زمان تقریبی مطالعه: 21 دقیقه

پرندگان

پَرَنْدِگان، تیره‌ای از مهره‌داران که بدنشان از پر پوشیده شده و اغلب آنها قدرت پرواز دارند.
پرندگان در فرهنگ بیشتر اقوام، نماد عالم ملکوت‌اند. در میان برخی اقوام، روح علاوه بر آسمان بر روی آبها نیز سیر می‌کند (جابز، 1 / 28)؛ و اصطلاح «پرواز روح» در زبان فارسی ناظر بر همین معنی است. در عرفان ایرانی نیز جان به مرغ، و تن به قفس تشبیه شده است (روزبهان، 60، 111، 124)؛ آن‌گاه که مولوی می‌گوید: مرغ باغ ملکوتم نِیَم از عالم خاک / دو سه روزی قفسی ساخته‌اند از بدنم، نیز ناظر بر همین معنی است (غزلیات ... ، 2 / 1068). در اساطیر هر قومی علاوه بر پرندگان واقعی، پرندگانی غیرواقعی نیز وجود دارند که کارکردهای معینی برعهده دارند. فی‌المثل، در اساطیر ایران در کنار کرکس، جغد و خروس، از پرندگانی مانند سیمرغ و کرشیپت یا کرشیپتر نیز یاد شده است؛ براساس اوستا، این مرغ در بهشت جای دارد و هرگاه در جهان استومند به سر برد، شهریار پرندگان است و اوستا را با زبان پرندگان برخواند (دوستخواه، 1031-1032).

انسان و پرندگان

در اساطیر ایرانی اهلی کردن مرغ و خروس را به تهمورث دیوبند (فردوسی، 1 / 36)، و کبوتر را به فریدون (گردیزی، 71) منسوب کرده‌اند. همچنین به‌کارگیری و آموزش پرندگانی مانند خروس برای جنگ با خروسهای دیگر از تفننها و تفریحات ایرانیان بوده است که سابقه‌ای طولانی در ایران دارد (نک‍ : آژند، 127، 137؛ نیز نک‍ : ه‍ د، خروس). کبوتربازی نیز ازجمله تفننهایی است که در ایران سابقۀ بسیار دارد (نک‍ : محجوب، 1131 بب‍ ؛ نیز نک‍ : ه‍ د، کبوتر).
آموزش سخن‌گویی به طوطی و مرغ مینا و نگهداری آنها و نیز نگهداری قناری، بلبل، مرغ عشق و جز آنها، ازجملۀ دیگر تفننهای ایرانیان در ارتباط با پرندگان است. در کنار اینها باید از اسیر کردن پرندگان شکاری و آموزش آنها برای شکار یاد کرد که در برخی مناطق ایران یکی از راههای امرار معاش است (نک‍ : مختارپور، 216- 218) و در ایران سابقه‌ای بسیار طولانی دارد. نگهداری این‌گونه پرندگان، مستلزم به‌کارگیری دقایق و ظرایف خاصی است. به همین منظور، از دیرباز کتابهایی تحت عنوان «بازنامه» تدوین می‌شد و مناصبی تحت عنوان «بازدار» در دربار شاهان و سلاطین به وجود می‌آمد (نسوی، 12، 16، 28، 32-33، 53-54، 61-63؛ نیز نک‍ : ه‍ د، باز و بازداری).

