آیه 19 سوره آل عمران

از دانشنامه‌ی اسلامی

إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلَامُ ۗ وَمَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْيًا بَيْنَهُمْ ۗ وَمَنْ يَكْفُرْ بِآيَاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ

[3–19] (مشاهده آیه در سوره)


<<18 آیه 19 سوره آل عمران 20>>
سوره :سوره آل عمران (3)
جزء :3
نزول :مدینه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

همانا دین (پسندیده) نزد خدا آیین اسلام است، و اهل کتاب راه اختلاف نپیمودند مگر پس از آگاهی به حقّانیت آن، و این خلاف را از راه حسد در میان آوردند. و هر کس به آیات خدا کافر شود (بترسد که) محاسبه خدا زود خواهد بود.

مسلماً دینِ [واقعی که همه پیامبرانْ مُبلّغ آن بودند] نزد خدا، اسلام است. و اهل کتاب [درباره آن] اختلاف نکردند مگر پس از آنکه آنان را [نسبت به حقّانیّت آن] آگاهی و دانش آمد، این اختلاف به خاطر حسد و تجاوز میان خودشان بود؛ و هر کس به آیات خدا کافر شود [بداند که] خدا حسابرسی، سریع است.

در حقيقت، دين نزد خدا همان اسلام است. و كسانى كه كتاب [آسمانى‌] به آنان داده شده، با يكديگر به اختلاف نپرداختند مگر پس از آنكه علم براى آنان [حاصل‌] آمد، آن هم به سابقه حسدى كه ميان آنان وجود داشت. و هر كس به آيات خدا كفر ورزد، پس [بداند] كه خدا زودشمار است.

هر آينه دين در نزد خدا دين اسلام است. و اهل كتاب راه خلاف نرفتند، مگر از آن پس كه به حقّانيّت آن دين آگاه شدند، و نيز از روى حسد. آنان كه به آيات خدا كافر شوند، بدانند كه او به زودى به حسابها خواهد رسيد.

دین در نزد خدا، اسلام (و تسلیم بودن در برابر حق) است. و کسانی که کتاب آسمانی به آنان داده شد، اختلافی (در آن) ایجاد نکردند، مگر بعد از آگاهی و علم، آن هم به خاطر ظلم و ستم در میان خود؛ و هر کس به آیات خدا کفر ورزد، (خدا به حساب او می‌رسد؛ زیرا) خداوند، سریع الحساب است.

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Indeed, with Allah religion is Islam, and those who were given the Book did not differ except after knowledge had come to them, out of envy among themselves. And whoever denies Allah’s signs [should know that] Allah is swift at reckoning.

Surely the (true) religion with Allah is Islam, and those to whom the Book had been given did not show opposition but after knowledge had come to them, out of envy among themselves; and whoever disbelieves in the communications of Allah then surely Allah is quick in reckoning.

Lo! religion with Allah (is) the Surrender (to His Will and Guidance). Those who (formerly) received the Scripture differed only after knowledge came unto them, through transgression among themselves. Whoso disbelieveth the revelations of Allah (will find that) lo! Allah is swift at reckoning.

The Religion before Allah is Islam (submission to His Will): Nor did the People of the Book dissent therefrom except through envy of each other, after knowledge had come to them. But if any deny the Signs of Allah, Allah is swift in calling to account.

معانی کلمات آیه

الدين: دين در اصل بمعنى طاعت و جزاء است، شريعت را از آن دين گفته اند، كه طاعت و فرمانبرى در آن ملحوظ است (بقره/ 132).

اسلام: انقياد و تسليم شدن. «اسلم الرجل: انقاد».

بغيا: حسد. كينه. ظلم. آن در اصل به معنى طلب يا طلب توأم با تجاوز است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


«19» إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ‌

همانا دين (مورد پذيرش) نزد خداوند، اسلام (وتسليم بودن در برابر فرمان خداوند) است و اهل كتاب اختلافى نكردند، مگر بعد از آنكه علم (به حقّانيت اسلام) برايشان حاصل شد، (اين اختلاف) از روى حسادت و دشمنى ميان آنان بود و هركس به آيات خداوند كفر ورزد، پس (بداند كه) همانا خداوند حسابگرى سريع است.

