دزاشیب
دزاشیب \ dezāšīb\ ، در گذشته روستایی ییلاقی در شمیران، و امروزه، محلهای در منطقۀ 1 شهرداری تهران.
سبب نامگذاری: ظاهراً برای نخستین بار یاقوت حموی در سدۀ 7 ق/ 13 م، به این محل اشاره کرده است. او در اثر جغرافیایی خود، به نام معجم البلدان از دو محل به نامهای «دزاه قصران» و «دزاه ورامین» نام میبرد (2/ 572). بنا بر نظر کریمان، دزاه قصران که یاقوت از آن یاد میکند، همان دزاشیب کنونی است و نیز معتقد است به سبب آنکه این منطقه دارای شیبی تند بوده، بعدها دزاشیب خوانده شده است (ص 420).
درگذشته سراسر اراضی دو روستای دزاشیب و امامزاده قاسم را دِزِک، دِزِج یا دیزج که به معنای «قلعه» است، مینامیدند؛ بهطوریکه دزاشیب را «دزج سفلا» و امامزاده قاسم را «دزج علیا» میخواندند. به گمان قوی، در این دو محل دو قلعه وجود داشته است، و از این رو، این دو روستا به این نامها خوانده میشدند. نام دزاشیب در متون دورۀ قاجار و حتى پس از آن، به صورت دزآشوب نیز آمده است، هرچند، بلاغی آن را نادرست پنداشته است و مینویسد: دزاشیب از دو کلمۀ «دز» یا «دژ» و «شیب» تشکیل شده است، یعنی قلعۀ گود و پایین (ص 47). برخی نیز دزاشیب را شکل تغییریافتۀ دزآشوب یا دژآشوب میدانند. درگذشته در گویش محلی، دزاشیب را «دِدِرشو» میگفتند (ستوده، 1/ 423).
تاریخچه
روستای دزاشیب در یککیلومتری شرق تجریش جای داشت و در دورۀ قاجار، از شمال به اراضی امامزاده قاسم، از جنوب به تپۀ قیطریه، از غرب به تجریش، و از شرق به مزارع چیذر و جماران محدود بود و به دو محلۀ بالا و پایین تقسیم میشد (همو، 1/ 422-423، 427).
ظاهراً دزاشیب در اوایل دورۀ قاجار از روستاهای بزرگ و مهم شمیران به شمار میرفته است، زیرا در 1215 ق، حسینقلی خان ــ بـرادر فتحعلیشاه قـاجار ــ که در سر هوای سلطنت داشت، در قم دستگیر شد، و در دزاشیب در خانه ـ باغی که بعدها باغ نظر (ه م) نام گرفت، محبوس گشت و پس از چندی به دستور فتحعلیشاه در همانجا از دو دیده نابینا شد (هدایت، 9/ 373؛ جابری، 239؛ اعتمادالسلطنه، مرآة ... ، 1/ 852-853؛ عضدالدوله، 69-70). این واقعه مبین آن است که دزاشیب در آن تاریخ از چنان موقعیت و امکاناتی برخوردار بوده است که یک مدعی تاج و تخت را در آنجا به صورت تحتالحفظ مراقبت کنند.
دزاشیب در دورۀ قاجار همانند دیگر آبادیهای شمیران، به عنوان تابستانگاه مورد توجه درباریان و مردم تهران بود و بسیاری از رجال و درباریان آن دوره در آنجا باغ یا خانهای احداث کردند که در فصل گرما در آنجا اقامت میگزیدند. باغ ییلاقی غلامعلی خان عزیزالسلطان (معیرالممالک، رجال ... ، 245)، باغ مجدالدوله (مستوفی، 3/ 10)، باغ حاج بهاء لشکر (معیرالممالک، وقایع ... ، 28)، باغ ییلاقی حاجی فخرالملک (مستوفی، 2/ 422)، باغ حاجی عزالممالک (همو، 2/ 426)، منزل حاجی قوامالسلطنه (معیرالممالک، همان، 39)، و باغ ایگار (ستوده، 1/ 431) از آن جملهاند.
آب باغها و کشتزارهای دزاشیب از سهم حقابهای که از رودخانۀ دربند داشت و همچنین از آب چند رشتهقنات، تأمین میشد. مهمترین قناتهای دزاشیب، قنات کاریز، قنات بالا، قنات پایین، قنات ملاطاهری که معروف به قنات دوقلو نیز بود، قنات باغ حاجی، قنات سرآسیاب و قنات حسنآباد نام داشتند (همو، 1/ 424).