پرندگان در ادبیات رسمی

در اشعار تغزلی بیش از همه، از بلبل یاد شده است. بلبل نماد عاشق شوریده است که با اسمهای دیگر مثل مرغ سحر، هزاردستان و عندلیب نیز از آن یاد شده است. با استناد به ویژگیهای بلبل، ترکیباتی مانند «بلبل‌آسا»، «بلبل مزاجی»، «بلبل شدن» و «بلبل کردن» در اشعار فارسی به کار گرفته شده است (نک‍ : عفیفی، 1 / 289). طاووس نیز ازجمله پرندگانی است که در اشعار تغزلی بازتاب فراوانی یافته و باتوجه به ویژگیهای زیبایی‌شناختی آن ترکیباتی مانند «طاووسِ جان»، کنایه از معشوق؛ «طاووس پیکر»، کنایه از زیبااندام؛ «طاووسِ چمن»، کنایه از گل؛ و «طاووس زرین‌بال»، کنایه از خورشید، ایجاد شده است (همو، 2 / 1707- 1708).
در ادبیات داستانی، اعم از منظوم و منثور، نیز پرندگان مختلفی مانند کبوتر، عقاب، زاغ، کبک، طوطی، هدهد، و جغد بازتاب یافته‌اند. این پرندگان در داستانهای مختلف کارکردهای متفاوتی دارند. مثلاً زاغ در برخی داستانها نقشی دوراندیش و زیرک، در داستانی دیگر نقش افراد بی‌احتیاط، و در داستانی نیز کارکرد اشخاص نادان را برعهده دارد (نک‍ : تقوی، 392)؛ یا اینکه طوطی در داستان طوطی و بازرگان (مولوی، مثنوی ... ، 61-62؛ عطار، 150-151) نمودار «جان علوی پاک و مجرد» است (یاحقی، 299)، در صورتی که در داستان طوطی و بقال (مولوی، همان، 14-16) نقش افراد نادان را ایفا می‌کند. در داستان طوطی‌نامه نیز (که چند روایت از آن وجود دارد) دارای چهره‌ای مثبت است. در کنار این موارد باید از کتابهایی یاد کرد که تحت عنوان «رسالة الطیر» تدوین شده‌اند که همۀ آنها در زمینۀ عرفان‌اند و در ردیف داستانهای رمزی قرار می‌گیرند. نویسندگان و شاعرانی مثل عطار نیشابوری، با الهام از اصطلاح «منطق الطیر» که در قرآن آمده است (نمل / 27 / 16)، رسائلی با عنوان منطق الطیر خلق کرده‌اند (نک‍ : شفیعی، 106 بب‍‌ ) که موضوع آنها مربوط به مرحله‌ای است که روح به «اسارت و غربت خود» و همچنین به «موانع بازگشت به وطن اصلی خود» آگاه شده است و قدم در راه این بازگشت از «خاک به افلاک» گذاشته است. مسافران این سفر با رمز پرندگان «مُمَثِّل شده‌اند که از دام تعلقات مادی رسته، به سوی مقصد در پروازند» (پورنامداریان، 347).

پرندگان و فرهنگ مردم

از پرندگان و اعمال، رفتار و آواز آنها در فرهنگ مردم تعابیر متفاوت و متنوعی صورت گرفته است. مثلاً، مردم برای تربیت فرزندان خود از زبان پرندگان جملات معناداری را نقل می‌کنند. مثلاً مرغ خانگی می‌گوید: روزیِ افراد به زیرکی و تلاش آنها ارتباط ندارد، بلکه به توکل آنها مربوط می‌شود؛ یا اینکه عقاب می‌گوید اطاعت از خداوند باعث خوشبختی می‌شود و جغد می‌گوید راحتی در دوری از مردم است. کلاغ می‌گوید روزی حلال باعث لذت زندگی می‌شود (شهری، 4 / 26-27).
همچنین از نظر مردم، برخی از پرندگان در اصل انسانهایی بوده‌اند که به علل مختلف مسخ شده‌اند؛ مثلاً مرغ آتش‌خوار زنی بوده که همیشه غیبت مردم می‌کرده است (همو، 4 / 548). هدهد تازه‌عروسی بوده که جلو آینه سرش را شانه می‌زده و در همان حال پدرشوهرش می‌رسد؛ او از شدت خجالت با شانه‌ای که به سرش بوده تبدیل به پرنده می‌شود و پر می‌زند و می‌پرد (هاشم‌نیا، 17، حاشیۀ 1). کوکو نیز دختر زیبایی بوده که مادرش می‌میرد، پدرش به‌رغم آنکه او را خیلی دوست داشته، سرانجام ازدواج می‌کند. نامادری کوکو را بسیار آزار و اذیت می‌کند. ازجمله جهیزیه‌ای را که دختر برای خود تهیه کرده بوده تباه می‌کند، دختر برای اینکه در مقابل خانوادۀ شوهرش شرمنده نشود، از خدا می‌خواهد او را از این رنج رها سازد. وی در همان لحظه به پرنده‌ای تبدیل می‌شود (بشرا، 204-214).
در روایتی دیگر آمده است که کوکو عروس عمه‌اش بود، و در اثر ایرادگیریهای بسیارِ عمه‌اش، دختر آرزو می‌کند تبدیل به پرنده شود (قنبری، 96). مرغ حق نیز پسری بود که می‌خواست از ارثِ باقی‌مانده دو بهره بردارد و یک بهره به خواهرش بدهد. خواهرش قهر می‌کند و می‌رود. برادر تبدیل به مرغ حق می‌شود و از آن زمان است که در انتظار خواهرش می‌گوید: بی‌بی جون دو تا تو، یکی من (هدایت، 135).
دربارۀ برخی دیگر از پرندگان نیز حکایتهایی از این قبیل وجود دارد (نک‍ : بشرا، 29-31، 55- 58، 106-107؛ عسکری‌عالم، 1 / 224). تعابیر دیگری نیز از رفتار و آواز پرندگان در فرهنگ مردم وجود دارد.

هواشناسی براساس رفتار پرندگان

ساکنان کرانۀ دریای خزر براساس تجربه و با توجه به رفتار غیرمتعارف پرندگان، به نوعی از دانش هواشناسی رسیده‌اند و کم‌وبیش به آن باور دارند. مردم مازندران معتقدند اگر پرستوها دسته‌جمعی رو به بادی که از غرب می‌وزد پرواز کنند، به زودی باران می‌آید. همچنین باور دارند اگر کلاغ زاغی زودتر از موعد مقرر شروع به لانه‌سازی کند، نشانۀ آن است که بهار خشک و کم‌بارانی در پی خواهد بود و اگر دیرتر از موعد مقرر لانه‌سازی کند، بهار بسیار پُرباران خواهد بود. مردم شرق گیلان نیز بر این باورند که اگر آسمان دریا صاف و آرام باشد و پرندگان دریایی دسته‌جمعی از دریا برخیزند و پرواز کنند، باران می‌آید (پاینده، 349). همچنین اگر در هوای آفتابی گنجشک خود را به جوی آب بزند و خود را شست‌وشو دهد، یا اینکه در چنین آفتابی اردک در برکۀ آب یا رودخانه به شدت بال و پر بزند و سر و صدا راه بیندازد، باران می‌آید (همو، 277، 345). دامداران ساکن کوهپایه‌های تنکابن نیز همین باورها را دارند (عیسى‌پور، 188). به باور مردم برخی از توابع لاهیجان، اگر کوکو آواز نخواند، بهار نمی‌آید و هوا رو به گرمی نمی‌گذارد (بشرا، 223). در برخی مناطق گیلان نیز این باور وجود دارد که چون کلاغ بر بلندترین نقطۀ درخت آشیان بگذارد، هوای بهار و تابستان مطلوب و محصول برنج مرغوب خواهد بود و اگر در وسط شاخ و برگ درختان آشیانه بسازد، هوای بهار و تابستان نامطلوب و محصول نامرغوب خواهد شد (همو، 148).
مردم مازندران نیز بر این باورند اگر در روزهای آفتابی زمستان پرندگان مهاجر مانند غاز و قو به‌طور گروهی از سمت کوه به پرواز درآیند، نشانۀ سختی زمستان و برف و سرمایی است که در روزهای آینده پیش می‌آید. مردم آبادی کومله، واقع در نزدیکی لنگرود، در ضمن اینکه همین اعتقاد را دارند، پرواز غازهای وحشی از طرف دریا به سمت کوه (جنوب) را نشانۀ آفتابی شدن هوا می‌دانند (شهاب، 160). آنها همچنین پرواز لک‌لکها را در شب‌هنگام که با قارقار همراه باشد، نشانۀ آمدن باران می‌دانند (همانجا). در سراسر گیلان نیز قارقار مضطربانه و شتاب‌آلود کلاغ، به‌ویژه در حال پرواز، نشانۀ باریدن باران است (بشرا، همانجا).

