آیه 123 سوره نساء

از دانشنامه‌ی اسلامی

لَيْسَ بِأَمَانِيِّكُمْ وَلَا أَمَانِيِّ أَهْلِ الْكِتَابِ ۗ مَنْ يَعْمَلْ سُوءًا يُجْزَ بِهِ وَلَا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا

[4–123] (مشاهده آیه در سوره)


<<122 آیه 123 سوره نساء 124>>
سوره :سوره نساء (4)
جزء :5
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

کار به آمال و آرزوی شما و آرزوی اهل کتاب (یهود و نصاری) درست نشود؛ هر آن که کار بد کند کیفر آن را خواهد دید و به جز خدا احدی را یار و یاور خود نتواند یافت.

[کیفر و پاداش] نه بر وفق آرزوهایِ [واهیِ] برخی از شما [مسلمانان] است، و نه بر وفق آرزوهایِ [پوچِ] اهل کتاب. هر کس مرتکب کار زشتی شود، به آن کیفر داده می شود؛ و جز خدا سرپرست و یاوری برای خود نخواهد یافت.

[پاداش و كيفر] به دلخواه شما و به دلخواه اهل كتاب نيست؛ هر كس بدى كند، در برابر آن كيفر مى‌بيند، و جز خدا براى خود يار و مددكارى نمى‌يابد.

نه بر وفق مراد شماست و نه بر وفق مراد اهل كتاب، كه هر كس كه مرتكب كار بدى شود جزايش را ببيند، و جز خدا براى خويش دوست و ياورى نيابد.

(فضیلت و برتری) به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب نیست؛ هر کس عمل بدی انجام دهد، کیفر داده می‌شود؛ و کسی را جز خدا، ولّی و یاور خود نخواهد یافت.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

It will be neither after your hopes nor the hopes of the People of the Book: whoever commits evil shall be requited for it, and he will not find for himself any guardian or helper besides Allah.

(This) shall not be in accordance with your vain desires nor in accordance with the vain desires of the followers of the Book; whoever does evil, he shall be requited with it, and besides Allah he will find for himself neither a guardian nor a helper.

It will not be in accordance with your desires, nor the desires of the People of the Scripture. He who doeth wrong will have the recompense thereof, and will not find against Allah any protecting friend or helper.

Not your desires, nor those of the People of the Book (can prevail): whoever works evil, will be requited accordingly. Nor will he find, besides Allah, any protector or helper.

معانی کلمات آیه

امانى: امنيّه: آرزو. امانّى جمع آن است.

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است.

شأن نزول:

«شیخ طوسی» گوید: مسروق گويد: مسلمين و اهل كتاب با يكديگر تفاخر و فخرفروشى مي‌كردند، مسلمين مى گفتند: ما بيشتر هدايت يافته ايم، اهل كتاب مى گفتند: هدايت ما از شما بيشتر است سپس اين آية نازل گرديد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً «123»

(پاداش و عقاب و برترى) به آرزوهاى شما و آرزوهاى اهل كتاب نيست! هر كه بدى كند بدان كيفر داده مى‌شود و جز خدا، براى خويش سرپرست و ياورى نيابد.

نکته ها

مسلمانان به خاتميّت پيامبر اسلام واينكه بهترين امّتند افتخار مى‌كردند. «1» و اهل‌كتاب نيز به سابقه‌ى خود مى‌باليدند و مى‌گفتند: جز ايّام معدودى در آتش نخواهيم بود. «2» اين آيه در تصحيح پندار هر دو گروه، ملاك را «عمل» قرار داد.

در دو آيه‌ى قبل، امانىّ و آرزوها را از شيطان دانست، در اين آيه آرزوهاى باطل را ردّ مى‌كند.

تعبير «يُجْزَ بِهِ» شامل جزاى دنيوى، يا اخروى يا هر دو مى‌باشد. روايات، جزاى خلافكارى مؤمن را گرفتارى‌ها و سختى‌هاى دنيا و برزخ معرّفى كرده است.«3»

برخى مسلمانان انتظار داشتند كه پيامبر صلى الله عليه و آله در مشاجره آنها با اهل‌كتاب، از مسلمانان جانبدارى كند، در حالى كه اصل بر عدالت است، نه حمايت. «4»

پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در پاسخ كسى كه از جمله‌ى «من يعمل سوء يجز به» به وحشت افتاده بود،

«1». آل‌عمران، 110.

«2». بقره، 80.

«3». تفسير اطيب‌البيان.

«4». تفسير الميزان.

جلد 2 - صفحه 170

فرمود: امراض جسمى و گرفتارى‌ها، نوعى كيفر اعمال انسان است. «1»

پیام ها

1- از خيال‌ها و آرزوهاى بى‌اساس بپرهيزيد، كه كارآيى ندارد. «لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ»

2- در هر گروه و قشرى افراد پر توقّع و امتيازطلب پيدا مى‌شود. «لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ، أَهْلِ الْكِتابِ»

3- در گفتار و داورى منصفانه عمل كنيد و اگر انتقاد مى‌كنيد از ضعف همه بگوييد. «لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ»

4- در انتقاد يا رفع عيب، از خودتان شروع كنيد. جمله‌ «لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ» قبل از جمله‌ «أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ» است.

5- قاطعيّت بجا و ايستادگى در مقابل اميتازطلبى‌هاى پوچ، از بهترين شيوه‌هاى تربيت است. «لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ»

6- اسلام بر واقعيّات استوار است، نه بر خيالات يا تمايلات افراد. لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ‌ ...

7- خداوند عادل است و پاداش و كيفرش بر اساس عمل است. «مَنْ يَعْمَلْ»

8- در مكتب وحى، همه در برابر قانون برابرند. «مَنْ يَعْمَلْ» (سوء استفاده و امتياز طلبى از نام و آرم ممنوع است)

9- اصل، عمل است نه شعار، ضابطه است نه رابطه! «مَنْ يَعْمَلْ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً (123)

شأن نزول: از مجاهد مروى است كه مشركان گفتند: بعث و نشور و كتاب و حساب و ثواب و عقاب نخواهد بود و بر تقدير وقوع، ما را به اعمال ما مثوبت دهند.

و يهودها گفتند: لن تمسّنا النّار الّا ايّاما معدودات و لن يدخل الجنّة الّا من كان هودا او نصارى. قول ديگر: از ضحاك و قتاده و ابو صالح مروى است كه مسلمانان با اهل كتاب با هم در مجلسى مجتمع شدند. يهود و نصارى مفاخرت كردند كه پيغمبر ما قبل از پيغمبر شما مبعوث، و كتاب ما قبل از كتاب شما منزل گشته است. و در بهشت نرود مگر يهودى يا نصرانى. مسلمانان جواب دادند كه پيغمبر ما خاتم انبيا و كتاب ما ناسخ كتب است. پس ما به بهشت سزاوارتريم؛ آيه شريفه نازل شد:

لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ‌: نيست آن وعده الهى به آرزوهاى شما اى مشركين و نه به آرزوى اهل كتاب. بنابر قول دوم: نيست مثوبات اخرويه به آرزوى شما مسلمانان و نه به امانى اهل كتاب. بعد تقرير اين امر را فرمايد كه: مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ‌: هر كه بجا مى‌آورد كار بد و منهى عنه را، جزا داده شود به آن آجلا و عاجلا. و اين حكم عام است همه عالميان را.

پس از نزول اين آيه، صحابه عرض كردند: يا رسول اللّه چگونه رستگارى باشد، چه غير از تو هيچكس از كردار بد خالى نيست، پس تحمل جزاى آن كه داشته باشد؟ حضرت فرمود: نه آنكه بيمار مى‌شويد و اندوهناك مى‌گرديد و بلاها به شماها مى‌رسد؟ گفتند: بلى يا رسول اللّه. فرمود: آن جزاى اينست.

در جامع الاخبار، فرمود رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: قال اللّه عزّ و جلّ: ما من عبد اريد ان ادخله الجنّة الّا ابتليته فى جسده، فان كان ذلك كفّارة

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 587

لذنوبه، و الّا ضيّقت عليه رزقه، فان كان ذلك كفّارة لذنوبه، و الّا شددت عليه الموت، حتّى يأتينى و لا ذنب له ثمّ ادخله الجنّة؛ و ما من عبد اريد ان ادخله النّار الّا صححت جسمه، فان كان ذلك تماما لطلبته عندى، و الّا امنت له من سلطانه، فان كان ذلك تماما لطلبته، و الّا هوّنت عليه الموت حتّى يأتينى و لا حسنة له ثمّ أدخلته النّار. «1» فرمود خداوند عز و جل: نيست بنده‌اى اينكه اراده كنم او را داخل بهشت نمايم، مگر مبتلا سازم جسدش را. پس اگر شد كفاره ذنوب او، فبها، و والا مضيق گردانم رزق او را. اگر كفاره گناهان او شد، فبها، و الا سخت و شديد گردانم موت را بر او، تا اينكه به محضر من آيد و گناهى نباشد بر او، بعد داخل فرمايم او را بهشت. و نيست بنده‌اى اراده كنم اينكه داخل جهنم سازم، مگر آنكه بدنش را صحيح نمايم. پس اگر باشد آن تمامى مطلوبات او در نزد من، فبها، و الا مأمون سازم از سلطان. پس اگر وافى باشد مطلوبات او را، فبها، و الا آسان گردانم بر او موت را تا اينكه بيايد مرا و حال آنكه حسنه براى او نباشد. پس داخل سازم او را در جهنم.

وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً: و نيابد آن عامل سوء براى نفس خود، غير از خدا دوستى كه مدد به او رساند و نه يار و معينى كه از عذابش برهاند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ مَنْ يَعْمَلْ سُوءاً يُجْزَ بِهِ وَ لا يَجِدْ لَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً (123)

ترجمه‌

نيست بآرزوهاى شما و نه آرزوهاى اهل كتاب كسيكه بجا آورد بدى را جزا داده ميشود بآن و نمييابد براى خود جز خدا دوستى و نه ياورى..

تفسير

قمى ره فرموده يعنى نيست آنچه آرزو مى‌كنيد شما و نه آنچه آرزو ميكنند اهل كتاب كه عذاب نشويد بافعالتان خلاصه آنكه امر بدلخواه و تمنّاى شما نيست هر كس كار بد كند مجازات ميشود بآنكارى كه كرده است زود يا دير در دنيا يا آخرت و در عيون نقل نموده كه اسمعيل بحضرت صادق (ع) عرض كرد چگونه است حال گناه كار از ما و از غير ما حضرت در جواب اين آيه را تلاوت فرمود و عياشى از حضرت باقر (ع)

جلد 2 صفحه 130

روايت نموده است كه چون اين آيه نازل شد بعضى از اصحاب پيغمبر (ص) عرض كردند كه آيه اشد از اين آيه نيست حضرت رسول (ص) در جواب فرمود آيا مبتلا نميشويد در انفس و اموال و اولاد خودتان به بلا عرض كردند بلى فرمود اين از چيزهائى است كه خداوند بسبب آن حسنات در نامه اعمال شما مى‌نويسد و محو مى‌فرمايد سيئات را و در كافى از آنحضرت نقل نموده است كه خداوند وقتى بخواهد بندئيرا اكرام نمايد كه گناهى داشته باشد مبتلا مى‌فرمايد او را بمرض و اگر اين كار را نكند مبتلا ميفرمايد او را بفقر و اگر اين معامله را هم با او نفرمايد سكرات موت را بر او دشوار مينمايد تا كفاره گناه او شود و از بعضى روايات استفاده ميشود كه هر مصيبتى كفاره گناهى است حتى خاريكه بپاى شخص فرو رود.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


لَيس‌َ بِأَمانِيِّكُم‌ وَ لا أَمانِي‌ِّ أَهل‌ِ الكِتاب‌ِ مَن‌ يَعمَل‌ سُوءاً يُجزَ بِه‌ِ وَ لا يَجِد لَه‌ُ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً (123)

نبست‌ و بي‌جاست‌ آمال‌ و آرزوهاي‌ ‌شما‌ و همچنين‌ آمال‌ و آرزوهاي‌ اهل‌ كتاب‌ ‌از‌ يهود و نصاري‌ ‌هر‌ كس‌ عمل‌ سويي‌ بكند جزاي‌ ‌او‌ ‌را‌ خواهد ديد و نمي‌يابد ‌از‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ ولي‌ و ناصري‌.

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ مطابق‌ ‌با‌ ‌آيه‌ شريفه‌ فَمَن‌ يَعمَل‌ مِثقال‌َ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَه‌ُ وَ مَن‌ يَعمَل‌ مِثقال‌َ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَه‌ُ زلزال‌ ‌آيه‌ 7 و 8 ‌است‌ و باعث‌ اشكال‌ ‌شده‌ ‌که‌ ‌ما ادله‌ بسياري‌ ‌از‌ آيات‌ و اخبار بلكه‌ ضرورت‌ مذهب‌ ‌که‌ مؤمن‌ و ‌لو‌ مرتكب‌ معاصي‌ ‌هم‌ ‌باشد‌ مورد عفو و مغفرت‌ و شفاعت‌ واقع‌ خواهد شد چه‌ موفق‌ بتوبه‌ بشود ‌ يا ‌ بي‌توبه‌ ‌از‌ دنيا برود لذا مفسرين‌ ‌در‌ دست‌ و پا افتادند بعضي‌ گفتند خطاب‌ ‌در‌ لَيس‌َ بِأَمانِيِّكُم‌ بمشركين‌ ‌است‌ و بعضي‌ گفتند مراد ‌از‌ عمل‌ سوء شرك‌ ‌است‌ و ‌هر‌ دو جواب‌ باطل‌ ‌است‌.

و تحقيق‌ كلام‌ اينست‌ ‌که‌ عمل‌ سوء ‌هر‌ چه‌ ‌باشد‌ تأثير ‌خود‌ ‌را‌ دارد چنانچه‌ مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ معاصي‌ آثار وخيمه‌ دارد باعث‌ نزول‌ بلا و سلب‌ نعم‌ و مانع‌ ‌از‌ قبولي‌ عبادت‌ و جلوگيري‌ ‌از‌ دعاء و ضعف‌ ايمان‌ و تسلط شيطان‌ و ‌بعد‌ ‌از‌ رحمت‌

جلد 6 - صفحه 217

و سلب‌ توفيق‌ و كوتاهي‌ عمر و گرفتار ظالم‌ و سختي‌ جان‌ دادن‌ و رنجش‌ قلوب‌ مطهره‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و ائمه‌ اطهار (ع‌) ‌تا‌ خداي‌ نخواسته‌ باعث‌ سلب‌ ايمان‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ مضار دنيوي‌ و اخروي‌ ميشود ‌تا‌ برسد بعقوبات‌ عالم‌ برزخ‌ و قبر و قيامت‌ ‌تا‌ كفاره‌ گناهان‌ بشود بتوبه‌ ‌ يا ‌ عمل‌ صالح‌ ‌ يا ‌ شمول‌ رحمت‌ و مغفرت‌ ‌ يا ‌ شفاعت‌ شفعاء و بواسطه‌ ايمان‌ ‌اگر‌ باقي‌ ‌باشد‌ نجات‌ پيدا كند، و ‌در‌ ‌آيه‌ ندارد ‌که‌ جزاء عمل‌ سوء چيست‌ ‌ يا ‌ فقط عذاب‌ جهنم‌ ‌است‌ ‌پس‌ بناء ‌علي‌ ‌هذا‌ مي‌گوييم‌ مراد ‌از‌ لَيس‌َ بِأَمانِيِّكُم‌ اينست‌ ‌که‌ بعضي‌ مغرور ميشوند ‌که‌ چون‌ مسلمان‌ ‌ يا ‌ مؤمن‌ و شيعه‌ هستند معصيت‌ هيچگونه‌ ضرري‌ بآنها نميرسد ‌اينکه‌ نحوه‌ نيست‌.

وَ لا أَمانِي‌ِّ أَهل‌ِ الكِتاب‌ِ اما يهود قالُوا لَن‌ تَمَسَّنَا النّارُ إِلّا أَيّاماً مَعدُودات‌ٍ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 24. و اما نصاري‌ ‌به‌ اينكه‌ گفتند عيسي‌ مسيح‌ فدانا ‌من‌ لعنة الناموس‌ مرادشان‌ ‌از‌ ناموس‌ تورات‌ موسي‌ ‌است‌ و ‌در‌ تورات‌ لعن‌ كرده‌ بكساني‌ ‌که‌ باحكام‌ تورات‌ عمل‌ نكنند و ميگويند ‌که‌ عيسي‌ ‌پس‌ ‌از‌ دار و كشته‌ شدن‌ زنده‌ شد و رفت‌ عوض‌ امتش‌ ‌در‌ جهنم‌ و انبيايي‌ ‌که‌ شيطان‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌در‌ جهنم‌ غل‌ و زنجير كرده‌ ‌بود‌ نجات‌ داد و رفت‌ ‌در‌ آسمان‌ پهلوي‌ دست‌ پدرش‌ نشست‌ و ديگر ‌ما و ‌لو‌ باحكام‌ ناموس‌ عمل‌ نكنيم‌ جهنم‌ نميرويم‌، و ‌هم‌ چنين‌ يهود و نصاري‌ گفتند لَن‌ يَدخُل‌َ الجَنَّةَ إِلّا مَن‌ كان‌َ هُوداً أَو نَصاري‌ بقره‌ ‌آيه‌ 111، چنين‌ نيست‌ مَن‌ يَعمَل‌ سُوءاً يُجزَ بِه‌ِ اما كفار ‌علي‌ التحقيق‌ چنانچه‌ مكلف‌ باصول‌ هستند مكلف‌ بفروع‌ ‌هم‌ هستند و ‌بر‌ ترك‌ واجبات‌ شرعيه‌ و فعل‌ محرمات‌ معاقب‌ هستند و ‌از‌ جهة كفر چون‌ قابليت‌ رحمت‌ و بهشت‌ ندارند لذا بقدر معاصي‌ علاوه‌ ‌بر‌ عقاب‌ كفر معاقب‌ خواهند ‌بود‌، و اما مسلمين‌ ‌غير‌ ‌از‌ فرقه‌ حقه‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ بواسطه‌ عدم‌ ايمان‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ جهت‌ ‌با‌ كفار مشتركند، و اما فرقه‌ حقه‌ بمضاري‌ ‌که‌ قبلا متذكر شديم‌ گرفتار ميشوند و ‌بر‌ فرض‌ ‌که‌ آمرزيده‌ شوند و بهشت‌ روند ‌مع‌ ‌ذلک‌ ‌با‌ كساني‌ ‌که‌ اصلا مرتكب‌

جلد 6 - صفحه 218

معاصي‌ نشدند بسيار تفاوت‌ درجات‌ دارند و بالاخره‌ عمل‌ سوء اثر ‌خود‌ ‌را‌ مي‌بخشد وَ لا يَجِد لَه‌ُ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ وَلِيًّا وَ لا نَصِيراً نكتة‌-‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ جمله‌ ندارد ‌که‌ خداوند ‌هم‌ ولي‌ و ناصر ‌آنها‌ نيست‌ ميفرمايد ‌غير‌ ‌از‌ ‌خدا‌ ولي‌ و ناصري‌ ندارند و ‌ما ‌که‌ مي‌گوييم‌ فرداي‌ قيامت‌ پيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ و ساير شفعاء شفاعت‌ ميكنند، اولا ‌تا‌ اجازه‌ الهي‌ و مرضي‌ خداوند نباشد ممكن‌ نيست‌، و ثانيا ‌تا‌ ايمان‌ نباشد قابليت‌ ندارد و همين‌ شفاعت‌ اثر ايمان‌ ‌است‌. و ثالثا نفس‌ شفاعت‌ ‌خود‌ يك‌ اجر و مقام‌ و مرتبه‌اي‌ ‌است‌ ‌در‌ اثر ‌آن‌ خدماتي‌ ‌که‌ پيغمبر و ائمه‌ نمودند ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ شئونات‌ مقام‌ محمود ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ ميفرمايد وَ مِن‌َ اللَّيل‌ِ فَتَهَجَّد بِه‌ِ نافِلَةً لَك‌َ عَسي‌ أَن‌ يَبعَثَك‌َ رَبُّك‌َ مَقاماً مَحمُوداً اسراء ‌آيه‌ 79.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 123)

شأن‌ نزول‌:

نقل شده که: مسلمانان و اهل کتاب هر کدام بر دیگری افتخار می کردند، اهل کتاب می گفتند: پیامبر ما قبل از پیامبر شما بوده است، کتاب ما از کتاب شما سابقهدارتر است، و مسلمانان می گفتند: پیامبر ما خاتم پیامبران است، و کتابش آخرین و کاملترین کتب آسمانی است، بنابراین ما بر شما امتیاز داریم، این آیه و آیه بعد نازل شد و بر این ادعاها قلم بطلان کشید، و ارزش هر کس را به اعمالش معرفی کرد.

تفسیر:

امتیازات واقعی و دروغین

در این آیه و آیه بعد یکی از اساسیترین پایه های اسلام بیان شده است، که ارزش وجودی اشخاص و پاداش و کیفر آنها هیچ گونه ربطی به ادعاها و آرزوهای آنها ندارد، بلکه تنها بستگی به عمل و ایمان دارد، این اصلی است ثابت و سنتی تغییر ناپذیر، و قانونی است که تمام ملتها در برابر آن یکسانند لذا نخست می فرماید: «فضیلت و برتری به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب نیست» (لَیسَ بِأَمانِیکم وَ لا أَمانِیِّ أَهلِ الکتابِ).

سپس اضافه می کند: «هر کس عمل بدی انجام دهد کیفر خود را در برابر آن خواهد گرفت و هیچ کس را جز خدا ولی و یاور خویش نمی یابد» (مَن یعمَل سُوءاً یجزَ بِهِ وَ لا یجِد لَهُ مِن دُونِ اللّهِ وَلِیا وَ لا نَصِیراً).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
  2. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌3، ص 3.
  3. طبرى در تفسير خود از مسروق و نيز از قتادة و ضحاك و سدى و ابوصالح نيز آن را روايت كرده است و همچنين ابن ابى‌حاتم در تفسير خود از ابن عباس نقل كند كه يهود و نصارى مى گفتند: غير از ما كسى به بهشت نخواهد رفت و قريش مى گفتند: ما بعد از مردن مبعوث نخواهيم شد سپس اين آيه نازل گرديد.
  4. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص 248.

منابع