آیه 18 سوره قمر

از دانشنامه‌ی اسلامی

كَذَّبَتْ عَادٌ فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ

[54–18] (مشاهده آیه در سوره)


<<17 آیه 18 سوره قمر 19>>
سوره :سوره قمر (54)
جزء :27
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

قوم عاد نیز (پیغمبرشان هود را) تکذیب کردند، پس باز بنگرید که عذاب و تنبیه من چگونه سخت بود!

قوم عاد [پیامبرشان را] تکذیب کردند، پس عذاب و هشدارهایم چگونه بود؟

عاديان به تكذيب پرداختند. پس چگونه بود عذاب من و هشدارها[ى من‌]؟

قوم عاد تكذيب كردند. پس عذاب و بيم‌دادنهاى من چگونه بود؟

قوم عاد (نیز پیامبر خود را) تکذیب کردند؛ پس (ببینید) عذاب و انذارهای من چگونه بود!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

[The people of] ‘Ad impugned [their apostle]. So how were My punishment and warnings?

Ad treated (the truth) as a lie, so how (great) was My punishment and My warning!

(The tribe of) A'ad rejected warnings. Then how (dreadful) was My punishment after My warnings.

The 'Ad (people) (too) rejected (Truth): then how terrible was My Penalty and My Warning?

معانی کلمات آیه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18»

قوم عاد (پيامبر خود را) تكذيب كردند، پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟

إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19»

ما بر آنان در روز شوم، دنباله‌دار تند بادى سخت و سرد فرستاديم.

تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20» فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21»

(تندبادى كه) مردم را همچون تنه‌هاى درخت خرماى ريشه‌كن شده از جا برمى‌كند. پس عذاب و هشدار من چگونه بود؟

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 355

وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «22»

و همانا ما قرآن را براى پندپذيرى آسان نموديم، پس آيا پندپذيرى هست؟

نکته ها

مراد از «يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ» آن است كه اين تندباد در چند روز پى در پى بوده است، چنانكه در سوره‌ى فصّلت آيه‌ى 16 مى‌فرمايد: باد را در چند روز شوم بر آنان وزانديم. پس مراد از «مُسْتَمِرٍّ» در اين آيه، يعنى روزهاى پيوسته و دنباله‌دار. در آيه 7 سوره حاقّه، اين ايام شوم هفت شب و هشت روز بيان شده است: «سَبْعَ لَيالٍ وَ ثَمانِيَةَ أَيَّامٍ»

«مُنْقَعِرٍ» از «قعر» به معناى ريشه‌كن شده است. «أَعْجازُ» جمع «عجز» به معناى قسمت عقب يا پايين و تنه است.

بدى يا خوبى زمان، يا به خاطر حوادث خوب و بدى است كه در آن‌ها واقع مى‌شود و يا در جوهر زمان نحسى، يا خيرى است كه ما از آن خبر نداريم.

پیام ها

1- قوم عاد از هلاكت قوم نوح عبرت نگرفتند. كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ‌ ... كَذَّبَتْ عادٌ

2- سيماى قوم عاد، تكذيب و انكار است. «كَذَّبَتْ عادٌ»

3- ميان انذار و عذاب رابطه است. (ابتدا انذار و اگر اثر نكرد عذاب) «فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ»

4- در تاريخ و سرنوشت ملت‌ها تفكّر كنيد. فَكَيْفَ كانَ‌ ...

5- نتيجه‌ى تكذيب، قهر الهى است. كَذَّبَتْ‌ ... عَذابِي‌

6- عوامل طبيعى مثل باد مى‌توانند وسيله‌ى كيفر مردم باشند. كَذَّبَتْ عادٌ ... رِيحاً صَرْصَراً

7- زمان‌ها يكسان نيستند. (بعضى زمان‌ها مبارك‌اند، همچون شب قدر، «لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» و برخى شوم و نحس.) «يَوْمِ نَحْسٍ»

جلد 9 - صفحه 356

8- با اراده‌ى خداوند باد هم مى‌تواند عامل رويش باشد، «أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ» «1» و هم مى‌تواند عامل ريزش باشد. «تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ»

9- بشر، هركه باشد، در برابر قهر الهى خار و خسى بيش نيست. تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ‌ ...

10- قوم عاد، مردمى تنومند و قوى بودند كه از بن ريشه‌كن شدند. «كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ»

11- در تربيت، تكرار برخى مطالب ضرورى است. جمله‌ى‌ «فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ» تكرار شده است.

12- در نقل تاريخ، هدف اصلى (عبرت‌گرفتن) فراموش نشود. (بعد از بيان هر بخش، نقطه اصلى تكرار شده است) «لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18»

قصه 2: قوم عاد.

كَذَّبَتْ عادٌ: تكذيب كردند قوم عاد حضرت هود عليه السّلام را، فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ: پس چگونه بود عذاب من ايشان را به باد صرصر و ترسانيدن من ايشان را از عذاب به لسان پيغمبرشان، يا ترسانيدن من به استيصال ايشان جماعتى را كه بعد از ايشان بودند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَفَتَحْنا أَبْوابَ السَّماءِ بِماءٍ مُنْهَمِرٍ «11» وَ فَجَّرْنَا الْأَرْضَ عُيُوناً فَالْتَقَى الْماءُ عَلى‌ أَمْرٍ قَدْ قُدِرَ «12» وَ حَمَلْناهُ عَلى‌ ذاتِ أَلْواحٍ وَ دُسُرٍ «13» تَجْرِي بِأَعْيُنِنا جَزاءً لِمَنْ كانَ كُفِرَ «14» وَ لَقَدْ تَرَكْناها آيَةً فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «15»

فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «16» وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ «17» كَذَّبَتْ عادٌ فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «18» إِنَّا أَرْسَلْنا عَلَيْهِمْ رِيحاً صَرْصَراً فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ «19» تَنْزِعُ النَّاسَ كَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ «20»

فَكَيْفَ كانَ عَذابِي وَ نُذُرِ «21»

ترجمه‌

پس گشوديم درهاى آسمان را بآبى سخت ريزنده‌

و روان كرديم‌

جلد 5 صفحه 101

از زمين چشمه‌هائى پس بهم پيوست آب بر نهجى كه بتحقيق مقدّر شده بود

و برداشتيم او را بر كشتى داراى تخته‌هاى پهناور و ميخها

روان ميبود با توجّهات مخصوصه ما براى پاداش دادن بكسيكه انكار نبوت او شده بود

و بتحقيق باقى گذاشتيم آنرا نشانه‌ئى پس آيا هست پند گيرنده‌ئى‌

پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم‌

و بتحقيق آسان گردانديم قرآن را براى پند گرفتن پس آيا پند گيرنده‌ئى هست‌

تكذيب كردند قوم عاد پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم‌

همانا ما فرستاديم بر آنها بادى بسيار سرد در روز شومى بادوام در شئامت‌

كه بر ميكند مردم را گوئى آنها بن‌هاى درخت خرماى كنده از جاى خود بودند

پس چگونه بود عذاب من و بيم دادنم.

تفسير

خداوند دعاى حضرت نوح را باجابت رسانيد و ابواب رحمت آسمانى خود را براى قوم او بعذاب گشود و بارانى بر آنها باريدن گرفت كه محدود و معدود نبود آبى بود كه از آسمان بشدّت پى در پى ميريخت و قطع نميشد و زمين را يكپارچه چشمه‌ها قرار داد كه از همه جاى آن آب ميجوشيد و جارى ميشد گويا خواسته است بفرمايد و منفجر نموديم از زمين چشمه‌هائى و براى مبالغه فرموده و شكافتيم زمين را كه چشمه‌هائى باشد پس تلاقى كردند و بهم پيوستند آب آسمان و زمين و اينكه مائان نفرموده بملاحظه آنست كه ماء اسم جنس است و احتياج به تثنيه و جمع ندارد و اين التقاء و تلاقى برحسب امر الهى و تقدير خدا بود كه آب زمين را فرا گيرد و كفّار بكيفر اعمالشان برسند و حمل فرمود خداوند حضرت نوح و پيروان او را بر كشتى مستحكمى داراى تخته‌هاى قطور و ميخها كه قبلا تهيه شده بود و جارى ميشد در آن بحر موّاج محيط با توجّهات و عنايات الهيّه بحفظ آن يا در مرئى و منظر او و ملائكه‌ئى كه نگهبان و نگهدار آن بودند براى پاداش دادن بحضرت نوح كه قوم او انكار نبوت و كفران نعمت وجود او را نموده بودند و انتقام كشيدن از آنها و خداوند قصه آنرا باقى گذارد در تاريخ و ذكر فرمود در قرآن تا دليل بر قدرت خداوند و موجب عبرت خلق گردد ولى افسوس كه جاى پرسش است و بايد گفته شود آيا متذكّر و معتبرى هست كه تذكر پيدا كند و عبرت گيرد پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او و حال معذبين اگر

جلد 5 صفحه 102

نذر اسم مصدر باشد و اگر جمع نذير باشد يعنى پس چگونه بودند بيم دهندگان من كه پيغمبران يا آيات منذرات بودند و خداوند قرآن مجيد را باقسام مواعظ و عبر و بانواع قصص و حكايات امم ماضيه آراسته و از آنها بعبارات مختلفه متعدده تعبير فرموده و براهين عقليّه مشكله را به بيانات ساده گوناگون چنان سهل و آسان فرموده كه هر كس بقدر فهم و استعداد خود آنرا درك و از آن بهره‌بردارى ميكند و در دنياى متمدن امروز بألحان مختلفه با كمال سهولت قرائت ميشود و ساير كتب سماوى نميشود ولى افسوس كه جاى پرسش است كه آيا هيچ متّعظ متنبّهى هست كه در آن نظر كند و بآن اتّعاظ و تنبّه حاصل نمايد و مدّكر در اصل مذتكر بوده تاء باب افتعال قلب بدال و در ذال ادغام شده بعد از قلب آن بدال كه تجويز شده است و معلوم است كه سؤال اول از تذكر بآيات و وقايع خارجى است كه در تواريخ هم ذكر شده و سؤال اخير از تذكر بمعارف و مواعظ قرآن است و همچنين تكذيب نمودند قوم عاد پيغمبر خودشان هود عليه السّلام را كه قصه آن مكرّر ذكر شده پس چگونه بود عذاب خدا و بيم دادن او آن قوم را يا آيات منذرات او راجع بآنها و عذاب آنها بنحو اجمال آن بود كه خداوند باد تند بسيار سردى را بر آنها مسلّط فرمود در روز چهارشنبه كه تا چهارشنبه ديگر استمرار داشت و آنها را از زمين ميكند و بكوه و صحرا پرتاب مينمود با آنكه در حفره‌ها مخفى شده بودند و گفته‌اند سرهاى آنها را باد ميپراند و تنه‌هاشان بر زمين قرار ميگرفت مانند تنه‌هاى درخت خرما كه بزمين افتاده باشد با آنكه سر آنها را بريده باشند پس چگونه بود اى كفّار مكّه عذاب خدا و بيم دادن او يا بيم‌دهندگان او و شمه‌ئى از اين قصه در سوره هود و اعراف گذشت و صرصر مضاعف صر است چنانچه كبكب مضاعف كب است و تكرار ظاهرا براى مزيد تهويل و تخويف است و گفته‌اند اول راجع بعذاب دنيا بود و دوم راجع بعذاب آخرت است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


كَذَّبَت‌ عادٌ فَكَيف‌َ كان‌َ عَذابِي‌ وَ نُذُرِ «18»

تكذيب‌ كردند عاد حضرت‌ هود ‌را‌ و ‌در‌ اثر تكذيب‌ ‌پس‌ چگونه‌ بوده‌ عذاب‌ ‌من‌ و انذارها.

كَذَّبَت‌ عادٌ قوم‌ عاد ‌که‌ ‌با‌ چه‌ قدرتها و ثروتها بودند ‌که‌ مي‌فرمايد: أَ لَم‌ تَرَ كَيف‌َ فَعَل‌َ رَبُّك‌َ بِعادٍ إِرَم‌َ ذات‌ِ العِمادِ الَّتِي‌ لَم‌ يُخلَق‌ مِثلُها فِي‌ البِلادِ فجر آيه 5 ‌الي‌ 7 ‌که‌ گفتند عمرهاي‌ طولاني‌ داشتند و اجسام‌ قويّه‌ و عمارات‌ مرتفعه عاليه‌.

فَكَيف‌َ كان‌َ عَذابِي‌ وَ نُذُرِ سپس‌ بيان‌ مي‌فرمايد چگونگي‌ عذاب‌ ‌آنها‌ ‌را‌.

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 18)- سرنوشت قوم عاد! قوم دیگری که سرگذشت آنها در این سوره به دنبال سرگذشت فشرده قوم نوح آمده، «قوم عاد» است، که قرآن به عنوان هشداری به کافران و مجرمان بطور فشرده به آن اشاره کرده، می‌گوید: «قوم عاد (نیز پیامبر خود را) تکذیب کردند» (کَذَّبَتْ عادٌ).

هر قدر پیامبر آنها، هود بر تبلیغات خود می‌افزود، و از راههای مختلف برای بیدار ساختن آنها تلاش می‌کرد، آنها بر خیره سری و لجاجت خود می‌افزودند،

ج5، ص33

و غرور ناشی از ثروت و امکانات مادی و غفلت ناشی از غرق بودن در شهوات، گوش شنوا و چشم بینا را از آنها گرفته بود.

سر انجام خداوند آنها را با عذاب دردناکی مجازات کرد، لذا در دنباله آیه بصورت سر بسته می‌فرماید: بنگرید «عذاب و انذارهای من چگونه بود»؟ (فَکَیْفَ کانَ عَذابِی وَ نُذُرِ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع