پل
پُل، سازهای كه عبور از روی مانع را ممكن میسازد. این سازه گذرگاهی برای عبور از روی موانعی مانند آبراهها، درههای عمیق و جز آن است كه معمولاً بخشهای جداگانۀ شهرهای دو سوی یك رودخانه، بزرگراهها، خطوط راهآهن و گذرگاهها را بههم میپیوندد ( انكارتا).
ساختار نخستین پلها بسیار ساده بوده، و از دو پایه و یك شاه تیرِ افقی كه بر آن قرار داده میشده، شكل میگرفته است؛ لیكن مشكلات مهندسی تاكنون حتى به این شكل ساده فایق نیامده، و هنوز جزء تفكیكناپذیر در تمام پلهاست ( بریتانیكا).
ساختن شالودههای پایا همواره بزرگترین معیار سنجش هنر سازندۀ پل محسوب میشود. از هزارۀ 3قم پایههای چوبیِ پل در زمینهای نرمتر در داخل زمین كوبیده میشد. از اوایل هزارۀ پیشین تا حدود 2 سدۀ پیش شالودۀ پلهای سنگی یا آجری در صورت امكان در بستر صخرهای قرار میگرفت. قرار دادن شالودهها در زمین خشك میتوانست با تغییر مسیر موقت رودخانه ممكن شود، مانند پل اصلیِ بابِل كه درواقع كهنترین پلی بوده كه جنبۀ مهندسی داشته است. این پل با پایۀ سنگی و گذرگاه چوبی، در 2000قم در شهر بابل بر روی رودخانۀ فرات برپا شده بود و دو بخشِ شهر را به هم ارتباط میداد («تاریخ ... »، 715؛ «فرهنگ ... »، 800). بعضی پایهها با ساختنِ پلهایی از قایقها اجرا میشد؛ ازجملۀ آنها پلهایی است كه داریوش هخامنشی و پسرش خشایارشا در سدۀ 5قم طی حمله به یونان، به ترتیب بر آبراههای بُسفر و داردانل بستند؛ پل دوم با 674 قایق برپا شده بود (هرودت، 456-457).
پلسازی در سرزمینهای مسلمانان ظاهراً براساس و ادامۀ پلسازی ایران ساسانی و روم بوده است. پلهای آغازین دوران اسلامی به هنگام فتوحات مسلمانان همان پلهای موقتِ قایقیِ رایج در پیش از اسلام بوده است كه عربها آن را «جسر» مینامیدهاند. در مداركِ در دست دربارۀ كهنترین پلهـا از اینگونه ــ كه در 13 و 15ق / 634 و 636م روی رودخانههای دجله و فرات در بخش جنوبی دشت برپا شدند ــ توضیحاتی وجود دارد (بلاذری، 2 / 308، 309؛ طبری، 3 / 602). با گسترش فتوحات در شهرهایی كه رودخانههای بزرگ در آنها جاری بود، برپاییِ جسر و نیز پلهایی با سازۀ معمارانۀ «قنطره» رایج شد؛ ازجملۀ این شهرها بغداد، پایتخت نوبنیادِ منصور، خلیفۀ عباسی در سدۀ 2ق / 8م بود كه پلهای متعددی در آن از هر دو گونه بر روی رودخانۀ دجله برپا شد (نک : لسترنج، 50 ff). در شهر موصل جسرهایی پیش از دورۀ اسلامی روی رودخانۀ دجله بسته شده بود كه دو بخش شهر را به یكدیگر متصل میكردند. در نیمۀ نخست سدۀ 2ق / 8م جسرهای قدیم بازسازی، و جسرهای تازهای ساخته شد و در پی آن قنطرهها نیز كه به دلیل سازۀ معمارانه ثابت بودند، برپا شدند (دیوهجی، 110-120).
در فسطاط (قاهرۀ كهن) نیز همچون شهرهای همانند آن جسرهایی بسته شده بود (ادریسی، 1 / 323) و ابن جبیر از پلی در فسطاط بر روی رودخانۀ نیل با 40 دهانه سخن میگوید (ص 52-53).
بستن جسر روی رودخانهها در ایرانِ پیش از اسلام، و به هنگام گشودن شهرها توسط مسلمانان ــ بهویژه در خراسـان بـزرگ ــ بسیار كاربرد داشت (مقدسی، 330). همچنین بلاذری از قنطرههایی بر نهرهای بلخ گزارش میدهد (3 / 506). از زمرۀ جسرهای مشهور باید از «جسر بنات یعقوب» بر رودخانۀ اردن علیا یاد كرد (EI2, II / 555).
مقری و ابن عذاری از مشهورترین پلهای اندلس، پل قرطبه بر روی وادی الكبیر یاد میكنند كه بنیان آن به پیش از اسلام بازمیگردد، و از پایان سدۀ 1ق / 7م به بعد بارها بازسازی و مرمت شده، و بدین سبب، با اینكه عناصر كهن رومیِ آن حفظ شده است، ساختار مشخصی ندارد. موقعیت این پل در كنار جامع شهر و كاخ الزهرا عامل امتیازی برای شهر بهشمار آمده است (نک : دانشنامه ...، 5 / 679-680).
مآخذ
ابن جبیر، محمد، رحلة، به كوشش دخویه، لیدن، 1907م؛ ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، قاهره، 1409 ق/ 1989 م؛ بلاذری، احمد، فتوح البلدان، به كوشش صلاحالدین منجد، قاهره، 1956م؛ دانشنامۀ جهان اسلام، تهران، 1379ش؛ دیوهجی، سعید، «جسرالموصل فی مختلف العصور»، سومر، 1956م، ج 12، شم 1 و 2؛ طبری، تاریخ؛ مقدسی، محمد، احسن التقاسیم، به كوشش دخویه، لیدن، 1906م؛ نیز:
Britannica, 2004; The Dictionary of Art , New York/ London, 1998 ; EI2; Encarta Reference Library, 2003; Herodotus, The Histories, tr. Aubrey de Sélincourt, Harmondsworth, 1980; A History of Technology, ed. Ch. Singer et al., Oxford, 1955; Le Strange, G., Baghdad During the Abbasid Caliphate, Westport, 1983.
فاطمه كریمی
پل و پلسازی در ایران
دورۀ پیش از اسلام: بقایای كهنترین نمونه از پلهای پایا بر روی رودخانۀ ارس در شمال غربی آذربایجان در مرز ارمنستان و نخجوان باقی است.این پل احتمالاً با سازهای بر پایههای سنگی در سدۀ 9- 8قم برای ایجاد ارتباط بین دو بخش شهر اورارتوییِ ورهرام واقع در دو سوی رودخانۀ ارس برپا شده بوده است (تصویر 1؛ كلایس، «نقشهها ... »، 82 ff.).
دورۀ هخامنشی
در كاوشهای باستان شناختیِ پاسارگاد در محوطۀ باغِ كاخِ هخامنشی بازماندۀ پلی با نقشهای مربع شكل شامل 15 ستون در 3 ردیفِ 5 ستونی بهدست آمده است (تصویر 2؛ استروناخ، 113، تصویر 55) و نیز آثار بازمانده از یك بند ـ پل در ناحیۀ «برده بریدۀ 2» كه بر روی رودخانۀ كُر در فارس بسته شده بوده، مورد بررسی قرار گرفته است كه تماماً از قطعه سنگهایی تشكیل گردیده كه با بستهای فلزی به هم متصل شدهاند (تصویر 3؛ برگنر، 1-4).
دورۀ ساسانی
در زمان شاپور اول ساسانی (240-270م)، بند ـ پلِ مشهور به «بند قیصر» نزدیك شوشتر در خوزستان به دست اسرای رومی پس از شكست آنها در ادسا در 260م ساخته شد. این بند ـ پلِ منحنی را با درازای 470متر بر روی رودخانۀ كارون با استفاده از امكانات طبیعیِ بستر صخرهای رودخانه، و با بیش از 50 دهانه بنا كرده بودند كه در دورههای بعدیِ معماری ایران تا سدۀ 13ق / 19م الگویی برای ساختمان پل بود (تصویر 4؛ ولفل، 113 ff.).
در درۀ گاماساب نزدیك بیستون در محوطۀ محصورِ شكارگاهِ شاهی پلی با پایههای سنگی تراش خورده، و با بستهای فلزی وجود داشته كه ظاهراً دارای طاقهای قوسی و گذرگاه مسطح چوبی بوده است. از این پل ساسانی فقط پایههای سنگیِ آن با دهانههای تیزهدار باقی مانده است (كلایس، بیستون، 99 ff.).
دورۀ اسلامی
پلهای ساخته شده در این دوره دارای ویژگیهای پلهای دورۀ ساسانی ــ سنگهای مربع شكل، بستهای فلزی و قوسهای نسبتاً تیزهدار ــ است. یك نمونۀ آن پلی است با 25 پایه در نزدیكی خرمآباد كه شاید بر پایههای یك سازۀ چوبی قرار داشته، و بر روی آن بنایی با قلوهسنگ متعلق به دورۀ اسلامی وجود داشته است (تصویر 5؛ همو، «پلها و سدهای شمال...1»، 250 ff.).
بر روی رود كشگان در جادۀ اندیمشك پلی پراهمیت وجود دارد كه در زمان شكلگیری، دارای پایههای مدورِ ستبر بوده، و 150 متر درازا، 8-5 / 9 متر پهنا، و 28 متر بلندی داشته است. امكان دارد كه در اصل پایهها حامل یك گذرگاهِ چوبیِ افقی بـوده، و در دومین دورۀ بنا ــ احتمالاً در اوایـل دورۀ اسلامی ــ طاقهای ساخته شده از قلوه سنگ به آن افزوده شده است (تصویر 6؛ همو، «پلها و سدهای جنوب غربی...»، 350ff.).
همچنین بر روی رود كشگان پل مشهور كشگان در 56 كیلومتری غرب خرمآباد با 12 پایۀ مدور مستحكم و 3 گذرگاه كوچك قرار دارد (همو، «پلها و سدهای شمال»، 252 ff.). در بنای پایههای ستبرِ آن از سنگهای مربع، و در بخشهای بالایی بین قوسها از قلوهسنگ استفاده شده است. برای كاهش وزنِ بخشهای فوقانی حجرههایی در بالای پایهها ساختهاند. این پل با 340 متر درازا، و 26 متر بلندی، و 4 / 9 متر پهنا به دستور امیر ابونجم بدر بن حسنویه در فاصلۀ سالهای 389-399ق / 998-1008م ساخته شده است و بخشی از آن را در سدۀ 13ق / 19م بازسازی كردهاند.
در جنوب كَوَر در فارس پل كَوَر با درازای 125، بلندی 3 / 10، و پهنای 8 / 3 متر، با 6 دهانۀ تیزهدار و دو اتاق كوچك برای مسافران وجود دارد كه احتمالاً در اوایل دورۀ اسلامی، و شاید بر پایههای ساسانی ساخته شده است (تصویر 7؛ همو، «پلهای صفوی و قاجاری در ایران»، 315). ساختنِ چنین اتاقهایی برای مسافران در پلهای ایرانی ــ مانند كاروانسراها ــ بسیار رایج بوده است.
یكی از قدیمترین پلهای برجای مانده از سدههای نخستین اسلامی پل «شهرستان» در اصفهان است كه ــ احتمالاً بر پایههای ساسانی ــ در فاصلۀ سدههای 4-5ق / 10-11م بر صخرههای سنگیِ بستر زایندهرود ساخته شده است (هنرفر، 8- 9؛ رفیعی، 305).
بر روی رودخانۀ قزلاوزن در مسیر جادهای كه از زنجان به تبریز میرود، در پای یكی از قلعههای اسماعیلیه، پل قافلانكوه برپاست. بانیِ آن براساس كتیبۀ آجری موجود، «حاجی عباس... بن عثمان القزوینی» و تاریخ ساخت آن 880- 889 ق / 1475-1484 م است.
كتیبهای دیگر از مرمتی در 923 ق / 1517 م به امر شاه بیگم دختر محمدبیگ نشان دارد، و ظاهراً مرمتهای بعدی یكی در 1084 ق / 1673م، و دیگری در دورۀ سلطنت نخستین شاه قاجار (آغاز سدۀ 13ق) صورت گرفته، و آخرین آنها حدود 100 سال پیش بهدست معماری تبریزی انجام یافته است. چشمۀ میانیِ پل در 1325ش / 1946م طی جنگ آذربایجان منفجر شد. پل 148 متر درازا، 8 / 10 متر پهنا و 15 متر بلندی دارد. پایههای آن از سنگهای مربع شكل ساخته شده است و برای بخش بدنه از آجر استفاده كردهاند. برای كاهش وزن پل گذرگاههایی در آن ایجاد شده است (تصویر 8؛ پوپ، 1234، نیز حاشیۀ 2؛ كلایس، «پل قافلانكوه...»، 363 ff.).
دورۀ صفوی
از دیدگاه تاریخِ هنر پلهای اصفهان مهمترین پلهای ایران هستند. پلسازی در این دوره به شكلی فزاینده به جلوهگریهای معمارانه و تزیینات نما میپردازد و فاصلۀ پایهها و پهنای دهانههای پل بیشتر میشود. از این گروه پلها میتوان از پل اللهوردیخان (ه م) (سی و سه پل) و بند ـ پلِ خواجو با 23 دهانه و 131 متر درازا یاد كرد؛ در میانۀ این پل یك كلاه فرنگی 8 ضلعی برپاست (وورفل، 175 ff.).
در 57 كیلومتری شمال قزوین روی رودخانۀ شاهرود پل «انبوه» كه تنها دارای یك قوس تیزهدار است با درازای 80 / 21، بلندی 80 / 18، و پهنای 8 متر برپا شده است كه در هر سوی پل اتاقی برای مسافران وجود دارد. دسترسی به اتاق شمالی از طریق پلكانی است كه از شیب جاده به پایین میرود و راه اتاق جنوبی از كنار سر پل است؛ پل انبوه در زمان شاه عباس اول ــ و شاید در محل یك پل كهنتر ــ بر جادهای كه به سوی قزوین، لاهیجان و دریای مازندران میرود، ساخته شده است. این پل تاكنون به خوبی برجاست (تصویر 9؛ كلایس، «پلهای صفوی و قاجاری در شمال...»، 205 ff.).
در استانهای گیلان و مازندران چندین پلِ ساخته شده از آجر نمایشگرِ تناسبات عالی معمارانه است. برای نمونه پل تمیجان نزدیك رودسر است كه در سدههای 11-12 ق / 17- 18 م با سنت معماری صفوی ساخته شده است(تصویر10؛ همو، پلهای صفوی و قاجاری در ایران»، 329). پل شیم رود نزدیك لاهیجان (همان، 327 ff.)، و پل صومعهسرا صومعهسرا در 24 كیلومتری غرب رشت با 4 دهانه و 2 گذرگاه در پایههای اصلی نیز از این گروهاند (تصویر 11؛ همو، «پلهای صفوی و قاجاری در شمال»، 213).
پلهایی كه بر صخرههای زیرزمینی بنا نشدهاند، اگر روی ساختمانِ سد نباشند، بیشتر روی پایههای سنگفرش بنیاد یافتهاند. نمونۀ چنین پلهایی، پلی واقع در جادۀ بیجار است كه بر رودخانۀ زنجان بسته شده است. این پلِ آجری 105 متر درازا، 2 / 6 متر پهنا، و 1 / 11 متر بلندی دارد (تصویر12؛ همو، «پلهای صفوی و قاجاری در جنوب غربی ... »، 333).
دورۀ قاجار
پل رود شور (قرهسو) نزدیك حسنآباد در جادۀ تهران ـ قم، در اصل روی یك سد ساخته شده بوده است كه پس از ویرانیِ بخش جنوبیِ آن، به هنگام بازسازی سازههایی آجری برای كاهش وزن پل به آن افزودهاند. این پل در اصل در دورۀ قاجار ساخته شده، و در نیمۀ دوم سدۀ 13ق بازسازی شده است (تصویر 13؛ همو، «پلهای صفوی و قاجاری در شمال»، 236).
از اواخر دورۀ قاجار در ساختمان پلها بهطور فزاینده از فنون جدید و مصالح ساختمانی چون سنگ و آجر استفاده شد، در سدۀ 14 ق / 20 م از سازههای فولادی و سیمانی در پلسازی استفاده كردند؛ برای نمونه میتوان از پل فولادی ورسك برای راهآهن، میان كوههای البرز در راه تهران ـ دریای مازندران، و پل فولادی «قطور» در خط آهن میان آذربایجان و تركیه یاد كرد.
مآخذ
رفیعی مهرآبادی، ابوالقاسم، آثار ملی اصفهان، تهران، 1352ش؛ هنرفر، لطفالله، گنجینۀ آثار تاریخی اصفهان، اصفهان، 1344ش؛ نیز:
Bergner, K., «Bericht über unbekannte achaemenidische Ruinen in der Ebene von Persepolis», Archaeologische Mitteilungen aus Iran, 1936, vol. VIII, Kleiss, W., Bisutun, Berlin, 1999, vol. VII; id, «Brüken aus safavidischer und qadjarischer Zeit im nördlichen Iran», Archaeo- logische Mitteilungen aus Iran, 1985, vol. XVIII; id, «Brücken aus safavidischer und qadjarischer Zeit in Südwest-und Nordiran», ibid, 1987, vol.XX; id, «Brücken und Dämme in Nord-, West-und Südwest- iran-V», ibid, 1994, vol. XXVII; id, «Brücken und Dämme in Südwest-, Nordost-und Süd – Iran», ibid, 1995 / 1996, vol. XXVIII; id, «Plan- aufnahmen urartäischer Burgen und Neufunde urartäischer Anlagen in Iranisch-Azerbaidjan im Jahre 1973», ibid, 1974, vol. VII; id, «Pol-e Qaflan Kuh bei Mianeh», ibid, 1983, vol. XVI; id, «Safavidische und qadjarische Brücken in Iran II», ibid, vol. XIX, 1986; Pope, A. U., «Bridges, Fortifications and Carvanserais», A Survey of Persian Art, Tehran etc., 1967, vol.III; Stronach, D., Pasargadae, Oxford, 1978; Wölfel, W., Wasserbau in den alte Reichen, Berlin, 1990; Würfel, K., Isfahan, Zürich, 1974.