان دهلی، در محلی که اکنون باغچۀ میردرد خوانده میشود، در کنار آرامگاه پدرش مدفون گردید (نسیم، 151؛ سکسینه، 105؛ جمیل، 2 / 724-725، 730؛ عبدالحی، 152؛ عروج، 65).
نثر و شعر میردرد آکنده از مضامین عرفانی است و در آنها افکار صوفیانه با تجربههای عرفانی شخصی او پیوند خورده و به روشنی و زیبایی بیان شده است. در نظام شعری خواجه میردرد، بهویژه در اشعار اردوی او، فکر و معنی با لفظ و قالب توافق و همبستگی تام دارد و گاه افکار دقیق و بلند در دو مصراع یا دو بیت چنان با سادگی، روانی و مهارت بیان میشود که نظیر آن را در آثار شاعران معاصر او کمتر میتوان یافت (جمیل، 2 / 728، 745، 754-755؛ نسیم، 157؛ شیمل، 381-383). وی در میان انواع شعر، بیشتر به سرودن رباعیات فارسی و غزلیات اردو گرایش داشت و در همۀ عمرش قلم را به مدح و هجو کسی آلوده نکرد و هرگز برای صله و هدیه شعری نسرود. دیوان اشعار درد شامل مخمس، ترجیعبند و مستزاد است و برخی محققان سبک ظاهری بعضی رباعیات او را مانند سبک عمر خیام و کمالالدین سحابی استرابادی دانستهاند (نسیم، 158- 159؛ جمیل، 2 / 729). در تمام آثار منثور او نیز که به زبان فارسی و گاه آمیخته با نظماند، استشهاد به آیات قرآنی، احادیث پیامبر (ص) و استناد به روایات عرفانی بهفراوانی یافت میشود.
آثـار
1. اسرار الصلٰوة، نخستین اثر او ست که آن را در 15سالگی در اعتکاف ماه رمضان 1148 ق / 1735 م نوشته است. این رساله مشتمل بر 7 رکن از فرایض نماز است که وی هریک از آنها را با عنوان «سرّ» مینامد و به بررسی معانی باطنی آنها میپردازد (جمیل، 2 / 731).
2. واردات، کتابی است که درد آن را به خواهش برادر کوچک خود، میرمحمد اثر در 39سالگی (1172 ق / 1759 م) تألیف نمود. میردرد در این کتاب 111 مورد از واردات و مشاهدات قلبی و تجربیات عرفانی خود را در قالب رباعیات فارسی بیان کرده، و سپس در قالب نثر به شرح آنها پرداخته است (جمیل، همانجا؛ بزمی، 138).
3. علم الکتاب، مهمترین اثر او ست که نوشتن آن را در 1179 ق آغاز کرد و در 1181 ق به پایان رساند. برخی از محققان این کتاب را پس از آثار گیسودراز و احمد سرهندی از مهمترین آثار عرفانی شبهقاره دانستهاند. در این اثر منثور، درد به موضوعات گوناگون مربوط به تصوف و عرفان میپردازد و نکتههای دقیق عرفانی و مباحث طریقتی، بهویژه اصول اعتقادی طریقۀ محمدیه را شرح میدهد (جمیل، 2 / 731-734؛ شیمل، 374-375؛ بزمی، همانجا).
4. مجموعهای از 4 رساله با نامهای «نالۀ درد» (1190 ق / 1776 م)، «آه سرد» (1193 ق / 1779 م)، «شمع محفل» و «درد دل» (از 1195 تا 1199 ق / 1781-1785 م)، که ترکیبی از نظم و نثرند و هریک از آنها به 341 بخش تقسیم میشود که معادل عددی واژۀ «ناصر» (پدر میردرد) است. این مجموعه با عنوان چهاررساله در 1310 ق در بهوپال به چاپ رسید (جمیل، 2 / 734-735؛ سکسینه، 102-103؛ یزدانی، 72-73؛ شیمل، 375).
5. حرمت غنا، رسالهای دربارۀ موسیقی است که اکنون در دست نیست (آزاد، 173؛ یزدانی، 75؛ جمیل، 2 / 735).
6. دیوان فارسی، مشتمل بر رباعیات و غزلیاتی با مضامین عرفانی است که در آن، درد همچون عارفان متقدم فارسیزبان قالب رباعی را برای ابراز اندیشههای عرفانی خود به کار گرفته است (یزدانی، 74-75؛ جمیل، همانجا).
7. دیوان اردو، دیوان کوچکی متشکل از انواع قالبهای شعری است، که شهرت درد دهلوی بیشتر مرهون این اثر است. این دیوان که در فاصلۀ سالهای 1165-1191 ق / 1752-1777 م سروده شده است، 500‘1 بیت در قالب غزل، رباعی، ترکیببند، مخمس و مستزاد دارد. اشعار اردوی دهلوی ساده، لطیف و آکنده از نکات ظریف و اشارات دلپذیر است و از نمونههای برجستۀ شعر اردو به شمار میرود (یزدانی، 74؛ سکسینه، 103-104؛ جمیل، 2 / 736؛ شیمل، 381).
مآخذ
آرزو، علی خان، مجمع النفایس، به کوشش عابد رضا بیدار، پتنه، 1992 م؛ آزاد، محمدحسین، آب حیات، به کوشش نذیر محمدطاهر نذیر، لاهور، 2001 م؛ بهگوان داس هندی، سفینۀ هندی، به کوشش محمد عطاءالرحمان کاکوی، پتنه، 1958 م؛ جمیل جالبی، محمد جمیل، تاریخ ادب اردو، لاهور، 1987 م؛ درد، خواجه میر، علم الکتاب، لاهور، 1308 ق؛ سکسینه، رام بابو، تاریخ ادب اردو، ترجمۀ محمد عسکری، لاهور، غضنفر آکادمی؛ عبدالحی، گل رعنا، لاهور، انتشارات عشرت؛ عروج، عبدالرئوف، تذکرۀ فارسیگو، شعرای اردو، کراچی، 1971 م؛ قاسم، ابوالقاسم میرقدرت، مجموعۀ نغز، یعنی تذکرۀ شعرای اردو، به کوشش محمود شیرانی، دهلی، 1993 م؛ نسیم، ا. د.، «خواجه میردرد»، تاریخ ادبیات مسلمانان پاکستان و هند، به کوشش سید وقار عظیم، لاهور، 1971 م، ج 7؛ یزدانی، حمید، خواجه میردرد کی فارسی شاعری، لاهور، 1993 م؛ نیز:
Bazmee Ansari, A. S., »Dard«, EI2, vol. II; Rizvi, A. A., A History of Sufism in India, New Delhi, 1983; Schimmel, A., Mystical Dimensions of Islam, Chapel Hill, 1975.