عنکبوت
عَنْکَبوت، جانوری کوچک که نزدیکی آن با محیط زندگی انسان، سبب پیدایش باورها و اعتقادات گوناگون در فرهنگ مردم شده است.
در متون کهن، برای عنکبوت اسامیای چون شیرک، یوز مگسگیر، کروره، کرۀ خوزستان و جز اینها ثبت شده است (برای نمونه، نک : شهمردان، 196). در فرهنگهای فارسی نیز نامهایی مانند غنده، تنند، دیوپای ( لغت ... ، 42)، کارتن، کارتنک، کارتنه، تنند، تنندو (برهان ... )، تننده ( آنندراج) و جز آن برای این جانور ذکر شده است.
در شهرهای مختلف ایران نیز با نامهایی متفاوت از آن یاد میشود، که برای نمونه در کوملۀ گیلان به آن لابدون؛ در ازندریانِ ملایر، شیطان یا شیطانک؛ در سیرجان، تارکاربافو؛ و در لرستان و ایلام، کارتنک، حلاج، علیهفتلنگ و شیطون میگویند (شهاب، 148؛ بختیاری، 341؛ شاهسوند، 157؛ اسدیان، 243).
طب قدیم و مردمی: آراء و نظریات پزشکان قدیم پیرامون عنکبوت، هم شامل استفاده از اجزاء عنکبوت و بهویژه تارش برای معالجۀ امراض گوناگون، و هم معرفی و تجویز ادویه و داروهای گوناگون جهت رفع و درمان گزش نوع سمی این جانور بهویژه رتیل میشود. یکی از مهمترین و رایجترین کاربردهای تار عنکبوت و حتى خود عنکبوت در طب قدیم، استفاده از آن جهت درمان و بهبود زخم و جراحت و بهویژه جهت انعقاد خونریزیهای شدید بوده است (نک : رازی، 21 / 122؛ کاسانی، 494؛ ابنسینا، 2 / 267).
از دیگر کاربردهای درمانی عنکبوت، استفاده از آن برای رفع برخی از تبها بهویژه تب نوبه بوده است؛ به این ترتیب که آن را در قطعه پوستی میپیچیدند و به گردن یا بازوی شخص مبتلا میبستند (نک : رازی، کاسانی، ابنسینا، همانجاها)؛ یا اینکه عنکبوت را میکوبیدند و بر شقیقۀ شخص مبتلا به تب نوبه قرار میدادند (ابومنصور، 236). برخی از اطبا نیز برای درمان درد گوش، چکاندن محلولی از عنکبوت را که در روغن گل پخته شده باشد، توصیه میکردند (نک : رازی، ابنسینا، همانجاها). عنکبوت و تار آن جهت درمان دمل نیز به کار میرفته است (نک : ابنبیطار، 3 / 188؛ حاجی زین، 18؛ حکیم مؤمن، 309).
در طب مردمی، یکی از معمولترین کاربردهای عنکبوت همان خاصیت منعقدکنندگی تار آن در خونریزیها و جراحات است (برای نمونه، نک : هدایت، 114؛ پاینده، آیینها ... ، 246؛ شکورزاده، 237؛ علمداری، 186؛ مقدم، 442-443). در برخی از شهرها مردم عنکبوت را دارای خاصیت ضد انگل میدانند؛ برای مثال، مردم سیرجان برای درمان کرمک کودکان تارکاربافو (عنکبوت) را میکوبیدند و در مقعد کودک میکردند (بختیاری، همانجا).
باورها: عنکبوت در ایران باستان جانوری مضر و اهریمنی، و در ردیف خرفستران و در زمرۀ آفات شمرده میشده است و ایرانیان همواره درصدد دفع و نابودی آن بودهاند. در بندهش، ضمن وصف سرزمین سیستان، برف، تگرگ، عنکبوت (تنند) و ملخ از آفات آنجا دانسته شده است (ص 134). در باورهای مسلمانان از عنکبوت بهعنوان ناجی پیامبران، بهویژه پیامبر اسلام (ص) بهنیکی یاد شده است (نک : بلاذری، 82؛ بیهقی، 2 / 156؛ مقدسی، 2 / 668).
در عجایبنامهها آنچه در مورد عنکبوت اهمیت یافته، نحوۀ شکارکردن این جانور بهوسیلۀ تنیدن تار است. همچنین باورهایی ثبت شده است، مبنیبر اینکه عنکبوت هرگز نمیخوابد، یا اینکه در سال به خوردن یک مگس قناعت میکند (نک : قزوینی، 453-454؛ طوسی، 629). مؤلف نزهتنامۀ علایی، علاوهبر وصف انواع عنکبوت و نحوۀ جفتگیری و تولید مثل این جانور، باورهای مربوط به هریک را نیز بیان داشته است (شهمردان، 195-197). بهزعم جمالی یزدی، اگر لانۀ عنکبوت را در معرض دود موردِ (نوعی گیاه) تر قرار دهند، گریزان میشود (ص 113). دنیسری سوزاندن سرگین گاو را برای گریزاندن آن توصیه میکند (ص 226).
برخی از تهرانیها عقیده داشتند که تار عنکبوت بند ساعت شیطان است (هدایت، 199). مردم ازندریان ملایر به تارهای عنکبوت پر شیطانک میگویند و وجود این تارها را در خانه سبب ایجاد شومی و غم و غصه میدانند (شاهسوند، همانجا؛ نیز برای باور مردم گلباف، نک : اسدی، 276). مردم لرستان و ایلام باور دارند عنکبوت همان شیطان است که بعضی از شبها بهوسیلۀ تار خود میخواهد به آسمان برود، اما ستارگان به طرف او تیر پرتاب میکنند (اسدیان، همانجا).
به باور مردم فسا وجود تار عنکبوت در خانه سبب کمشدن رزق و روزی میشود و برکت از خانه میرود (رضایی، 460). به باور مردم رشت، عبور مرد خانه از زیر تار عنکبوت سبب گرفتاری و بدبختی او میشود (بشرا، 77). مردم ایل بختیاری چهارلنگ نیز باور دارند که وجود تار عنکبوت روی دیوار یا سقف خانه غمآور و شوم است (سرلک، 59). به باور مردم کومله، تار عنکبوت شوم و نحس است؛ بههمینسبب زنان کوملهای هنگام خانهتکانی، این تارها را جمع میکنند و در جایی خلوت از خانه میریزند و مثلی را میگویند که برگردان آن چنین است: پول و ثروتی باشد، دوروبر ما جمع نمیشود! (شهاب، 148).
اما برخلاف این باورها، عقایدی در میان مردم بیشتر شهرها مبنیبر خوشیمنی و شگون حضور عنکبوت در خانه وجود دارد؛ برای نمونه، مردم تهران عقیده داشتند عنکبوت به هرکس نزدیک شود، آن شخص ثروتمند خواهد شد (هدایت، 126؛ نیز نک : پاینده، آیینها، 266، 273). به گزارش ماسه، مردم دیدن عنکبوت در خواب را نیز خوشیمن و مبارک تعبیر میکردند (I / 249). همچنین در بیشتر شهرها مردم از کشتن عنکبوت پرهیز میکردند و آن را جانوری عزیز نزد خداوند میدانستند. به باور آنها عنکبوت جانوری مقدس شمرده میشود، چرا که با تار تنیدن بر در غار از جان پیامبر (ص) محافظت کرده است (نک : همو، I / 198؛ پاینده، شهاب، همانجاها؛ مختارپور، 306). مردم کومله اگر عنکبوت را در شب اول ماه قمری در خانۀ خود میدیدند، عقیده داشتند خوشقدم است و آن را به فال نیک میگرفتند (شهاب، 170).
مردم برخی از نواحی ایران براساس رفتار و ویژگیهای عنکبوت یا تار آن، وقوع امر یا رویدادی را پیشبینی میکردند؛ برای نمونه، مردم تهران عقیده داشتند اگر تار عنکبوت مثل نخ صاف باشد، نشانۀ آمدن مسافر است (هدایت، 80). مردم ترکمن باور داشتند اگر عنکبوتی از تار خود آویزان شود، میهمان یا مسافری خواهد رسید (معطوفی، 3 / 2090).
مردم برخی از نقاط براساس رفتار عنکبوت، آبوهوا را پیشبینی میکردند؛ برای نمونه، مردم خراسان باور داشتند اگر عنکبوت با شتاب و سرعت تار بتند، هوا بهزودی توفانی خواهد شد (شکورزاده، 341). مردم گیلان، بهویژه شالیکاران، بر این باورند که تار تنیدن عنکبوت پس از درو شالیزار، بر روی شالیهای برجامانده (اَشکَل)، خبر از سختی زمستان دارد (بشرا، 97؛ برای نمونههای دیگر، نک : ذوالفقاری و شیری، 842).
ادبیات شفاهی
1. افسانهها
در برخی از افسانهها، که به نوعی برگرفته از داستان نجات پیامبر (ص) بهوسیلۀ تار تنیدن عنکبوت بر دهانۀ غار هستند، عنکبوت بهعنوان جانوری مفید و محبوب معرفی میشود. برای نمونه میتوان به افسانۀ «جیرجیرک و عنکبوت» اشاره کرد (نک : انجوی، 57- 58).
2. مثلها
صفات و ویژگیهای عنکبوت دستمایۀ ساخت امثال متعددی شده است. برای نمونه: «عنکبـوت درِ جیبش را گرفته (یا تار بسته) است» (امینی، 410؛ نیز نک : عسکریعالم، 3 / 136)، «عنکبوتی کی تواند کرد سیمرغی شکار» (سنایی، 190)، «عنکبوتی نکند غیر شکار مگسی» (دهخدا، 2 / 1119)، «عنکبوت جامهباف نشود» (سیف، 1 / 6)، «عنکبوت غازی نگردد ارچه برآید به ریسمان» (بیلقانی، 152)، «عنکبوت و زنبیلبافی؟» (پاینده، فرهنگ ... ، 224؛ ذوالفقاری، 1 / 1339).
مآخذ
آنندراج، محمدپادشاه، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1363 ش؛ ابنبیطار، عبدالله، الجامع لمفردات الادویة و الاغذیة، بیروت، 1412 ق / 1992 م؛ ابنسینا، قانون، ترجمۀ عبدالرحمان شرفکندی، تهران، 1364 ش؛ ابومنصور موفق هروی، الانبیة عن حقایق الادویة، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، 1346 ش؛ اسدیان خرمآبادی، محمد و دیگران، باورها و دانستهها در لرستان و ایلام، تهران، 1358 ش؛ اسدی گوکی، محمدجواد، فرهنگ عامیانۀ گلباف، کرمان، 1379 ش؛ امینی، امیرقلی، فرهنگ عوام، تهران، 1371 ش؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، قصههای ایرانی، عروسک سنگ صبور، ج 3، تهران، 1355 ش؛ بختیاری، علیاکبر، سیرجان در آیینۀ زمان، کرمان، 1378 ش؛ برهان قاطع؛ بشرا، محمد و طاهر طاهری، باورهای عامیانۀ مردم گیلان، رشت، 1386 ش؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، ترجمۀ محمد توکل، تهران، 1337 ش؛ بندهش، ترجمۀ مهرداد بهار، تهران، 1369 ش؛ بیلقانی، مجیرالدین، دیوان، به کوشش محمد آبادی، تبریز، 1358 ش؛ بیهقی، احمد، دلائل النبوة، ترجمۀ محمود مهدوی دامغانی، تهران، 1361 ش؛ پایندۀ لنگرودی، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ همو، فرهنگ مثلها و اصطلاحات گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ جمالی یزدی، مطهر، فرخنامه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1346 ش؛ حاجی زین عطار، علی، اختیارات بدیعی، به کوشش محمدتقی میر، تهران، 1371 ش؛ حکیم مؤمن، محمد، تحفة المؤمنین، به کوشش روجا رحیمی و دیگران، تهران، 1386 ش؛ دنیسری، محمد، نوادر التبادر لتحفة البهادر، به کوشش محمدتقی دانشپژوه و ایرج افشار، تهران، 1387 ش؛ دهخدا، علیاکبر، امثال و حکم، تهران، 1352 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضربالمثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ همو و علیاکبر شیری، باورهای عامیانۀ مردم ایران، تهران، 1394 ش؛ رازی، محمد ابنزکریا، الحاوی، به کوشش سلیمان افشاریپور، تهران، 1384 ش؛ رضایی، غلامرضا، شهر من فسا از نگاهی دیگر، شیراز، 1387 ش؛ سرلک، رضا، آدابورسوم و فرهنگ عامۀ ایل بختیاری چهارلنگ، تهران، 1385 ش؛ سنایی، دیوان، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1341 ش؛ سیف فرغانی، محمد، دیوان، به کوشش ذبیحالله صفا، تهران، 1341 ش؛ شاهسوند، محمدرضا، «حیوانات در فرهنگ مردم ازندریان ملایر»، فصلنامۀ نجوای فرهنگ، تهران، 1386 ش، س 2، شم 6-5؛ شکورزاده، ابراهیم، عقاید و رسوم مردم خراسان، تهران، 1363 ش؛ شهاب کوملهای، حسین، فرهنگ عامۀ کومله، رشت، 1386 ش؛ شهمردان بن ابیالخیر، نزهتنامۀ علایی، به کوشش فرهنگ جهانپور، تهران، 1362 ش؛ طوسی، محمد، عجایب المخلوقات، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1345 ش؛ عسکریعالم، علیمردان، فرهنگ مثلهای لری، خرمآباد، 1387 ش؛ علمداری، مهدی، فرهنگ عامیانۀ دماوند، تهران، 1379 ش؛ قزوینی، زکریا، عجایب المخلوقات، به کوشش نصرالله سبوحی، تهران، 1340 ش؛ کاسانی، ابوبکر، ترجمه [و تحریر] کهن فارسی الصیدنۀ بیرونی، به کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، 1358 ش؛ لغت فرس، اسدی طوسی، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، 1336 ش؛ مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، 1387 ش؛ معطوفی، اسدالله، تاریخ، فرهنگ و هنر ترکمـان، تهـران، 1383 ش؛ مقدسی، مطهـر، آفـرینش و تـاریخ، ترجمۀ محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، 1374 ش؛ مقدم (گلمحمدی)، محمد، تویسرکان، تهران، 1378 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1342 ش؛ نیز: