آیه 12 سوره مؤمنون

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ سُلَالَةٍ مِنْ طِينٍ

[23–12] (مشاهده آیه در سوره)


<<11 آیه 12 سوره مؤمنون 13>>
سوره :سوره مؤمنون (23)
جزء :18
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و همانا ما آدمی را از گل خالص آفریدیم.

و یقیناً ما انسان را از [عصاره و] چکیده ای از گِل آفریدیم،

و به يقين، انسان را از عصاره‌اى از گِل آفريديم.

هر آينه ما انسان را از گل خالص آفريديم.

و ما انسان را از عصاره‌ای از گِل آفریدیم؛

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Certainly We created man from an extract of clay.

And certainly We created man of an extract of clay,

Verily We created man from a product of wet earth;

Man We did create from a quintessence (of clay);

معانی کلمات آیه

  • سلاله: سلل: كشيدن. اقرب الموارد گويد: آن انتزاع و خارج كردن است با نرمى مانند كشيدن غلاف از شمشير و موى از خمير. راغب نرمى را قيد نكرده. سلاله: چكيده و صاف شده. آن فقط دو بار در قرآن آمده است: مؤمنون/ 12، سجده/ 8.
  • طين: گل. راغب گويد: گاهى به گل خشكيده نيز طين گويند.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ «12» ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ «13»

و همانا ما انسان را از عصاره‌اى از گِل آفريديم. سپس او را به صورت نطفه در جايگاهى استوار قرار داديم.

وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ «12» ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ «13»

و همانا ما انسان را از عصاره‌اى از گِل آفريديم. سپس او را به صورت نطفه در جايگاهى استوار قرار داديم.

ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ «14»

سپس از نطفه، لخته خونى آفريديم، آن گاه لخته خون را پاره‌گوشتى ساختيم وپاره گوشت را به صورت استخوان‌هايى در آورديم، و استخوان‌ها را با گوشت پوشانديم، سپس آن را آفرينش تازه‌اى داديم، پس شايسته‌ى تكريم و تعظيم است خداوندى كه بهترين آفرينندگان است.

«1». آل عمران، 75.

جلد 6 - صفحه 87

نکته ها

كلمه‌ى‌ «سُلالَةٍ» به معناى عصاره و كلمه‌ «عَلَقَةً» به معناى خون غليظ وبسته شده و كلمه‌ «مُضْغَةً» به معناى پاره گوشت بدون استخوان است.

امام باقر عليه السلام فرمودند: مراد از «خَلْقاً آخَرَ» دميده شدن روح در بدن است. «1»

مراد از «أَحْسَنُ الْخالِقِينَ» به فرموده امام رضا عليه السلام آن است كه قدرت آفريدن را خدا به ديگران نيز داده، مثلًا حضرت عيسى از طرف خداوند مى‌آفريند. «2» «أَخْلُقُ لَكُمْ مِنَ الطِّينِ كَهَيْئَةِ الطَّيْرِ» «3»

دلائل بهترين خالق بودن خداوند بسيار است از جمله:

الف: خالقيّت او دائمى است.

ب: محدوديّت به اشياى خاصّى ندارد.

ج: تنوّع در آن نامحدود است.

د: از ساده‌ترين چيز مهم‌ترين را مى‌سازد.

ه: مواد اوّليه‌اش از خودش مى‌باشد.

و: در ساختن تقليد نمى‌كند.

ز: پشيمانى و ترديد در او راه ندارد.

ح: بر اساس رحمت مى‌آفريند، و تمام ساخته‌هايش هدفدار است.

ط: ساخته او با نظام هستى هماهنگ است.

پیام ها

1- ياد گذشته‌ها و ضعف‌هاى انسان و توجّه به قدرت و لطف خداوند، زمينه‌اى است براى تقويت ايمان و عبادت بيشتر. «لَقَدْ خَلَقْنَا»

2- آفرينش انسان در چند مرحله انجام گرفته است. طِينٍ‌- نُطْفَةً- عَلَقَةً ...

3- با اين كه مادر انواع حركت‌ها را دارد، ولى رحم او براى فرزند، جايگاهى‌

«1». تفسير نورالثقلين.

«2». بحار، ج 4، ص 147.

«3». آل‌عمران، 49.

جلد 6 - صفحه 88

مطمئن است. «قَرارٍ مَكِينٍ»

4- تمام مراحل آفرينش، زير نظر خداوند است. «خَلَقْنَا- فَكَسَوْنَا- أَنْشَأْناهُ»

5- ارزش انسان به روح اوست. «خَلْقاً آخَرَ»

6- خودشناسى، مقدّمه‌ى خداشناسى است. «نُطْفَةً، عَلَقَةً، مُضْغَةً- فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ «12»

چون در آيه سابقه حق تعالى امر فرمود بندگان را به عبادت، و اشتغال به عبادت خالق صحيح نيست مگر بعد از معرفت، لا جرم در عقب آن بيان فرمايد آنچه دلالت نمايد بر وجود صانع عالم و توحيد و صفات كمال او؛ پس ذكر فرمايد از دلايل انواعى را:

نوع اول استدلال به تقلب انسان در ادوار خلقت و اكوان فطرت و آن نه مرتبه است:

مرتبه اول آنكه مى‌فرمايد: وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ‌: و هر آينه بتحقيق ايجاد فرموديم انسان را، مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ‌: از خلاصه‌اى از گل. مراد به انسان‌

«1». تفسير على بن ابراهيم قمى، ج 2، ص 89، چاپ كتابفروشى علّامه قم.

جلد 9 - صفحه 115

جنس و آن شامل است تمام افراد انسان را و هر انسانى از آدم أبو البشر، و آن حضرت از گل آفريده شده است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ «12» ثُمَّ جَعَلْناهُ نُطْفَةً فِي قَرارٍ مَكِينٍ «13» ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظاماً فَكَسَوْنَا الْعِظامَ لَحْماً ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ «14» ثُمَّ إِنَّكُمْ بَعْدَ ذلِكَ لَمَيِّتُونَ «15» ثُمَّ إِنَّكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ تُبْعَثُونَ «16»

ترجمه‌

و بتحقيق آفريديم انسانرا از خلاصه‌ئى از گل‌

پس گردانيديم او را نطفه‌ئى در جايگاهى استوار

پس گردانديم آن نطفه را خونى بسته پس گردانديم آن بسته خون را پاره گوشتى پس گردانديم آن پاره گوشت را استخوانها پس پوشانيديم آن استخوانها را گوشتى پس آفريديم آنرا آفريدن ديگر پس برتر آمد خدا كه بهترين آفرينندگانست‌

پس همانا شما بعد از اين هر آينه مردگانيد

پس همانا شما روز قيامت برانگيخته ميشويد.

تفسير

- خداوند سبحان پس از بشارت اهل ايمان بنعيم جاودان در آيات سابقه بيان قدرت كامله خود را در خلقت ايشان فرموده باين تقريب كه بحقيقت و راستى خلق نموديم ما آدمى را از خلاصه و صفوه كشيده شده از گل چنانچه قمّى ره نقل نموده كه فرمود سلاله صفوه از خوردنى و آشاميدنى است كه نطفه ميشود و نطفه اصل آن سلاله است و سلاله صفوه خوردنى و آشاميدنى است و خوردنى از اصل گل است و اين معناى قول خداوند تعالى است كه فرموده من سلالة من طين و بعضى گفته‌اند مراد از انسان آدم ابو البشر است و ضمير در ثمّ جعلناه راجع بنسل او است و او مخلوق از سلاله طين بوده و بعضى گفته‌اند مراد از طين او است كه از گل خلق شده و منى سلاله و كشيده شده از او است كه مبدء خلق آدميزاد است و معلوم است كه منقول قمّى ره و قول امام امام اقوال است كه بدون تقدير و تكلّف است و پس از بيان مبدء خلقت بنى آدم براى بيان احوال طاريه بر آن بر سبيل اختصار فرموده پس گردانديم او را بعد از تحوّلات زيادى نطفه‌ئى و جاى داديم آنرا در جايگاه محكم پا بر جائى تا متمكّن و جاى گير باشد در آن كه رحم است و مهيّا شده براى قبول و پرورش نطفه و قمى ره نقل نموده كه فرمود يعنى در انثيين پس‌

جلد 3 صفحه 632

در رحم و پس از آن آفريديم و پديد آورديم نطفه را بصورت علقه پس گردانديم علقه را مضغه و آنرا استخوانها و پوشانيديم استخوانها را بگوشت و بيان الفاظ و مدت اين تحوّلات در اوائل سوره حج ذكر شد و ضمير در جعلناه يا راجع است بانسان باعتبار آنكه مقصود بيان پيدايش او است يا راجع بسلاله باعتبار آنكه مسلول يا ماء است كه گفته‌اند و بنظر حقير محتمل است راجع بطين باشد كه اقرب است و اينكه از تحوّل آن بنطفه تعبير بجعلنا فرموده و از ساير تحوّلات بخلقنا براى آنستكه آن يك تحوّل محسوس مشاهدى نيست كه مناسب با پديد آوردن باشد بخلاف ساير تحوّلات كه پديدار و مناسب با خلقنا است كه بمعناى پديد آوردن است و باعتبار متضمّن بودن آن معناى گرداندن را متعدى بد و مفعول شده و چون عظم اسم جنس است و واحد و كثير در آن يكسان بجاى عظام در هر دو جا عظم نيز قرائت شده پس خداوند كه كبريائى سزاوار او است بخود باليد و فرمود پس ايجاد و خلق فرموديم آنرا يك نوع خلق ديگرى كه بكلّى مباين بود با خلق اوّل لذا قمّى ره فرموده از قول امام عليه السّلام كه آن نفخ روح است در او پس بهتر و برتر و بالاتر آمد و مستحق تعظيم و ثنا شد آنخداوندى كه بهترين آفرينندگان است آفرين بر آن صانع قديرى كه از هر يك از اجزاء عالم كبير نمونه‌ئى در جسمى صغير قرار داد و آنرا مظهر اسماء و صفات خود فرمود كه اشرف موجودات و خلاصه كائنات و انبياء عظام و اوصياء كرام از آن نوع بوجود آمدند و عالم را زينت دادند و در توحيد از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه باين آيه و غير آن استدلال فرمود بر جواز اطلاق خالق بر غير خدا و تمام افراد اين موجود عجيب و صنع غريب براى حكم و مصالحى مسلّما خواهند مرد و روز قيامت براى وصول بپاداش اعمالشان دو مرتبه زنده و برانگيخته خواهند شد و منافات ندارد با آنكه در قبر يا در رجعت يا باعجاز انبياء و اوليا و خواست خدا در اين عالم هم زنده شوند چون اثبات شى‌ء نفى ما عدا نميكند.

جلد 3 صفحه 633

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لَقَد خَلَقنَا الإِنسان‌َ مِن‌ سُلالَةٍ مِن‌ طِين‌ٍ «12»

و ‌هر‌ آينه‌ ‌به‌ تحقيق‌ خلق‌ كرديم‌ انسان‌ ‌را‌ ‌از‌ خلاصه ‌از‌ گل‌، قدرت‌ نمايي‌ خداوند ‌در‌ خلقت‌ انسان‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ اعجوبة الكون‌ قرار داد و ‌از‌ جميع‌ عوالم‌ امكان‌ نمونه‌اي‌ ‌در‌ ‌او‌ قرار داد ‌از‌ عالم‌ عقول‌ و عالم‌ ارواح‌ و عالم‌ نفوس‌ ‌از‌ مجردات‌ و ‌از‌ عالم‌ ملك‌ و صور برزخيه‌ صورت‌ بلا ماده‌ و ‌از‌ عوالم‌ جسماني‌ عالم‌ علوي‌ شمس‌ و قمر و كواكب‌ و عالم‌ سفلي‌ ‌از‌ جن‌ و نار و هوي‌ و آب‌ و خاك‌ جل‌ الخالق‌، ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ ‌السلام‌ ‌است‌ ‌که‌ فرمود:

الانسان‌ مركب‌ ‌من‌ سرّ و علن‌ و ظهر و بطن‌

جلد 13 - صفحه 366

و روح‌ و بدن‌)

اما ‌از‌ عالم‌ عقول‌ عقل‌ انساني‌ و مراد ‌از‌ عالم‌ عقول‌ نه‌ ‌بر‌ مسلك‌ افلاطون‌ ‌که‌ عقول‌ عشره‌ قائل‌ شد عقول‌ طوليّه‌ و عقل‌ عاشر ‌را‌ ‌که‌ خداي‌ عالم‌ اجسام‌ قرار داده‌، و نه‌ ‌بر‌ مسلك‌ ارسطو ‌که‌ عقول‌ عرضيه‌ قائل‌ شد اين‌ها تخيلات‌ ‌است‌ ‌که‌ اطلاق‌ علّة ‌بر‌ ‌خدا‌ كردند و گفتند انفكاك‌ علة ‌از‌ معلول‌ محال‌ ‌است‌ و عالم‌ ‌را‌ قديم‌ دانستند و سلب‌ قدرت‌ و اختيار ‌از‌ خداوند نمودند، بلكه‌ ‌خدا‌ خالق‌ و فاعل‌ باراده‌ و اختيار ‌است‌ و عالم‌ حادث‌ و مسبوق‌ بعدم‌ بوده‌ و معني‌ اراده‌ علم‌ بصلاح‌ ‌است‌ همين‌ ‌که‌ مصلحت‌ ‌در‌ ايجاد ‌باشد‌ ايجاد ميكند.

و ‌از‌ عالم‌ نفوس‌ و ارواح‌ ارواح‌ انساني‌ ‌که‌ فرمود:

(خلقت‌ الارواح‌ قبل‌ الاجساد بالفي‌ عام‌)

نيز فرمود:

الارواح‌ جنود مجندة فما تآلف‌ منها ائتلف‌ و ‌ما تخالف‌ منها اختلف‌)

و ‌از‌ عالم‌ اجسام‌ ‌از‌ عناصر اربعه‌ آتش‌ هوي‌ آب‌ و خاك‌ ‌که‌ مي‌فرمايد:

وَ لَقَد خَلَقنَا الإِنسان‌َ مِن‌ سُلالَةٍ مِن‌ طِين‌ٍ سلاله‌ خالص‌ شي‌ء ‌را‌ گويند ‌که‌ كدورات‌ و كثافات‌ و فضولات‌ ‌آن‌ ‌را‌ خارج‌ كنند و تعبير بطين‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ خاك‌ و آب‌ مخلوط يك‌ ديگر كنند تعبير بگل‌ مي‌كنند و ‌در‌ اخبار اجزاء بدن‌ انسان‌ ‌را‌ تشبيه‌ بجميع‌ عوالم‌ جسماني‌ كرده‌اند ‌از‌ آسمان‌ و شمس‌ و قمر و كواكب‌ و دريا و هوي‌ و نار و نباتات‌ و حيوانات‌ و جبال‌ و غيرها. سپس‌ خداوند تطوّرات‌ خلقت‌ انسان‌ ‌را‌ و قدرت‌ نمايي‌ ‌خود‌ ‌را‌ بيان‌ مي‌فرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 12)- مراحل تکامل جنین در رحم مادر: این آیه و قسمتی از آیات آینده، طرق اساسی تحصیل امیان و معرفت را نشان می‌دهد، نخست دست انسان را گرفته و به کاوش در اسرار درون و «سیر در عالم انفس» وا می‌دارد، و در آیاتی که بعد از آن خواهد آمد او را به جهان برون و موجودات شگرف عالم هستی توجه می‌دهد و به «سیر آفاقی» می‌پردازد.

نخست می‌گوید: «ما انسان را از چکیده و خلاصه‌ای از گل آفریدیم» (وَ لَقَدْ

ج3، ص243

خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج‏7، ص108

منابع