آیه 18 سوره طه

از دانشنامه‌ی اسلامی

قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَىٰ غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَىٰ

[20–18] (مشاهده آیه در سوره)


<<17 آیه 18 سوره طه 19>>
سوره :سوره طه (20)
جزء :16
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

موسی عرضه داشت: این عصای من است که بر آن تکیه می‌زنم و با آن از درختان بر گوسفندانم برگ می‌ریزم و حوائجی دیگر (چون مدد راه رفتن و دفع دشمن و غیره) نیز به آن انجام می‌دهم.

گفت: این عصای من است، بر آن تکیه می زنم، و با آن برگ درختان را برای گوسفندانم فرو می ریزم و مرا در آن نیازهای دیگری هم هست.

گفت: «اين عصاى من است، بر آن تكيه مى‌دهم و با آن براى گوسفندانم برگ مى تكانم، و كارهاى ديگرى هم براى من از آن برمى‌آيد.»

گفت: اين عصاى من است. بر آن تكيه مى‌كنم و براى گوسفندانم با آن برگ مى‌ريزم. و مرا با آن كارهاى ديگر است.

گفت: «این عصای من است؛ بر آن تکیه می‌کنم، برگ درختان را با آن برای گوسفندانم فرومی‌ریزم؛ و مرا با آن کارها و نیازهای دیگری است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He said, ‘It is my staff. I lean on it, and with it I beat down leaves for my sheep; and I have other uses for it.’

He said: This is my staff: I recline on it and I beat the leaves with it to make them fall upon my sheep, and I have other uses for it.

He said: This is my staff whereon I lean, and wherewith I bear down branches for my sheep, and wherein I find other uses.

He said, "It is my rod: on it I lean; with it I beat down fodder for my flocks; and in it I find other uses."

معانی کلمات آیه

اتوكأ: توكؤ: تكيه كردن. «اتوكأ»: تكيه مى‏ كنم.

اهش: هش: تكان دادن برگ درخت براى ريختن برگ. «هش الورق» برگ را تكان داد. «اهش» مى‏ تكانم.

مأرب: ارب: حاجت. مآرب: حوائج. مفرد آن مأربه است، از اين ماده فقط دو لفظ در قرآن مجيد آمده است: «الاربة» نور/ 30 و «مآرب» طه/ 18.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى‌ «17»

و (خداوند فرمود:) اى موسى! آنچه به دست راست توست چيست؟

قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى‌ غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى‌ «18»

(موسى) گفت: اين عصاى من است كه بر آن تكيه مى‌دهم و با آن براى گوسفندانم (از درختان) برگ مى‌ريزم ودر آن منافع ديگرى (نيز) براى من است.

قالَ أَلْقِها يا مُوسى‌ «19»

(خداوند) فرمود: اى موسى! عصا را بيفكن.

فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى‌ «20»

پس (موسى) آن را افكند، پس ناگهان آن (عصا) مارى شد كه مى‌شتافت.

قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى‌ «21»

(خداوند) فرمود: آن را بگير و نترس، ما بزودى آن را به حالت اوليّه‌اش بر مى‌گردانيم.

نکته ها

انسان‌ها به طور طبيعى از خطر و عوامل شرّ و ضرر مى‌ترسند و از رويارويى با آن پرهيز مى‌كنند و بديهى است موسى عليه السلام نيز كه انسان است بترسد، آنچه مورد انتقاد و مذمّت است، تأثّر، خشيت و اضطراب قلبى از غير خداست كه مخالف شجاعت واز صفات رذيله است والبتّه موسى از آن دور بوده است.

شايد ترس موسى عليه السلام به خاطر آن بود كه فرمان‌ «أَلْقِها» را مثل فرمان‌ «فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ» براى احترام مى‌پنداشت، امّا همين كه تبديل به مار شد، جا خورد.

اصلًا همين ترس، خود دليلى بر معجزه بودن اين واقعه است، وگرنه، ساحرى كه خودش مى‌داند سحرش واقعيّت ندارد، از سحر و جادوى خود نمى‌ترسد.

خداوند در هر لحظه به ميليون‌ها بى‌جان، جان مى‌دهد و يا جان ميليون‌ها جاندار را مى‌گيرد، در اينجا نيز به عصاى بى‌جان، جان داد و سپس آن را گرفت و بار ديگر عصا

جلد 5 - صفحه 332

شد. «1» آيا او نمى‌تواند انسان زنده را بميراند و دوباره او را به صورت اوليّه‌اش در آورد؟

به راستى اگر نظر الهى چوب را اژدها مى‌كند، پس اگر بر ما نظر لطفى كند چه مى‌شود؟! و اگر نظر كرده‌ى او سحر تمامى ساحران را مى‌بلعد، آيا نظر او بر قلب ما همه وسوسه‌ها را نخواهد بلعيد؟!

