آیه 21 سوره یونس

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذَا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آيَاتِنَا ۚ قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْرًا ۚ إِنَّ رُسُلَنَا يَكْتُبُونَ مَا تَمْكُرُونَ

[10–21] (مشاهده آیه در سوره)


<<20 آیه 21 سوره یونس 22>>
سوره :سوره یونس (10)
جزء :11
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و ما هرگاه بر آدمیان بعد از آنکه آنان را رنج و زیانی رسید رحمتی فرستیم آن‌گاه در محو آیات ما مکر و سیاست به کار می‌برند. بگو: مکر و سیاست الهی سریعتر است، همانا رسولان ما (فرشتگان و قوای عالم) مکرهای شما را می‌نویسند.

و چون مردم را پس از رنج و آسیبی که به آنان رسیده، رفاه و آسایشی بچشانیم [به جای سپاس و ستایش] ناگاه در آیات ما به نیرنگ و بداندیشی برخیزند [و برای نپذیرفتن آن به بهانه ها و توجیهات بی پایه متوسّل شوند] بگو: خدا در کیفر و مجازات، سریع تر و کارآمدتر است. مسلماً فرستادگان ما [که فرشتگان و نویسندگانِ اعمالند] آنچه نیرنگ و بداندیشی می کنید [در نامه عمل شما] ثبت می کنند.

و چون مردم را پس از آسيبى كه به ايشان رسيده است، رحمتى بچشانيم، بناگاه آنان را در آيات ما نيرنگى است. بگو: «نيرنگ خدا سريع‌تر است.» در حقيقت، فرستادگان [=فرشتگان‌] ما آنچه نيرنگ مى‌كنيد مى‌نويسند.

هرگاه پس از گزندى كه به مردم رسيده است رحمتى به آنها بچشانيم، بينى كه در آيات ما بدانديشى مى‌كنند. بگو: مكر خدا سريع‌تر است؛ رسولان ما نيز، بدانديشيهاى شما را مى‌نويسند.

هنگامی که به مردم، پس از ناراحتی که به آنها رسیده است، رحمتی بچشانیم، در آیات ما نیرنگ می‌کنند (، و برای آن نعمت و رحمت توجیهات ناروا می‌کنند)؛ بگو: «خداوند سریعتر از شما مکر [= چاره‌جویی‌] می‌کند؛ و رسولان [= فرشتگان] ما، آنچه نیرنگ می‌کنید (و نقشه می‌کشید)، می‌نویسند!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

When We let people taste [Our] mercy after a distress that has befallen them, behold, they scheme against Our signs! Say, ‘Allah is more swift at devising.’ Indeed Our messengers write down what you scheme.

And when We make people taste of mercy after an affliction touches them, lo! they devise plans against Our communication. Say: Allah is quicker to plan; surely Our apostles write down what you plan.

And when We cause mankind to taste of mercy after some adversity which had afflicted them, behold! they have some plot against Our revelations. Say: Allah is more swift in plotting. Lo! Our messengers write down that which ye plot.

When We make mankind taste of some mercy after adversity hath touched them, behold! they take to plotting against Our Signs! Say: "Swifter to plan is Allah!" Verily, Our messengers record all the plots that ye make!

معانی کلمات آیه

اذقنا: ذوق: چشيدن. اذاقه: چشانيدن.

مكر: حيله و تدبير. اعم از آنكه در كار خوب باشد يا بد.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ «21»

و هرگاه پس از رنجى كه به مردم رسيده، (طعم) رحمت و لطفى به آنان بچشانيم، (به جاى سپاس،) در آيات ما مكر و حيله مى‌كنند. بگو: تدبير الهى سريعتر و نافذتر است. همانا فرستادگان ما (فرشتگان)، آنچه را مكر و نيرنگ مى‌كنيد مى‌نويسند.

نکته ها

آيه‌ى قبل به بهانه‌گيرى آنان اشاره كرد كه مى‌گفتند: چرا آيه‌اى نازل نمى‌شود. اينجا به لجاجت آنان پرداخته، كه پس از نزول آيه هم به جاى تقدير، نيرنگ مى‌كنند.

در مكّه خشكسالى و قحطى شد و خداوند به بركت رسول خدا صلى الله عليه و آله باران فرستاد. ولى‌

جلد 3 - صفحه 555

مشركان گفتند كه باران به خاطر بت‌ها بوده است! اين آيه نازل شد و آنان را رسوا كرد. «1»

در اكثر تفاسير آمده است كه يكى از تدابير ومكر دشمنان، كوبيدن شخصيّت پيامبر و استهزاى آيات الهى بوده است.

پیام ها

1- نعمت‌هايى را كه انسان از آن استفاده مى‌كند، گوشه‌اى از رحمت بى‌كران الهى است. «أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً»

2- بعضى از انسان‌ها از نعمت‌هاى الهى سوء استفاده مى‌كند و به جاى شكر، مكر مى‌كند. أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً .... إِذا لَهُمْ مَكْرٌ

3- كسى كه مكر كند، به تدبير و مكر قهرآميز الهى گرفتار مى‌شود. إِذا لَهُمْ مَكْرٌ ... اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً

4- كيفر الهى با جرم متناسب است. «لَهُمْ مَكْرٌ، اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً»


«1». تفاسير صافى، فى‌ظلال‌القرآن و كبيرفخررازى.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ «21»

بعد از آن از ذمائم افعال ايشان خبر مى‌دهد:

وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ‌: و هرگاه بچشانيم انسان را، يعنى اهل مكه را. رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ‌: صحتى وسعتى بعد از بيمارى و قحطى كه رسيده باشد بديشان. إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا: ناگاه ايشان راست مكر در آيتهاى ما، يعنى طعن زنند در آن و در باره رسول ما كيد نمايند؛ زيرا چون ما ايشان را نعمت داديم، سزاوار آن بود كه در مقابل آن شكرگزارى كنند و در حمد و سپاسدارى كوشند، ايشان به عوض آن، حيله بازى آغاز و در دفع آيات ما و استهزاء و تكذيب آن سعى كردند با پيغمبر ما صلّى اللّه عليه و آله مكر نمودند.

مقاتل گفته: «1» مكر آنها آن بود كه چون باران نازل شدى، گفتند: صعود و

«1» منهج ج 4 ص 365.

ج5، ص 287

هبوط فلان ستاره ما را باران داد، يعنى نسبت باران به نجوم مى‌دادند.

مروى است‌ «1» كه اهل مكه هفت سال مبتلا به قحط و غلا و خشكسالى بودند به حدى كه نزديك هلاك رسيدند. پس حق تعالى بر ايشان رحم فرموده باران رحمت بر ايشان نازل، آن قحطى و خشكسالى مبدل به فراخى و آبادانى شد، و همه صاحب جمعيت متنعم گرديدند. زبان طعن بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله دراز، و قدح در آيات الهى و معجزات نبوى نموده به انواع مكايد و حيل تمسك جسته، تا ضرر بدنى به آن حضرت رسانند. حق تعالى فرمود: قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً: بگو اى پيغمبر كه خداى تعالى زودتر است از شما در رسانيدن جزاى مكر به شما، يعنى پيش از ظهور كيد شما كه اطفاى نور اسلام است، به نزول عذاب بر شما امر خواهد فرمود. نزد بعضى مراد از جزاى مكر سبحانى، انزال عذاب است بر آنها از جائى كه نمى‌دانند و تصور آن را نكنند.

تبصره- چون مكر در اصل حيله‌اى است كه بدان سبب مضرتى به غير رسانند بدون شعور او، پس اسناد آن به ساحت قدس سبحانى، بر سبيل مقابله و ازدواج است مثل‌ «جَزاءُ سَيِّئَةٍ سَيِّئَةٌ» «2».

2- آنكه محال است صدور قبيح از خداى تعالى، زيرا علم الهى باز مى‌دارد ذات سبحانى را از فعل قبيح و داعى هم ندارد بر فعل قبيح.

3- داعى بر ارتكاب قبيح: يا حاجت است و آن در خداى تعالى محال است زيرا غنى على الاطلاق باشد؛ و يا حكمت است و حكمت مقتضى فعل قبيح نخواهد بود.

4- آنكه مانع از فعل قبيح موجود و داعى بر آن مفقود، و چون مقتضى مفقود و مانع موجود باشد بالبديهه ممتنع شود وجود فعل، و علم الهى به قبح فعل مانع است از ايجاد آن، و اما فقدان داعى به جهت آنكه داعى و مقتضى بر ايجاد قبيح دو چيز است: يكى احتياج و آن محال باشد بر خداى تعالى؛ و ديگر حكمت در

«1» همان مدرك.

«2» سوره شورى آيه 40.

ج5، ص 288

فعل قبيح حكمتى نخواهد بود عقلا.

إِنَّ رُسُلَنا: بدرستى كه رسولان ما، يعنى ملائكه حفظه اعمال. يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ‌: مى‌نويسند آنچه شما مى‌انديشيد از مكر، و هرگاه تدبير خفى شما بر ملائكه ما پوشيده نباشد بر ما كى پنهان خواهد بود. مضمون اين كلام تحقق انتقام است.

نكته- در تخصيص اذاقه به جانب رحمت دليل است بر آنكه كثير از رحمت قليل باشد نسبت به رحمت واسعه الهى، و ايضا اشعار دارد به اينكه انسان به جهت غايت ضعف فطرى طاقت ندارد راحتى جزئى را، چنانچه طاقت ندارد درد كمى كه به او رسد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَكْرٌ فِي آياتِنا قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَكْراً إِنَّ رُسُلَنا يَكْتُبُونَ ما تَمْكُرُونَ «21» هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ حَتَّى إِذا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَ جَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَ فَرِحُوا بِها جاءَتْها رِيحٌ عاصِفٌ وَ جاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكانٍ وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ «22» فَلَمَّا أَنْجاهُمْ إِذا هُمْ يَبْغُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ يا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ مَتاعَ الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ إِلَيْنا مَرْجِعُكُمْ فَنُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «23»

ترجمه‌

و چون بچشانيم مردم را رحمتى بعد از سختى كه برسد آنها را ناگاه مريشان راست مكرى در آيتهاى ما بگو خدا زود مكر تر است بدرستى كه فرستادگان ما مينويسند آنچه را مكر ميكنيد

او است كه سير ميدهد شما را در بيابان و دريا تا وقتى كه باشيد در كشتيها و جارى شوند با مردم به بادى خوش و شادمان شوند بآن بيايد آنها را بادى سخت و بيايد ايشانرا موج از هر جاى و پندارند كه احاطه كرده شد بآنها خوانند خدا را خالص كنندگان براى او دين را كه اگر نجات دهى ما را از اين هر آينه باشيم از شكر گذاران‌

پس چون نجات دادشان ناگاه آنها ستم ميكنند در زمين بنا حقّ اى مردمان جز اين نيست كه ستم شما بر خودتان است بهره زندگى دنيا است پس بسوى ما است بازگشت شما پس آگاه گردانيم شما را بآنچه بوديد كه ميكرديد.

تفسير

يكى از وظائف حتميّه انسان آنستكه پس از برخوردارى از نعمت منعم مخصوصا بعد از عسرت و محنت شكر گذار و فرمانبردار شود ولى رويّه اهل كفر و نفاق كاملا بر خلاف اين بوده و هست لذا پس از قحطى چند ساله چون خداوند بواسطه وجود پيغمبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باران رحمت خود را بر آنها نازل فرمود در مقام مكر و

جلد 3 صفحه 13

خدعه با آنحضرت بر آمدند بانواع حيل و منكر آيات الهى شدند لذا خداوند امر فرمود به پيغمبر خود كه بآنها گوشزد كند كه جزاى مكر شما قبلا در علم الهى گذشته است پس سرعت خداوند در تدبير مجازات مكر شما بيشتر است و پوشيده بر او نيست كيدهاى مخفى شما نويسندگان اعمال بندگان كه فرستادگان خدايند از ملائكه همه را ثبت مينمايند و پاداش آنها بشما خواهد رسيد يك نمونه واضح براى اين رويّه غير مرضيّه شما آنستكه خداوند شما را قادر بر تهيّه وسائل مسافرت خشكى و دريا فرموده و ميفرمايد ولى شما وقتى در كشتيها مى‌نشينيد و باد خوش ملايم با طبع شما و موافق حركت كشتى ميوزد و بوسيله آن كشتيها با مردميكه در آنها نشسته‌اند بجانب مقصود حركت ميكنند و خوشحال ميشوند بآن باد كسى بياد خدا نيست تا آنزمان كه باد شديد مخالف وزيدن گيرد و امواج مختلف بآنها رو آورد و كسانيكه در كشتيها هستند تصوّر نمايند كه در گرداب هلاك واقع شدند بياد خدا مى‌آيند و از توجّه به بتها و هر وسيله‌اى غير از او صرف نظر ميكنند و با اخلاص از خداوند نجات خودشان را ميطلبند و متعهّد ميشوند كه ديگر پيرامون معاصى و ناسپاسى نگردند و چون خداوند دعوت آنها را اجابت فرمود و از گرداب نجات يافتند باز عهد خودشان را فراموش ميكنند و بدون حقّ در ملك خداوند فساد مينمايند غافل از آنكه ضرر فساد آنها راجع بخودشان خواهد شد و بدستگاه الهى ضررى نميرسد اگر منفعت دنيوى موهومى هم باشد موقت و حقير است و بالاخره بازگشت همه بخدا است و بايد جزاى اعمال خودشان را در پيشگاه حضرت احديّت مشاهده نمايند و كلمه متاع به نصب نيز قرائت شده است و بنابراين مفعول يمتّعون محذوف است و بنابر قرائت رفع خبر بعد از خبر است براى بغيكم و خبر اوّل على انفسكم است و اينكه از جمله جرين بهم ببعد عدول از خطاب به غيبت شده است براى تفنّن در عبارت و مبالغه در تعجّب از حال و تعميم در حكايت است و اين دليل بر فطرى و ارتكازى بودن توحيد است در بشر كه در موقع شدّت و حاجت بروز ميكند و در وقت غفلت و شهوت مستور ميگردد و عيّاشى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود سه چيز است كه بصاحبش بر ميگردد خلف عهد و تعدّى و مكر و اين آيه را تلاوت فرمود و در مجمع جمله جاء تهاريح عاصف را جواب اذا كنتم فى الفلك و جمله دعوا اللّه را جواب و ظنّوا

جلد 3 صفحه 14

انّهم دانسته و بنابراين تقدير كلام و اذا ظنّوا دعوا اللّه است و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ إِذا أَذَقنَا النّاس‌َ رَحمَةً مِن‌ بَعدِ ضَرّاءَ مَسَّتهُم‌ إِذا لَهُم‌ مَكرٌ فِي‌ آياتِنا قُل‌ِ اللّه‌ُ أَسرَع‌ُ مَكراً إِن‌َّ رُسُلَنا يَكتُبُون‌َ ما تَمكُرُون‌َ «21»

و زماني‌ ‌که‌ چشانيديم‌ بافراد انسان‌ رحمتي‌ ‌از‌ ‌بعد‌ ‌از‌ مضرّاتي‌ ‌که‌ بآنها مساس‌ پيدا كرده‌ ‌که‌ دفع‌ بليات‌ ‌از‌ ‌آنها‌ شد ‌در‌ ‌اينکه‌ موقع‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ مكر هست‌ ‌که‌ ‌در‌ آيات‌ ‌ما مي‌كنند بگو بآنها خداوند مكر ‌او‌ سريع‌تر ‌است‌ محققا ملائكه‌ كتبه‌ ‌که‌ رسل‌ الهي‌ هستند مينويسند آنچه‌ ‌را‌ ‌که‌ مكر ميكنيد.

وَ إِذا أَذَقنَا النّاس‌َ مراد ‌از‌ ناس‌ مشركين‌ و كفار و معاندين‌ و مخالفين‌ و اهل‌ ضلالت‌ ‌است‌ ‌که‌ اينها زماني‌ ‌که‌ مبتلا ببلاهاي‌ سخت‌ شدند و خداوند بلطف‌ و عنايت‌ ‌خود‌ دفع‌ ‌آن‌ بلاها ‌را‌ ‌از‌ ‌آنها‌ نمود و رحمت‌ ‌خود‌ ‌را‌ بآنها چشانيد ‌که‌ مفاد رَحمَةً مِن‌ بَعدِ ضَرّاءَ مَسَّتهُم‌ ‌است‌ حقيقة حس‌ّ كردند.

إِذا لَهُم‌ مَكرٌ فِي‌ آياتِنا مكرهاي‌ كفار و مشركين‌ و اهل‌ باطل‌ بسيار ‌است‌ و اقسام‌ زيادي‌ دارد: يك‌ قسم‌ آنكه‌ بيايند اظهار ايمان‌ و موافقت‌ كنند و داخله‌ مسلمين‌ ‌را‌ بهم‌ زنند، يك‌ قسم‌ القاء شبهات‌ ‌در‌ اذهان‌ ضعفاء ايمان‌ كنند، يك‌ قسم‌

جلد 9 - صفحه 367

مانع‌ شوند ‌از‌ تشرف‌ ديگران‌ بدين‌ حق‌، يك‌ قسم‌ لباس‌ حق‌ بپوشند و گرگ‌ باشند و گرگ‌ بلباس‌ ميش‌ ‌در‌ ميانه‌ گله‌ و هزارها مكرهاي‌ ديگر مخصوصا اولي‌ و دومي‌ و سومي‌ و معاويه‌ و بني‌ اميه‌ و بني‌ العباس‌ و ‌من‌ يحذوا حذوهم‌ ‌که‌ ‌در‌ قرآن‌ بفرمايد وَ قَد مَكَرُوا مَكرَهُم‌ وَ عِندَ اللّه‌ِ مَكرُهُم‌ وَ إِن‌ كان‌َ مَكرُهُم‌ لِتَزُول‌َ مِنه‌ُ الجِبال‌ُ ابراهيم‌ ‌آيه‌ 47، و مراد ‌في‌ آياتنا ‌در‌ حق‌ انبياء، ائمه‌، علماء، قرآن‌، اخبار احكام‌ دين‌ و امثال‌ ‌آنها‌.

قُل‌ِ اللّه‌ُ أَسرَع‌ُ مَكراً اما مكرهاي‌ ‌آنها‌ ‌هر‌ چه‌ ‌باشد‌ و ‌هر‌ مقدار ‌باشد‌ ‌تا‌ مشيت‌ حق‌ تعلق‌ نگيرد بقدر خردلي‌ اثر ندارد، و اما مكر الهي‌ بطوري‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مفتضح‌ و رسوا كند و بعقوبات‌ دنيوي‌ و اخروي‌ گرفتار كند ‌که‌ تصور نميكردند بلكه‌ بصورت‌ مال‌ و منال‌ و جاه‌ و مقام‌ بآنها دهد ‌که‌ بسيار خوشنود باشند و ‌در‌ عين‌ حال‌ بلاء ‌است‌ و مورث‌ زيادتي‌ عقوبت‌ ‌آنها‌ ‌است‌ وَ لا يَحسَبَن‌َّ الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ خَيرٌ لِأَنفُسِهِم‌ إِنَّما نُملِي‌ لَهُم‌ لِيَزدادُوا إِثماً وَ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ آل‌ عمران‌ ‌آيه‌ 172 ان‌ّ رسلنا ملائكه‌ ‌که‌ مأمور ‌بر‌ كتب‌ اعمال‌ هستند مثل‌ رقيب‌ و عتيد يَكتُبُون‌َ ما تَمكُرُون‌َ جزئي‌ و كلي‌ اقوال‌ و افعال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ثبت‌ و ضبط ميكنند ما يَلفِظُ مِن‌ قَول‌ٍ إِلّا لَدَيه‌ِ رَقِيب‌ٌ عَتِيدٌ ق‌ ‌آيه‌ 17.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 21)- در این آیه باز سخن از عقاید و کارهای مشرکان است.

نخست اشاره به یکی از نقشه‌های جاهلانه مشرکان کرده، می‌گوید:

«هنگامی که مردم (را برای بیداری و آگاهی، گرفتار مشکلات و زیانهایی می‌سازیم سپس آن را برطرف ساخته) طعم آرامش و رحمت خود را به آنها می‌چشانیم به جای این که متوجه ما شوند در این آیات و نشانه‌ها نیرنگ می‌کنند» و یا با توجیهات نادرست در مقام انکار آنها بر می‌آیند (وَ إِذا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً مِنْ بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُمْ إِذا لَهُمْ مَکْرٌ فِی آیاتِنا). و مثلا بلاها، و مشکلات را به عنوان غضب بتها و نعمت و آرامش را دلیل بر شفقت و محبت آنان می‌گیرند و یا بطور کلی همه را معلول یک مشت تصادف می‌شمرند اما خداوند به وسیله پیامبرش به آنها هشدار می‌دهد که «به آنها بگو: خدا از هر کس در چاره‌اندیشی و طرح نقشه‌های کوبنده قادرتر و سریعتر است» (قُلِ اللَّهُ أَسْرَعُ مَکْراً).

و به تعبیر دیگر او هر زمان اراده مجازات و تنبیه کسی کند بلافاصله تحقق می‌یابد، در حالی که دگران چنین نیستند.

سپس آنها را تهدید می‌کند که گمان نبرید این توطئه‌ها و نقشه‌ها فراموش می‌گردد، «فرستادگان ما (یعنی فرشتگان ثبت اعمال) تمام نقشه‌هایی را که (برای خاموش کردن نور حق) می‌کشید می‌نویسند» (إِنَّ رُسُلَنا یَکْتُبُونَ ما تَمْکُرُونَ).

و باید خود را برای پاسخگویی و مجازات، در سرای دیگر آماده کنید.

ج2، ص282

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی

منابع