پیام ها

1- ايمان به يگانگى، عدالت، عزّت و حكمت خداوند (كه در آيه‌ى قبل بود،) زمينه‌ى تسليم شدن انسان است. «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ»

2- لازمه‌ى تسليم بودن در برابر خداوند، پذيرش اسلام به عنوان آخرين دين الهى است. «إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ»

3- تجاوز از مرزهاى حق، سبب بروز اختلاف است. «وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ ... بَغْياً»

4- سرچشمه‌ى بعضى از اختلافات مذهبى، حسادت‌ها و ظلم‌هاست؛ نه جهل و بى‌خبرى. «مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ»

5- حسد، زمينه‌ى كفر است. «بَغْياً ... وَ مَنْ يَكْفُرْ»

6- كتاب وعلم، به تنهايى سبب نجات نمى‌گردند. «أُوتُوا الْكِتابَ، جاءَهُمُ الْعِلْمُ، مَنْ يَكْفُرْ»

7- كسانى كه آگاهانه ايجاد اختلاف مى‌كنند، بزودى سيلى مى‌خورند. «سَرِيعُ الْحِسابِ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌1، ص: 485

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ «19»

«1» تفسير عيّاشى، جلد اوّل، صفحه 166، حديث 18

«2» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 273، حديث 5 (ذيل آيه 18 آل عمران)

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 42

إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ‌: بدرستى كه دين پسنديده نزد خداى تعالى اسلام است نه دين يهود و نصرانى. مراد آنست كه هيچ دينى، مرضى و پسنديده نزد حق تعالى نيست مگر توحيد و تعبد به شرعى كه حضرت خاتم محمد بن عبد اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم از جانب خدا آورده؛ پس غير از دين اسلام قبول نفرمايد و بر غير آن ثواب عطا نفرمايد.

«تفسير برهان»- قال امير المؤمنين عليه السلام: لانسبنّ الاسلام نسبة لم ينسبها احد قبلى و لا ينسبها احد بعدى، الاسلام هو التّسليم، و التّسليم هو اليقين، و اليقين هو التّصديق، و التّصديق هو الاقرار، و الاقرار هو الاداء و الاداء هو العمل، المؤمن اخذ دينه عن ربّه، انّ المؤمن يعرف ايمانه فى عمله و الكافر يعرف كفره بانكاره، يا ايّها النّاس دينكم دينكم، فانّ السّيّئة فيه خير من الحسنة فى غيره، انّ السّيّئة فيه تغفر و الحسنة فى غيره لا تقبل. «1» فرمود حضرت امير المؤمنين عليه السلام: تعريف مى‌كنم اسلام را تعريف كردنى كه هيچكس از امم گذشته تعريف نكرده‌اند. اسلام تسليم نفس است در امتثال و فرمانبردارى طاعت الهى، (اين تفسير لفظى است به لفظ ديگر كه اعرف و اشهر است). و تسليم يقين است كه لازم كمال تسليم باشد به حقّيت و صدقيت تا محقق شود كمال انقياد و تعظيم، (اين تعريف به لازم مساوى تسليم است). و يقين تصديق است، يعنى اعتقاد ثابت جازم مطابق واقع كه حاصل مى‌شود از برهان قطعى و تصديق اقرار به خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و امامان عليهم السلام است و آنچه از جانب خدا آورده‌اند از احوال‌

«1» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 274 حديث پنجم- تفسير قمى، جلد اوّل، صفحه 100- قسمتى از اين حديث در حكمت 125 نهج البلاغه آمده است.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 43

معاد و غيره (اين نيز تعريف لفظ است به لفظ اعرف). و اقرار، اداى آن چيزى است كه به آن اقرار كرده از احكام و واجبات (اين تعريف شيئى است به خاصه آن). و اداء عمل است براى خدا، (اين نيز تعريف لفظى است). مؤمن فرامى‌گيرد دين خود را از پروردگارش؛ بدرستى كه مؤمن شناخته مى‌شود ايمانش به عمل او، و كافر شناخته مى‌شود كفرش به انكار او. اى گروه مردمان، ملازم باشيد دين خود را، ملازم باشيد دين خود را، بدرستى كه گناه در دين اسلام، بهتر از طاعت در غير اسلام است، زيرا كه گناه در اسلام راه آمرزش دارد و لكن عبادت در غير دين اسلام قبول نشود تا ثواب يابد.

وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ‌: و اختلاف نكردند آنانكه عطا شده بودند كتاب آسمانى از تورات و انجيل، يعنى يهود و نصارى اختلاف نكردند در دين اسلام و حضرت پيغمبر آخر الزمان محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ‌: مگر بعد از آنكه آمد ايشان را علم به حقيقت و حقانيت دين اسلام و حضرت محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم كه حق است و قرآن هم مصدق كتب آسمانى آنها است، بَغْياً بَيْنَهُمْ‌: به جهت حسد يا ظلم يا بزرگى و رياست كه ميان آنها بود، نه به سبب مخفى بودن امر. اختلاف آنها اين بود كه بعضى گفتند دين اسلام حق است، قائل شدند. و جمعى گفتند مخصوص عرب است، و برخى منكر شدند. يا اختلاف آنها در توحيد بود. نصارى قائل به تثليث، و يهود ابن اللّه اعتقاد نمودند.

بعد از آن تهديد و وعيد فرمايد: وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ‌: و هر كه كافر شود و انكار نمايد به آيات خدا كه پيغمبر يا قرآن يا معجزات حضرت خاتم يا تورات و انجيل كه صفات آن حضرت در آنست، فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ‌: پس بدرستى كه خداى تعالى زود حساب كننده است، يعنى بزودى اهل بغى و حسد و عناد به جزاى عمل خود مى‌رسند. بايد دانست كه محاسبه خلايق، تماما در طرفة العين واقع شود، زيرا محاسبه الهى علم سبحانى است، و طول موقف قيامت براى جواب و مؤاخذه آن است.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 44

تتمه: ثواب آيه شهد اللّه تا سريع الحساب: تفسير لوامع التنزيل روايت نموده فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم: هر كه اين آيه را در نزد خواب بخواند، خداى تعالى خلق فرمايد هفتاد هزار ملك را استغفار نمايند براى او تا روز قيامت. «1» و نيز مروى است: هر كه بعد از آيه شهد اللّه، چهار مرتبه بگويد:

اللّهمّ انّى اشهدك و اشهد ملائكتك و حملة عرشك و سكّان سماواتك و جميع خلقك بانّى اشهد ان لا اله الّا انت و محمّدا عبدك و رسولك و انّ الانبياء رسلك و انّ الانبياء قد بلغوا و نصحوا»، حق تعالى براتى از جهنّم به او عطا فرمايد. «2» در منهج از آن حضرت مروى است كه دو ملك در هوا يكديگر را ملاقات كردند، يكى پرسيد از كجا مى‌آئى؟ گفت از نزد بنده عاصى كه تمام روز معصيت مى‌كرد و اين، نامه سياه عمل اوست، به آسمان مى‌برم. ملك ديگر گفت: عجب حالتى است كه من به نام او برات آزادى آتش جهنم به زمين مى‌برم. ملك اول متعجب و متحير شد. ملك دوم گفت: چون تو از او جدا شدى، آيه شهادت خواند، حق تعالى فرمود: من گناه و معصيتش را به ايمان و معرفتش بخشيدم. مخفى نماند كه البته تقوى لازم دارد تا بدين مرتبه رسد، نه به صرف تلاوت فقط.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ «19»

ترجمه‌

همانا دين نزد خداوند اسلام است و اختلاف ننمودند آنان كه داده شدند كتاب را مگر پس از آن كه آمد آن‌ها را دانش براى تعدى ميان خودشان و كسى كه كافر شود بآيات خداوند پس همانا خدا زود حساب است..

تفسير

دين مرضى و پسنديده نزد خدا منحصر در اسلام است كه توحيد و رسالت و معاد اصول آن و احكام شرعيه فروع آنست و در كافى از حضرت صادق (ع) روايت نموده كه اسلام قبل از ايمان است و توارث و ازدواج منوط بآن و ثواب منوط بايمان است و آنان كه اختلاف نمودند در حق بودن اسلام از اهل كتاب بعد از آن كه عالم شدند بحقيقت آن بسبب آيات بينات و معجزات باهرات فقط براى طلب رياست و حسد ما بين خودشان بود و الا ابدا شبهه براى آن‌ها باقى نمانده بود با اينحال آنانكه كفر جحودى ورزيدند مطمئن باشند كه بزودى خداوند بحساب آن‌ها مى‌رسد و جزاى انكار آن‌ها را خواهد داد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ الدِّين‌َ عِندَ اللّه‌ِ الإِسلام‌ُ وَ مَا اختَلَف‌َ الَّذِين‌َ أُوتُوا الكِتاب‌َ إِلاّ مِن‌ بَعدِ ما جاءَهُم‌ُ العِلم‌ُ بَغياً بَينَهُم‌ وَ مَن‌ يَكفُر بِآيات‌ِ اللّه‌ِ فَإِن‌َّ اللّه‌َ سَرِيع‌ُ الحِساب‌ِ «19»

محقّق‌ ‌است‌ ‌که‌ دين‌ مرضي‌ نزد خداوند اسلام‌ ‌است‌ و اختلاف‌ اهل‌ كتاب‌ ‌در‌ اينكه‌ يهوديّت‌ ‌ يا ‌ نصرانيّت‌ ‌است‌ ‌بعد‌ ‌از‌ اينكه‌ علم‌ پيدا كردند بحقّانيّت‌ اسلام‌، نيست‌ مگر ‌از‌ روي‌ حسد و عناد ‌که‌ ‌در‌ ميان‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌پس‌ ‌هر‌ كس‌ كافر شود بآيات‌ و حجج‌ الهيّه‌ البتّه‌ خداوند بزودي‌ بحساب‌ ‌آن‌ ميرسد.

جلد 3 - صفحه 143

إِن‌َّ الدِّين‌َ عِندَ اللّه‌ِ الإِسلام‌ُ ممكن‌ ‌است‌ بلكه‌ ظاهر اينست‌ ‌که‌ مراد ‌از‌ اسلام‌ شريعت‌ مقدّسه‌ محمّديّه‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌باشد‌ چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ ميفرمايد وَ رَضِيت‌ُ لَكُم‌ُ الإِسلام‌َ دِيناً مائده‌ ‌آيه‌ 6.

و ممكن‌ ‌است‌ مراد اسلام‌ بمعني‌ جامعي‌ ‌که‌ تمام‌ انبياء ‌بر‌ ‌آن‌ مبعوث‌ شدند ‌از‌ اصول‌ عقائد و اخلاق‌ و فروع‌ مثل‌ نماز و زكاة و روزه‌ و نحو اينها ‌که‌ قابل‌ نسخ‌ نيست‌ چنانچه‌ قبلا ‌در‌ وصيّت‌ حضرت‌ ابراهيم‌ و يعقوب‌ متعرّض‌ شديم‌.

و ممكن‌ ‌است‌ مراد تسليم‌ نسبت‌ باوامر الهي‌ ‌باشد‌ و اخبار ‌هم‌ مختلف‌ ‌است‌ ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ مرويست‌ فرمود

(لأنسبن‌ّ الاسلام‌ نسبة ‌لم‌ ينسبها احد قبلي‌: الاسلام‌ ‌هو‌ التسليم‌ و التسليم‌ ‌هو‌ اليقين‌ و اليقين‌ ‌هو‌ التصديق‌ و التصديق‌ ‌هو‌ الاقرار و الاقرار ‌هو‌ الاداء و الاداء ‌هو‌ العمل‌ المؤمن‌ اخذ دينه‌ ‌عن‌ ربّه‌ و ‌لم‌ يأخذه‌ ‌عن‌ رأيه‌ ان‌ّ المؤمن‌ يعرف‌ ايمانه‌ ‌في‌ عمله‌ و ان‌ّ الكافر يعرف‌ كفره‌ بانكاره‌ ‌ يا ‌ ايّها ‌النّاس‌ دينكم‌ دينكم‌ فان‌ّ السيّئة ‌فيه‌ خير ‌من‌ الحسنة ‌في‌ غيره‌ ان‌ّ السيّئة ‌فيه‌ تغفر و ان‌ّ الحسنة ‌في‌ غيره‌ ‌لا‌ تقبل‌)

تفسير ‌علي‌ ‌بن‌ ابراهيم‌ القمّي‌.

و ‌از‌ حضرت‌ باقر ‌عليه‌ السّلام‌ فرمود ‌در‌ تفسير ‌اينکه‌ جمله‌

(‌يعني‌ الدين‌ ‌فيه‌ الامام‌ «الايمان‌ خ‌ ل‌»)

تفسير عيّاشي‌، و نيز ‌از‌ ‌آن‌ حضرت‌ ‌است‌ فرمود

(التسليم‌ لعلي‌ّ ‌بن‌ ابي‌ طالب‌ بالولاية)

‌إبن‌ شهر آشوب‌.

و لكن‌ مستفاد ‌از‌ ظاهر ‌آيه‌ و مجموع‌ اخبار و ظاهر ‌آيه‌ شريفه‌‌من‌‌به‌ وَ مَن‌ يَبتَغ‌ِ غَيرَ الإِسلام‌ِ دِيناً فَلَن‌ يُقبَل‌َ مِنه‌ُ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 79، مراد شريعت‌ محمّديّه‌ طبق‌ مذهب‌ حقّه‌ اثني‌ عشريّه‌ ‌که‌ عبارة اخري‌ ‌از‌ ايمان‌ ‌باشد‌.

بلي‌ ‌در‌ قرآن‌ مجيد بمعاني‌ ديگري‌ ‌در‌ موارد ديگري‌ اطلاق‌ ‌شده‌ چنانچه‌ ‌در‌ وصاياي‌ حضرت‌ ابراهيم‌ ‌عليه‌ السّلام‌ و يعقوب‌ ‌عليه‌ السّلام‌ اولاد ‌خود‌ ‌را‌ و ‌در‌ موضوع‌ حضرت‌ ابراهيم‌ گذشت‌ بقره‌ ‌آيه‌ 125، و ‌در‌ ‌آيه‌ شريفه‌ قالَت‌ِ الأَعراب‌ُ آمَنّا قُل‌ لَم‌ تُؤمِنُوا وَ لكِن‌

جلد 3 - صفحه 144

قُولُوا أَسلَمنا وَ لَمّا يَدخُل‌ِ الإِيمان‌ُ فِي‌ قُلُوبِكُم‌ و ‌غير‌ اينها.

وَ مَا اختَلَف‌َ الَّذِين‌َ أُوتُوا الكِتاب‌َ اختلاف‌ ‌در‌ حقّانيّت‌ اسلام‌ ‌اگر‌ ‌از‌ روي‌ جهل‌ و عدم‌ معرفت‌ ‌باشد‌ ممكن‌ ‌است‌ بادلّه‌ و براهين‌ و معجزه‌ رفع‌ گردد، اما ‌اگر‌ ‌از‌ روي‌ عناد و حسد و عصبيّت‌ ‌باشد‌ قابل‌ رفع‌ نيست‌ حتّي‌ ‌اگر‌ مثل‌ آفتاب‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ روشن‌ شود و ‌اينکه‌ اهل‌ كتاب‌ ويژه‌ يهود ‌از‌ صدر اسلام‌ ‌الي‌ زماننا ‌هذا‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ صد نود ‌آنها‌ حقّانيّت‌ اسلام‌ ‌را‌ درك‌ كردند ولي‌ صد ده‌ ‌آنها‌ ايمان‌ نياوردند و ‌اينکه‌ نيست‌ مگر عناد، حسد، عصبيّت‌ لذا ميفرمايد:

إِلّا مِن‌ بَعدِ ما جاءَهُم‌ُ العِلم‌ُ بَغياً بَينَهُم‌ بلكه‌ اختلاف‌ ‌بين‌ ‌خود‌ يهود و نصاري‌ ‌هم‌ ‌از‌ روي‌ عناد و عصبيّت‌ و حسد ‌است‌ و الّا چگونه‌ ميشود ‌با‌ ‌آن‌ معجزات‌ ‌از‌ زنده‌ كردن‌ مردگان‌ و بينايي‌ كوران‌ و تكلّم‌ ‌در‌ گهواره‌ و امثال‌ اينها ‌مع‌ ‌ذلک‌ ‌آن‌ نسبتهاي‌ ناروا ‌را‌ بساحت‌ قدس‌ مريم‌ ‌عليه‌ السّلام‌ دهند.

وَ مَن‌ يَكفُر بِآيات‌ِ اللّه‌ِ فَإِن‌َّ اللّه‌َ سَرِيع‌ُ الحِساب‌ِ گذشت‌ ‌که‌ آيات‌ اطلاق‌ ‌بر‌ انبياء و اوصياء ميشود و ‌بر‌ آيات‌ قرآني‌ و ‌بر‌ جميع‌ معجزات‌ صادره‌ ‌از‌ انبياء و حجج‌ و كفر بهر يك‌ ‌آنها‌ كفر بخدا ‌است‌ و مورث‌ خلود ‌در‌ آتش‌ ميشود و خداوند زود بحساب‌ ‌آنها‌ رسيدگي‌ ميكند ‌يعني‌ جزاي‌ عمل‌ ‌آنها‌ ‌را‌ باسرع‌ وقت‌ بآنها ميچشاند و عناد و ظلم‌ و تعدّيات‌ و اذيّتها ‌که‌ نسبت‌ بپيغمبر صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ و مسلمين‌ كرده‌اند و ميكنند ‌هم‌ ‌در‌ دنيا بنكبتش‌ و ‌هم‌ ‌در‌ آخرت‌ دچار ميشوند.

145

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 19)- روح دین همان تسلیم در برابر حق است! بعد از بیان یگانگی معبود به یگانگی دین پرداخته می‌فرماید: «دین در نزد خدا، اسلام است» (إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ).

یعنی آیین حقیقی در پیشگاه خدا همان تسلیم در برابر فرمان اوست، و در واقع روح دین در هر عصر و زمان چیزی جز تسلیم در برابر حق نبوده و نخواهد بود.

سپس به بیان سر چشمه اختلافهای مذهبی که علی رغم وحدت حقیقی دین الهی به وجود آمده می‌پردازد و می‌فرماید: «آنها که کتاب آسمانی به آنها داده شده بود در آن اختلاف نکردند مگر بعد از آن که آگاهی و علم به سراغشان آمد و این اختلاف به خاطر ظلم و ستم در میان آنها بود» (وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ).

بنابراین ظهور اختلاف اولا بعد از علم و آگاهی بود و ثانیا انگیزه‌ای جز طغیان و ظلم و حسد نداشت.

مثلا پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله علاوه بر معجزات آشکار، از جمله قرآن مجید و دلایل روشنی که در متن این آیین آمده، اوصاف و مشخصاتش در کتب آسمانی پیشین که بخشهایی از آن در دست یهود و نصاری وجود داشت بیان شده بود و به همین دلیل دانشمندان آنها قبل از ظهور او بشارت ظهورش را با شوق و تأکید فراوان می‌دادند، اما همین که مبعوث شد چون منافع خود را در خطر می‌دیدند از روی طغیان و ظلم و حسد همه را نادیده گرفتند. به همین دلیل در پایان آیه سرنوشت آنها و امثال آنها

ج1، ص271

را بیان کرده می‌گوید: «هر کس به آیات خدا کفر ورزد (خدا حساب او را می‌رسد زیرا) خداوند حسابش سریع است» (وَ مَنْ یَکْفُرْ بِآیاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسابِ).

آری! کسانی که آیات الهی را بازیچه هوسهای خود قرار دهند، نتیجه کار خود را در دنیا و آخرت می‌بینند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع