زمان تقریبی مطالعه: 8 دقیقه

زره

زِرِه، نوعی تن‌پوش برای پاسداری از جنگاوران به هنگام جنگ. زره از حلقه‌های ریز سیمی به هم بافتۀ آهنین ساخته شده است که آن را همچون لباسی آستین‌کوتاه، به هنگام جنگ روی لباسهای دیگر می‌پوشیدند (نفیسی، 3/ 1756؛ معین،  2/ 1737- 1738). این جنگ‌افزار در زبان پهلوی زَره (zarēh) نامیده می‌شد (فره‌وشی، 660). 
زره را از ساخته‌های داوود نبی (ع) دانسته‌اند ( آنندراج، 3/ 2219). گاهی آن را در زیر لباس (قبا) بر تن می‌کردند (نک‍ : رشید‌الدین، چ روشن، 1/ 658) تا توجه کسی را جلب نکند. جوشن و خفتان نیز دو تن‌پوش دیگر، با ساختار و کارکردی مشابه با زره‌اند. جوشن شبیه زره است، ولی از ترکیب حلقه و تنگۀ (ورق) آهن با هم است ( آنندراج، 2/ 1379). خفتان هم نوعی جامۀ آجیده با ابریشم خام و پنبه است و به آن قز‌آگند (کژاغند)، و به ترکی قلماقی نیز می‌گویند (برهان قاطع، 2/ 759-760). برخی این جامه ‌را آکنده از پشم و ابریشم دانسته‌اند و بر این باورند که شمشیر بر آن کارگر نیست ( لغت‌نامه ... ، ذیل خفتان). 

زره در تاریخ اسطوره‌ای ایران

پیشینۀ بهره‌گیری ایرانیان از زره به تاریخ اسطوره‌ای ایران و سلسلۀ کیانیان می‌رسد که بر بخشهایی از سرزمینهای ایران شرقی فرمان می‌راندند و به عقیدۀ برخی از دانشمندان، آنها در واقع رؤسای قبیله‌های ایران شرقی بوده‌اند (نک‍ : کریستن‌سن، کیانیان، 2). فردوسی هنگامی که دربارۀ برخی از قهرمانان آن روزگار مانند سیاوش، رستم و سهراب سخن می‌گوید، از زره آنان نیز یاد می‌کند: در هنر‌نمایی سیاوش نزد گرسیوز، سردار تورانی، 5 زره را به هم می‌بندند و سیاوش در حال سواری با نیزه‌ای آن 5 زره را بر‌می‌دارد و به جایی می‌اندازد که سواران گرسیوز هر چه می‌جویند، آن را نمی‌یابند (2/ 323). 
رستم، زرهی به نام «ببر بیان» بر تن می‌کند که آب و آتش بر آن کارگر نیست و هنگامی که آن را می‌پوشد، گویی به پرواز درمی‌آید. بر زره سیاوش، شاهزادۀ کیانی، نیز آب و آتش و شمشیر و تیر کارگر نیست (مسکوب، 158-159). هنگامی که میان رستم و فرزندش سهراب، جنگ درمی‌گیرد و رستم بر وی چیره می‌شود و سینه‌اش را می‌درد، سهراب از او می‌خواهد که بند  زرهش را بگشاید تا مهرۀ پدر را بر تنش ببیند (فردوسی، 2/ 187). 
رستم پیش از جنگ با اسفندیار، با زره خود سخن می‌گوید و از او می‌خواهد تا در نبرد با اسفندیار پیراهن بخت او باشد (همو، 5/ 371). تئودُر نولد‌که بر این باور است که در شاهنامۀ فردوسی همۀ پهلوانان و اسبهای آنان دارای ساز و برگ کامل و سنگین بوده، و همانندی بسیاری با سواران زره‌پوش و ترسناک دورۀ ساسانیان داشته‌اند (ص104). 

زره در هزارۀ نخست ق‌م

در آثار به دست آمده از تپۀ مارلیک (منطقۀ رحمت آباد در 14کیلومتری شمال رودبار زیتون) جامی نقره‌ای یافت شد که روی آن تصویر سرداری دیده می‌شود که نیم‌تنه یا زرهی زنجیر‌دار پوشیده، و با هر دست پلنگی را گرفته است (نگهبان، 1/ 244-245، طرح شم‍ 22). این جام در حدود آغاز هزارۀ نخست ق‌م تاریخ‌گذاری شده است (همو، 1/ 246-247). در آرامگاهی دیگر در همین منطقه، مجسمۀ نیم‌تنۀ طلایی مردی به دست آمده است که ردیفی از خطوط و نقشها، زره او را نمایش می‌دهد (همو، 1/ 359-363). 

زرهِ ماد‌ها و سکا‌ها

اشیاء گنجینۀ جیحون که در 1877-1880 م/ 1294- 1298 ق در ساحل راست آمودریا و در بلخ باستان یافت شده است، نموداری از هنر مادی را نیز در‌بر دارد. لوحه‌هایی موجود است که یکی از آنها نقش مرد‌ی مادی را نشان می‌دهد که لباس آن مانند جوشن است. در میان اشیاء گنجینۀ زیویه (در کردستان، حدود 40کیلومتری شهر سقز)، در تابوتی در آرامگاه یک شاه سکایی (اقوامی ایرانی‌نژاد که در سدۀ 8 ق‌م به آسیای غربی رسیدند و بعد‌ها به‌عنوان سپاهیان مزدور به خدمت ماد‌ها درآمدند) زرهی نیز گذاشته شده بود (گیرشمن، هنر ایران (در دوران ماد ... )، 94، 99-100). 
در همین گنجینه، پیش‌‌بند‌هایی از طلا و چوب یافت شده است که گویا روی نوار‌های چرمی دوخته شده بودند و به‌عنوان زره به کار می‌رفتند. این پیش‌بند‌ها متعلق به شاهان سکایی بوده است و احتمالاً شاهان ماد نیز از چنین زرههایی بهره می‌بردند. سکاها با ماد‌ها ارتباط نزدیکی داشتند؛ گاهی متحد و گاهی تابع آنان بودند و در 590 ق‌م سرزمین آنها جزئی از متصرفات ماد شد (غیبی، 100). 

زره در زمان هخامنشیان

به نوشتۀ گزنفن، کورش بزرگ به سیاکزار (کیا‌کسار)، شاه ماد پیشنهاد کرد که برای همۀ سپاه ایران همان جنگ‌افزار‌هایی را آماده کند که طوایف ایرانی  می‌پوشند و به کار می‌برند که زره یکی از آنها بود و به سربازان پارسی پیشنهاد کرد که زرهی برابر خواست خود بر تن کنند و سپری در دست چپ و قداره‌ای در دست راست بگیرند ( کورش‌نامه، 55-56). به هنگام حملۀ کورش به شهر سارد، پایتخت لیدی  (546 ق‌م)، همۀ سپاهیان هخامنشی، همان زره و سلاحی را داشتند که کورش داشت، یعنی بالا‌پوش ارغوانی، کلاه‌خود و زره مفرغی. سر و سینۀ اسبها را نیز با زرهی از مفرغ پوشانیده بودند. زره سواره‌نظام کورش هم از همان فلز و به همان رنگ بود (همان، 234). 
در 480 ق‌م که خشایار‌شا به یونان لشکر‌کشی کرد، سپاه پارسی دارای زرهی پولک‌دار شبیه به پوست ماهی بوده است (هرودت، 375). 
در نبرد کوناکسا (در شمال بابِل) که در 404 ق‌م میان دو برادر از دودمان هخامنشی به نامهای کورش کوچک (فرمانروای آسیای صغیر) و اردشیر دوم (شاه ایران) روی داد، اردشیر جوشن پوشیده بود. در این نبرد، سواران ایرانی در جناح چپ دارای جوشنهایی به رنگ سفید بودند. در جنگ تن به تن که میان دو برادر روی داد، کورش در حمله‌ای، سینۀ شاه را از پشت زره مجروح کرد (گزنفن، آناباسیس، 126-127، 131). 

زره در دورۀ پارتها (اشکانیان)

در ارتش پارت وظیفۀ اصلی جنگ را سواران بر عهده داشتند که از دو دستۀ سبک‌اسلحه (کمان‌داران) و سنگین‌اسلحه (نیزه‌داران و کمان‌داران) تشکیل می‌شدند. سواران سنگین‌اسلحه زرههایی داشتند مرکب از صفحات فلزی و یا فلس‌گونه که ممتاز‌ترین واحد سپاه ایران را تشکیل می‌دادند. آنها از میان آزادگان (گروهی از طبقۀ نجبا) برگزیده می‌شدند (دیاکونف، 74). 
در دورا اوروپوس (یا صالحیه، شهری در سوریه، در کرانۀ راست فرات که از سدۀ 1م به تصرف اشکانیان درآمد)، آثاری هنری از پارتها به جا مانده است. در یک نقاشی طرح‌مانند، تصویر یک اسب‌سوار ایرانی دیده می‌شود که نیزه‌ای به دست دارد و خود و اسبش زره بر تن دارند. او متعلق به سواره‌‌نظام سنگین‌اسلحۀ زره‌پوش پارتها بوده، و در جنگ همچون نیروی سهمگینی مقـابل دشمن کارایی داشته است (گیرشمن، هنر ایران (در دوران پارتی ... )، 50-51). 
در نبرد حران (58-57 ق‌م) که میان سورنا، سردار پارتی و کراسوس، سردار رومی درگرفت، سپاه ایران شامل هزار نیزه‌دار زره‌پوش (سربازان غرق در جوشن نگهبان ویژۀ سورنا) و 9هزار سوار تیر‌انداز بود که بدنۀ اصلی سپاه پارت را تشکیل می‌دادند. این سواران جوشن‌پوش، پس از آغاز جنگ جامه‌هایی را که روی لباس رزم (زره) پوشیده بودند، از تن در‌آوردند و به نبرد پرداختند. گفته شده است که آنها از طوایف سکایی واقع در مرز‌های شرقی پادشاهی پارت بودند (بیوار، 52-53). 
هنگامی که رومیها نخستین بار با تیر‌اندازان زره‌پوش پارتی روبه‌رو شدند، وحشت کردند. وصفی که آنها از این جنگجویان به دست داده‌اند، چنین است: زره نرمی سراسر بدن آنها را می‌پوشانید، چهرۀ سربازان پشت نقابهایی پنهان بود و حتى اسبان آنان را نیز زرهی نگاهداری می‌کرد (کورتس، 561). 

زره در روزگار ساسانیان

برگزیده‌ترین بخش سپاه دورۀ ساسانی مانند اشکانیان، سواره‌نظام زره‌پوشِ سنگین‌اسلحه بود که از سوارانی سلحشور تشکیل می‌یافت. آنها در نبرد پیشاپیشِ سپاهیان دیگر قرار می‌گرفتند و پیروزی به نیرو‌مندی و دلاوری آنها بستگی داشت. ایرانیان گروههای منظم سواره‌نظام زره‌پوش را با صفوفی چنان انبوه به جنگ رومیان می‌فرستادند که از برق زره و جوشن آنان چشم دشمنان خیره می‌شد. دسته‌های سوار مانند یک پارچه آهن بودند و تن آنها سراسر از صفحات آهن پوشیده شده بود. این تن‌پوشهای آهنین طوری بر بدن می‌چسبید که مفصلها بتوانند به آسانی حرکت کنند. سواران برای حفاظت از چهره، نقابی می‌زدند که فقط سوراخهای کوچکی در برابر چشمان و بینی آنها قرار داشت؛ بدین‌سبب، هیچ تیری بر آنها کار‌گر نبود (کریستن‌سن، 207). در فیروز‌آباد فارس، نقش برجسته‌هایی از پیروزی اردشیر یکم بر اردوان پنجم، آخرین شاه اشکانی (در 225-226 م) وجود دارد. اسبان در این تصویر‌ها دارای زره‌اند (هرتسفلد، 314، 316). در سنگ‌نگارۀ نقش رستم، شاهان ساسانی در حالی که نیزه در دست دارند، با سلاح و خفتان کامل در حال مبارزه با دشمنان خودند (هنر‌های ایران، 69). 
به نوشتۀ طبری، در روزگار خسرو اول (531- 579 م) 
جنگ‌افزار‌هایی را که سواران باید همراه می‌داشتند، شامل زره، سینه‌پوش و برگستوان (جوشن اسب) بود (2/ 153). در یک نقش برجسته در طاق‌بستان (کنار راه قدیم سنندج به کرمانشاه)، خسرو پرویز، شهریار ساسانی دیده می‌شود که سوار بر اسب خود، شبدیز است. او سپر و نیزۀ بلندی در دست، و تیر‌دانی بر کمر دارد. شاه در لباس کامل رزم، با کلاه‌خود و زره حجاری شده، و در عین ظرافت، از حالتی رعب‌آور برخوردار است. این نقش 4 متر بلندی دارد. این نقشِ شاه زره‌پوش سوار بر اسب، به قدری باشکوه حجاری شده که یاد‌آور ترکیبهای دقیق زره‌پوشهای سوارکار واقعی آن دوران است و درخشش بدنهای متحرکی را نشان می‌دهد که با ورقه‌های متناسب آهن پوشیده می‌شد و چشم کسانی را که به سویشان نگاه می‌کردند، خیره می‌ساخت و اسبها نیز با پوششهایی از چرم محافظت می‌شد (ریاضی، 53-54). 
هرتسفلد بر این باور است که شاه در این صحنه نمونه‌ای از پهلوانان غرق در آهن و فولاد قرون وسطایی است؛ سوار و اسب او با زرهی فولادی پوشیده شده است؛ حتى صورت شاه در پس پوششی فولادین قرار دارد (ص 338). در سالهای پایانی ساسانیان، نگهبانان ویژۀ شاه نیـز که از میان بزرگان‌زادگان و نجبا برگزیده می‌شدند، دارای جوشن، مِغْفَر (زره زیر کلاه‌خود)، شمشیر، سپر و نیزه بوده‌اند. هنگامی که شاه می‌خواست بر اسب سوار بشود، این نگهبانان در دو ردیف، صف می‌بستند (کریستن‌سن، وضع ملت ... ، 133). 

زره در دوران اسلامی

صفحه 1 از2
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.