زمان تقریبی مطالعه: 16 دقیقه

فرامرزنامه

فَرامَرْزْنامه، عنوان دو منظومۀ پهلوانی از دو سرایندۀ مختلف دربارۀ زندگی، جنگها و ماجراهای فرامرز، پسر رستم که در قرنهای 5-6 ق / 11-12 م، به پیروی از شاهنامۀ فردوسی سروده شده‌اند.

در روایات ملی ایرانیان، فرامرز، قهرمان فرامرزنامه چه در زمان حیات رستم و چه پس از مرگ او، بیش از فرزندان دیگرش شهرت یافت و در قرنهای 4-5 ق / 10-11 م، داستانهای بسیاری از پهلوانیهای او بر سر زبانها بوده و کتابهای مستقلی دربارۀ او، هم به نثر و هم به نظم، وجود داشته که بی‌گمان، همۀ آنها به منابع مکتوب پهلوی در زمان ساسانیان می‌رسیده‌اند (نک‍ : ه‍ د، فرامرز).

پژوهشهای پیشین

نخستین‌بار ژول مُل در «دیباچۀ» شاهنامه شرح کوتاهی از این منظومه به دست داد. به نوشتۀ او فرامرزنامه در قرن 5 ق، به قلم سراینده‌ای که هیچ حدسی در مورد نام او نمی‌توان زد، سروده شده است و در پایان، براساس نسخه‌ای از آن که در دست داشت، به‌درستی نوشت که این منظومه بخشی از کتابی بزرگ‌تر است (ص 44-45). در 1324 ق / 1906 م، هردو منظومۀ فرامرزنامه، به کوشش رستم، پسر بهرام تفتی در بمبئی چاپ سنگی شد. در ایران، نخستین‌بار ذبیح‌الله صفا در کتاب معروف حماسه‌سرایی در ایران (ص 294-296)، بی‌آنکه از این چاپ سنگی سخنی بگوید، و براساس آگاهیهایی که ژول مل به دست داده بود، نیز براساس اطلاعاتی که چارلز ریو در «ضمیمۀ فهرست نسخه‌های خطی موزۀ بریتانیا» (ص 130)، و ادگار بلوشه در «فهرست کتابخانۀ ملی پاریس» (III / 18-19) به دست داده بودند، به‌اختصار این منظومه را معرفی کرد. اما نخستین‌بار جلال خالقی مطلق براساس چاپ سنگی فرامرزنامه، و نیز نسخه‌ای از شاهنامه که فرامرزنامه را نیز دارد، به‌تفصیل دربارۀ این اثر به پژوهش پرداخت و حاصل پژوهشهای او، که خلاصۀ آن در ادامه آمده است، راهگشای پژوهشگران بعدی شد: 1. منبع منثور فرامرزنامه از کتاب نامۀ خسروان آزادسرو ــ که مأخذ غیر مستقیم فردوسی در داستانهای رستم نیز بوده ــ برگرفته شده است. 2. چاپ سنگی فرامرزنامه از 4 بخش تشکیل شده است که گردآورندۀ آن، رستم تفتی، آنها را کنار هم چیده است: الف ـ داستان جنگ رستم با ببر بیان؛ ب ـ منظومۀ بانوگشسپ‌نامه؛ ج ـ اخبـار مربوط بـه فرامرز که این یکی به دو بخش مجزا تقسیم می‌شود: یکی فرامرزنامۀ اول، و دیگری فرامرزنامۀ دوم (نک‍‌ : «مطالعات ... »، سراسر مقاله). پس از جلال خالقی مطلق، اکبر نحوی براساس همان اطلاعاتی که در دست خالقی مطلق بود، دربارۀ نام سرایندۀ فرامرزنامۀ اول، و نام پادشاهی که این منظومه بدو اهدا شد و زمان تقریبی سرایش آن، به نتایج روشنی رسید (نک‍ : «ملاحظاتی ... »، سراسر مقاله، «فرامرزنامه»، 1013-1023).
تازه‌ترین و مفصل‌ترین پژوهش دربارۀ فرامرز و فرامرزنامه، رسالۀ ماریولین فان زوتْفِن هلندی است. نویسنده در رسالۀ خود کوشیده است همۀ نسخه‌های شناخته‌شدۀ فرامرزنامۀ اول و فرامرزنامۀ دوم را معرفی، و دسته‌بندی کند (نک‍ : ص 279 ff.). اندکی بعد، همو و خطیبی (ص 17 بب‍‌ ) با انتشار متن انتقادی فرامرزنامۀ بزرگ (فرامرزنامۀ دوم در تقسیم‌بندی خالقی مطلق)، هویت ممدوح شاعر و زمان تقریبی سرایش آن را شناساندند.

تحریرهای فرامرزنامه

خالقی مطلق برای نخستین‌بار دو تحریر جداگانه از فرامرزنامه را بازشناخت: یکی کوتاه‌تر مشتمل بر 595‘1 بیت، و دیگری تحریر بلندتر مشتمل بر 442‘5 بیت که اولی را فرامرزنامۀ اول، و دومی را فرامرزنامۀ دوم نامید. اما ازآنجاکه در آغاز یکی از نسخه‌های کهن فرامرزنامۀ دوم (مورَّخ 1166 ق / 1753 م) آشکارا این کتاب فرامرزنامۀ بزرگ، و نیز در نخستین صفحۀ همین نسخه فرامرزنامۀ کلان نامیده شده است، زوتفن و خطیبی (ص 27) پیشنهاد کردند که ازآن‌پس فرامرزنامۀ دوم، فرامرزنامۀ بزرگ نامیده شود و فرامرزنامۀ اول، فرامرزنامۀ کوچک.

فرامرزنامۀ بزرگ

چکیدۀ داستان

فرامرزنامۀ بزرگ دیباچۀ مستقلی ندارد، بلکه در آن بیتهایی از دیباچۀ شاهنامه گزینش شده، و با تغییراتی در آغاز داستان آمده و برخی بیتهای نه‌چندان استوار هم افزوده شده است (برای نمونه، نک‍ : ص 1، بیتهای 3 و 4). همین تغییر شعر فردوسی و تصرف در آن و پس و پیش کردن بیتهای آن سبب شده است که برخی بیتهای فردوسی ناتندرست شود و استواری و روانی خود را از دست بدهد. در پاسخ به این پرسش که چرا سرایندۀ فرامرزنامۀ بزرگ، مانند سرایندۀ فرامرزنامۀ کوچک، اسدی در گرشاسب‌نامه، ایرانشاه (ایرانشان) بن ابی‌الخیر در بهمن‌نامه و کوش‌نامه، و سایر سرایندگان، دیباچۀ مستقلی برای منظومۀ خود فراهم نکرده است؟، می‌توان حدس زد که در اصل، فرامرزنامۀ بزرگ نیز دیباچۀ مستقلی داشته و بعدها که خواسته‌اند این متن را به شاهنامه ضمیمه کنند، ناچار شده‌اند که آن را حذف کنند تا پیوستگی رویدادهای مربوط به فرستاده‌شدن فرامرز به هند در شاهنامه در بخش «داستان عرض‌کردن کیخسرو» ازیک‌سو، و آغاز ماجراهای فرامرز در هند در فرامرزنامۀ بزرگ ازسوی‌دیگر حفظ شود. چنین می‌نماید بعدها تحریر اصلی فرامرزنامۀ بزرگ از دست رفته باشد و کسی منظومۀ فرامرزنامه را از بدنۀ شاهنامه جدا کرده و به‌عنوان منظومه‌ای مستقل کتابت کرده، و ازآنجاکه متن فاقد دیباچه بوده، بخشهایی از دیباچۀ شاهنامه را در آغاز آن افزوده است. حتى بخش مقدماتی فرامرزنامۀ بزرگ (ص 6-15، بیتهای 38-177) نیز به بخشهایی از «داستان عرض‌کردن کیخسرو» در شاهنامه (نک‍ : فردوسی، 3 / 3-24) نزدیک است. در بخشهایی، عین بیتهای شاهنامه با اندکی تغییر، درج شده و در بخشهای دیگر، گاه همان مضمون رویدادها در شاهنامه با بیان دیگری به نظم درآمده‌اند (برای نمونه، نک‍ : فرامرزنامۀ بزرگ، 11-13؛ قس: فردوسی، 3 / 17- 23). به‌هرروی، معلوم نیست کدام‌یک از بیتهای 1 تا 177 سرودۀ سرایندۀ فرامرزنامۀ بزرگ است و کدام‌یک سرودۀ دیگران؛ حتى به‌درستی دانسته نیست که سرودۀ اصلی سراینده از کجا آغاز می‌شود (برای بحثی مشروح دراین‌باره، نک‍ : زوتفن، 76- 78).
این منظومه با دیباچه‌ای در ستایش خداوند و خرد آغاز می‌شود. سپس صحنه‌ای از شاهنامه وصف می‌شود که در آن کیخسرو با نامداران ایران چون رستم، گودرز، طوس، گیو و جز آنها، سخن از کین سیاوخش سر می‌دهد. پس گودرز برای رویارویی با پیران، سوی ختن می‌رود، و اَشْکَش به خوارزم برای جنگ با شیده پسر افراسیاب، و لهراسپ سوی غور برای نبرد با گرسیوز. فرامرز نیز به خرگاه لشکر می‌کشد و طُوُرگ، از خویشان افراسیاب را که مرزبانی آنجا را بر عهده داشت، به هلاکت می‌رساند. سپس خرگاه را به یکی از پهلوانان خود به نام نستور می‌سپارد و خود با سپاهی گران راهی هندوستان می‌شود و پس از نبردهای فراوان و اتفاقات مختلف، رای هند را شکست می‌دهد، ولی او را بر تخت شاهی ابقا و باج‌گزار کیخسرو می‌کند، و پس از آن با همراهان خود برای دیدن عجایب بّر و بحر، به گِرد جهان سفر دریایی خود را آغاز می‌کند. وی در این سفر دورودراز با این عجایب و غرایب روبه‌رو می‌شود: در جزیرۀ فراسنگ سیاهان آدمی‌خوار را می‌بیند و بسیاری از آنها، ازجمله پادشاهشان را از پای درمی‌آورد؛ در جزیرۀ کهیلا مورد استقبال پادشاه آنجا قرار می‌گیرد، دختر شاه را از بند دیو آزاد، و با وی عروسی می‌کند؛ در جزیره‌های دوال‌پایان و پیل‌گوشان با این موجودات اهریمنی مبارزه، و آنها را از پای درمی‌آورد؛ در جزیرۀ برهمنان با پیر برهمن دیدار، و از وی پرسشهایی می‌کند و پندهای پیر را می‌شنود؛ در جزیره‌ای دیگر مرغی غول‌پیکر را می‌کُشد و با استخوانش تختی می‌سازد و به همراه غنایمی دیگر برای کیخسرو می‌فرستد؛ سپس در جزیره‌ای دیگر اژدهای سهمگینی را می‌کشد و پس از جنگ با زنگیان خاور به قیروان می‌رسد و مورد استقبال شاه قرار می‌گیرد. شاه به وی می‌گوید که در دفتری پهلوی از قول گرشاسب خوانده است که یکی از نوادگانش در اینجا 3 کار بزرگ انجام می‌دهد: کشتن 5 پتیاره که شامل دو شیر، دو گرگ و یک اژدها ست و پارنج این کارها گنجی است که به آن دست می‌یابد. فرامرز با کشتن پتیارگان و باطل‌کردن طلسم، به گنج نیز دست می‌یابد.
در ادامۀ سفر دریایی، کشتی فرامرز دچار حادثه، و غرق می‌گردد. فرامرز از یارانش جدا می‌شود. با آتش‌زدن پر سیمرغ (ه‍ م) و حاضرشدن این پرنده، فرامرز یاران گم‌شده‌اش را پیدا می‌کند. در ادامۀ سفر به دخمۀ هوشنگ می‌رسد و در آنجا بر لوحی آویخته بر دیوار پندهای هوشنگ را می‌خواند. پس از آن، حوادث مختلفی برای وی پیش می‌آید تا اینکه سرانجام در کنار چشمه‌ای برای لحظه‌ای پری‌زادی می‌بیند که پس از مدتی ناپدید می‌شود. فرامرز دل‌باختۀ پری (ه‍ م) می‌شود. برای رسیدن به سرزمین پریان از هفت‌خوان (ه‍ م) عبور می‌کند. در آنجا با دختر شاه پریان ازدواج می‌کند و پس از مدتی، به ایران بازمی‌گردد. از دختر شاه کهیلا صاحب پسری به نام سام، و از دختر پری‌زاد صاحب پسری به نام آذر برزین می‌شود. کیخسرو منشور فرمانروایی سراسر هندوستان را به وی می‌دهد. 

سراینده، ممدوح او و زمان سرایش فرامرزنامۀ بزرگ

مهم‌ترین گزارش دربارۀ کهن‌ترین فرامرزنامۀ منظوم، روایت کوتاه مجمل التواریخ و القصص در 520 ق / 1126 م است، بدین شرح: «از آنچه خوانده‌ایم در شاهنامۀ فردوسی که اصلی است و کتابهای دیگر که شعبه‌های آن است و دیگر حکما نظم کرده‌اند، چون گرساسف‌نامه و چون فرامرزنامه و اخبار بهمن [بهمن‌نامه] و قصۀ کوش پیل‌دندان [ کوش‌نامه]» (ص 2)؛ ازاین‌رو می‌توان احتمال داد که ترتیب سرایش 3 منظومۀ گرشاسب‌نامه (458 ق / 1066 م)، بهمن‌نامه (ح 495 ق / 1102 م) و کوش‌نامه (میان سالهای 501-504 ق) به همان ترتیبی است که در این روایت آمده است (آیدنلو، «بررسی ... »، 180). بنابراین، به احتمال فراوان منظومۀ فرامرزنامه نیز باید پس از گرشاسب‌نامه و پیش از بهمن‌نامه سروده شده باشد؛ یعنی میان سالهای 458-495 ق. اگر فرامرزنامۀ بزرگ، همان فرامرزنامۀ مذکور در مجمل التواریخ باشد (برای این فرض، نک‍ : زوتفن، 414)، می‌توان گفت که فرامرزنامه سالها پس از سرایش گرشاسب‌نامه و احتمالاً در اواخر قرن 5 ق / 11 م سروده شده است. 
اکنـون بـاید دیـد کـه در متـن فرامرزنامۀ بـزرگ، آیـا به‌جز ویژگیهای زبانی، شواهدی هست که گواهی دهد این منظومه پیش از 495 ق، یعنی سال سرایش بهمن‌نامه سروده شده باشد؟ در میانۀ کتاب پس از جنگ فرامرز با زنگیان و پیش از سفر او به قیروان، در بخش جداگانه‌ای با عنوان «ابیات چند در مدح سلطان نظام‌الدوله و دستور او گوید»، بعد از پیش‌درآمدی غنایی در وصف طبیعت، نشانه‌هایی هست که ما را به شناسایی ممدوح شاعر رهنمون می‌کند (ص 216- 218). براساس این بیتها، درظاهر، مصراع یکم بیت 024‘ 3 در وصف پادشاه حامی او ست (سرافراز خورشیدفر) و مصراع دوم همین بیت در وصف وزیر او (صدر فرخ‌سیر) (ص 217). در بیت بعدی «نظام‌الدول» همان «سلطان نظام‌الدوله» در سرنویس است و اشاره دارد به پادشاه حامی سراینده (همانجا). در مصراع یکم بیت 026‘ 3 حامی خود را ابوبکر نامیده است و بیتهای 042‘ 3 تا پایان، باز هم در ستایش وزیر (دستور) است که آرزو می‌کند این «بندگی» را از او بپذیرد (ص 218). چنین می‌نماید ستایش سلطان در بیتهای بالا گم شده است و هرچه هست، ستایش دستور است و در پایان هم کتاب به دستور تقدیم شده است. پس به نظر می‌رسد عنوان «سلطان نظام‌الدوله» پیش از آغاز بیتها، سپس‌تر و به‌نادرست افزوده شده باشد. شاید کاتبی گمان کرده سرایندۀ فرامرزنامه حتماً کتابش را به سلطانی تقدیم کرده است و ازاین‌رو، عنوان سلطان را پیش از نظام‌الدوله / نظام‌الدول، یعنی تنها لقب ستایش‌آمیز در تقدیم‌نامه، افزوده است. بر این اساس، «به یادِ سرافرازِ خورشیدفر» و «جهان بزرگی نظام‌الدول» در بیتهای 024‘ 3 و 025‘ 3 به همان دستور و وزیر اشاره دارد (ص 217). بنابراین، همۀ بیتهای بالا در ستایش وزیری است که سراینده، فرامرزنامه را بدو تقدیم کرده است. اکنون در این تقدیم‌نامه وزیری با نام ابوبکر و لقب نظام‌الدول / نظام‌الدوله پیش روی ما ست. پس باید در زمانی پیش از 495 ق که فرض کردیم فرامرزنامۀ بزرگ سروده شده است، در جست‌وجوی وزیری با این نام و لقب باشیم. ازقضا در همین دوره وزیر معروفی می‌زیسته به نام ابوبکر پسر نظام‌الملک نامدار که در 444 ق / 1052 م زاده، و در 494 ق / 1101 م کشته شده است. ابوبکر چندین لقب ازجمله نظام‌الدوله داشته و زندگی پرماجرایی را از سر گذرانده است. عباس اقبال در معرفی او براساس منابع همان عصر، نام و نسب و القاب او را چنین نوشته است: عمادالدین، شهاب‌الدین، ظهیرالدوله، نصیرالمله، خواجۀ بزرگ ابوبکر عبیدالله مؤیدالملک ابن خواجه نظام‌الملک (ص 123-146؛ نیز برای زندگانی ابوبکر، نک‍ : بنداری، 77-81؛ راوندی، 37- 148؛ برای اشعار او، نک‍ : عوفی، 1 / 67- 68). حاصل سخن آنکه فرامرزنامۀ بزرگ به قلم سراینده‌ای که امروزه نامش بر ما پوشیده است، در اواخر قرن 5 ق، میان سالهای 487-494 ق / 1094-1101 م سروده شده و به ابوبکر بن نظام‌الملک تقدیم شده است (زوتفن، 32-37).

منبع فرامرزنامۀ بزرگ

سراینده در یک جا، در آغاز بخش «رفتن فرامرز به جزیره‌های هند و دیدن عجایبها در دریا»، از منبع خود چنین سخن می‌گوید: چند کتاب تاریخ شاهان را گرد آوردم و از میان اخبارِ نیک‌نامانی که فردوسی به نظم درنیاورده، داستان فرامرز را که خوب‌تر از داستانهای دیگر بود، برگزیدم و به نظم آوردم (ص 149-150). در اینجا سراینده که در سرودن این بیتها هم به بیتهای شاهنامه (نک‍ : فردوسی، 8 / 486) نظر داشته است و هم به بیتهای گرشاسب‌نامه (نک‍ : اسدی، 14)، آگاهی دقیقی به ما نمی‌دهد. فقط برپایۀ دو عنوان «تاریخ شاهان» و «تواریخ شاهان» می‌توان احتمال داد که منبع او به یکی از ترجمه‌های فارسی خدای‌نامه می‌رسیده است. سراینده در برخی جاهای دیگر، سخن خود را به «سخن‌دان دهقان» (ص 6)، «جهان‌دیده دهقان» (ص 12) و «پیر دهقان» (ص 91) نسبت داده است که مانند آنچه در شاهنامه و متون حماسی دیگر آمده، برگرفته از منبع او ست، نه آنکه سراینده به‌واقع ماجراها را از دهقانی شنیده باشد. پس کدام‌یک از متنهای منثور اخبار فرامرز، منبع سرایندۀ فرامرزنامۀ بزرگ بوده است؟ در قرن 5 ق، ما از طریق 3 متن، آگاهیهای ارزشمندی از متن یا متنهای منثور اخبار فرامرز به دست می‌آوریم: 
به گزارش تاریخ سیستان، «اخبار فرامرزنامه جداگانه دوازده مجلد» بوده است (ص 53). این کتاب پربرگ که به نوشتۀ خالقی مطلق «لابد کتابی بوده به نثر» («مطالعات»، 85)، منبع ارزشمندی برای سرایندگان داستانهای حماسی در قرن 5 ق بوده است. اما از فرامرزنامۀ بزرگ و فرامرزنامۀ کوچک و منابع دیگر گزارشی در دست نیست که فرامرزنامۀ 12جلدی منبع آنها بوده باشد و یا از خود این فرامرزنامه اخباری از فرامرز نقل نشده است تا با سنجش آنها با فرامرزنامه‌های منظوم، بتوانیم پیوند میان آنها را دریابیم.
نزهت‌نامۀ علایی از شهمردان بن ابی‌الخیر، یکی دیگر از متون مهم دربارۀ متن منثور ماجراهای فرامرز است که در اواخر قرن 5 یا اوایل قرن 6 ق نوشته شده است (ص 329-333). شهمردان این اخبار را از کتابی به نثر فارسی نقل کرده است به نام [شاهنامۀ] پیروزان معلم که پیروزان آن را برای امیر خود شمس‌الملک علاء‌الدوله فرزند فرامرز، آخرین فرمانروای سلسلۀ کاکویه در اصفهان (حک‍ 433-443 ق / 1042-1051 م) از متنی پهلوی که به گمان خالقی مطلق نگارشی از خدای‌نامۀ پهلوی بوده، ترجمه کرده است (نک‍ : «شاهنامه ... »، 963). گزارش شهمردان دربارۀ کرده‌های فرامرز از شاهنامۀ پیروزان با عنوان «اخبار فرامرز و رستم زال» امروزه برای ما بسیار ارزشمند است. از طریق این شاهنامه درمی‌یابیم که تحریری از خدای‌نامه در دست بوده که بیش از شاهنامه، ماجراهای فرامرز را در بر داشته است.
این گزارش از ماجراهای فرامرز به فرامرزنامۀ بزرگ بسیار نزدیک است. خطوط کلی ماجرا همان است که در فرامرزنامۀ بزرگ دیده می‌شود. نبرد فرامرز با جیحاو (تجاو) همان نبرد فرامرز با تجانو (تجانون) در فرامرزنامۀ این گزارش از ماجراهای فرامرز به فرامرزنامۀ بزرگ بسیار نزدیک است. خطوط کلی ماجرا همان است که در فرامرزنامۀ بزرگ دیده می‌شود. نبرد فرامرز با جیحاو (تجاو) همان نبرد فرامرز با تجانو (تجانون) در فرامرزنامۀ بزرگ (ص 61 بب‍‌ ) است و نبرد فرامرز با رای هندوستان همان است که باز هم به‌تفصیل در فرامرزنامۀ بزرگ (ص 53 بب‍‌ ) می‌توان خواند؛ بااین‌همه، چنانچه سرایندۀ فرامرزنامۀ بزرگ در متن منثور خود تصرف اساسی نکرده باشد، ناسازواریهای میان این دو متن به‌گونه‌ای است که دشوار بتوان شاهنامۀ پیروزان را منبع سرایندۀ فرامرزنامۀ بزرگ دانست. مهم‌ترین ناسازواریها بدین شرح است: در فرامرزنامۀ بزرگ، در نبرد ایرانیان و هندیان، با اینکه ایرانیان از برابر هندیان می‌گریزند، فرامرز بسیاری از هندوان را می‌کشد و خودِ رای را با کمند به بند می‌کشد و پس از این رویداد است که رستم به او می‌پیوندد و او همراه با رستم و رایِ اسیر نزد کیخسرو می‌روند. ولی در گزارش شهمردان (ص 332-333)، رستم در آستانۀ دستگیری فرامرز به دست جنگجویان رای، به یاری او می‌شتابد و از مهلکه نجاتش می‌دهد و افتخارِ به‌بندکشیدن رای را خودِ او نصیب فرامرز می‌کند و خـود و رای ــ نه همراه فرامرز ــ نزد کیخسرو می‌روند. چنین می‌نماید سیر رویدادها در گزارش شهمردان طبیعی‌تر از گزارش فرامرزنامۀ بزرگ باشد. در فرامرزنامۀ بزرگ، فرامرز مانند گرشاسبِ گرشاسب‌نامه پیروز همۀ نبردها ست، ولی در بخشهایی از گزارش شهمردان، فرامرز در سایۀ پدرش رستم قرار دارد. ناسازواری دیگر این است که در گزارش شهمردان (ص330، 333) نیکجهش، در مقام فرمانده سپاهیان سیستان همراه فرامرز است و در جنگ فرامرز با رای پس از جدایی از فرامرز، بار دیگر بدو می‌پیوندد و تیغ در میان هندوان می‌نهد، اما در فرامرزنامۀ بزرگ (ص 77 بب‍‌ ) از سپهسالاری به نام نیکجهش سخنی نیست و به جای او، فرمانده بخشی از سپاه ایران که در این زمان به فرامرز می‌پیوندد، همایون پسر زواره است.
در دیوان فرخی سیستانی آمده است یکی از وجوه فخر فرامرز نزد خاندانش کشتن اژدها با هزار تیر بوده است (ص 54). بنابر فرامرزنامۀ بزرگ، فرامرز در هند و چین با 4 اژدها می‌جنگد و به هریک، 4 تیر می‌افکند: یکم با اژدهایی سهمناک در جزیره‌ای در خاورزمین که با انداختن 3 تیر او را می‌کشد (ص 210 بب‍‌ )؛ دوم در قیروان بازهم بر اژدهای دیگری 3 تیر می‌افکند (ص 232-234)؛ سوم در راه مرز چین در کلان‌کوه، دیوی را که در هیئت اژدهایی بر او ظاهر شده بود، تیرباران می‌کند (ص 280-281) و می‌کشد؛ و سرانجام در خوان هفتم در نبرد با اژدهای دیگری، بازهم با دو تیر و نیز شمشیر و نیزه آن را می‌کشد (ص 340 بب‍‌ ). در هیچ‌یک از این نبردها گفته نشده است که فرامرز بیش از هزار تیر به اژدها افکنده است؛ ازاین‌رو ما دقیقاً نمی‌دانیم اشارۀ فرخی به کدام‌یـک از رویدادهای پیش‌گفتـه است، ولی مشخص است کـه روایت فرخی با این روایات فرامرزنامۀ بزرگ همخوانی بیشتری دارد تا با نبرد فرامرز با اژدها در فرامرزنامۀ کوچک (نک‍ : ص 91 بب‍‌ ) که در آنجا اساساً تیری به سوی اژدها پرتاب نمی‌کند، بلکه درون صندوقی به کام اژدها می‌رود و از درون بدو زخم می‌زند (نیز نک‍ : آیدنلو، «بررسی»، 181-182). بنابراین، می‌توان فرض کرد که فرخی و سرایندۀ فرامرزنامۀ بزرگ منبع مشترکی داشته‌اند.

 

صفحه 1 از2
آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.