ازجمله رویدادهای تاریخی دزاشیب، دستگیری مهدیقلی خان مجدالدوله ــ داماد ناصرالدین شاه قاجار ــ در 1329 ق، به دستور یپرمخان ارمنی بوده است. در این واقعه، برخی از اعضای خانوادۀ مجدالدوله شیونکنان، به گرد او جمع شدند و سپس سربازان یپرم خان برای آنکه آنها را از گرد او دور سازند، به سمت آنها تیراندازی کردند که در آن شماری، ازجمله یکی از زنان مجدالدوله کشته شدند (معیرالممالک، همان، 46-47؛ صادق، 1/ 94-95).
جمعیت بومی دزاشیب درگذشته به دو طایفۀ اصلی عباسی و قاسمی تقسیم میشدهاند. پدران این دو طایفه بنابر گفتۀ مطلعین محلی، عباس و قاسم نام داشتهاند که در آبادانی دزاشیب کوشیده بودند. از دیگر طایفههای ساکن در دزاشیب، میتوان به طایفههای مؤمن بیگی و قوامی اشاره کرد. نیای طایفۀ قوامی خسروخان گرجی است که از گرجستان به این آبادی آمده بوده است (ستوده، 1/ 424).
دزاشیب در 1328 ش، حدود 500‘1 تن سکنه داشت و در نخستین سرشماری 1335 ش، جمعیت آن 914‘4 تن ذکر شده است. این افزایش جمعیت مؤید آن است که این روستا در طی آن زمان آبادتر شده است. اقتصاد این روستا براساس کشاورزی، دامداری و باغبانی استوار بوده است. غلات، صیفیجات، و از میوهها، انار و انجیر، و از علفهای صحرایی یونجه، اسپرس و قصیل شبدر از محصولات کشاورزی و باغبانی آنجا بوده است. منبع عایدی دیگر اهالی از سبدبافی زنان بوده که از «سرتال»، یعنی ساقۀ گندم، سبد و لوازم دیگر درست میشده است ( گزارش ... ، 3؛ فرهنگ ... ، 1/ 88؛ ستوده، 1/ 424-425).
از کوچههای مشهور و قدیمی این روستا میتوان به کوچۀ سبزه میدان، کوچۀ لشان و کوچۀ قورباغهای اشاره کرد. زمینهای کشتزار آن نیز که نامهای قدیمی دارند، عبارتاند از: زمین باغنظر، زمین خرگوشی، زمین لبار و زمین درازه (همو، 1/ 423).
روستای دزاشیب دارای موقوفاتی بوده است که از آن میـان میتوان بـه مسجـدی بـه مسـاحت 100 مـ2، اهدایی علی یزدی؛ مسجد آقاشیخ علی به مساحت 6 مـ2؛ مسجدی به مساحت 8 مـ2؛ سقاخانه به مساحت 1 مـ2؛ تکیهای به مساحت 400 مـ2؛ دو انبار هر یک به مساحت 7 مـ2؛ یک بـاب قهوهخانه به مساحت 20 مـ2؛ یک باب دکان به مساحت 6 مـ2؛ 3 گورستان به مساحتهای 800‘2، 300 و 200 مـ2؛ یک باب غسالخانه؛ مسجد بزرگ واقع در خیابان بوعلی، و مسجد بالای دزاشیب اشاره کرد (بلاغی، 48). دزاشیب در گذشته محل گذر به نیاوران و فرمانیه نیز بوده است.
موقعیت امروزی
دزاشیب در اواسط دهۀ 1340 ش، همزمان با رشد شهرنشینی در کلانشهر تهران، ضمیمۀ آن شهر گردید و از آن پس، بهعنوان محلهای از شمال شهر تهران بهشمار میرود. این محله از شمال به محلۀ امامزاده قاسم، از جنوب به محلۀ قیطریه، از غرب به خیابان شریعتی و از شرق به محلۀ چیذر محدود میشود. قسمت شمال دزاشیب را محلۀ بالا، و قسمت جنوبی آن را محلۀ پایین میگویند (طباطبایی، 92). این محله امروزه دارای 7 قنات است که در حال حاضر، تعدادی از آنها دائرند، اما به سبب آلودگی فاضلاب صرفاً برای آبیاری باغها و درختان قابل استفادهاند.
در هنگام نامگذاری این محله در دهۀ 1370 ش با تشکیل شورایاری محلههای شهر تهران، محلۀ اصلی دزاشیب را حکمت، و به اشتباه محلۀ جوزستان و آبکوه را دزاشیب نامگذاری نمودهاند. حکمت نام یکی از خیابانهای دزاشیب، و به نام یکی از ساکنان قدیم حسنعلی خان حکمت ملقب به حشمتالممالک، فرزند حیدر خان معظمالدوله بود. این خیابان پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به نام شهیدان برادران سلیمانی نامگذاری گردیده است.
