سیزده
سیزْدَه، عددی که در اغلب فرهنگهای جهان، ازجمله در فرهنگ مردم ایران، نحس و بدشگون به شمار میرود و مردم جهان از کاربرد این عدد در زندگی روزمرۀ خود دوری میکنند. برخی هتلها شمارۀ 13 را برای اتاقها و طبقات خود به کار نمیبرند؛ در بعضی ایستگاههای قطار سکوی شمارۀ 13 وجود ندارد؛ و خانههایی که پلاک آنها 13 است، عدد 1+12 را بر سردر خانههای خود نصب میکنند. بهسبب ترسی که آن را «سیزدهگریزی» نامیدهاند و لغو بلیتهای قطار و هواپیما و کاهش امور بازرگانی در روز سیزدهم هر ماه، دولتهای جهان سالیانه متحمل میلیاردها دلار ضرروزیان مالی میشوند (شیمل، 227؛ دیویدسن، 406).
برخلاف این باورها، در کتب ادیان الٰهی نمونههایی از خوشیمنی عدد 13 را میتوان یافت. در تورات آمده است که در سال سیزدهم پادشاهی یوشیا بن آمون ــ پادشاه یهودا ــ کلام خداوند بر ارمیای نبی نازل شد (ارمیا، 2:1)، و هنگامی که خداوند از ابراهیم خواست که عهد خویش را با او استوار گرداند، پسرش اسماعیل 13 سال داشت و در این سن بود که اسماعیل را ختنه کرد (پیدایش، 17: 5)؛ شاید به این دلیل است که سن تکلیف در دین یهود برای پسران 13سالگی است. این سن در شرع یهود سن ایدهآل است و نوجوان در این سن میتواند به مسئولیتهای دینی و قانونی خود به طور کامل عمل کند (مسیری، 223). در تورات داستانی آمده است که از اهمیت و خوشیمنی عدد 13 نزد یهودیان حکایت میکند: در روزگار شاه اَخشورُش و ملکه اِستَر یهودی، هامان که در دربار قدرت بسیار داشت، کینۀ یهودیان را به دل گرفت و در سیزدهم ماه اول نامهای به مُهر پادشاه به همۀ ایالات فرستاد، بدین مضمون که تمامی یهودیان را در یک روز، در سیزدهم ماه دوازدهم، یعنی ماه آدار، قتلعام کنند (استر، 3: 12-13)؛ اما حوادثی اتفاق افتاد و روزی که قرار بود همۀ یهودیان کشته شوند، دشمنان دین یهود به قتل رسیدند و بهاینترتیب، روز چهاردهم و پانزدهم آدار روز بزم و شادی برای یهودیان شد (همان، 3: 19-21). این عید، که امروز «عید پوریم» نامیده میشود، از مهمترین عیدهای یهودیان در ماه آدار است (مسیری، 278- 279).
دربارۀ ریشۀ بدشگونی عدد 13 دیدگاههای متفاوتی بیان شده است: برخی آن را با سنت مسیحی و شام آخر حضرت مسیح (ع)، و با سیزدهمین نفر از جمع عیسىمسیح و حواریونش، که آن پیامبر را لو داد و سبب مرگ او شد، مربوط میدانند (شیمل، همانجا)؛ ولی به نظر میرسد این اعتقاد، بسیار متأخر باشد. برخی نیز احتمال میدهند که نحوست عدد 13 میراثی از بینالنهرین باشد. در فرهنگ بابل عدد 13 به دلیل اینکه با نجوم و 12 برج منطقةالبروج و نیز با کبیسه و افزودن سیزدهمین ماه به 12 ماه سال مربوط بود، و سببِ از هم گسیختن کمال سیستم دوازدهی میشد، عددی بدیمن به شمار میآمد و احتمالاً همین عقیده بوده است که تا امروز ادامه پیدا کرده است (همو، 17). بوکلن در تحقیق مفصل خود دربارۀ عدد 13 که در 1913 م، به چاپ رسید، نشان داد که گروههای سیزدهتایی در دورۀ باستان طبق الگوی 1+ 12 درست شدهاند و عدد 13 در واقع با افزودن عدد یک به 12 به دست میآید؛ بنابراین سیزدهمین نفر یا رهبر است، یا باید بمیرد (نک : همو، 228- 229)، و به تعبیر دیگر، عدد 13 در ارتباط با شروعی دوباره و انجام دوبارۀ یک عمل است (شوالیه، 709).
در فرهنگ ایران باستان، از نحس و بدیمن بودن عدد 13 نشانی نیست. در متون اوستایی اشارۀ مهمی به این عدد وجود ندارد و در متون فارسی میانه هم که چند بار به عدد 13 اشاره شده است، نشانهای از بد و بدشگونی در آن نیست. در فصل نوزدهم شایستناشایست نیز سفارش شده است کسانی که در بیراههای قدم میگذارند، پیش از سفر، 13 بار دعای «یتااَهوویریو» را بخوانند؛ همچنین کسانی که از پل یا رودی میگذرند، 13 بار این دعا را بخوانند تا مینویِ آب، آنان را آفرین کند، چه، در سراسر اوستا یتااهوویریو مهمتر و پیروزگرتر، در عبور از همۀ رودها و نیز در همهگونه رنجزدایی و در همهگونه نگاهبانی شمرده شده است (نک : ص 239-240). هماکنون در میان زردشتیان رسم است که در پایان مراسم نیایشخوانی برای درگذشتگان، 21 بار دعای یتااهو، و 13 بار دعای اشموهو را میخوانند (آذرگشسب، 55).
در تقویم خورشیدی ایران باستان مرسوم بوده است که برای اجرای کبیسه، هر 120 سال، یک ماه به 12 ماه میافزودند و آن سال 13ماهه را «بِهیزَک» (در زبان پهلوی: wihēzag) مینامیدند که احتمالاً به معنی «حرکت، پیشروی» (مکنزی، 90)، و شاید هم به معنی «مقدس و مبارک» است (تقیزاده، 14). اجرای کبیسه و برقراری سال بهیزک که برای ثابتکردن سال مذهبی و حفظ نظم در برگزاری آیینهای دینی مانند نوروز (ه م)، گاهنبارها و فروردیگان بوده است، با جشنی بزرگ و تشریفاتی مفصل و باشکوه همراه بوده است و بهیقین، سال بهیزک را سالی خوشیمن و مبارک به حساب میآوردند (همو، 13-17)؛ اصطلاح 120 سال زندهماندن و زندگیکردن از همین رسم باقی مانده است.
در تقویم ایران باستان، سیزدهمین روز هر ماه «تیر» نام دارد که نام ایزد و ستارۀ باران است. در اندرزنامۀ آذرباد ماراسپندان سفارش شده است که «در تیرروز کودک را به تیراندازی و نبرد و سواریآموختن فرست» (متون ... ، 108). در رسالۀ «نوروز و سی روز ماه» دربارۀ اثرات این روز چنین آمده است: «فارسیان میگویند: روز بسیار سنگین است و ما میگوییم روز نحس است که نحوست آن مستمر است. از همۀ کارها پرهیز کنید آنقدر که توانید و قصد هیچ کار مکنید و اصلاً حاجت مخواهید و داخل مجلس سلطان و غیر سلطان مشوید تا توانید. بهدرستی که هیچ بازگشتی از بدی و توانایی بر نیکی نیست مگر به یاری خدای تعالى» (نک : فیض، 269). ابوریحان بیرونی در جدول سعد و نحس روزها، روز تیر از ماه فروردین و اردیبهشت را سعد، روز تیر از ماه تیر را نحس، و روز تیر از بقیۀ ماهها را وسط ذکر کرده است (نک : آثار ... ، 358- 359). همو در التفهیم دربارۀ ستارۀ تیر یا عطارد چنین نوشته است: «با سعود سعد است و با نحوس نحس، دست با آن ستاره دارد که با وی بود و چون تنها باشد، به سعادت گرایستهتر و نزدیکتر است» (ص 357).
سیزدهمین روز از ماه تیر (روز تیر از ماه تیر)، در ایران باستان جشن تیرگان (ه م) نام داشته است که جشنی مهم و مربوط به ستارۀ باران است. ابوریحان بیرونی به دو اسطوره برای این جشن اشاره میکند: یکی اسطورۀ تیراندازی آرش، و دیگری، نهادن رسم کتابت در این روز به وسیلۀ هوشنگ و به مناسبت اینکه تیر یا عطارد ستارۀ نویسندگان است (نک : آثار، 334-335). مهمترین رسم این جشن که از قدیم تا به امروز باقی مانده است، آببازی است که با نقش ستارۀ تیر در بارانآوری مربوط است. بهجز زردشتیان که این جشن را در سیزدهم تیر (دهم تیر تقویم رسمی) برگزار میکنند، در بخشهای دیگری از ایران نیز آثاری از این جشن باقی مانده است؛ مثلاً در آمل شب 13 تیرماه قدیم را «تیرماه سیزهشو» مینامند و معتقدند در این شب باید بعد از شام، 13 نوع تنقلات صرف کنند (علامه، 110). اهالی تنکابن در ماه آبان یا تیرماه گالشی، رسم «تیرماه سینزه» را به جای میآورند که همان جشن تیرگان قدیمی است. یکی از رسمهای این روز، خوردن 13 نوع خوراک است که در میان آنها حتماً گندم یا غلات باید وجود داشته باشد (دانای علمی، 269؛ برای آگاهی بیشتر، نک : ه د، تیرماه سیزده).
در فرهنگ مردم ایران عدد 13 نحس و بدشگون است، بنابراین مردم از این عدد دوری میکنند و در روزهای سیزدهم هر ماه به مسافرت و کارهای مهم دست نمیزنند، به ویژه به نحسی روزهای 13 صفر و 13 نوروز معتقدند و بر این باورند که این روزها را باید با احتیاط گذراند تا از نحوست آن ایمن بمانند (آلمانی، I / 196؛ همایونی، 299). در فومن، رسم است که هرگز درو را در سیزدهم یا روز چهارشنبه آغاز نمیکنند، زیرا این دو روز را بدیمن و بدشگون میدانند و در گیلان نیز تخمپاشی را بعد از 13 نوروز و یا آخرین چهارشنبۀ پیش از نوروز انجام میدهند (نک : ماسه، I / 164، به نقل از رابینو و دیگران).
مردم ایران در روز سیزدهم فروردین و سیزدهم صفر از خانه بیرون میروند و روز را در بیرون از شهر و در طبیعت میگذرانند و معتقدند در این روز باید شاد باشند و بدخلقی نکنند، زیرا نزاع و دعوا در این روز به معنی یک سال گرفتاری و بدبختی است (همو، I / 159، حاشیۀ 2، به نقل از موریه؛ نیز نک : ه د، سیزدهبهدر). در بعضی نقاط ایران، رسم بر این است که نحوست 13 را با پرتاب 13 سنگریزه از خود دور کنند؛ مثلاً مردم کومله، در شرق گیلان، عصر روز سیزدهبهدر، وقتی خورشید غروب کرد، 13 سنگ را درآب زلال رودخانه میاندازند و میگویند: «ای آب! نحسی 13 من مال تو» (شهاب، 37)؛ یا مردم کردستان هنگام بازگشت به خانه در روز سیزدهبهدر، 13 سنگریزه را از روی سرشانه به پشت سر خود پرتاب میکنند و معتقدند بهاینترتیب، طومار نحوست روز 13 را در هم میپیچند (کیوان، 140؛ سلیمی، 34).
از رسومی که برای جلوگیری از بارش باران در خراسان رواج دارد، این است که 13 عدد چوب را روی زمین نصب میکنند و 13 عدد دستار (عمامه) و یا پارچۀ شبیه به آن را بر سر چوبها میگذارند، به شکلی که 13 آخوند را در حال دعا نشان میدهند (ماسه، I / 177).
بیشتر مردم ایران از بهزبانآوردن عدد 13 نیز دوری میکنند و به جای آن میگویند: «زیاد» یا «زیاده» (کیوان، 138- 139؛ اسدیان، 300؛ پولاک، II / 347). در زورخانهها هم رسم است که هنگام شمارش سنگگرفتن، وقتی به عدد 13 میرسند، میگویند «زیاده باد دین نبی» یا «بر ابنزیاد سگ لعنت» (انصافپور، 204، 206).
ضربالمثلهای ایرانی نیز باورهای مردم را دربارۀ نحسبودن عدد 13، و بهخصوص 13 ماه صفر و 13 نوروز، بازتاب میدهند؛ اما گویا در باور مردم نیز نوعی مقابله با این باور وجود داشته است که 13 برای همۀ مردم هم نحس نیست. برخی از مثلهای رایج در زبان فارسی که عدد 13 در آن به کار رفته است، بدین شرح است: برای آدم فقیر سالْ 13 ماه است (ذوالفقاری، 1 / 501)؛ 13 به کارت افتاده بود (همو، 1 / 1228)؛ 13 برای همه کس نحس نیست (همانجا)؛ گفتند: 13 نحس است، گفت: از کس تا کس است (همو، 2 / 1520)؛ و همۀ سیزدهها ضرر دارد، بدنامیاش را صَفَر دارد (همو، 2 / 1937).
برخی عبارات و اشعاری که خواندن آنها در سیزدهبهدرِ نوروز رایج است، بدین شرح است: سیزدهبهدر و 14 مبارک (همو، 1 / 1228)؛ سیزده بیرون، 14 در خانه، بر پیرزن غرغرکنان لعنت؛ و سیزدهبهدر، سال دیگر، خانۀ شوهر، بچه به بغل (همانجا).
در ادبیات فارسی عدد 13 نمونهای ندارد بهجز آنکه اشاره به 13 موجودی دارد که به دلیل افعال بد مسخ، و به موجوداتی دیگـر تبدیل شدند: سیـزده جنس نهاده است نبـی / کـه همه مسخ شدند و همه مست (خاقانی، 836؛ شمالی، 683). نام این 13 موجود در فرهنگ غیاث اللغات چنین آمده است: فیل که مرد لوطی بود؛ خرس که کودکان را مخنث میکرد؛ خرگوش که زنی بود که از حیض غسل نکردی؛ کژدم که غماز بود؛ سوسمار که غارتگر بود؛ خوک که خلاف امر پیغمبر شکار ماهی کردی؛ روباه که دزد بود؛ باخه که زانی بود؛ زاغ که متکبر بود؛ فاخته که سوگند دروغ خوردی؛ گنجشک که مال حرام میخورد؛ موش که زنی بود که به اجرت نوحه کردی؛ و بوم که تغییر مذهب خود کرده بود (نک : ذیل مسخ).
مآخذ
آذرگشسب، اردشیر، آیین کفنودفن زرتشتیان، تهران، 1348 ش؛ اسدیان، خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، 1358 ش؛ انصافپور، غلامرضا، تاریخ و فرهنگ زورخانه، تهران، 1353 ش؛ بیرونی، ابوریحان، آثار الباقیه، ترجمۀ اکبر داناسرشت، تهران، 1363 ش؛ همو، التفهیم، به کوشش جلالالدین همایی، تهران، 1316- 1318 ش؛ تقیزاده، حسن، گاهشماری در ایران قدیم، تهران، 1316 ش؛ خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، 1368 ش؛ دانای علمی، جهانگیر، فرهنگ عامۀ مردم تنکابن، تهران، 1389 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ سلیمی، هاشم، زمستان در فرهنگ مردم کرد، تهران، 1381 ش؛ شایستناشایست، آوانویسی و ترجمۀ کتایون مزداپور، تهران، 1369 ش؛ شمالی، محمد، مضامین و ترکیبات اعداد در ادب فارسی، تهران، 1385 ش؛ شوالیه، ژ. و آ. گربران، فرهنگ نمادها، ترجمۀ سودابه فضایلی، تهران، 1388 ش؛ شهاب کوملهای، حسین، فرهنگ عامۀ کومله، رشت، 1386 ش؛ شیمل، آ.، راز اعداد، ترجمۀ فاطمه توفیقی، قم، 1389 ش؛ علامه، صمصامالدین، یادگار فرهنگ آمل، تهران، 1338 ش؛ عهد عتیق؛ غیاث اللغات، غیاثالدین محمد رامپوری، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1337 ش؛ فیض کاشانی، محسن، «رسالۀ نوروز و سی روز ماه»، مجموعۀ مقالات محمد معین، به کوشش مهدخت معین، تهران، 1367 ش، ج 2؛ کیوان، مصطفى، نوروز در کردستان، تهران، 1349 ش؛ متون پهلوی، گردآوری جاماسب ـ آسانا، ترجمۀ سعید عریان، تهران، 1371 ش؛ مسیری، عبدالوهاب، «جشن تکلیف دینی»، دایرةالمعارف یهود: یهودیت و صهیونیسم، تهران، 1383 ش، ج 5؛ همایونی، صادق، فرهنگ مردم سروستان، تهران، 1371 ش؛ نیز:
Allemagne, H. René d’, Du Khorassan au pays des Backhtiaris, Paris, 1911; Davidson, T., «Numbers (Introductory)», ERE, vol. IX; MacKenzie, D. N., A Concise Pahlavi Dictionary, London, 1971; Massé, H., Croyances et coutumes persanes, Paris, 1938; Polak, J. E., Persien, das Land und seine Bewohner, Leipzig, 1865; Schimmel, A., »Numbers«, ER, vol. XI.