در همين ابتداى كار براى موسى دو معجزه صورت گرفت، يكى اينكه عصا به اژدها تبديل شد، «فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى‌» و ديگر اينكه اژدها به صورت عصاى اوّليه در آمد. «سِيرَتَهَا الْأُولى‌»

پیام ها

1- خداوند براى قدرت نمايى خود، حتّى از نزديك‌ترين و ساده‌ترين ابزارها نيز استفاده مى‌كند. «وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى‌»

2- با بهره‌بردارى از ابزارهاى چند منظوره مى‌توان از حجم كمتر استفاده‌ى بيشترى برد. أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها ...

3- تكيه بر عصا و ابزار مادّى، با توكّل بر خداوند منافاتى ندارد. «أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها»

4- چوپانى شغل اكثر انبيا بوده است. «أَهُشُّ بِها عَلى‌ غَنَمِي»

5- تمرين، تجربه و آمادگى قبل از دعوت ضرورى است. موسى عليه السلام كه مى‌خواهد در برابر فرعون عصا را بيفكند تا اژدها شود، بايد خودش قبلًا صحنه را ديده باشد. «فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى‌»


«1». تفسير فى‌ظلال‌القرآن.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى‌ غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى‌ «18»

قالَ هِيَ عَصايَ‌: گفت موسى در جواب خداوند: اين عصاى من اوست چوب سفر من. أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها: تكيه مى‌كنم بر آن چون مانده مى‌شوم در راه يا در وقتى كه بر سر رمه ايستاده باشم، يا بر آن اعتماد كنم هر گاه از نهرى بجهم.

وَ أَهُشُّ بِها عَلى‌ غَنَمِي‌: و مى‌ريزم برگ را از درخت به اين عصا براى گوسفندان خود تا بچرند. بعضى گفته‌اند موسى در مكالمه خود ابتدا نمود به مصالح نفس خود كه بر اين عصا تكيه مى‌كنم و بعد از آن به مصالح رعيت و امت توجه نمود كه به اين عصا بر هدايت رعيت و امت خود مى‌كوشم. وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى‌: و براى من است در اين عصا حاجتهاى ديگر.

از ابن عباس- آثار غريبه عصاى حضرت موسى: 1- توشه و متاع خود بر عصا نهادى و برگرفتى به منزله راحله. 2- وقتى خسته شدى بر آن نشستى و راهوار مى‌رفتى. 3- با او حديث كردى تا انس گرفتى. 4- جائى كه طعام نداشتى آن را به زمين زدى، قوت او ظاهر شدى. 5- در تشنگى به زدن آن‌

جلد 8 - صفحه 256

چشمه آب آشكار شدى. 6- در حرارت آفتاب شاخ و برگ برآوردى و سايبان او گشتى. 7- هر گاه ميل به ميوه نمودى از آن پديد آمدى. 8- در خواب آنرا به شبانى گوسفندان بداشتى تا از درندگان محفوظ ماندى. 9- در شب آنرا به زمين نصب كردى دو مشعله از آن روشنى بتافتى. 10- در زمين نشيب عصا دراز و در زمين فراز كوتاه شدى. 11- براى آبكشى از چاه، شعبهاى آن مانند دلو گشتى‌ «1».

اينها فوائد ديگر عصا بود و حضرت موسى از شدت خوف الهى توانائى تكلم را ننموده، لذا جمع كرد كلام خود را به عبارت جامعى و گفت «ولى فيها مآرب اخرى» چنانچه قمى از حضرت باقر عليه السلام روايت نمود كه: فمن الفرق (خوف شديد) لم يستطع الكلام فجمع كلامه فقال ولى فيها مآرب اخرى‌ «2».

تتمه: تفسير برهان- از حضرت باقر عليه السلام فرمود: بود عصاى موسى براى آدم، پس گرديد به سوى شعيب، بعد به سوى موسى بن عمران، و آن عصا هر آينه نزد ما، و بدرستى كه عهد من به آن پيش از اين است و آن سبز است مانند هيئتى كه چيده شده از درخت و آن عصا هر آينه نطق كند هر گاه طلب نطق شود، مهيا است براى قائم ما، بجا مى‌آورد به آن آنچه را كه موسى بجا مى‌آورد .. «3».

ايضا ابى حمزه ثمالى از حضرت صادق عليه السلام فرمود: الواح موسى نزد ما است و عصاى موسى نزد ما است و ما وارث پيغمبرانيم‌ «4».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ ما تِلْكَ بِيَمِينِكَ يا مُوسى‌ «17» قالَ هِيَ عَصايَ أَتَوَكَّؤُا عَلَيْها وَ أَهُشُّ بِها عَلى‌ غَنَمِي وَ لِيَ فِيها مَآرِبُ أُخْرى‌ «18» قالَ أَلْقِها يا مُوسى‌ «19» فَأَلْقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعى‌ «20» قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى‌ «21»

وَ اضْمُمْ يَدَكَ إِلى‌ جَناحِكَ تَخْرُجْ بَيْضاءَ مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرى‌ «22» لِنُرِيَكَ مِنْ آياتِنَا الْكُبْرى‌ «23» اذْهَبْ إِلى‌ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى‌ «24» قالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي «25» وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي «26»

وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي «27» يَفْقَهُوا قَوْلِي «28» وَ اجْعَلْ لِي وَزِيراً مِنْ أَهْلِي «29» هارُونَ أَخِي (30) اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي (31)

وَ أَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي (32) كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيراً (33) وَ نَذْكُرَكَ كَثِيراً (34) إِنَّكَ كُنْتَ بِنا بَصِيراً (35) قالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يا مُوسى‌ (36)

ترجمه‌

- و چيست اينكه در دست راست تو است اى موسى‌

گفت آن عصاى من است تكيه ميكنم بر آن و فرو ميريزم برگ درخت را به آن براى گوسفندم و مرا در آن حوائج ديگرى است‌

گفت بيندازش اى موسى‌

پس انداخت آنرا پس آنگاه آن مارى بود كه ميشتافت‌

گفت بگير آنرا و نترس زود باشد كه برگردانيم آنرا بحال اوّلش‌

و متّصل كن دستت را بزير بازويت بيرون ميآيد سفيد نورانى بدون عيب كه معجزه ديگرى است‌

تا بنمايانيم بتو از معجزات ما كه بزرگ است‌

برو بسوى فرعون همانا او طغيان نموده‌

گفت پروردگار من گشاده گردان براى من سينه‌ام را

و آسان كن براى من كارم را

و بگشاى گره را از زبان من‌

كه بفهمند گفتار مرا

و قرار ده براى من معاونى از كسانم‌

هارون برادرم را

قوى ساز باو پشتم را

و شريك كن او را در كار من‌

تا تسبيح گوئيم تو را بسيار

و ياد كنيم تو را بسيار

همانا تو باشى باحوال ما بينا

گفت بتحقيق داده شدى خواسته‌ات را اى موسى.

تفسير

- خداوند پس از بيان اصول شرائع حقّه در آيات سابقه كه آشنا نمودن خلق است بتوحيد و معاد و ياد خدا در تمام احوال براى حضرت موسى خواست معجزه او را باو ارائه دهد لذا سؤال فرمود كه چيست اينكه در دست تو است و او چون مشتاق بمكالمه با محبوب حقيقى بود و احتمال ميداد مقصود بيان‌

جلد 3 صفحه 503

فوائد و آثار باشد بمجرد ذكر اسم اكتفا ننمود و عرضه داشت آن عصاى من است تكيه ميكنم بآن در وقت راه رفتن و خسته شدن يا ايستادن بر سر گله گوسفند و ميريزم برگ درختان سبز را بر سر گوسفندانم با آن و حوائج ديگرى هم از من بوسيله آن رفع ميشود مانند آنكه بدوش ميگذارم و خرجينم را بآن مى‌آويزم و اگر بخواهم از چاهى آب بيرون آورم و ريسمان كوتاه باشد بآن متصل ميكنم و اگر درنده‌ئى بخواهد بگوسفندانم حمله كند با آن دفاع ميكنم و از اين قبيل فوائد بسيار دارد خداوند فرمود بينداز آنرا و آنحضرت اطاعت نمود و انداخت ناگاه مار قوى هيكلى شد كه بسرعت حركت ميكرد لذا ترسيد و فرار كرد خدا فرمود بگير آنرا و نترس بزودى بر ميگردانيم آنرا بصورت و سيرت اوّليه خودش و موسى عليه السّلام اطاعت نمود و بحال اوّل برگشت گفته‌اند آن عصا بقدر قامت آنحضرت بود و از شعيب عليه السّلام باو رسيده بود بعد خداوند فرمود دستت را ببر زير بغلت و چون بيرون آورى سفيد نورانى شود بدون عيب پيسى كه مرض بدى است و اين معجزه ديگرى خواهد بود براى تو در مجمع فرموده مراد از غير سوء غير برص است بقول جميع و در طب الائمه از امام باقر عليه السّلام اينمعنى را نقل نموده و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد بدون علّت است و آنكه حضرت موسى گندم گون شديدى بود و چون دستش را از زير بغلش در آورد دنيا برايش روشن شد و گفته‌اند چون بار ديگر دستش را زير بغلش ميبرد بحال اوّل بر ميگشت و ارائه اين قبيل معجزات بآنحضرت در بدو امر بعثت براى آن بود كه بعضى از آيات بزرگ قدرت و عظمت الهى را مشاهده نمايد و از فرعون و فرعونيان نترسد و در امر دعوت قوى دل و مستظهر بالطاف الهيّه گردد لذا بعدا فرمود با اين دو معجزه برو بجانب فرعون كه او از حدّ خود تجاوز نموده و سركشى و تمرّد و طغيان كرده موسى عليه السّلام عرضه داشت حال كه چنين مأموريت بزرگى بمن عطا فرمودى پروردگارا وسعت صدر و گشايش قلب و سرعت فهم و سهولت امر بمن عنايت فرما تا بتوانم با مشكلات و ناملائماتى كه در اين مقصد مواجه ميشوم سازگار شوم و حلّ و هموار نمايم و در شدائد صبور و بردبار باشم و گره از زبان من بگشاى تا بسهولت بتوانم با فرعون و فرعونيان سخن بگويم و آنها سخن مرا بفهمند و بپذيرند و قمّى ره از امام‌

جلد 3 صفحه 504

صادق عليه السّلام نقل نموده كه موسى عليه السّلام اوقاتيكه در تحت تربيت فرعون بود يكروز عطسه كرد و گفت الحمد للّه رب العالمين فرعون بدش آمد و لطمه‌اى بصورت آنحضرت زد و گفت اين چه حرفى بود زدى موسى عليه السّلام از جا جست و ريش فرعون را كه دراز بود گرفت و كند و فرعون خيلى دردش آمد و عزم قتل او را نمود پس زنش گفت اين پسر كوچك نميداند چه ميگويد فرعون گفت خير ميداند زنش گفت يك مقدار خرما و قدرى آتش در مقابل خود بگذار اگر آن دو را از يكديگر تميز داد حقّ با شما است فرعون بهمان دستور عمل كرد و بموسى گفت بخور موسى دستش بطرف خرما دراز شد پس جبرئيل دستش را برگرداند بطرف آتش و آنرا در دهان گذارد و زبانش سوخت و فرياد زد و گريه كرد پس آسيه بفرعون گفت نگفتم اين عقل ندارد پس فرعون عفو كرد او را و گفته‌اند لكنت يا كندى زبانش در اثر آن سوختن بود و نيز آنحضرت از خداوند خواست كه هارون برادرش را معاون و وزير و كمك او قرار دهد كه موجب قوّت پشت او باشد و شريك در امر رسالت او گردد تا بيشتر راغب بكمك او شود و گفته‌اند هارون سه سال بزرگتر از حضرت موسى عليه السّلام بود و هيكلش درشت‌تر و رنگش سفيدتر و زبانش گوياتر بود و سه سال زودتر از آنحضرت از دنيا رحلت نمود و در خاتمه حوائج خود عرضه داشت كه هارون در تسبيح و تقديس و دعا و ثناى توهم با من كمك و معاونت خواهد نمود ولى باز اختيار در قبول اين ملتمسات با تو است چون تو از حال ما كاملا آگاهى و بهتر ميدانى كه من محتاج بكمك هستم و هارون كفايت اين مهمّ را مينمايد و خداوند فرمود حوائج تو بر آورده شد ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


قال‌َ هِي‌َ عَصاي‌َ أَتَوَكَّؤُا عَلَيها وَ أَهُش‌ُّ بِها عَلي‌ غَنَمِي‌ وَ لِي‌َ فِيها مَآرِب‌ُ أُخري‌ «18»

عرض‌ كرد حضرت‌ موسي‌ ‌اينکه‌ عصاي‌ ‌من‌ ‌است‌ بآن‌ تكيه‌ ميدهم‌ و ‌با‌ ‌او‌ گوسفندان‌ ‌خود‌ ‌را‌ مي‌چرانم‌ و ‌از‌ ‌براي‌ ‌من‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ عصا مقاصد و مطالب‌ ديگري‌ ‌است‌.

(قال‌َ هِي‌َ عَصاي‌َ أَتَوَكَّؤُا عَلَيها) الوكاء تكيه‌گاه‌ ‌است‌ و ‌از‌ ‌اينکه‌ باب‌ متكاء ‌است‌ ‌که‌ بآن‌ تكيه‌ ميدهند و مستحب‌ّ ‌است‌ ‌براي‌ انسان‌ مخصوصا ‌اگر‌ مسن‌ ‌باشد‌ عصا ‌در‌ دست‌ گيرد و بخصوص‌ ‌در‌ حال‌ مسافرت‌ آنهم‌ ‌از‌ چوب‌ بادام‌ تلخ‌ ‌باشد‌ ‌در‌ خبر ‌است‌

(‌من‌ بلغ‌ اربعين‌ سنة و ‌لم‌ يتعصا فقد عصي‌).

(وَ أَهُش‌ُّ بِها عَلي‌ غَنَمِي‌) راندن‌ گوسفندان‌ و زدن‌ باشجار ‌براي‌ سقوط اوراق‌ ‌آنها‌ جهت‌ گوسفندان‌ و جلوگيري‌ ‌آنها‌ ‌از‌ دخول‌ ‌در‌ مزارع‌ و بردن‌ ‌آنها‌ ‌در‌ مراتع‌ و منابع‌ مياه‌ و ‌غير‌ اينها.

(وَ لِي‌َ فِيها مَآرِب‌ُ أُخري‌) ‌در‌ مجمع‌ البحرين‌ (مآرب‌ اي‌ حوائج‌ واحدها مأربة مثلثة الراء) و ‌از‌ كليني‌ و ‌إبن‌ بابويه‌ و بصائر صفار قريب‌ باين‌ مفاد روايت‌ ‌شده‌ ‌که‌ عصاي‌ آدم‌ بوده‌ ‌تا‌ بموسي‌ رسيده‌ و ‌اينکه‌ سبز ‌است‌ مثل‌ زماني‌ ‌که‌ ‌از‌ درخت‌ بريده‌ ميشود و نطق‌ ميكند و بهرچه‌ امر باو شود انجام‌ ميدهد و دو شعبه‌ دارد يكي‌

جلد 13 - صفحه 19

بطرف‌ بالا و ديگري‌ بطرف‌ زمين‌ و ‌در‌ شب‌ تاريك‌ نور ميدهد و نعماني‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ روايت‌ كرده‌ ‌که‌ ‌از‌ قضيب‌ ‌او‌ ‌از‌ غرس‌ بهشت‌ بوده‌ و ‌در‌ اخبار دارد قميص‌ آدم‌ و الواح‌ توراة و عصاي‌ موسي‌ و خاتم‌ سليمان‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ نزد ائمه‌ ‌است‌ و ‌در‌ مجمع‌ دارد نقل‌ ميكند ‌که‌ مآرب‌ اخري‌ حمل‌ زاد و سقاية ميكرد و ‌با‌ موسي‌ مكالمه‌ مي‌نمود و ‌بر‌ زمين‌ ميزد آنچه‌ ‌براي‌ اكل‌ ميل‌ داشت‌ خارج‌ ميشد و فرو مي‌برد ‌در‌ زمين‌ چشمه‌ آب‌ ظاهر ميشد و ‌با‌ ‌هر‌ دشمني‌ مقابل‌ ميشد ‌بر‌ ‌او‌ غالب‌ ميشد و جانوران‌ بيابان‌ ‌را‌ دفع‌ ميكرد و دلو ميشد ‌از‌ چاه‌ آب‌ بيرون‌ مياورد و دو شعبه‌ ‌آن‌ مثل‌ دو شمع‌ روشن‌ مي‌شد و ‌در‌ زمين‌ فرو مي‌برد درخت‌ ميشد و برگ‌ و ميوه‌ ميداد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 18)- موسی در پاسخ «گفت: این (قطعه چوب) عصای من است» (قالَ هِیَ عَصایَ).

و از آنجا که مایل بود سخنش را با محبوب خود که برای نخستین بار در را به روی او گشوده است ادامه دهد، و نیز از آنجا که شاید فکر می‌کرد تنها گفتن این عصای من است کافی نباشد، بلکه منظور باز گو کردن آثار و فواید آن است، اضافه کرد: «من بر آن تکیه می‌کنم» (أَتَوَکَّؤُا عَلَیْها).

«و برگ درختان را با آن برای گوسفندانم فرو می‌ریزم» (وَ أَهُشُّ بِها عَلی غَنَمِی). «علاوه بر این فواید و نیازهای دیگری نیز در آن دارم» (وَ لِیَ فِیها مَآرِبُ أُخْری).

ج3، ص115

موسی در تعجب عمیقی فرو رفته بود، این چه سؤالی است و من چه جوابی دارم می‌گویم.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع