آیه 2 سوره انبیاء

از دانشنامه‌ی اسلامی

مَا يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ يَلْعَبُونَ

[21–2] (مشاهده آیه در سوره)


<<1 آیه 2 سوره انبیاء 3>>
سوره :سوره انبیاء (21)
جزء :17
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

این مردم غافل را هیچ پند و موعظه تازه‌ای از جانب پروردگارشان نیاید جز آنکه آن پند را شنیده و باز به بازی دنیا و لهو و لعب عمر می‌گذرانند.

هیچ یادآوری و پند تازه ای از سوی پروردگارشان برای آنان نمی آید مگر آنکه آن را می شنوند و در حالی که سرگرم بازی هستند [آن را مسخره می کنند.]

هيچ پند تازه‌اى از پروردگارشان نيامد، مگر اينكه بازى‌كنان آن را شنيدند.

از سوى پروردگارشان برايشان هيچ اندرز تازه‌اى نيامد، جز آنكه آن را شنيدند و سرگرم بازيچه بودند.

هیچ یادآوری تازه‌ای از طرف پروردگارشان برای آنها نمی‌آید، مگر آنکه با بازی (و شوخی) به آن گوش می‌دهند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

There does not come to them any new reminder from their Lord but they listen to it as they play around,

There comes not to them a new reminder from their Lord but they hear it while they sport,

Never cometh there unto them a new reminder from their Lord but they listen to it while they play,

Never comes (aught) to them of a renewed Message from their Lord, but they listen to it as in jest,-

معانی کلمات آیه

محدث: (به صيغه مفعول): تازه به وجود آمده. حدوث: به وجود آمدن كه قهرا توأم با تازه بودن است. حديث: هر چيز تازه، قول باشد يا فعل..

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ «2»

هيچ پند تازه‌اى از طرف پروردگارشان براى آنان نيامد، مگر اينكه آن را شنيدند و (باز) سرگرم بازى شدند.

نکته ها

مسأله‌ى قديم يا حادث بودن كلام خدا، از جمله مسائلى است كه در زمان خلفاى بنى عباس مطرح شد و مورد جرّ وبحث فراوان قرار گرفت. به نظر مى‌رسد كه طرح اين بحث، بيشتر جنبه سياسى داشت تا مردم را از امور اساسى و حقايق اصيل اسلامى و برخورد با حكّام ستمگر، منصرف سازند. بديهى است كه محتواى قرآن، از علم خداوند سرچشمه گرفته و قديم است، ولى الفاظ آن كه بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله نازل شده، حادث و جديد است. به هر حال، اين گونه مباحث، مشكلى را از افراد و جامعه حل نمى‌كند و امامان ما نيز از آن پرهيز داشته‌اند. «1»

پیام ها

1- تذكّرات الهى با تداوم و تكرار همراه است. «ما يَأْتِيهِمْ» (فعل مضارع)

2- تذكّر و تربيت، ملازم يكديگرند. «ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ»

3- قرآن، مايه‌ى ذكر است. «ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ»

4- نوآورى در تذكّر، يك ارزش است. «ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ»

5- گوش دادن وفهميدن كافى نيست، پذيرش وعمل لازم است. «اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ»

6- سرچشمه لهو و لعب، غفلت و اعراض است. «فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ‌- يَلْعَبُونَ»

7- زندگى به دور از وحى و ياد الهى، بازيچه‌اى بيش نيست. «وَ هُمْ يَلْعَبُونَ»


«1». تفسير نمونه.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ «2»

ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ‌: نيامد ايشان را يادآورى از پروردگارشان كه مجدد و منزل گشته به جهت تنبيه بر غفلت و جهالت ايشان.

مراد به ذكر، به اتفاق مفسرين در اين آيه شريفه قرآن است كه موجب يادآورى تمام عالميان است به حق و هدايت و خير و سعادت بر وجهى كه تذكر آن بر وجه اكمل، و تنبيه آن بر طريق اتم است به مرتبه‌اى كه از شدت كامليت و تماميت، نفس ذكر مى‌باشد. حاصل آنكه مى‌فرمايد: نيامد ايشان را قرآنى كه نزول آن حادث و جديد است، يعنى سوره‌اى بعد از سوره‌اى و آيه‌اى بعد از آيه‌اى. إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ‌: مگر آنكه شنيدند آن را و حال آنكه بازى كنند و استهزاء و سخريه نمايند به سبب تناهى غفلت و فرط اعراض ايشان از تأمل در امور و تفكر در عواقب آن.

«1» نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه 156، ص 494.

جلد 8 - صفحه 360


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسابُهُمْ وَ هُمْ فِي غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ «1» ما يَأْتِيهِمْ مِنْ ذِكْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلاَّ اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ يَلْعَبُونَ «2» لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ وَ أَسَرُّوا النَّجْوَى الَّذِينَ ظَلَمُوا هَلْ هذا إِلاَّ بَشَرٌ مِثْلُكُمْ أَ فَتَأْتُونَ السِّحْرَ وَ أَنْتُمْ تُبْصِرُونَ «3» قالَ رَبِّي يَعْلَمُ الْقَوْلَ فِي السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ «4»

بَلْ قالُوا أَضْغاثُ أَحْلامٍ بَلِ افْتَراهُ بَلْ هُوَ شاعِرٌ فَلْيَأْتِنا بِآيَةٍ كَما أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ «5»

ترجمه‌

نزديك شد براى مردم حسابشان و آنها در بيخبرى اعراض- كنندگانند

نيامد آنها را هيچ موجب تذكرى از پروردگارشان تازه وارد مگر آنكه شنيدند آنرا و آنها بازى ميكردند

در حاليكه مشغول بود دلهاشان و پنهان داشتند راز گوئى را آنانكه ستم نمودند كه آيا اين باشد مگر انسانى مانند شما آيا ميآئيد نزد سحر با آنكه شما مى‌بينيد

گفت پروردگار من ميداند گفتار را در آسمان و زمين و او است شنواى دانا

بلكه گفتند فراهم آورده خوابها است بلكه افترا زده است آنرا بلكه او خيال باف است پس بايد بياورد براى ما معجزى چنانچه فرستاده شدند پيشينيان.

تفسير

- خداوند خبر داده بكفّار مكه كه قيامت و حساب مردم نزديك شد با آنكه آنها در غفلت از ياد مرگ و عذاب قيامت و معرض از ذكر خدا و آيات او و تفكر در خاتمه امر خودشانند و در مجمع فرموده كه خداوند وصف فرمود قيامت و حساب را بنزديكى براى آنكه يكى از علائم قيامت بعثت پيغمبر خاتم است چون آنحضرت فرمود مبعوث شدم من و قيامت مانند اين دو و گفته‌اند اشاره بانگشت سبّابه و وسطى فرمود و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه دنيا بسرعت ميگذرد و باقى نمانده از او مگر مختصرى و آنكه هر امر محقّق الوقوعى نزديك است و ميشود آنرا واقع خواند و بايد از براى وقوع آن آماده بود و در ميان انقراض اسلام و

جلد 3 صفحه 539

روز قيامت فاصله‌اى نيست ولى نازل نشد براى آنها از جانب خداوند هيچ آيه و سوره‌اى كه موجب تنبّه و استبصار آنها بود تازه بتازه نو بنو مگر آنكه شنيدند و ملعبه خودشان قرار دادند و سخريّه و استهزاء كردند و اين نبود مگر براى آنكه دلهاى آنها بكلّى از ياد خدا غافل و مشغول بامور دنيا بود بطوريكه مجال تدبّر و تفكّر در آيات الهى را نداشتند و خيلى محرمانه با هم زير گوشى صحبت ميكردند كه مگر اين مدّعى نبوّت بشرى نيست مانند شما چرا ميرويد گوش بسخنان او ميدهيد با آنكه مى‌بينيد هر كس باو نزديك ميشود او را بسحر مجذوب خود ميكند و در اين راز گوئى پنهانى ظلم مينمودند بخودشان و به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مردم كه چنين نسبت ناروائى بآنحضرت ميدادند و خودشان و آنها را از فيض استماع قرآن و هدايت بحقّ باز ميداشتند گويا تصوّر مينمودند بشر عادى نميشود پيغمبر باشد و جاذبه قرآن را حمل بر سحرى مينمودند كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در زمان قرائت بكار ميبرد و ميخواستند محرمانه چاره‌جوئى كنند براى جلوگيرى از پيشرفت امر آنحضرت و خداوند دستور داد به پيغمبر خود كه بفرمايد و فرمود پروردگار من ميداند سخن هر سخنگوئى را در آسمان باشد يا در زمين آشكار بگويد يا پنهان و او شنوا است اقوال بندگان را و دانا است بأسرار و ضمائر آنان و بجاى كلمه قال جمعى از قرّاء قل قرائت نموده‌اند و اين بيچاره‌ها در موضوع پيغمبر متحيّر بودند گاهى ميگفتند ساحر است كه گذشت گاهى ميگفتند خوابهاى پريشان مى‌بيند و آنها را مانند ضغث كه دسته گياه مختلط از خشك و تر و قوى و ضعيف را گويند جمع‌آورى نموده و اضغاث كه جمع آنست از آن خوابها تحويل ما ميدهد و گاهى صريحا ميگفتند العياذ باللّه كذّاب است و افترا بخدا ميبندد و گاهى ميگفتند شاعر است و خيال بافى ميكند و نميدانستند چه بگويند و چگونه اعجاز قرآن را منكر شوند در خاتمه امر ناچار شدند كه بگويند ما اين معجزه‌اى را كه تو آوردى قبول نداريم اگر ميخواهى ما ايمان بياوريم بايد مانند ناقه صالح يا عصاى موسى يا احياء موتى خارق عادتى بدلخواه ما بياورى.

جلد 3 صفحه 540

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ما يَأتِيهِم‌ مِن‌ ذِكرٍ مِن‌ رَبِّهِم‌ مُحدَث‌ٍ إِلاَّ استَمَعُوه‌ُ وَ هُم‌ يَلعَبُون‌َ «2»

نمي‌آيد ‌آنها‌ ‌را‌ ‌از‌ ذكر ‌از‌ پروردگار ‌آنها‌ تازه‌ بتازه‌ مگر آنكه‌ استماع‌ مي‌كنند نه‌ ‌براي‌ ياد آوري‌ و پند و اندرز بلكه‌ ملعبه‌ و استهزاء مي‌كنند.

(ما يَأتِيهِم‌) ‌ما نافيه‌ ‌است‌.

(مِن‌ ذِكرٍ) ‌براي‌ تذكّر و پند و تنبّه‌ و ‌به‌ ‌خود‌ آمدن‌.

(مِن‌ رَبِّهِم‌) آيات‌ شريفه قرآن‌ و مواعظ الهي‌ و فرمايشات‌ نبي‌ اكرم‌ و

جلد 13 - صفحه 135

ائمه هدي‌ و دعاة دين‌.

(مُحدَث‌ٍ) يكي‌ ‌بعد‌ ‌از‌ ديگري‌ ‌از‌ سور قرآني‌ و آيات‌ شريفه ‌آن‌ ‌در‌ ظرف‌ بيست‌ و دو سال‌، و مواعظي‌ ‌از‌ حضرت‌ رسالت‌، و ائمه اطهار، و علماء اعلام‌، و وعاظ محترم‌ مي‌آيند و مي‌نشينند و استماع‌ ميكنند لكن‌ خردلي‌ ‌در‌ قلوب‌ ‌آنها‌ اثر نمي‌كند.

زيرا قلب‌ ‌که‌ سياه‌ شد ديگر نور ايمان‌ ‌در‌ ‌آن‌ تابش‌ ندارد بلكه‌ مزيد ‌بر‌ كفر و فسق‌ ‌آنها‌ ميشود چنانچه‌ ميفرمايد:

«وَ إِذا ما أُنزِلَت‌ سُورَةٌ فَمِنهُم‌ مَن‌ يَقُول‌ُ أَيُّكُم‌ زادَته‌ُ هذِه‌ِ إِيماناً فَأَمَّا الَّذِين‌َ آمَنُوا فَزادَتهُم‌ إِيماناً وَ هُم‌ يَستَبشِرُون‌َ. وَ أَمَّا الَّذِين‌َ فِي‌ قُلُوبِهِم‌ مَرَض‌ٌ فَزادَتهُم‌ رِجساً إِلَي‌ رِجسِهِم‌ وَ ماتُوا وَ هُم‌ كافِرُون‌َ» توبه‌ آيه 125.

(إِلَّا استَمَعُوه‌ُ وَ هُم‌ يَلعَبُون‌َ): سخريّه‌ و استهزاء مي‌كنند و ملعبه ‌خود‌ قرار ميدهند.

تنبيه‌: مشاهده‌ كنيد بسياري‌ ‌از‌ جامعه امروز ‌که‌ ‌با‌ احكام‌ الهيّه‌ و فرايض‌ دينيّه‌ چه‌ ميكنند. و علماء دين‌ ‌را‌ و اهل‌ ايمان‌ ‌را‌ مسخره‌ مي‌كنند و استهزاء مي‌كنند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 2)- این آیه یکی از نشانه‌های اعراض و روی گردانی آنها را به این صورت بیان می‌کند، می‌فرماید: «هیچ یاد آوری تازه‌ای از طرف پروردگارشان برای آنها نمی‌آید، مگر آنکه با بازی (و شوخی) به آن گوش می‌دهند»! (ما یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَ هُمْ یَلْعَبُونَ).

در حالی که اگر حتی یک بار به صورت جدّی با آن بر خورد کنند چه بسا مسیر زندگانی آنها در همان لحظه تغییر پیدا می‌کند.

ج3، ص155

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع