آیه 124 سوره نحل

از دانشنامه‌ی اسلامی

إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ ۚ وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فِيمَا كَانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ

[16–124] (مشاهده آیه در سوره)


<<123 آیه 124 سوره نحل 125>>
سوره :سوره نحل (16)
جزء :14
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

(حکم حرمت) روز شنبه تنها بر یهود که در آن راه اختلاف پیمودند (و حرمتش نگاه نداشتند) مقرر گردید، و خدای تو البته روز قیامت در آنچه (خلق) در آن اختلاف و نزاع برپا می‌کردند حکم خواهد کرد.

[تحریم ماهی گیری در] روز شنبه فقط برای کسانی که در آن [از نظر آزادی و ممنوعیت کار] اختلاف کردند، قرار داده شده است، و بی تردید پروردگارت در روز قیامت درباره آنچه در آن اختلاف می کردند، داوری خواهد کرد.

[بزرگداشت‌] شنبه، بر كسانى كه در باره آن اختلاف كردند مقرّر گرديد، و قطعاً پروردگارت روز رستاخيز ميان آنها در باره چيزى كه در مورد آن اختلاف مى‌كردند، داورى خواهد كرد.

شنبه گرفتن را براى كسانى كه در آن اختلاف كرده بودند قرار داده‌اند، و پروردگار تو در روز قيامت در باره آنچه اختلاف مى‌كردند حكم خواهد كرد.

(تحریمهای) روز شنبه (برای یهود) فقط بعنوان یک مجازات بود، که در آن هم اختلاف کردند؛ و پروردگارت روز قیامت، در آنچه اختلاف داشتند، میان آنها داوری می‌کند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

The Sabbath was only prescribed for those who differed about it. Your Lord will indeed judge between them on the Day of Resurrection concerning that about which they differ.

The Sabbath was ordained only for those who differed about it, and most surely your Lord will judge between them on the resurrection day concerning that about which they differed.

The Sabbath was appointed only for those who differed concerning it, and lo! thy Lord will judge between them on the Day of Resurrection concerning that wherein they used to differ.

The Sabbath was only made (strict) for those who disagreed (as to its observance); But Allah will judge between them on the Day of Judgment, as to their differences.

معانی کلمات آیه

سبت: (بر وزن عقل)، در اصل معنى قطع است. سبت يهود را كه روز شنبه است به علّت قطع عمل در آن روز، سبت گفته‏ اند. (بقره/ 65 و اعراف/ 163).

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «124»

همانا (حكم) تعطيلى (وبزرگداشت روز) شنبه بر كسانى قرار داده شد كه در آن اختلاف كردند و قطعاً پروردگارت در روز قيامت درباره‌ى آنچه آنان (يهوديان) دائماً در آن اختلاف مى‌كردند، قضاوت خواهد كرد.

جلد 4 - صفحه 600

نکته ها

يهود به خاطر لجاجت و عناد بارها از طرف خداوند تنبيه شدند، يكى از تنبيهات آيه 118 همين سوره بود؛ عَلَى الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا ... و تعطيلى روز شنبه كه در اين آيه بيان شده تنبيه ديگرى است كه البتّه گروهى قدردانى و گروهى ناشكرى كرده و دست به حيله‌گرى زدندو به كيفرهاى سخت گرفتار شدند.

با توجّه به آيه قبل شايد معناى آيه اين باشد: اى پيامبر! تو تابع ملت ابراهيم باش كه براى او جمعه تعطيل بود و تعطيلى روز شنبه براى يهود، نوعى كيفر و تنبيه عليه آنان بود وگرنه آئين حق، همان تعطيلى جمعه است كه از زمان ابراهيم بوده است.

پیام ها

1- برنامه‌هاى خداوند گاهى براى مهر است و گاهى براى قهر مى‌باشد. جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ‌ ...

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (124)

إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ‌: جز اين نيست كه قرار داده شد و واجب گرديد تعظيم روز شنبه. عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ‌: بر آنانكه اختلاف كردند در آن، و تعظيم شنبه آن بود كه تعطيل كار نموده مشغول عبادت شوند. در زاد المسير: «1» موسى عليه السّلام يكى را ديد روز شنبه متاعى برداشته مى‌برد. امر نمود گردنش را زده، و تنش را بجائى انداختند. چهل روز مرغان از آن مى‌خوردند. وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ: و بدرستى كه پروردگار تو هرآينه حكم فرمايد ميان ايشان روز قيامت. فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ‌: در آنچه بودند كه در آن اختلاف مى‌كردند، و مجازات دهد هر گروهى را به آنچه مستحقند.

شيخ طوسى قدس الله سره در تبيان از حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه: حق تعالى عبادت روز جمعه را فرض نموده بر جمعى كه پيش از ما بودند، و ايشان اختلاف كردند؛ و خداى، ما را بدان راه نمود و ما را توفيق ارزانى فرمود تا به آن مواظبت نموديم. (فلنا اليوم و لليهود غدا و للنّصارى بعد غد).


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ إِبْراهِيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنِيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (120) شاكِراً لِأَنْعُمِهِ اجْتَباهُ وَ هَداهُ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (121) وَ آتَيْناهُ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ إِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ (122) ثُمَّ أَوْحَيْنا إِلَيْكَ أَنِ اتَّبِعْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ (123) إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِينَ اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ إِنَّ رَبَّكَ لَيَحْكُمُ بَيْنَهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِيما كانُوا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (124)

ترجمه‌

- همانا ابراهيم بود بتنهائى امّتى مطيع براى خدا حقجوى و نبود از اهل شرك‌

شكر گذارنده بود مر نعمتهاى او را بر گزيدش و هدايت نمودش براه راست‌

و داديم او را در دنيا نيكوئى و همانا او در آخرت هر آينه از شايستگان است‌

پس وحى نموديم بتو كه پيروى كن كيش ابراهيم را كه حقجوى بود و نبود از شرك آورندگان‌

جز اين نيست كه قرار داده شد شنبه بر آنانكه اختلاف كردند در آن و همانا پروردگار تو هر آينه حكم ميكند ميان آنها روز قيامت در آنچه بودند كه در آن اختلاف مينمودند.

تفسير

- در مجمع نسبت به بيشتر مفسّرين داده كه مراد از امّت، مقتدا و معلّم خير است و از ابن اعرابى نقل نموده كه بمرد عالم امّت ميگويند و در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه امّت بر يكى و بيشتر اطلاق ميشود چنانچه خداوند در اين آيه اطلاق فرموده و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اين اطلاق براى آنستكه او متديّن بدينى بود كه احدى غير از او متديّن بآن دين نبود پس بتنهائى امّتى بود و مراد از قانت مطيع است و مراد از حنيف مسلمان است و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه خداوند باين تعبير فضيلت داده است باو و از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه آنزمان در دنيا يكنفر بيشتر عبادت خدا را نمينمود و اگر غير از او كسى بود كه عبادت ميكرد خداوند در اين آيه او را ذكر ميفرمود و پس از چندى مأنوس فرمود خدا او را باسماعيل و اسحق پس سه نفر شدند و بنظر حقير اطلاق لفظ جمع بر مفرد براى تعظيم و تجليل و ساير نكات محسّنه، رائج است و اينجا مجوّز اطلاق، علم و نبوت و امامت و فضيلت و شرافت و هدايت و انفراد بعبادت و ساير صفات كماليّه است و منافاتى بين معانى مذكوره نيست چون ممكن است تمامى مراد باشد چنانچه ظاهر است و از ابن مسعود نقل شده كه مراد از قانت كسى است كه فرمانبردار و دائم در عبادت باشد و مراد از حنيف گفته‌اند ثابت بر حقّ و معرض از باطل و منقيم در طاعت و دين حقّ اسلام است و ذيل آيه اشاره‌

جلد 3 صفحه 326

بتكذيب قريش است كه گمان ميكردند بر ملّت حضرت ابراهيم ميباشند با آنكه بت‌پرست بودند و مقام شكرگزارى آنحضرت از نعم الهيه معلوم است كه معترف بود و صرف ميفرمود تمام نعم الهى را در آنچه خلق شده بود براى آن و روايت شده است كه هيچ وقت بى‌ميهمان غذا تناول نميفرمود و خداوند او را برگزيد و اختيار فرمود به نبوّت و رسالت و امامت و هدايت فرمود بدين اسلام و راه راست و عطا فرمود باو در دنيا حسنه را يعنى محبوبيّت عامّه كه ارباب ملل مختلفه همه او را دوست داشتند و احترام مينمودند و تمجيد ميكردند و عمر طولانى با وسعت رزق و توفيق طاعت و نام نيك و اعقاب صالحه كه تمام انبياء بنى اسرائيل و حضرت ختمى مرتبت از نسل او بوجود آمدند و در آخرت از شايستگان براى بهشت است چنانچه از خداوند مسئلت فرمود كه ملحق فرما مرا بشايستگان و اجابت شد و در اين آيه التفات از غيبت بتكلّم شده است براى ابراز عنايت و مزيد كرامت و چون براى ترغيب بمقام صلاح و اشاره باجابت دعاء آنحضرت فرمود انّه فى الآخرة لمن الصالحين با آنكه مقام او فوق صلاح است در آيه بعد اشاره بفضيلتى براى آنحضرت فرمود كه براى احدى از عالميان نيست تا تلافى شود كه فرمود پس وحى نموديم ما بتو اى محمّد كه متابعت و پيروى كن ملّت ابراهيم را كه مستقيم در توحيد و نفى شرك بود و چون تفاوت زيادى ميان اين فضيلت و ساير فضائل آنحضرت بود عطف بثمّ شد كه دالّ بر تباعد است و البتّه كسيكه اشرف انبياء و خاتم مرسلين مأمور به تبعيّت و پيروى از او باشد مقامش معلوم است كه بيرون از حدّ وصف و بيان است و منافى با اشرفيّت حضرت ختمى مرتبت نيست چون آن فضيلت باعتبار سبقت او است در طريقه حقّه واحده و اين شرافت باعتبار كمال دين و تمام نعمت و ساير جهات فضيلت و شرافت است كه نميتوان احصاء نمود و عيّاشى ره از امام حسين عليه السّلام نقل نموده كه احدى بر ملّت ابراهيم عليه السّلام نيست مگر ما و شيعيان ما و ساير مردم برى هستند از آن و چون جاى اين اشكال بود كه يهود بعقيده خودشان بگويند اگر محمد پيرو ملّت ابراهيم است چرا عيد او را كه شنبه بود بجمعه تبديل نمود خداوند در آيه اخيره جواب فرمود باين تقريب كه عيد حضرت ابراهيم هم جمعه بود و چون حضرت موسى عليه السّلام امر نمود به بنى اسرائيل كه‌

جلد 3 صفحه 327

هفته‌اى يكروز را كه خداوند براى آنها تعيين فرمايد مشغول بعبادت شوند و آنها در تعيين آنروز اختلاف نمودند خداوند براى امتحان آنها شنبه را معيّن فرمود كه مأمور شدند بتعطيل و اجتناب از صيد ماهى در آنروز و بمكر و حيله مخالفت نمودند و معذب بعذاب الهى گشتند چنانچه در سوره اعراف گذشت و اين حاصل جمع بين اقوال مختلفه در اين مقام است و تمام اختلافات بحكم الهى در روز قيامت رفع خواهد شد و از آن جمله اختلاف مسلمان و يهود و نصارى است در تعطيل و شرافت روز جمعه و شنبه و يكشنبه كه رفع خواهد شد بظهور حجّت انشاء اللّه تعالى ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِنَّما جُعِل‌َ السَّبت‌ُ عَلَي‌ الَّذِين‌َ اختَلَفُوا فِيه‌ِ وَ إِن‌َّ رَبَّك‌َ لَيَحكُم‌ُ بَينَهُم‌ يَوم‌َ القِيامَةِ فِيما كانُوا فِيه‌ِ يَختَلِفُون‌َ (124)

جز ‌اينکه‌ نيست‌ شنبه‌ قرار داده‌ شد و جعل‌ شد ‌بر‌ كساني‌ ‌که‌ اختلاف‌ كردند ‌در‌ ‌او‌ و محققا پروردگار تو ‌هر‌ آينه‌ حكم‌ ميفرمايد ‌بين‌ ‌آنها‌ روز قيامت‌ ‌در‌ آنچه‌ ‌که‌ بودند ‌در‌ ‌او‌ اختلاف‌ ميكردند يكي‌ ‌از‌ امتحانات‌ قوم‌ يهود ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ خداوند ‌بر‌ ‌آنها‌ حرام‌ كرد صيد ماهي‌ ‌را‌ ‌در‌ روز شنبه‌ و امّا ساير ايّام‌ هفته‌ حلال‌ و ‌براي‌ امتحان‌ ‌آنها‌ روزهاي‌ شنبه‌ ماهي‌ها ميامدند كنار دريا فراوان‌ و روزهاي‌ ديگر نزديك‌ نميآمدند يك‌ دسته‌ ‌از‌ يهود حيله‌ بكار زدند روز شنبه‌ ‌که‌ ماهي‌ها ميآمدند كمند و سدي‌ بستند ‌که‌ ماهي‌ها فرار نكنند و روز يك‌ شنبه‌ ميآمدند و ‌آنها‌ ‌را‌ صيد ميكردند دسته ديگر ‌آنها‌ منع‌ ميكردند و نهي‌ ‌از‌ عمل‌ ‌که‌ همين‌ سدّ بستن‌ صيد ماهي‌ ‌است‌ و اينها ميگفتند صيد نيست‌ و روز يكشنبه‌ صيد ‌است‌ خداوند آنهايي‌ ‌که‌ ‌اينکه‌ عمل‌

جلد 12 - صفحه 209

‌را‌ ميكردند مسخ‌ فرمود ببوزينه‌ ‌که‌ قرده‌ ‌باشد‌ و ‌در‌ سوره‌ اعراف‌ ‌آيه‌ 163 ‌الي‌ 166 چهار ‌آيه‌ شرح‌ حال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بيان‌ ميفرمايد: ‌از‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ وَ سئَلهُم‌ عَن‌ِ القَريَةِ الَّتِي‌ كانَت‌ حاضِرَةَ البَحرِ ‌الي‌ ‌قوله‌ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِين‌َ و ‌در‌ اينجا باشاره‌ بيان‌ ميفرمايد إِنَّما جُعِل‌َ السَّبت‌ُ ‌يعني‌ جعل‌ حكمي‌ ‌براي‌ روز شنبه‌ شد ‌که‌ حرمت‌ صيد ماهي‌ ‌باشد‌ عَلَي‌ الَّذِين‌َ اختَلَفُوا فِيه‌ِ امتحان‌ كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌او‌ اختلاف‌ كردند ‌که‌ بستن‌ سد صيد ‌است‌ ‌ يا ‌ صيد نيست‌ ‌که‌ دسته‌ مؤمنين‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نهي‌ ميكردند و ميگفتند ‌اينکه‌ حرام‌ ‌است‌ و جماعتي‌ اعتناء نميكردند و عمل‌ كردند خداوند ‌آنها‌ ‌را‌ مسخ‌ فرمود بقرده‌ ‌که‌ ميفرمايد: فَلَمّا عَتَوا عَن‌ ما نُهُوا عَنه‌ُ قُلنا لَهُم‌ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِين‌َ و مسخ‌ يكي‌ ‌از‌ عقوبات‌ ‌است‌ و حيوانات‌ مسوخ‌ بسيارند ‌يعني‌ كفار بصورت‌ ‌اينکه‌ حيوانات‌ مسخ‌ شدند و ‌در‌ اخبار دارد سه‌ روز بيشتر زنده‌ نبودند و هلاك‌ شدند نه‌ اينكه‌ بعضي‌ توهم‌ كردند ‌که‌ ‌اينکه‌ اخبار دارد سه‌ روز بيشتر زنده‌ نبودند و هلاك‌ شدند نه‌ اينكه‌ بعضي‌ توهم‌ كردند ‌که‌ ‌اينکه‌ حيوانات‌ فعلا هستند انسان‌ بودند و ‌ما ‌در‌ مجلّد سيم‌ كلم‌ الطيب‌ صفحه‌ 44 ‌تا‌ صفحه‌ 47 چهار صفحه‌ ‌در‌ بطلان‌ تناسخ‌ مفصلا بيان‌ كرديم‌ نسخ‌ و مسخ‌ و رسخ‌ و فسخ‌ ‌که‌ قائلين‌ بآنها ‌را‌ نسوخيه‌ مسوخيه‌ رسوخيه‌ فسوخيه‌ گويند ‌که‌ گفتند انسان‌ ‌پس‌ ‌از‌ مردن‌ روحش‌ تعلق‌ ميگيرد بانسان‌ ديگر ‌ يا ‌ بحيواني‌ ‌ يا ‌ بنبات‌ ‌ يا ‌ بجمادات‌ و قول‌ پنجمي‌ ‌هم‌ دارند ‌که‌ عكس‌ ‌اينکه‌ اقوال‌ ‌است‌ ‌که‌ انسان‌ ‌در‌ ابتداء جماد ‌ يا ‌ نبات‌ ‌ يا ‌ حيوان‌ ‌بود‌ سپس‌ انسان‌ شد و ‌اينکه‌ حيوانات‌ مسوخ‌ همان‌ ‌است‌ ‌که‌ گفتيم‌ يكي‌ ‌از‌ عقوبات‌ ‌است‌ ‌که‌ بصورة باطني‌ ظاهر ميشود چنانچه‌ ‌در‌ قيامت‌ يوم تبلي‌ السرائر بسياري‌ بصورت‌ حيواني‌ ظاهر ميشوند بلكه‌ ‌در‌ همين‌ عالم‌ ‌اگر‌ پرده‌ ‌از‌ روي‌ چشم‌ بردارند و باطن‌ اشخاص‌ ‌را‌ مشاهده‌ كنند ‌آنها‌ ‌را‌ بصور مختلفه‌ ميبينند چنانچه‌ ابي‌ بصير ‌در‌ خدمت‌ حضرت‌ صادق‌ مشاهده‌ كرد و يك‌ نفر ‌از‌ علماء بمن‌ فرمود ‌که‌ ‌من‌ ‌در‌ كسالتم‌ يك‌ روز يك‌ توجه‌ غريبي‌ پيدا كردم‌ و اشخاصي‌ ‌که‌ بعيادتم‌ ميآمدند بصور مختلفه‌ ميديدم‌.

إِن‌َّ رَبَّك‌َ لَيَحكُم‌ُ بَينَهُم‌ يَوم‌َ القِيامَةِ فِيما كانُوا فِيه‌ِ يَختَلِفُون‌َ حق‌ ‌از‌ باطل‌ مؤمن‌ ‌از‌ كافر مطيع‌ ‌از‌ عاصي‌ جدا ميشوند و ‌هر‌ كدام‌ بجزاي‌ ‌خود‌ ميرسند.

210

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 124)- با توجه به آیات گذشته سؤالی در اینجا پیش می‌آید و آن این که اگر آیین اسلام آیین ابراهیم است و مسلمانان در بسیاری از مسائل از سنن ابراهیم پیروی می‌کنند از جمله احترام روز جمعه، پس چرا یهود شنبه را عید می‌دانند و تعطیل می‌کنند؟

این آیه به پاسخ این سؤال می‌پردازد و می‌گوید: تحریمهای «روز شنبه (برای یهود) فقط به عنوان یک مجازات بود که در آن هم اختلاف کردند» بعضی آن را پذیرفتند و بکلی دست از کار کشیدند و بعضی هم نسبت به آن بی‌اعتنایی کردند

ج2، ص611

(إِنَّما جُعِلَ السَّبْتُ عَلَی الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ).

جریان از این قرار بود که طبق بعضی از روایات، موسی علیه السّلام بنی اسرائیل را دعوت به احترام و تعطیل روز جمعه کرد که آیین ابراهیم بود، اما آنها به بهانه‌ای از آن سر باز زدند و روز شنبه را ترجیح دادند، خداوند روز شنبه را برای آنها قرار داد، اما توأم با شدت عمل و محدودیتها، بنابراین به تعطیلی روز شنبه نباید استناد کنید، چرا که جنبه فوق العاده و مجازات داشته است، و بهترین دلیل بر این مسأله این است که یهود حتی در این روز انتخابی خود نیز اختلاف کردند، گروهی آن را ارج نهادند و احترام نمودند و گروهی نیز احترام آن را شکستند، و به کسب و کار پرداختند و به مجازات الهی گرفتار شدند «1».

در پایان آیه می‌فرماید: «و پروردگارت روز قیامت، در آنچه اختلاف داشتند، میان آنها داوری می‌کند» (وَ إِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ فِیما کانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع