زنجیرزنی
زَنْجیرْزَنی، یکی از شیوههای عزاداری گروهی شیعیان که بیشتر در ماه محرم رایج است و در آن زنجیرهای ساختهشده از حلقههای باریک و کوچک فلزی که به یک دستۀ چوبی یا پلاستیکی متصل است، بر شانه و کتف عریان زده میشود.
هیئتهای زنجیرزنی
تشکیل هیئتهای زنجیرزنی یا سینهزنی، امری تصادفی و اتفاقی نیست. افراد داوطلبانه در هیئت زنجیرزنی شرکت میکنند و ممکن است فردی تصمیم بگیرد که از زمانی خاص در هیئتی شرکت کند و یا فقط یک بار در آنجا حضور یابد. سازوکاری برای الزام افراد به شرکت در هیئت وجود ندارد. زنجیرها را گاهی خود افراد میخرند و همیشه در خانه نگه میدارند؛ آنها زنجیرها را به هیئت میآورند و پس از پایان مراسم، با خود میبرند. برخی از هیئتهای زنجیرزنی همیشه شماری زنجیر دارند که در صندوقی در همان هیئت نگه میدارند. این زنجیرها یا از بودجۀ هیئت خریداری شدهاند و یا افرادی در عمل به نذر خود آنها را وقف هیئت کردهاند. این هیئتها زنجیرهای خود را به گروهی از زنجیرزنان ثابت خود امانت میدهند و پس از پایان مراسم عزاداری، پس میگیرند (باقی).
انواع زنجیر از نظر وزن و شمار رشتهها
زنجیر برای بزرگسالان با شمار زنجیرهای بیشتر و متراکمتر، و برای کودکان کمحجمتر است. زنجیرها در 4 وزن 100، 250، 500گرمی و یککیلوگرمی (با 9 رشته زنجیر) برای افراد در سن، جثه و تواناییهای مختلف ساخته میشود. زنجیر 100گرمی معمولاً برای کودکان با 3 رشته زنجیر و خوشههای کمشمار، 250گرمی برای نوجوانان کمسال با 5 رشته زنجیر، 500گرمی برای نوجوانان بزرگتر با 5 یا 6 رشته زنجیر و دارای خوشههای پرشمارتر از زنجیر کودکان و 900گرمی (مردانه) برای جوانان و بزرگسالان با 6 تا 9 رشته زنجیر ساخته میشود. شمار زنجیرهای خوشهای پایین زنجیر 900گرمی زیادتر و دستۀ آن نیز سنگینتر است و وزن واقعی آن با دسته و اجزاء دیگرش یک کیلو ست؛ بااینحال به 900گرمی معروف است (باقی).
جنس و کیفیت زنجیر
دستۀ زنجیر در دو نوع سیاه (آهنی) و برنجی است. نوع برنجی از اکسیدهشدن مصون است، بههمینسبب گرانتر است. حلقههای زنجیر به انواع ساده و طلایی تقسیم میشود كه زنجیرهای طلایی در مقایسه با انواع ساده، قیمت بالاتری دارد. هرچه شمار حلقههای زنجیر بیشتر و اندازۀ آنها كوچكتر باشد، زنجیر از كیفیت بهتری برخوردار است (باقی).
زنجیرزنی دستههای منظم عزاداران، جز در روزهای تاسوعا و عاشورا، معمولاً شبها با ضربآهنگ نوای نوحهخوانان و صدای طبل و سنج بهصورتهای تکضرب، سهضرب، چهارضرب و پنجضرب اجرا میشود که گاه با خواندن اشعار و مدیحهسرایی نیز همراه است. همۀ زنجیرزنان زنجیر را در دست دارند و اغلب پیراهن بلند سیاهی پوشیدهاند که در پشت پیراهن آنها دو جایگاه به اندازۀ کتفها به شکل دو بیضی خالی است تا زنجیر بر این نقطهها فرود آید (باقی).
برخی ریشۀ این شیوه از عزاداری را برگرفته از نفوذ فرهنگ سوگواری مسیحیت میدانند. مسیحیان برای همدردی با عیسى (ع) و درک رنجهای او، زنجیرهایی بر تن خود میزدند. درحالیکه با وجود مراودات مسلمانان و مسیحیان در طول دورۀ اسلامی، این نوع عزاداری فقط از مقطع زمانی پس از صفویه میان شیعیان شایع شد (باقی).
روایتی است مبنیبراینکه: یحیای 18ساله (107-125 ق)، فرزند زید بن علی (ع) را که برای قیام برضد امویان از کوفه گریخت و در سرخس دستگیر شد، به دستور ولید بن یزید بن عبدالملك، خلیفۀ اموی، از زندان قهندز آزاد کردند و به دکان آهنگری بردند تا زنجیر از دست و پای او بگشایند. گروهی از توانگران شیعه نزد آن آهنگر رفتند و خواهان خرید آن زنجیر شدند. آهنگر چون این اشتیاق را دید، زنجیر را به مزایده گذاشت تا قیمت آن به 000‘20 درهم رسید؛ آنگاه از ترس اینكه مبادا این خبر پخش شود و پول آن را از او بگیرند، پیشنهاد كرد این مبلغ را جمع كنند و زنجیر را بهصورت جمعی بخرند. شیعیان این كار را کردند، آنگاه زنجیر را شكافتند و هرکدام حلقهای از آن زنجیر را بهعنوان تیمن و تبرك برداشتند و نگین انگشتر خود ساختند (ابوالفرج، 148). در این گزارش تاریخی، به این مطلب كه مردم زنجیر مزبور یا قطعات آن را به سر و كتف خود زده باشند، هیچ اشارهای نشده است؛ اما آمده که در عزاداری یحیى، سیاهپوش شدند و در سالگرد شهادت وی، فرزندان خویش را كه در آن سال به دنیا آمدند، یحیى و یا زید (نام پدر یحیى) نامیدند.
برخی نیز اعتقاد دارند که زنجیرزنی از هندوستان به ایران آمده است، با این تفاوت كه در ایران، زنجیرزنی عادی و بدون خونریزی، اما در هندوستان خشونتآمیز و همراه با خونریزی است (باقی). زنجیرزنی یكی از شیوههای عزاداری در میان شیعیان هندوستان است. هندیها با زنجیر و چوبهای میخدار بر پشت خود میزنند، چنانکه از بدنشان خون جاری میشود. بسیاری از شیعیان معتقد واقعی به خاندان امامت در هند، این عمل را ناپسند میدانند و از آن پرهیز میکنند (خلیلی، 8 / 378). البته از 1346 ق / 1927 م، عالیجناب نظام (از خاندان نظامشاهیان) در فرمانی در قلمرو خود، حیدرآباد، مراسم زنجیرزنی و استفاده از تختههای میخدار نوکتیز را در روزهای عزاداری محرم، ممنوع ساخت. در این فرمان آمده است که بیشتر شیعیان این خودآزاریها را مشمئزکننده و نفرتآور میدانند و بدون هیچگونه تظاهر به بیتابی، در قلب خویش اندوهگین هستند (هالیستر، 195، 196)؛ اما در ایران، بهسبب وجوب حفظ نفس و حکم حرمت تهلکه و آسیب رساندن به خود، این نوع زنجیرزنی که همراه با خونریزی است، از سوی برخی از مراجع تقلید تحریم شده است (نک : دنبالۀ مقاله).
برخی نیز معتقدند که زنجیرزنی از ایران به دیگر نقاط رفته است: قرنها ست که در جبل عامل (منطقهای در جنوب لبنان)، مجلس تعزیه در ماه محرم برگزار میشود. مراسم خودزنی را که بهاحتمال، زودتر از دهۀ آخر قرن 19 م شکل نگرفته است، مهاجران ایرانی به نبطیه بردهاند. عالمی شیعی به نام شیخ حسن حبوشی، ملقب به مکی (د 1326 ق / 1908 م)، با این مراسم مخالفت کرد؛ وی از قائممقام حکومت عثمانی در صیدا، در باب این مسئله یاری خواست. در زمان آلبویه (320-440 ق / 932-1056 م) و دیگر حاکمان شیعی در قرون میانه، خودزنی برای جامعۀ شیعی ناشناخته بوده؛ ازاینرو، در منابع عالمان شیعی آن زمان مانند محمد مفید (336 یا 338-413 ق)، علی سید مرتضى (355-436 ق) و محمد شریف رضی (359-406 ق) بدان اشارهای نشده است. محمدمهدی قزوینی، در اثری که آن را در رمضان 1345 / مارس 1927 منتشر کرد، ادعا نمود که حدود یک قرن پیش، استفاده از آهن، یعنی زنجیر و قمه، در خودزنی را مردمانی پدید آوردند که تسلط چندانی به قوانین شریعت نداشتند. شکلهای افراطی عزاداری، شامل خودزنی، نخست در ایران ظاهر شد و سپس از آنجا به شیعیان کشورهای همسایه انتقال یافت (نک : انده، 35-36).
درهرصورت، چون زنجیرزنی پیشینهای مثل سینهزنی و حتى تعزیه ندارد، میتواند از ابداعات سدههای اخیر باشد. در منابع و اسناد موجود، هیچ خبری دال بر اینکه تا پیش از صفویه (ح 905- 1135 ق)، زنجیرزنی بهعنوان یک سبک عزاداری رواج داشته است، مشاهده نمیشود و نخستین خبرها دربارۀ زنجیرزنی به پس از تشکیل دولت صفویه بازمیگردد. پیترو دلا واله که در سالهای 1026-1032 ق / 1617-1623 م در اصفهان بوده، ضمن گزارشهای خود از سوگواری محرم (1 / 560-563)، از زنجیرزنها سخنی نگفته است. هنوز روشن نیست که این سبک عزاداری نخستینبار از میان کدام مردم و چگونه ابداع شد و شیوع پیدا کرد. اوژن فلاندن که در سالهای 1256-1257 ق / 1840-1841 م در ایران بوده، گزارشی از زنجیرزنی مردم تهران ارائه داده است که نشان میدهد در میان مردم آن روزگار زنجیرزنی مرسوم بوده است. او مینویسد که در مدت عزاداری عدهای از شیعیان در شهر به راه میافتند و از ته دل، در منقبت حسین و علی (ع) ابراز احساسات مینمایند. برخی زنجیرهای آهنی را بر روی سینۀ لخت خود میزنند و خود را مجروح میسازند (ص 102).
به گزارش سرنا، زنجیرزنی در 1294 ق / 1877 م هم وجود داشته است و ساکنان محلۀ بربرهای تهران، در هنگام زنجیرزنی قسمت بالای بدن و سر و پایشان را برهنه میکردند. آنها زنجیرها و اشیاء نوکتیز دیگری همراه داشتند و آنقدر خود را میزدند تا خون جاری میشد؛ در این حالت، از شدت هیجان ازخودبیخود میشدند (ص 177-178). از برخی گزارشها نیز استنباط میشود که زنجیرزنی کار درویشها بوده و یا دستکم در گروه آنان زودتر مقبول و معمول گردیده است. درویشان همواره در سوگواریها، همراه تودۀ مردم حضور فعال داشتند. چارلز جیمز ویلز که یک پزشک بود و در اوایل سلطنت ناصرالدین شاه به ایران آمده بود، در گزارشهای خویش که متعلق به سالهای 1283- 1298 ق / 1866-1881 م است، مینویسد: پس از ورود سقایان، یک دسته درویش داخل تکیه میشوند و هرکدام دستۀ زنجیری در دست دارند که بیوقفه بر پشت و دوش برهنۀ خود میزنند و متصل میگویند: حسن، حسین (ص 268). ادوارد براون نیز که در 1304-1305 ق / 1887- 1888 م، در ایران اقامت داشته، زنجیرزنی را که مرتب بر کتف راست و چپ نواخته میشده، مشاهده کرده است (ص 70).
رواج سنت زنجیرزنی در میان بربرهای تهران را در گزارشهای سیاحان دیگر نیز میتوان پی گرفت. پولاک در شرح وقایع 1267-1277 ق / 1851-1860 م، شاهد یکی از مجالس عزاداری بربرهای تهران بوده و در سفرنامهاش نوشته است: بربرهای کابلستان و کشمیر که بسیاری از آنها در محلۀ بربرهای تهران ساکناند و دیگرانی که از نقاط دوردست آمدهاند و در این دستههای عزاداری شرکت میکنند، حتى زنجیر به سینه میزنند. یکنواختی آهنگ، صدای گنگ ضربات کف دست به سینه و برخورد حلقههای چوبی و جرنگجرنگ زنجیرها تا مدتها پس از نیمهشب در خیابانها به نحوی غمانگیز طنینافکن است (I / 340).
در دورۀ ناصرالدین شاه قاجار (1264-1313 ق) نیز زنجیرزنی وجود داشت. معیرالممالک، داماد ناصرالدین شاه، مینویسد: ظاهراً دستههای زنجیرزن در روزهای تاسوعا و عاشورا راه میافتادند. از روز هفتم محرم، دستههای سینهزن، زنجیرزن، قمهزن و جز اینها در شهر تهران به راه میافتادند و شبها با مشعل و شیپور و موزیک، ولولهای برپا میکردند (ص 107).
با توجه به مدارک تاریخی، اگرچه زنجیرزنی از دورۀ صفویه رواج یافته، اما اوجگیری آن از زمان قاجاریه به بعد بوده است. کولیور رایس (1335-1337 ق / 1917- 1919 م)، در سفرنامهاش، آگاهیهایی دربارۀ مراسم سوگواری در آن زمان میدهد. او در کتاب خود، از زنجیرزنی سخن رانده، میگوید: برخی از مردان و پسران وسیلهای از چند رشتۀ چون تازیانه با نوک فلزی، و عدهای دیگر زنجیر به دست میگیرند و بر شانههای خود میزنند تا مجروح شوند. تازیانهای که در دست راست گرفته میشود، بر شانۀ چپ، و تازیانهای که در دست چپ است، بر شانۀ راست زده میشود و فریاد «یا علی، یا حسن، یا حسین!» بلند است (ص 235).
زنجیرزنی در شهرهای ایران
از دهههای 30 و 40 سدۀ 14 ش، هیئت بزرگ زنجیرداران مرکزی تهران، هیئت بنیزهرا و هیئت بنیفاطمۀ همدان از کهنترین هیئتهای زنجیرزنی تهران بودهاند ( اسناد ... ، 332-354). دستههای زنجیرزنی در تهران از دورۀ قاجار همواره همراه دستههای سینهزنی به راه میافتادند و هنوز همین روال ادامه دارد. در آشتیان، در دورۀ قاجار، زنجیرزنی و قمهزنی مرسوم بود و تا حدود سال 1332 ش، عزاداری ماه محرم و صفـر بهصورت روضهخوانـی در حسینیـهها بـرگزار میشد و زنجیرزنی پس از 1332 ش، مجدداً معمول شد (نجفی، 48- 49). در ساوه و مناطق اطراف آن، سینهزنی معمولترین نوع عزاداری است و زنجیرزنی به نسبت دیگر گونههای عزاداری، قدمت کمتری دارد و فقط در بعضی از روستاهای بزرگ، دستههای زنجیرزنی دایر است (سالاری، 278- 279).
در تویسرکان، در روز عاشورا، بیشتر عزاداران در محلهها سینه میزنند و فقط در مسجد دستجرده، از زمانهای دور زنجیرزنی مرسوم بوده است؛ در سالهای اخیر، عزاداران محلۀ زرهان هم زنجیر میزنند (گلشاییان، 109). در ایزدخواست، سینهزنی و تعزیهخوانی مرسوم بود و مردم در مساجد و حسینیهها و همچنین منازل تجمع میکردند و به عزاداری و نوحهخوانی میپرداختند؛ زنجیرزنی مدتی بعد معمول شد. زنجیرزنان در روز عاشورا در دستههای منظم از مساجد و حسینیهها راه میافتند و در محلهها میگردند (رنجبر، 342). در سروستان، ابتدا دستۀ سینهزنی حرکت میکند و بعد نوبت زنجیرزنان است که همراه با صدای سنج و در صفهای مرتب و فاصلههای یکسان، در حرکتاند. در گذشته، زنجیرزنی در سروستان مرسوم نبوده، اما بعدها به تقلید از مردم شیراز رایج شده است. زنجیرزنان پشت سر سینهزنانی که پیراهنشان را درآوردهاند، حرکت میکنند (همایونی، 402).
عزاداران زنجیرزن شهر شاهرود در هر دست یک زنجیر دارند و با هر زنجیری کتف و شانۀ مقابل را نشانه میگیرند. زنجیرزن دست راست را بالای سر نگه میدارد و با آن دست ضربهای مستقیم به پشت میزند، سپس چرخشی 120درجهای به دست چپ میدهد و با آن ضربهای به پشت میزند. پس از هر ضربهای، دستها را بهآرامی پایین میآورد و این حرکات تکرار میشود. وقتی زنجیرزن با دست چپ ضربه میزند، بدن به طرف راست متمایل، و با دست راست که ضربه میزند، بدن به طرف چپ متمایل میشود. در دستۀ زنجیرزنی یک تن نوحه میخواند و دیگران پاسخ میدهند:
نوحهخوان دستۀ زنجیرزن
وای وای حسین وای
مظلوم وای حسین وای
عریان وای حسین وای
یا ابوالفضل یا ابوالفضل
ای سقا یا ابوالفضل
علمدار یا ابوالفضل
ای بیکس یا ابوالفضل
یا ابیعبدالله یا ابیعبدالله
در پایان، 3 مرتبه با صدای بلند میگویند: یا حسین؛ یا میخوانند: عجب گلی روزگار / فرزند زهرا گرفت (سلیمی، 77).
در بیرجند، مراسم زنجیرزنی تا سالهای 1300 ش معمول نبود، اما با ایجاد پادگانهای نظامی و ورود سربازان و افسران غیربومی، زنجیرزنی در آنجا نیز متداول شد (گنجی، 50). در احمدآباد جرقویۀ اصفهان، برخی سبکهای سوگواری مانند قمهزنی منسوخ شده است، اما مراسم زنجیرزنی در حسینیۀ احمدآباد برپا میشود. سبکهای زنجیرزنی در این روستا، یکضرب و سهضرب و جز اینها ست. در ادامۀ زنجیرزنی، مدت کمی نیز سینه میزنند و مراسم را با خواندن زیارتنامه به پایان میرسانند (کریمی، 64).
جواز زنجیرزدن
فتوای مجتهدان دربارۀ رفتارهای مذهبی از نظر بررسی فرهنگ مردم اهمیت فراوان دارد، زیرا فتوا رابطۀ مراجع دینی را با تودۀ مردم تبیین میکند. طرف فتوا معمولاً مردم عادی و سازماننایافته و مقلد و بیشتر از قشرهای متوسط به پایین جامعه هستند. درواقع فتوا بیانگر کنش تعریفشده، مجاز و موجه تودۀ مردم عادی است. فتوای مراجع دینی که در چهارچوب نظام تقلید توده از نخبگان دینی صادر شده و مبتنی بر نوعی رابطۀ اطاعت و اطاعتپذیری داوطلبانه است، از عوامل مؤثر در فرهنگ، توزیع هنجارها و ارزشها، اشاعۀ فرهنگی و فربهی یا فرتوت شدن یک کنش است.
علامۀ نائینی که در زمرۀ فقهای پیشرو به شمار میرفت، دربارۀ سینهزنی و زنجیرزنی در فتوایی میگوید: «در جوازِ با دست به صورت زدن بهطوریکه صورت و گونهها سرخ و سیاه گردد، اشکالی نیست، بلکه اقوى جواز زنجیرزدن به شانه و بدن، بهحدیکه ذکر شد، بلکه بهحدیکه به بیرون آمدن قطرۀ کمی خون گردد» (نک : ربانی، 54). آیتالله خمینی نیز در پاسخ به پرسشی دربارۀ زنجیرزنی که منجر به سیاه شدن یا مجروح شدن بدن میشود و همچنین این مطلب که پشت پیراهن افراد باز است و بیشتر در خیابان و معابر عمومی ظاهر میشوند، میگوید: «مانعی ندارد، مگر اینکه موجب ضرر فاحش بر بدن شود» (3 / 580).
درحالیکه بیشتر فقها بر حلال بودن زنجیرزنی فتوا دادهاند، اما قلیلی از آنها نیز حکم بر حرام بودن آن دادهاند. محسن امین از نخستین كسانی است كه به اینگونه اعمال اعتراض، و آن را تحریم كرد. وی در مقدمۀ المجالس السنیة، قمهزنی و امثال آن را از اعمال شیطانی به حساب آورده است. آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی نیز فتوا به حرام بودن اینگونه اعمال داد (نک : خلیلی، 8 / 378، حاشیۀ 1). به فتوای او استفاده از شمشیر، زنجیر، طبل، بوق و آنچه شبیه آن است، در دستههای عزاداری عاشورا حرام و غیرشرعی است (نک : صحتی، 213). در ردیف بعدی، عدهای از مجتهدان نیز از این اعمال دفاع میکنند. محمد وحیدی میگوید: «تعظیم شعایر مربوط به سیدالشهداء ابیعبدالله الحسین (ع) همانطوری که متعارف است، در هیئت حسینی امری مطلوب و زیبا است ... قمهزدن و سینهزنی و زنجیرزنی اگر ضرر به نفس نباشد، اشکالی ندارد». محمدصادق روحانی نیز اظهار میدارد: «اشکالی نیست در جواز سینهزنی و همچنین با زنجیر زدن بر پشت، شبههای در رجحان تمام این کارها نیست» (نک : ربانی، 82، 84). در میان مجتهدان متأخر نیز اقوال گوناگونی وجود دارد. علی حسینی اصفهانی در 14 صفر 1384، در اعلام نظری، میگوید: «چهارمین اشکالی که در شعایر [مربوط به] امام حسین و ائمۀ اطهار (ع) مطرح است، این است که زنجیرزنی، قمهزنی و رفتن در آتش اضرار به نفس است که حرام میباشد و کار مستحب نباید از راه حرام انجام گیرد»؛ وی به این اشکال پاسخ میدهد: «ما دلیلی بر آن نداریم که امور فوق را حرام کرده باشد، درصورتیکه منتهی به نقص عضو و قتل نفس نباشد ... خلاصه، وارد نمودن جرح بر عضو مطلقاً حرام نیست؛ چطور زنجیرزنی میتواند حرام واقع گردد و میبینید که زنان فاطمی در شهادت حسین بن علی (ع) گریبانها چاک زده و صورتها خراشیدند و میبایستی اینچنین میکردند» (نک : ربانی، 92-94).
مکارم شیرازی در پاسخ این سؤال که سینه زدن با تیغ و یا زنجیر زدن با زنجیری که دارای چاقو و یا تیغ است و منجر به زخمی شدن بدن و جاری شدن خون میشود، چه حکمی دارد، پاسخ میدهد: «کیفیت عزاداری باید چنان باشد که بهانهای به دست دشمنان اسلام ندهد و موجب سوء استفاده از آن نشود» (1 / 164).
درمجموع، علمای شیعه زنجیرزنی را اگر بهنحو متعارف و بهگونهای باشد كه از نظر عرفی از مظاهر حزن و اندوه در عزاداری محسوب شود، بدون اشکال میدانند، اما عدهای از مراجع، استفاده از زنجیر تیغدار را اگر موجب وهن مذهب در برابر مردم شود و یا باعث ضرر بدنی قابلتوجهی گردد، جایز نمیدانند (برای نمونه، نک : خامنهای، ج 2، سؤال 441‘1). دراینمیان مطلب درخور تأمل این است که باوجود مؤثر بودن آراء مجتهدان در برخی از امور زندگی مردم، بهرغم نظریات متفاوت مراجع در زمینۀ سبکهای عزاداری، این سبکها به صورتی یکنواخت و گاه رو به رشد همواره جریان داشته و فتاوای فقها فقط به اشاعۀ بیشتر یا کمتر این اعمال یاری میرسانده است و تودۀ مردم مستقل از فتوای آنان کار خود را میکردهاند. فتوای موافق فقها با توده به آن مشروعیت مذهبی میداد، اما فتوای مخالف هم سبب تعطیل شدن آنها نمیگردید، چنانکه در زمانهایی که مخالفتی بوده، تودۀ مردم راه خود را رفتهاند که داستان قمهزنی نمونۀ بارزی از آن است.
پارهشدن زنجیر و کاهش گناه
در گذشته که زنجیرها پرچی بود، گاهی بهسبب سست شدن اتصال حلقههای زنجیر، برخی از رشتهها جدا میشدند؛ در میان مردم این پندار وجود داشت که اگر زنجیر کَنده شود، از بار گناهان فرد کم شده است. وقتی چنین اتفاقی برای کسی رخ میداد، بسیار خشنود میشد. همین باورِ مردمی سبب شده است تا کسانی که از این عقیده اطلاع و بدان باور دارند، با شدت و حدت بیشتری زنجیر بزنند. امروزه چون حلقههای زنجیرها بیشتر با جوش آهنی یا برنجی بسته شدهاند، کمتر از هم جدا میشوند و بههمینسبب از رونق این عقیده کاسته شده، و حتى در برخی موارد فراموش شده است (باقی).
مآخذ
ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، بیروت، 1419 ق؛ اسنادی از انجمنها و مجامع مذهبی در دورۀ پهلوی، به کوشش مرکز اسناد ریاست جمهوری، تهران، 1381 ش؛ اِنده، وِرنِر، «اختلافنظر علما دربارۀ برخی جنبههای سوگواری محرم»، ترجمۀ جعفر جعفریان، دوماهنامۀ آینۀ پژوهش، قم، 1382 ش، س 14، شم 6؛ باقی، عمادالدین، تحقیقات میدانی؛ خامنهای، سید علی، اجوبة الاستفتائات، تهران، 1389 ش؛ خلیلی، جعفر، موسوعة العتبات المقدسة، بیروت، 1407 ق / 1987 م؛ خمینی، روحالله، استفتائات، تهران، مؤسسۀ تنظیم و نشر آثار امام خمینی؛ ربانی خلخالی، علی، عزاداری از دیدگاه مرجعیت شیعه، قم، مکتبالحسین؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، تهران، 1373 ش؛ سالاری، عبدالله، فرهنگ مردم کوهپایۀ ساوه، تهران، 1379 ش؛ سلیمی مؤید، سلیم، «مراسم عزاداری ماه محرم در شاهرود»، میراث فرهنگی، تهران، 1375 ش، شم 15؛ صحتی سردرودی، محمد، تحریفشناسی عاشورا و تاریخ امام حسین (ع)، قم، 1376 ش؛ فلاندن، اوژن، سفرنامه، ترجمۀ حسین نورصادقی، اصفهان، 1324 ش؛ کریمی، زهرا، آدابورسوم و فرهنگ عامۀ احمدآباد جرقویه، تهران، 1388 ش؛ گلشاییان، فرهنگ، آیینۀ تویسرکان، تهران، 1382 ش؛ گنجی، محمدحسن، حاشیه بر نامههایی از قهستان ف. هیل، ترجمۀ همو، مشهد، 1378 ش؛ معیرالممالک، دوستعلی، یادداشتهایی از زندگانی خصوصی ناصرالدین شاه، تهران، علمی؛ مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، به کوشش ابوالقاسم علیاننژادی، قم، 1375 ش؛ نجفی آشتیانی، ابوالقاسم، نیمنگاهی به آشتیان، تهران، 1385 ش؛ واله، پیترو دلا، سفرنامه، ترجمۀ محمود بهفروزی، تهران، 1380 ش؛ ویلز، چارلز جیمز، تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجاریه، ترجمۀ سید عبدالله، به کوشش جمشید دودانگه و مهرداد نیکنام، تهران، 1363 ش؛ هالیستر، ج. ن.، تشیع در هند، ترجمۀ آذرمیدخت مشایخ فریدنی، تهران، 1373 ش؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1348 ش؛ نیز:
Browne, E. G., A Year Amongst the Persians, London, 1893; Polak, J. E., Persien, das Land und seine Bewohner, Leipzig, 1865; Rice, C. C., Persian Women and Their Ways, London, 1923; Serena, C., Hommes et choses en Perse, Paris, 1883.