تفأل با پرندگان

افزون بر موارد یادشده که آنها را نیز می‌توان نوعی تفأل محسوب کرد، تفأل بر اساس پرواز پرندگان یا براساس آواز آنها در نقاط مختلف ایران رایج است. مردم مازندران خواندن زاغ را نشانۀ آوردن مژده‌ای و خبری از سفرکرده‌ای یا گم‌شده‌ای می‌دانند (مهجوریان، 45). به اعتقاد بسیاری از مردم، جدال ناگهانی مرغ و خروس با هم نشانۀ آمدن میهمان است (همو، 47). اگر مرغی مانند خروس آواز بخواند، خواندنش را علامت مصیبت می‌دانند و فوراً آن را می‌کشند یا به سیدی می‌بخشند (مؤیدمحسنی، 351)، اگر مرغ جلو در اتاق بال و پر خود را بتکاند، میهمان می‌آید (پاینده، 328)، اگر در نیمه‌شب صدای پیاپی جغد به گوش رسد، باید خیرات و نذری داد؛ در غیر این‌صورت شنونده دچار مصیبتی می‌شود (عسکری عالم، 1 / 226)، و اگر کبوتر سفید (اهلی) به هنگام پرواز معلق بزند، بخت و اقبال صاحبش دگرگون می‌شود (پاینده، 270). اگر چلچله در خانه‌ای لانه بگذارد، خوش‌یمن است و نباید آزارش کرد (هدایت، 133)، کلاغ اگر صبح روی دیوار قارقار کند، میهمان می‌آید (شکورزاده، عقاید ... ، 322)، در سیرجان صاحب‌خانه به این کلاغ می‌گوید خیره خبر، بالت رنگین، چنگت شیرین (مؤیدمحسنی، 485).
در گیلان اگر زاغ سحرگان در حریم خانه‌ای بریده‌بریده آواز بخواند، صاحب‌خانه آن را نشانۀ آمدن میهمان می‌داند و خود را برای پذیرایی آماده می‌کند و در پاسخ زاغ می‌گوید: خوش خبر، کنج خانه خالی است. اگر زاغ خواندنش را ادامه دهد، به او می‌گویند: اگر خبر خوشی داری شاخه به شاخه بپر و برو، اما اگر خبر بدی داری، نوکت را به کونت بزن و برو (بشرا، 125).
مصادیقی از تفأل با آواز یا پرواز پرندگان در میان ایرانیان پیش از اسلام نیز رایج بوده است. در تاریخ بلعمی آمده است که آنها خروس و بانگ او را به وقت خجسته دارند (1 / 118)؛ و دربارۀ تفأل با خروس آمده است که هنگامی که کیومرث به جنگ دیوان می‌رفت، خروس سفیدی می‌بیند که میان راه ایستاده و ماکیانی در عقب وی و ماری پیش خروس می‌آید و آهنگ وی می‌کند. خروس بر مار حمله می‌کند و هرگاه که مار را می‌زند، بانگی خوش سر می‌دهد. کیومرث از این دیدار و حرکات و آواز خروس تحت تأثیر قرار می‌گیرد و آن را به فال نیک می‌گیرد (همان، 1 / 117- 118).
در برخی متون نیز آمده است هنگامی که کورش هخامنشی به جنگ آشور می‌رفت، پدرش عقابی دید که پیشاپیش آنها در پرواز بود، پدر کورش آن را به فال نیک گرفت (پورداود، 1 / 300؛ نک‍ : عبدالٰهی، 2 / 651؛ نیز برای تفأل با پرندگان، نک‍ : ه‍ د، پرستو؛ خروس؛ کلاغ؛ مرغ).

خواب و خواب‌گزاری و پرندگان

دیدن پرندگان در خواب، از مواردی است که در عقاید عامه و نیز در کتابهای خواب‌گزاری جایگاه ویژه‌ای دارد. مثلاً در کامل التعبیر از قول ابن‌سیرین آمده است که اگر کسی در خواب بیند که پرنده داشت و از دست او بپرید و دیگر بار به دست او آمد، نشانۀ آن است که حاجتش برآورده می‌شود؛ و اگر ببیند که پرنده از دستش پرید، نشانۀ آن است که بخشی از مال او تلف می‌شود (حبیش، 101). همچنین اگر کسی در خواب ببیند که پرنده با او سخن می‌گوید، کارش رونق می‌گیرد و نیز دیدن تخم پرنده در خواب، نشانۀ آن است که بینندۀ خواب صاحب فرزند می‌شود (شاملو، 406).
در تاریخ بیهقی، از خواب سلطان مسعود یادشده است؛ براساس آن، وی در خواب طاووس و خروس فراوانی را در محلی می‌بیند، آنها را می‌گرفته و در زیر قبای خود می‌برده و سپس این پرندگان از زیر قبایش می‌پریده‌اند. پیرزنی در تعبیر این خواب می‌گوید: امیر، امیران غور را بگیرد و غوریان به طاعت آیند (ص 133). دربارۀ به خواب دیدن انواع مختلف پرندگان نیز تعابیر خاصی وجود دارد. مثلاً دیدن بلبل، قمری و طوطی نشانۀ آن است که آن فرد همسر زیبایی می‌گیرد؛ یا اینکه به خواب دیدن مرغ و خروس، نشانۀ ثروت و امنیت است (رنجبر، 503).

پرندگان و طب مردمی و پزشکی قدیم

استفاده از اجزاء متفاوت پرندگان برای معالجۀ بیماریهای مختلف از گذشته‌های دور بسیار معمول بوده است. در برخی از کتابهای پزشکی مربوط به سده‌های گذشته، ضمن توصیف خواص پرندگان و توصیۀ استفاده از گوشت آنها، به برخی از ویژگیهای درمانی اجزاء پرندگان نیز اشاره شده است (نک‍ : جرجانی، 2 / 38-46، 53-56؛ کاسانی، 594-652). در کنار این کتابها، باید از کتابهایی مانند بحرالفوائد (جم‍‌ )، نفائس الفنون فی عرایس العیون (نک‍ : آملی، 178، 324-327، 349-351، جم‍‌ )، فرخ‌نامه (نک‍ : جمالی، 61-71)، نزهت‌نامۀ علایی (نک‍ : شهمردان، 126 بب‍‌ )، نوادر التبادر لتحفة البهادر (نک‍ : دنیسری، 234- 239)، عجایب المخلوقات (نک‍ : طوسی، 512 بب‍‌ ) اشاره کرد که در آنها ضمن شرح برخی پرندگان، خواص پزشکی آنها نیز توضیح داده شده‌اند.
در طب مردمی نیز ــ که بخشی از آن برگرفته از طب قدیم است ــ از گوشت پرندگان به عنوان غذای بیمار، یا از برخی از اندامهای آنها برای معالجه استفاده می‌شود. مثلاً برای لکنت زبان کودکان یا برای معالجۀ کودکانی که دیر به سخن گفتن می‌آیند یا به اصطلاح عامه «دیر زبان باز می‌کنند»، به مدت 3 یا 7 روز متوالی صبح ناشتا تخم کبوتر را به صورت خام می‌دهند (شکورزاده، عقاید، 269-270)؛ علاوه‌براین، روزی 3 عدد تخم گنجشک در روغن حیوانی نیمرو کرده (طباطبایی اردکانی، 704)، یا خورش کلۀ گنجشک تهیه نموده به کودک می‌دهند. برای معالجۀ خروسک نیز خروسی را سر می‌برند و یک قطره از خون آن را در حلق بچه می‌ریزند (شکورزاده، همان، 244).

پرندگان و ادبیات شفاهی

از پرنده و پرندگان، یا به‌طورکلی عنوان «مرغ» و «پرنده» یا به طور مشخص و با نام خاص، در بسیاری از امثال زبان فارسی معیار یا گویشهای مختلف آن یاد شده است، مانند مرغی که از قفس پرید، بازپس نمی‌گردد؛ مرغ گرسنه ارزنْ خواب می‌بیند؛ مرغ همسایه غاز می‌نماید؛ مرغی را که در هوا ست، نباید به سیخ کشید؛ مرغی که انجیر می‌خورد، نوکش کج است؛ مرغ که آب می‌خورد، سر به آسمان می‌کند (همو، دوازده ... ، 885-887)؛ آدم پرندۀ بی‌بال است؛ آنکه از پرنده می‌ترسد، ارزن نمی‌کارد؛ پرندۀ شوم همیشه روی درخت بی‌خاصیت می‌نشیند (ذوالفقاری، 1 / 194، 243، 630، جم‍‌ ).

پرندگان در دوبیتیهای ادب عامه

در برخی از این دوبیتیها، شاعر عاشق خود را به «مرغ سفید»، و معشوق بی‌وفا را به «مرغ سیاه» تشبیه می‌کند (قهرمان، 51). در برخی از دوبیتیها، «فلک» بال این «سفید مرغ» را شکسته است (همو، 52؛ طباطبایی، 85؛ همایونی، 292). در مواردی نیز شاعر عاشق از دوری یار چنان بی‌قرار است که خود را به «مرغ کور» تشبیه کرده که سرگردان آب و دانه است (قهرمان، 658). در برخی دوبیتیها نیز اقبال گذرا یا دولت مستعجل که از هم‌نشینی موقت با معشوق حاصل شده، به مرغ پرنده تشبیه شده است. در برخی اشعار نیز شاعر عاشق از اینکه مانند پرنده توانایی پرواز ندارد که بتواند به سوی معشوق پرواز کند، گلایه می‌کند (شعور، 159، 182). در این‌گونه اشعار، گاهی نیز عاشق و معشوق به بلبل، کبک، گنجشک و مرغابی تشبیه شده‌اند و دشمنان آنها به جغد یا زاغ (نک‍ : امانف، 113-115، 181-187).
در لالاییها، اما نوزادان و فرزندان جای معشوق را در تشبیه به پرندگان می‌گیرند. مثلاً در این لالایی منظور از «مرغ سفید»، فرزند دلبند است: الا مرغ سفید خونۀ مو / حلالت باشه شیر سینۀ مو / / به هر چشمه روی و آب نوشی / حلالت باشه آب و چینۀ مو. در برخی از لالاییها نیز نوزاد به کفتر (کبوتر)، کبک و بلبل تشبیه شده است (طباطبایی، 166؛ عمرانی، 53، 55).
از دیگر انواع ادبیات شفاهی که پرندگان در آنها بازتاب فراوان دارند، افسانه‌ها هستند. در افسانه‌ها نیز پرندگان به دو صورت حضور دارند؛ یکی به صورت کلی و تحت عناوینی مانند «مرغ» و «پرنده»، و دیگری به طور مشخص در برخی از افسانه‌ها، به‌ویژه افسانه‌های تمثیلی یا حیوانات، پرندگان نقش شخصیتهای اصلی را ایفا می‌کنند. مانند افسانۀ روباه و کلاغ (صبحی، افسانه‌های کهن، 213- 218)، روباه و لک‌لک (همان، 181-185)، و باز (انجوی، 1 / 170).
در این افسانه‌ها پرندگان کارکردی همچون انسانها دارند و در حقیقت هریک از آنها جانشین تیپهای معینی در جامعۀ انسانی شده‌اند (نک‍ : ه‍ د، افسانه). اما جدا از افسانه‌های تمثیلی، پرندگان به چند صورت دیگر نیز در افسانه‌ها ایفای نقش می‌کنند: گاهی با عنوان پرنده یا مرغ سعادت که تخم طلایی می‌گذارد و اندامهای آن سحرآمیز هستند؛ مثلاً هرکس سر آن مرغ را بخورد، شاه می‌شود و اگر کسی دل و جگر آن را بخورد، هر صبح که از خواب بیدار می‌شود، مقداری پول زیر سرخود پیدا می‌کند (صبحی، افسانه‌ها، 73-75؛ نادری، 191-195؛ جعفری، قصه‌ها ... ، 63-65)، گاهی با عنوان «مرغ سخن‌گو»، که در منطقه‌ای سحرآمیز قرار دارد، نمود پیدا می‌کند و قهرمان افسانه مجبور می‌شود آن را برای زینت باغ پادشاه، از منطقۀ سحرآمیز برباید (انجوی، 1 / 230-235).
«مرغ سلطنت» از نمودهای دیگر حضور پرنده در افسانه‌ها ست (وکیلیان، 202). براساس این بن‌مایه، هرگاه پادشاه سرزمینی بمیرد و وارثی نداشته باشد، «مرغ سلطنت» را پرواز می‌دهند. این مرغ بر سر هر شخصی بنشیند، او پادشاه می‌شود. از این مرغ که ریشۀ آن به هما، مرغ افسانه‌ای، می‌رسد در برخی از روایتها به‌عنوان «بـازشاهی» یـاد شـده است (جعفـری، روایتها ... ، 163؛ نیز نک‍ : ه‍ د، هما).
در برخی افسانه‌ها نیز مرغهایی هستند که با حضور بر سر قهرمان افسانه که معمولاً در حالت خواب و بیداری است، و صحبت کردن با هم، راه حل مشکلات و تنگناهای قهرمان را شرح می‌دهند (نادری، 194). این موجودات که پری (ه‍ م) هستند، در برخی افسانه‌ها در هیئت کبوتر ظاهر می‌شوند (خزاعی، 103-113؛ میهن‌دوست، 109-116؛ دو روایت ... ، 95). علاوه بر پریان، گاهی اوقات دیوان نیز در هیئت مرغهای عظیم‌الجثه در افسانه‌ها حضور دارند (همان، 102-103). در برخی افسانه‌ها نیز پرندگان غول‌پیکری وجود دارند که قهرمان افسانه با گرفتن پای آن، از سرزمینی به سرزمین دیگری می‌رود (جامع ... ، 159-160). این بن‌مایه در داستانهای کهن نیز وجود دارد (ارجانی، 3 / 106)؛ این همان پرنده‌ای است که در هزار و یک شب، و ضمن داستانهای سندباد با نام «رخ» از آن یاد شده است (4 / 114-117).
پرندگان افسانه‌ای مانند سیمرغ نیز در تعدادی از افسانه‌ها حضور دارند که عمدتاً نقش یاری‌کنندۀ قهرمان را ایفا می‌کنند (انجوی، 1 / 88- 89، 92-106؛ نیز نک‍ : ه‍ د، سیمرغ). بر اساس یکی از افسانه‌ها که روایتهای فراوانی از آن در جهان ثبت شده است، 3 پری‌زاد در هیئت پرنده به چشمه‌ای می‌روند، از جلد پرنده خارج می‌شوند و در آب چشمه شنا می‌کنند و دوباره در جلد پرنده می‌روند و به سرزمین خود برمی‌گردند. تقریباً در همۀ روایتهای این افسانه، پسر جوانی جلد یکی از پرندگان ــ معمولاً کم‌سن و سال‌ترین آنها ــ را می‌رباید و با گروگان گرفتن جلد، دختر پری‌زاد را مجبور به ازدواج با خود می‌کند (نک‍ : دو روایت، 95-96). این بن‌مایه در هزار و یک‌شب و ضمن داستان «حسن بصری و نورالنساء» نیز آمده است (5 / 196- 199).
در افسانه‌ها هم چنین موجودات سحرآمیزی وجود دارند که اگرچه از لحاظ رده‌بندی جانورشناسی در ردیف پرندگان قرار نمی‌گیرند، اما توانایی پرواز دارند مانند کره اسب دریایی (الول ساتن، 21-31؛ جعفری، قصه‌ها، 74-77؛ لریمر، 113-121). توانایی پرواز در افسانه‌ها حتى به برخی از اشیاء نیز تعمیم داده شده است، مانند قالیچۀ حضرت سلیمان (امینی، 31-41؛ انجوی، 2 / 12-13). یکی دیگر از انواع ادب شفاهی که پرندگان در آن بازتاب یافته‌اند، چیستان و معما ست (نک‍ : بهروزی، شماره‌های 78، 113، 413، 585، 694، 702).

مآخذ

آژند، یعقوب، نمایش در دورۀ صفوی، تهران، 1388 ش؛ آملی، محمد، نفائس الفنون، به کوشش ابوالحسن شعرانی، تهران، 1379 ق؛ ارجانی، فرامرز، سمک عیار، به کوشش پرویز خانلری، تهران، 1363 ش؛ الول ساتن، ل. پ.، قصه‌های مشدی گلین خانم، به کوشش ا. مارتسلف و دیگران، تهران، 1374 ش؛ امانف، رجب، رباعیات مردمی و رمزهای بدیعی، ترجمۀ رحمان رجبی، تهران، 1381 ش؛ امینی، امیرقلی، سی افسانه از افسانه‌های محلی اصفهان، اصفهان، بی‌تا؛ انجوی شیرازی، ابوالقاسم، قصه‌های ایرانی، تهران، 1353 ش؛ بحر الفوائد، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، 1345 ش؛ بشرا (درویش گیلانی)، محمد، افسانه‌ها و باورداشتهای مردم‌شناختی جانوران و گیاهان در گیلان (1. پرندگان)، رشت، 1380 ش؛ بلعمی، تاریخ؛ بهروزی، محمدجواد، واگوشکها، تهران، 1380 ش؛ بیهقی، تاریخ؛ پاینده، محمود، آیینها و باورداشتهای گیل و دیلم، تهران، 1355 ش؛ پورداود، ابراهیم، فرهنگ ایران باستان، تهران، 1326 ش؛ پورنامداریان، تقی، رمز و داستانهای رمزی در ادب فارسی، تهران، 1364 ش؛ تقوی، محمد، حکایتهای حیوانات در ادب فارسی، تهران، 1376 ش؛ جابز، گرترود، سمبلها، ترجمۀ محمدرضا بقاپور، تهران، 1370 ش؛ جامع الحکایات، به کوشش محمد جعفری (قنواتی)، تهران، 1391 ش؛ جرجانی، اسماعیل، ذخیرۀ خوارزمشاهی، تهران، 1349 ش؛ جعفری (قنواتی)، محمد، روایتهای شفاهی هزار و یک‌شب، تهران، 1384 ش؛ همو، قصه‌ها و افسانه‌هایی از گوشه و کنار ایران، تهران، 1386 ش؛ جمالی یزدی، مطهر، فرخ‌نامه، به کوشش ایرج افشار، تهران، 1346 ش؛ حبیش تفلیسی، کامل التعبیر، تهران، 1326 ش؛ خزاعی، حمیدرضا، زیباترین افسانه‌ها (پریان)، مشهد، 1383 ش؛ دنسیری، محمد، نوادر التبادر لتحفة البهادر، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه، تهران، 1350 ش؛ دو روایت از سلیم جواهری، به کوشش محمد جعفری (قنواتی)، تهران، 1387 ش؛ دوستخواه، جلیل، «یادداشتها»، اوستا، ج 2، ترجمۀ همو، تهران، 1370 ش؛ ذوالفقاری، حسن، فرهنگ بزرگ ضرب‌المثلهای فارسی، تهران، 1388 ش؛ رنجبر، حسین و دیگران، سرزمین و فرهنگ مردم ایزدخواست، تهران، 1373 ش؛ روزبهان بقلی، عبهرالعاشقین، به کوشش هانری کربن و محمد معین، تهران، 1337 ش؛ شاملو، احمد، کتاب کوچه، تهران، 1378 ش، حرف «پ»، دفتر اول؛ شعور، اسدالله، ترانه‌های غرجستان، تهران، 1382 ش؛ شفیعی کدکنی، محمدرضا، مقدمه بر منطق الطیر (نک‍ : هم‍ ، عطار)؛ شکورزاده، ابراهیم، دوازده هزار مثل فارسی و سی هزار معادل آنها، مشهد، 1380 ش؛ همو، عقاید و رسوم عامۀ مردم خراسان، تهران، 1346 ش؛ شهاب کومله‌ای، حسین، فرهنگ عامۀ کومله، رشت، 1386 ش؛ شهری، جعفر، طهران قدیم، تهران، 1383 ش؛ شهمردان بن ابی‌الخیر، نزهت‌نامۀ علایی، به کوشش فرهنگ جهانپور، تهران، 1362 ش؛ صبحی مهتدی، فضل‌الله، افسانه‌ها، مشهد، 1385 ش؛ همو، افسانه‌های کهن، مشهد، 1385 ش؛ طباطبایی، لسان‌الحق، سرو ایراج، تهران، 1387 ش؛ طباطبایی اردکانی، محمود، فرهنگ عامۀ اردکان، تهران، 1381 ش؛ طوسی، محمد، عجایب المخلوقات، به کوشش منوچهر ستوده، تهران، 1345 ش؛ عبدالٰهی، منیژه، فرهنگنامۀ جانوران در ادب پارسی، تهران، 1381 ش؛ عسکری عالم، علی‌مردان، فرهنگ عامۀ لرستان، خرم‌آباد، 1388 ش؛ عطار نیشابوری، فریدالدین، اسرارنامه، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، 1386 ش؛ عفیفی، رحیم، فرهنگنامۀ شعری، تهران، 1372 ش؛ عمرانی، ابراهیم، لالاییهای ایران، تهران، 1381 ش؛ عیسى‌پور، عزیز، گالشها، دامداری، کوچ و زندگی مردم جنگل و کوهپایه‌نشین تنکابن، تهران، 1388 ش؛ فردوسی، شاهنامه، به کوشش جلال خالقی مطلق، تهران، 1386 ش؛ قرآن کریم؛ قنبری عدیوی، عباس، گفت‌ولفت، شهرکرد، 1385 ش؛ قهرمان، محمد، فریادهای تربتی، به کوشش حمیدرضا خزاعی، مشهد، 1383 ش؛ کاسانی، ابوبکر، ترجمۀ [و تحریر] کهن فارسی الصیدنۀ بیرونی، به کوشش منوچهر ستوده و ایرج افشار، تهران، 1358 ش؛ گردیزی، عبدالحی، زین الاخبار، به کوشش رحیم رضازاده ملک، تهران، 1384 ش؛ لریمر، د. ل.، فرهنگ مردم کرمان، به کوشش فریدون وهمن، تهران، 1353 ش؛ محجوب، محمدجعفر، ادبیات عامیانۀ ایران، به کوشش حسن ذوالفقاری، تهران، 1387 ش؛ مختارپور، رجبعلی، دو سال با بومیان جزیرۀ کیش، تهران، 1385 ش؛ مولوی، غزلیات شمس تبریز، به کوشش محمدرضا شفیعی کدکنی، تهران، 1387 ش؛ همو، مثنوی معنوی، به کوشش ر. نیکلسن، تهران، 1382 ش؛ مؤید محسنی، مهری، فرهنگ عامیانۀ سیرجان، کرمان، 1381 ش؛ مهجوریان نماری، علی‌اکبر، باورها و بازیهای مردم آمل، ساری، 1374 ش؛ میهن‌دوست، محسن، سمندر چل‌گیس، تهران، 1352 ش؛ نادری، افشین، نمونه‌هایی از قصه‌های مردم ایران، تهران، 1383 ش؛ نسوی، علی، بازنامه، به کوشش علی غروی، تهران، 1354 ش؛ وکیلیان، احمد، قصه‌های مردم، تهران، 1379 ش؛ هاشم‌نیا، محمود و ملوک ملک‌محمدی، فرهنگ مردم گروس (بیجار و حومه)، بیجار، 1380 ش؛ هدایت، صادق، نیرنگستان، تهران، 1342 ش؛ هزار و یک شب، ترجمۀ عبداللطیف طسوجی، تهران، 1357 ش؛ همایونی، صادق، ترانه‌های محلی فارس، شیراز، 1379 ش؛ یاحقی، محمدجعفر، فرهنگ اساطیر، تهران، 1369 ش.

آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.