محلۀ دزاشیب امروزه دارای چندین مسجد فعال به نامهای المهدی (ع)، فاطمة الزهرا (ع)، علوی، ابوتراب، الائمه، صاحب الامر، مفتخر، جعفری، موسی بن جعفر (ع)، امیرالمؤمنین (ع) و دو مسجد کوچک به نامهای آقا شیخ علی و عمو رمضان، و دارای حسینیۀ بزرگ دزاشیب، حسینیۀ مبارکۀ کربلا و حسینیۀ امام خمینی (طبسیهای مقیم شمیران) است. دزاشیب دارای حمام قدیمی با نام حمام بوعلی دزاشیب، با قدمت چند سده است که در قسمت جنوب حسینیۀ دزاشیب با مصالح ساروج، با خزینه و سربینه و حوض کاشیکاری شده بنا گردیده است و فعلاً دایر نیست («شناسنامه ... »، بش ).
از رجال، عالمان دینی، شعرا و نویسندگان و دانشمندان و روحانیونی که در این محل سکونت داشتهاند، میتوان به آیتالله سید عبدالله بهبهانی، آیتالله سید حسن مدرس، حاج میرزا محمود طبیب دزاشوبی (از پزشکان معروف عهد ناصرالدین شاه قاجار)، علی اسفندیاری (نیما یوشیج)، عبدالله انوار، جلال آلاحمد و همسرش سیمین دانشور، آیتالله حاج شیخ علی شریعتمدار، امانالله خان اردلان، زینالعابدین رهنما، سید محمودخان علاءالملک، احمد قوامالسلطنه، مهدیقلی خان مجدالدوله، محمدعلی خان علاءالسلطنه، حسن ارسنجانی، حسین علاء، ارتشبد عبدالحسین حجازی، سپهبد حسین آزموده، سرلشکر عباس گرزن و سرلشکر محمد حسین خان آیرم اشاره کرد.
این منطقه تا به امروز (1392 ش)، بافت سنتی خود را حفظ کرده و عرض خیابان اصلی آن تغییری نکرده است. عمارت باغ علاءالسلطنه واقع در خیابان شهید سلیمی که به سبک بناهای قاجار بنا گردیده، امروزه در اجارۀ انجمن خوشنویسان قرار دارد.
امروزه در تعریف شهرداری تهران از محلهها، محدودۀ این محله از شمال به خیابان دزاشیب ـ خیابان لواسانی ـ وطنپور؛ از جنوب به بلوار اندرزگو ـ کتابی ـ خیابان شهید خراسانی؛ از شرق به خیابان شهید براتی ـ خیابان نعمتی ـ خیابان لاله؛ و از غرب به خیابان دکتر شریعتی محدود میشود (همانجا؛ اعتمادالسلطنه، المآثر ... ، 1/ 274؛ مستوفی، 3/ 10؛ رکوعی، 9-13).
مآخذ
اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1374 ش؛ همو، مرآة البلدان، به کوشش عبدالحسین نوایی و هاشم محدث، تهران، 1367 ش؛ بلاغی، عبدالحجت، تاریخ تهران، قسمت شمالی و مضافات آن، شمران قدیم، قم، 1350 ش؛ جابری انصاری، محمدحسن، تاریخ اصفهان و ری و همۀ جهان، اصفهان، 1322 ش؛ رکوعی، عزتالله، دزاشیب (دژ سفلا)، تهران، 1383 ش؛ ستوده، منوچهر، جغرافیای تاریخی شمیران، تهران، 1371 ش؛ «شناسنامۀ محله»، حکمت ... (نک : مل )؛ صادق (مستشارالدوله)، صادق، خاطرات و اسناد، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1361 ش؛ طباطبایی، محمدهادی و دیگران، تهران 100، ویژهنامۀ صد سالگی شهرداری تهران، تهران، 1387 ش؛ عضدالدوله، احمد میرزا، تاریخ عضدی، به کوشش حسین کوهی کرمانی، تهران، 1328 ش؛ فرهنگ جغرافیایی ایران (آبادیها)، استان مرکزی، دایرۀ جغرافیایی ستاد ارتش، تهران، 1328 ش؛ کریمان، حسین، تهران در گذشته و حال، تهران، 1353 ش؛ گزارش مشروح حوزۀ سرشماری تهران، وزارت کشور، 1337 ش؛ مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، تهران، 1343 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، رجال عصر ناصری، تهران، 1361 ش؛ همو، وقایع الزمان، به کوشش خدیجه نظاممافی، تهران، 1361 ش؛ هدایت، رضاقلی، ملحقات روضة الصفا، قم، 1339 ش؛ یاقوت، بلدان؛ نیز: