آیه 116 سوره شعراء

از دانشنامه‌ی اسلامی

قَالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ

[26–116] (مشاهده آیه در سوره)


<<115 آیه 116 سوره شعراء 117>>
سوره :سوره شعراء (26)
جزء :19
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

باز قوم نوح گفتند: ای نوح، اگر ترک این سخنان نگویی سخت سنگسار می‌شوی.

گفتند: ای نوح! اگر [از ابلاغ دین] باز نایستی، یقیناً از سنگسار شدگان خواهی بود!

گفتند: «اى نوح، اگر دست برندارى قطعاً از [جمله‌] سنگسارشدگان خواهى بود.»

گفتند: اى نوح، اگر بس نكنى، سنگسار مى‌شوى.

گفتند: «ای نوح! اگر (از حرفهایت) دست برنداری، سنگباران خواهی شد!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They said, ‘Noah, if you do not desist, you will certainly be stoned [to death].’

They said: If you desist not, O Nuh, you shall most certainly be of those stoned to death.

They said: If thou cease not, O Noah, thou wilt surely be among those stoned (to death).

They said: "If thou desist not, O Noah! thou shalt be stoned (to death)."

معانی کلمات آیه

«الْمَرْجُومِینَ»: افراد سنگباران شده. سنگساران.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ «114» إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُبِينٌ «115»

(امروز كه آنان ايمان آورده‌اند،) من طرد كننده‌ى مؤمنان نيستم. من جز هشدار دهنده‌اى روشنگر نيستم.

«1». نساء، 94.

«2». انعام، 52.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌6، ص: 344

قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ «116»

مردم به نوح گفتند: اى نوح! اگر (از دعوت خود) دست برندارى قطعاً از سنگسار شدگان خواهى شد.

قالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ «117» فَافْتَحْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً وَ نَجِّنِي وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «118»

نوح گفت: پروردگارا! همانا قوم من مرا تكذيب كردند. پس ميان من و آنان (داورى كن و) راه روشنى بگشا و مرا و هر كس از مؤمنان را كه با من است، (از شرّ اين كفّار) نجات بده.

نکته ها

مستكبران حتّى از انبيا نيز توقّع طرد فقراى گمنامِ با ايمان را داشتند و همه انبيا دست رد به اين پيشنهاد مى‌زدند. خداوند در آيه 28 سوره كهف به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله دستور مى‌دهد:

«وَ اصْبِرْ نَفْسَكَ مَعَ الَّذِينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِيِّ يُرِيدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَيْناكَ عَنْهُمْ تُرِيدُ زِينَةَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ لا تُطِعْ مَنْ أَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِكْرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ كانَ أَمْرُهُ فُرُطاً» خود را با مؤمنانى كه هر صبح وشام خالصانه خدا را مى‌خوانند قراربده و به خاطر رسيدن به زينت‌هاى دنيا از آنان چشم‌پوشى نكن و از غافلان و هواپرستان و متجاوزان پيروى نكن.

جمله‌ى‌ «مِنَ الْمَرْجُومِينَ» به جاى «لنرجمنك»، نشان مى‌دهد كه قبل از حضرت نوح نيز افرادى را سنگسار نموده بودند.

جلد 6 - صفحه 345

پیام ها

1- با پيشنهادات و توقّعات نابجاى متكبّران، قاطعانه برخورد كنيد. (طرد فقراى با ايمان جايز نيست، حتّى اگر به قيمت ايمان‌آوردن گروهى ديگر باشد) وَ ما أَنَا بِطارِدِ ...

2- ملاك ارزش، ايمان است، نه جايگاه اجتماعى و اقتصادى. وَ ما أَنَا بِطارِدِ ...

3- جاذبه بايد در حدّ اعلى باشد، ولى دافعه تنها در موقع ضرورت لازم است. وَ ما أَنَا بِطارِدِ ...

4- بيم وهشدار و انذار انبيا، بيش از بشارت آنان است. در قرآن جمله‌ى‌ «إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ» آمده، ولى جمله‌ى «ان انا الا بشير» نيامده است.

5- ترساندن غافل از خطرها، بهترين شيوه‌ى ارشادى است. «إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ»

6- يكى از مهم‌ترين حربه‌هاى مخالفان انبيا تهديد است. «مِنَ الْمَرْجُومِينَ»

7- سنگسار كردن، يكى از قديمى‌ترين انواع شكنجه‌هاست. «مِنَ الْمَرْجُومِينَ»

8- در برابر تهديدهاى دشمن به خدا متوسّل شويم. «قالَ رَبِّ»

9- ناله‌ى حضرت نوح به خاطر تكذيب مكتب بود، نه تهديد و سنگسار. «رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ» و نفرمود: «يرجمون»

10- خشونت نااهلان، از عواطف پدرى و برادرى شما نكاهد. «إِنَّ قَوْمِي»

11- گره گشا خداست. «فَافْتَحْ»

12- اوّل براى حلّ مشكلات مردم و جامعه دعا كنيد، بعد براى نجات خود. «فَافْتَحْ‌- نَجِّنِي»

13- با وجود تهديد وخفقان، گروهى از مردم به انبيا ايمان مى‌آوردند. «وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»

14- آنچه مهم است، همراهىِ عملى ومكتبى است، نه فيزيكى وظاهرى. «وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»

15- مؤمنين مشمول دعاى انبيا هستند. «نَجِّنِي وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»

16- ايمان به تنهايى كافى نيست، پيروى و همراهى لازم است. «وَ مَنْ مَعِيَ»

جلد 6 - صفحه 346

چنانكه در موارد ديگر نيز قرآن مى‌فرمايد: «وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ»* «1»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ (116)

قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا نُوحُ‌: گفتند كافران اگر بازنايستى اى نوح از آنچه‌

«1». تفسير منهج الصادقين، ج 6، ص 465. چاپ كتابفروشى اسلاميّه.

جلد 9 - صفحه 460

مى‌گوئى، يعنى از دعوت و ترسانيدن، لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ‌: هر آينه باشى از دشنام داده شدگان و راندگان يا از كشته شدگان به سنگ. از ابو حمزه ثمالى روايت است كه در هر موضعى از قرآن كه لفظ رجم واقع شده به معنى قتل است الا در سوره مريم در آيه‌ «لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَ اهْجُرْنِي مَلِيًّا» كه به معنى دشنام است مى‌باشد. «1»


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ (105) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ (106) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (107) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (108) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ (109)

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (110) قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ (111) قالَ وَ ما عِلْمِي بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (112) إِنْ حِسابُهُمْ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ (113) وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ (114)

إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ (115) قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ (116) قالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ (117) فَافْتَحْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً وَ نَجِّنِي وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (118) فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (119)

ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ (120) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (121) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (122)

ترجمه‌

تكذيب كردند قوم نوح پيمبران را

هنگاميكه گفت بآنها برادرشان نوح آيا نمى‌پرهيزيد

همانا من براى شما پيمبرى امينم‌

پس بترسيد

جلد 4 صفحه 116

از خدا و فرمان بريد مرا

و نميخواهم از شما بر آن مزدى نيست مزدم مگر بر پروردگار جهانيان‌

پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا

گفتند آيا ايمان بياوريم بتو با آنكه پيروى كردند از تو فرومايگان‌

گفت و نيست مرا علم بآنچه كه ميكنند

نيست حسابشان مگر بر پروردگارم اگر ادراك ميكنيد

و نيستم من دور كننده از خود گروندگان را

نيستم من مگر بيم دهنده‌ئى آشكار

گفتند هر آينه اگر باز نه ايستادى اى نوح البته خواهى بود از سنگسار شدگان‌

گفت پروردگارا بدرستيكه قوم من تكذيب كردند

مرا پس حكم كن ميان من و ميان آنها حكم كردنى و نجات ده مرا و هر كه با من است از گروندگان‌

پس نجات داديم او را و هر كه با او بود در كشتى مجهّز

پس غرق كرديم بعد از آن بازماندگانرا

همانا در اين هر آينه آيتى است و نبودند بيشترشان گروند گان‌

و همانا پروردگار تو هر آينه او است تواناى مهربان.

تفسير

خداوند متعال بعد از ذكر شمّه‌ئى از احوال حضرت ابراهيم مختصرى از قصّه حضرت نوح را براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم و تذكّر اهل عالم ذكر فرموده با آنكه شرح آن در سور سابقه گوشزد شده و آن از اين قرار است كه قبيله حضرت نوح جماعتى بودند كه پيغمبران خدا را تكذيب نمودند چون آنحضرت را تكذيب كردند و تكذيب يك پيغمبر تكذيب تمام انبياء است چون همه از طرف يك خدا و براى يك مقصد آمده‌اند و همه مصدّق يكديگرند علاوه بر آنكه در اكمال از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت مبعوث بر قومى شد كه آنها تكذيب نموده بودند پيغمبرانى را كه بين او و حضرت آدم بودند و باين سبب خدا فرموده كذّبت قوم نوح المرسلين يعنى كسانيكه بين او و آدم عليه السّلام بودند و اين تكذيب وقتى بود كه يكنفر از اهل قبيله آنها كه حضرت نوح بود و معمولا در عرب كسيرا كه از قبيله‌ئى باشد برادر آنها ميخوانند بآنها فرمود آيا از خدا نميترسيد و دست از پرستش غير او برنميداريد من از طرف خدا مبعوث برسالت براى شما شدم و همه ميدانيد سابقه امانت و درستكارى مرا پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا در پرستش خدا و امتثال احكامش و من از شما مزدى بر اداء رسالت و ابلاغ احكام او كه بر وفق مصلحت شما است نميخواهم‌

جلد 4 صفحه 117

مزد من با خدا است و آنرا در آخرت يا در دنيا و آخرت خواهد داد پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا و تكرار اين جمله براى افاده اينمعنى است كه امانت و درستكارى من كافى است براى ترسيدن از خدا و اطاعت من و اينكه مزد هم نميخواهم موجب زائدى است براى آن كه معلوم ميشود طمعى بمال شما ندارم و براى رضاى خدا كار ميكنم و به بيان ديگر مقتضى براى وجوب اطاعت موجود بود حال معلوم شد كه مانع هم مفقود است كه چيزى از شما نميخواهند و عذرى براى ترك اطاعت نداريد پس اطاعت كنيد و آنها در جواب گفتند آيا ما بتو ايمان بياوريم با آنكه يك عدّه مردم پست و رذل و فرومايه براى طمع بجاه و مال از روى جهالت و نادانى پيروى از تو نمودند ما هم اگر ايمان بتو آوريم در رديف آنها قرار خواهيم گرفت حضرت در جواب فرمود من از باطن آنها خبر ندارم كه بدانم بچه غرض و قصد بمن ايمان آورده‌اند من مأمور بظاهرم حساب باطن آنها فقط بر عهده خدا است كه عالم السرّو الخفيّات است و هر كس را بر طبق نيّت و قصدش پاداش ميدهد شما هم اگر ادراك و شعور داشته باشيد ميدانيد من راست ميگويم و اگر شما از شركت در مسلك و مرام با آنها عار داريد من از پيغمبرى آنها عار ندارم و موظّف نيستم آنها را از خود طرد نمايم و ايمانشانرا نپذيرم بلكه بايد همه را بيك منوال از خدا بترسانم و ارشاد بمعارف و احكام او نمايم قوم چنانچه رسم جهّال است كه وقتى از جواب عاجز شوند بشتم و رجم ميپردازند گفتند اى نوح اگر دست از كارت بر ندارى تو را سنگسار ميكنيم يا بتو ناسزا و بد ميگوئيم و حضرت نوح آنها را نفرين كرد و از خدا خواست كه حكم فرمايد ميان او و آنها بنزول عذاب و نجات دهد او و پيروانش را از آن بليّه و شرّ قوم براى آنكه از تكذيب آنها ملول و از ايمانشان مأيوس شده بود و خداوند دعاى او را مستجاب فرمود بنزول طوفان و نجات داد او و پيروانش را بوسيله كشتى كه قبلا ساخته و پرداخته شده بود چنانچه قمّى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در معناى مشحون و تفسير آن بمجهّز ولى مفسّرين بپر و مملوّ از انسان و حيوانات و ترجمه نموده‌اند و خداوند بعد از نجات ايشان بقيه قوم را كه بيرون از كشتى بودند غرق فرمود و تفصيل اين وقايع در سور سابقه ذكر شده است و در

جلد 4 صفحه 118

اينجا براى آنكه اين مقدار از قصّه آنحضرت متواتر و مشهور بوده و اين خود آيت و دليل مستقلّى است بر قدرت و قهر و غلبه خداوند و اولياء او بر اعداء و سركشان در ضمن قصص انبياء تذكر داده شده تا موجب عبرت شود ولى در هر عصر و زمان اكثريّت با جهّال و كفّار وفّاق بوده و هست و نبايد اولياء خدا از اين باب ملول و دلتنگ باشند و تكرار اين جملات اخيره بعد از ذكر قصص سابقه و لاحقه براى قوّت قلب و تسليت خاطر پيغمبر اكرم است از ايمان نياوردن اقوامش با تصريح بعزيز بودن خداوند براى اشاره بغلبه دادن اولياء خود را بر اعداء و رحيم بودنش كه تعجيل در عقوبت و انتقام نميفرمايد چنانچه گذشت.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قالُوا لَئِن‌ لَم‌ تَنتَه‌ِ يا نُوح‌ُ لَتَكُونَن‌َّ مِن‌َ المَرجُومِين‌َ (116)

گفتند قوم‌ ‌که‌ ‌هر‌ آينه‌ ‌اگر‌ دست‌ ‌بر‌ نداري‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ دعوت‌ اي‌ نوح‌. ‌هر‌ آينه‌ البته‌ مي‌باشي‌ ‌از‌ سنگسار شدگان‌.

‌که‌ گفتند ‌آن‌ قدر سنگ‌ ‌بر‌ ‌او‌ مي‌زدند ‌که‌ ضجه‌ و ناله‌ مي‌كرد و ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ ‌او‌ ‌را‌ نوح‌ ناميدند و گفتند پانصد سال‌ ‌براي‌ اينكه‌ قومش‌ ‌به‌ ضلالت‌ بودند نياحه‌ مي‌كرد و رجم‌ ‌در‌ شريعت‌ مطهره‌ حد زنا محصنه‌ ‌است‌ ‌که‌ مرد زن‌ دار برود زنا كند ‌ يا ‌ زن‌ شوهردار برود زنا دهد. ولي‌ ‌هر‌ چه‌ اذيت‌ ديد ‌از‌ قوم‌، دست‌ ‌از‌ دعوت‌ ‌بر‌ نداشت‌ ‌تا‌ موقعي‌ ‌که‌ خطاب‌ رسيد: وَ أُوحِي‌َ إِلي‌ نُوح‌ٍ أَنَّه‌ُ لَن‌ يُؤمِن‌َ مِن‌ قَومِك‌َ إِلّا مَن‌ قَد آمَن‌َ فَلا تَبتَئِس‌ بِما كانُوا يَفعَلُون‌َ (سوره‌ هود ‌آيه‌ 36).

ابتئاس‌ اندوه‌ ‌است‌ ‌يعني‌ اندوهگين‌ مباش‌. ‌پس‌ ‌از‌ اينكه‌ مأيوس‌ شد ‌از‌ ايمان‌ ‌آنها‌ ‌در‌ مقام‌ نفرين‌ ‌به‌ ‌آنها‌ ‌بر‌ آمد ‌که‌ خداوند دفع‌ شر ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ نوح‌ و مؤمنين‌ باو بكند. عرض‌ كرد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 116)- نجات نوح و غرق مشرکان خود خواه: عکس العمل این قوم گمراه و لجوج در برابر نوح همان بود که همه زور گویان در طول تاریخ داشتند، و آن تکیه بر قدرت و زور و تهدید به نابودی بود «گفتند: ای نوح (بس است) اگر از این سخنان خودداری نکنی (و فضای جامعه ما را با گفتگوهایت تلخ و تاریک سازی) بطور قطع سنگباران خواهی شد»! (قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع