پامیری
پامیری، گروهی از گویشهای ایرانی نو شرقی كه در فلات پامیر در مسیر درۀ رود پنج (آب پنج)، بهخصوص در ولایت بدخشان كوهستانی در جمهوری تاجیكستان و نیز در استان بدخشان افغانستان رواج دارد. برخی از گویشهای پامیری را در چیترال، گیلگیت، هونزه (پاكستان) و سین كیانگ (چین) نیز میتوان یافت. این گویشها را كه شاید بازماندگان گویشهای مختلف سَكایی باشند (میربابایف، 60)، میتوان به 5 گروه تقسیم كرد كه عبارتاند:
الف ـ گروه شُغنی ـ روشانی، با حدود 100 هزار گویشور، شامل: 1. شغنی یا شُغنانی در شهر خاروغ و نواحی شُغنان، راشت قلعه، بَرواز و روستای بَجو در ناحیۀ روشان (گونۀ بَجوی)، و در طول شاه درّه و درۀ غُند (گونت) در تاجیكستان و نیز در ساحل غربی رود پنج در افغانستان؛ 2. روشانی، روشنی یا روشنانی در دو سوی رود پنج در ناحیۀ روشان در مجاورت نواحی شغنی زبان و نیز در درۀ خوف در تاجیكستان (گونۀ خوفی) و نیز در ناحیۀ روشان در بدخشان افغانستان؛ 3. بَرتَنگی در مسیر درۀ بَرتَنگ در ناحیۀ روشان تاجیكستان؛ 4. رُشُروی یا اُرُشُری در مسیر رودهای مُرغاب و گودره در شمال نواحی برتنگی زبان در تاجیكستان؛ 5. سَریكُلی، سَریقُلی یا سَرِقولی در ایالت سین كیانگ چین در شرق سلسله جبال سَریكُل با 3 گونۀ تاشقورغانی، وَچینی و برونگسالی.
ب ـ یزغُلامی، در جنوب شرقی تاجیكستان در درۀ رود یزغُلام كه از شاخابههای سمت راست رود پنج است، با حدود 3 هزار گویشور.
ج ـ اِشكاشمی ـ زیباكی ـ سَنگلیچی، شامل: 1. اشكاشمی در درۀ اِشكاشم در جنوب تاجیكستان با حدود 200‘1 گویشور، اما بیشتر در افغانستان در ناحیهای كه رود پنج به سوی شمال میپیچد و نیز در سرچشمههای رود وَردوج؛ 2. زیباكی در سرچشمههای رود وردوج در افغانستان؛ 3. سنگلیچی در درۀ سنگلیچ در سرچشمههای رود وردوج.
د ـ وَخی یا وَخانی در گذرگاه وَخان در میان پامیر و هندوكش در مسیر شمالی رود پنج در تاجیكستان و افغانستان، نیز در ناحیۀ چیترال در ایالت جامو و كشمیر پاكستان و نیز در ایالت سین كیانگ چین، جمعاً دارای حدود 39 هزار گویشور.
ه ـ وَنجی، كه اكنون مرده است (پِین، «زبانهای پامیر»، 417-420؛ فرهنگ ... ، 1 / بیست و چهار ـ بیست و هشت)، اما ساكنان درۀ رود وَنج، مسیر یكی از شاخابههای سمت راست رود پنج، تا اوایل سدۀ 20م و پیش از پذیرش زبان تاجیكی بدان تكلم میكردند (اُرانسكی، 150؛ پین، همان، 420).
برخی بر این باورند كه زبانی دیگر از گروه گویشهای پامیری به نام سَرغُلامی پیش از این در شرق فیضآباد در استان بدخشان افغانستان، رایج بوده است (ارانسكی، همانجا)، اما وجود چنین زبانی مشكوك است (پین، همانجا). گویشهای پامیری را به همراه زبانهای آسی، یغنابی، مونجی یا مونجانی، یدغه و پَشتو میتوان زبانهای ایرانی شمال شرقی نامید ( ایرانیكا، I / 511). برخی به غلط زبانهایاُرموری و پَراچی را نیز جزو گویشهای پامیری بهشمار آوردهاند (مثلاً نک : پروشانی، 465-466؛ یارشاطر، 33)، در صورتی كه این دو از زبانهای ایرانی جنوب شرقی هستند ( ایرانیكا،I / 512). تقسیمبندی پین كه بر آن اساس زبانهای آسی و یغنابی از زبانهای ایرانی شمال شرقی و گویشهای پامیری، مونجانی، یدغه و پشتو از زبانهای ایرانی جنوب شرقی هستند («زبانهای ایرانی»، 514)، دیگر پذیرفتنی نیست. پیشتر گریرسن زبانهای شغنی، سریكلی، اشكاشمی ـ زیباكی ـ سنگلیچی، وخی، مونجانی، یدغه و یغنابی را زبانهای غَلچه نامیده بود (ص 455).
گویشهای پامیری مشتركاتی دارند كه آنها را به یكدیگر پیوند میدهد، مانند دگرگونی مصوتها برای نمایاندن تمایزهای صرفی (بهخصوص جنس دستوری، زمان فعل، لازم یا متعدی بودن فعل، و گاه شمار اسم)، وجود 3 مادۀ فعلی (مضارع، ماضی و نقلی)، استفاده از شناسههای صرف فعل برای نمایاندن شخص و شمار در زمانهایی كه از مادۀ مضارع ساخته میشوند، اما كاربرد ادوات متحرك برای نمایاندن مطابقت در زمانهایی كه از مادۀ ماضی یا مادۀ نقلی ساخته میشوند، استفاده از 3 نوع ضمیر اشاره برای اشاره به فاصلۀ نزدیك، متوسط و دور (به استثنای یزغلامی، نک : پین، «زبانهای پامیر»، 431) و استفاده از الگوهای مشابه در ترتیب كلمات اصلی (همان، 422).
با وجود این، همۀ گویشهای پامیری را نمیتوان اعضای یك خانواده بهشمار آورد. شواهد نشان میدهد كه زبانهای گروه شغنی ـ روشانی و نیز یزغلامی و ونجی را میتوان اعضای یك خانواده دانست، اما گروه اشكاشمی ـ زیباكی ـ سنگلیچی، و نیز زبان وخی را باید دو خانوادۀ مستقل بهشمار آورد (همان، 420؛ قس: میربابایف، 61). گروه نخست را گویشهای پامیری شمالی، و گروههای دوم و سوم را گویشهای پامیری جنوبی نیز نامیدهاند ( فرهنگ، 1 / بیست و سه). در این میان وخی ویژگیهای بسیار كهنی را مینمایاند كه در دو خانوادۀ دیگر دیده نمیشود، مانند حفظ برخی از مادههای ماضی بیقاعدۀ مختوم به *-na (پین، همان، 421؛ دربارۀ ویژگیهای خاص وخی، نیز نک : مُرگِنستیرنه، II / 436-437). به شمار آوردن گویشهای پامیری به عنوان بازماندگان زبان اوستایی (مثلاً نک : بدخشی، 8) پایه و اساس مستحكمی ندارد.
همۀ زبانهای گروه شغنی ـ روشانی، به جز سریكلی، دارای دو جنس مذكر و مؤنث هستند، اما گروههای اشكاشمی ـ زیبـاكی ـ سنگلیچی و وخی جنس دستوری ندارند (پین، همان، 428-429). از سوی دیگر تمایز حالت در اسامی فقط در سریكلی و وخی دیده میشود، آن هم فقط در نشانههای جمع (سریكلی: -xεyl برای حالت فاعلی و –ef برای حالت غیرفاعلی؛ وخی: -iš(t) برای حالت فاعلی و -əv برای حالت غیرفاعلی) (همان، 429). در همۀ گویشهای پامیری صفات در ساختهای اصیل همواره پیش از موصوف خود میآیند. از سوی دیگر، در یزغلامی صفت غالباً با پسوند -(y)i همراه است. برای ساخت صفت تفضیلی از پسوند استفاده میشود، اما صفت عالی را ساخت نحوی مشخص میسازد (همانجا). ضمیر اول شخص مفرد در همۀ گویشهای پامیری دارای دو حالت فاعلی و غیرفاعلی است. ضمیر دوم شخص مفرد نیز در همه، به استثنای شغنی، دو حالت فاعلی و غیرفاعلی دارد. در ضمایر جمع فقط اشكاشمی و وخی تمایز حالت دارند (در وخی بجز ضمیر اول شخص جمع). گویشهای اشكاشمی، وخی و یزغلامی ضمایر ملكی خاصی نیز دارند (همان، 431).
در همۀ زمانهای گذشته صرف افعال لازم با افعال متعدی تفاوت دارد (ساخت اِرگَتیو). در این زمانها فاعل افعال لازم باید در حالت فاعلی (به استثنای چند فعل در گروه شغنی ـ روشانی و یزغلامی) و فاعل افعال متعدی باید در حالت غیرفاعلی باشد (این ویژگی در برتنگی اختیاری است، و نیز در گونۀ شمالی وخی، آن هم فقط در ضمایر اول شخص و دوم شخص) (نک : همان، 438-439). در روشانی در جملات ماضی متعدی هم فاعل و هم مفعول باید در حالت غیرفاعلی باشند. در یزغلامی مفعول مستقیم نشانهای خاص دارد؛ بدین ترتیب، در این زبان فاعل افعال لازم، فاعل افعال متعدی و مفعول مستقیم 3 صورت جداگانه دارند (همان، 439).
منشأ بیشتر واژههای دخیل در گویشهای پامیریِ رایج در تاجیكستان فارسیِ تاجیكی و روسی است. واژههای دخیل در گویشهای پامیریِ رایج در استان بدخشانِ افغانستان بیشتر منشأ دری و تا اندازهای انگلیسی دارند. زبانهای سریكلی و گونهای از زبان وخی كه در استان سین كیانگ چین رواج دارد، واژههایی را از اویغوری، و اندكی هم از چینی وام گرفتهاند. وخیِ رایج در پاكستان بیشتر تحت تأثیر زبانهای بُروشَسكی و اردو بوده است (میربابایف، 62-66). برخی از گویشهای پامیری، بهخصوص وخی، چندین واژۀ بسیار كهن هندواروپایی را كه در دیگر زبانهای ایرانی و حتى در زبانهای هندوآریایی یافت نمیشود، نگاه داشتهاند (مرگنستیرنه، مقدمه، II / 14).
از آنجا كه بیشتر آثار فارسیِ دری تا پایان سدۀ 4ق / 10م در خراسان، ماوراءالنهر و سیستان پدید آمدهاند، تأثیرهایی از زبانهای ایرانی شرقی و نیز گویشهای پامیری میتوان در آنها یافت (صفا، 192-193)، برای نمونه مَغزیدن در شعر رودكی به معنای «تأخیر كردن، معطل كردن» هنوز در زبان وخی به صورت maγzbIvak رایج است (قاسمی، 42).
مآخذ
اُرانسكی، ی. م.، زبانهای ایرانی، ترجمۀ علیاشرف صادقی، تهران، 1378ش؛ بدخشی، شاه عبدالله، «تدوین لغات نواحی پامیر»، آریانا، 1322ش، س 1، شم 12؛ پروشانی، ایرج، «پامیر، زبانها و گویشها»، دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، 1379ش، ج 5؛ صفا، ذبیحالله، دورنمایی از فرهنگ ایرانی و اثر جهانی آن، تهران، 1350ش؛ فرهنگ مصادر زبانها و گویشهای ایرانی تاجیكستان، به كوشش مسعود قاسمی و دیگران، دوشنبه، 1376ش؛ قاسمی، مسعود، «شرح برخی از لغات و ابیات رودكی»، نامۀ پژوهشگاه (مجموعه مقالات پژوهشگاه فرهنگ فارسی تاجیكی)، دوشنبه، 1381ش، شم 2؛ میربابایف، عزیز، «تحول تاریخی زبانهای ایرانی در منطقۀ هندوكش شرقی»، همان؛ یارشاطر، احسان، «زبانها و لهجههای ایرانی»، مجلۀ دانشكدۀ ادبیات دانشگاه تهران، 1336ش، شم 1 و 2؛ نیز:
Grierson, G. A., Linguistic Survey of India: Specimens of Languages of the Eranian Family, Delhi etc., 1968, vol. X; Iranica; Morgenstierne, G., Indo-Iranian Frontier Languages, Oslo etc., 1973; Payne, J. R., »Iranian Languages«, The World’s Major Languages, ed. B. Comrie, London / New York, 1991; id, »Pāmir Languages«, Compendium Linguarum Iranicarum, ed. R. Schmitt, Wiesbaden, 1989.