آیه 25 سوره زخرف

از دانشنامه‌ی اسلامی

فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ ۖ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ

[43–25] (مشاهده آیه در سوره)


<<24 آیه 25 سوره زخرف 26>>
سوره :سوره زخرف (43)
جزء :25
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

ما هم از آن مردم (پر غرور و عناد) انتقام کشیدیم، بنگر تا عاقبت حال کافران مکذّب به کجا کشید؟

در نتیجه از آنان انتقام گرفتیم. پس با تأمل بنگر سرانجام تکذیب کنندگان چگونه بود.

پس، از آنان انتقام گرفتيم. پس بنگر فرجام تكذيب‌كنندگان چگونه بوده است.

پس، از آنها انتقام گرفتيم. و بنگر كه عاقبت تكذيب‌كنندگان چگونه بوده است؟

به همین جهت از آنها انتقام گرفتیم؛ بنگر پایان کار تکذیب‌کنندگان چگونه بود!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Thereupon We took vengeance on them; so observe how was the fate of the deniers.

So We inflicted retribution on them, then see how was the end of the rejecters.

So We requited them. Then see the nature of the consequence for the rejecters!

So We exacted retribution from them: now see what was the end of those who rejected (Truth)!

معانی کلمات آیه

«فَانظُرْ»: مخاطب پیغمبر اسلام یا هر شنونده و خواننده‌ای است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدى‌ مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آباءَكُمْ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «24»

(پيامبرشان) گفت: آيا اگر آئينى هدايت بخش‌تر از آنچه پدرانتان را بر آن يافتيد برايتان بياورم (حاضريد دست از راه نياكان برداريد) گفتند: ما به آنچه بدان فرستاده شده‌ايد كافريم.

فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ «25»

پس ما از آنان انتقام گرفتيم و بنگر كه فرجام تكذيب كنندگان چگونه است.

پیام ها

1- در نهى از منكر ابتدا بايد معروف بهترى را عرضه كرد و سپس تقاضاى ترك منكر را نمود. «جِئْتُكُمْ بِأَهْدى‌»

2- يكى از راههاى معرّفى مكتب، مقايسه ميان تعاليم مكاتب است. «جِئْتُكُمْ بِأَهْدى‌» (انبيا در دعوت خود عقل و خرد را مطرح مى‌كردند و مخالفان تقليد و قوميّت‌گرايى را)

3- هدايت برتر ملاك انتخاب است، نه چيز ديگر. «جِئْتُكُمْ بِأَهْدى‌»

4- با اينكه مى‌دانيم در بت پرستى هدايتى نيست تا دعوت به توحيد هدايت برتر باشد، امّا جدال نيكو اقتضا مى‌كند كه براى دعوت به حقّ با مخالفان مماشات كرد. «بِأَهْدى‌ مِمَّا وَجَدْتُمْ»

5- لجاجت كه آمد، قدرت تشخيص برتر را مى‌گيرد. بِأَهْدى‌ مِمَّا وَجَدْتُمْ‌ ... كافِرُونَ‌

6- تحجّر و تعصّب، سبب ناديده گرفتن حقايق است. «بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ»

7- پايان كفر و لجاجت نابودى است. «فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ»

8- كيفر الهى، پس از اتمام حجّت است. جِئْتُكُمْ بِأَهْدى‌ ... إِنَّا ... كافِرُونَ فَانْتَقَمْنا

جلد 8 - صفحه 447

9- انتقام و خشونت در جاى خود با رحمت و رأفت الهى منافاتى ندارد. «فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ»

10- از حوادث تلخ تاريخ عبرت بگيريم. فَانْظُرْ ... عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ‌

11- پايان كار ملاك است، نه جلوه‌هاى زودگذر. «عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ «25»

فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ‌: پس انتقام كشيديم از ايشان به عذاب استيصال، فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ‌: پس تأمل كن و بنگر چگونه بود، عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ‌: عاقبت و سر انجام تكذيب كنندگان. اين اشاره است كه عاقبت خير براى مصدقان است.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ «21» بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‌ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‌ آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ «22» وَ كَذلِكَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى‌ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى‌ آثارِهِمْ مُقْتَدُونَ «23» قالَ أَ وَ لَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدى‌ مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آباءَكُمْ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ «24» فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَانْظُرْ كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ «25»

ترجمه‌

يا داديم بآنها كتابى پس آنها بآن چنگ زنندگانند

بلكه گفتند همانا ما يافتيم پدرانمان را بر طريقه‌اى و همانا ما بر اثرهاى قدمشان راه يافتگانيم‌

و همچنين نفرستاديم پيش از تو در بلدى بيم دهنده‌ئى را مگر آن كه گفتند متنعّمانش همانا ما يافتيم پدرانمان را بر طريقه‌اى و همانا ما بر اثرهاى قدمشان پيروى كنندگانيم‌

گفت آيا و اگر چه آورده باشم نزد شما چيزى را كه هدايت كننده‌تر باشد از آنچه يافتيد بر آن پدرانتان را گفتند همانا ما بآنچه فرستاده شديد بآن كافرانيم‌

پس انتقام كشيديم از آنها پس بنگر چگونه بود انجام كار تكذيب كنندگان.

تفسير

خداوند متعال در تعقيب مقال اهل شرك مكّه كه ملائكه را دختران خدا خوانده بودند و در آيات سابقه براى ردّ آنها خدا فرموده بود آيا در وقت خلقت ملائكه آنها حاضر و ناظر بودند كه بدانند ملائكه دخترند ميفرمايد يا ما براى آنها كتابى ارسال نموده بوديم پيش از قرآن كه در آن كتاب اين معنى ذكر شده باشد تا مستمسك براى آنها باشد و بآن استدلال بر مدّعاى خودشان‌

جلد 4 صفحه 599

نمايند نه چنين است بلكه گفتند ما يافتيم پدران خود را ثابت بر طريقه مستمرّه‌اى و ما از آنها پيروى و متابعت مينمائيم و بهدايت پيشينيان خودمان مهتدى و راه يافته ميباشيم و اين تقليد و تبعيّت كور كورانه بدون منطق و دليل اختصاص باينها ندارد پيش از تو هم اى پيغمبر خاتم هيچ پيغمبر بيم دهنده از عذاب خدا را ما در بلدى از بلاد نفرستاديم مگر آنكه رؤساء و ثروت‌مندان و شهوت پرستان آنها مانند اينها گفتند ما از دين پدران خودمان دست برنميداريم و آن پيغمبر در جواب فرمود و اگر چه دينى كه من آورده‌ام براى شما بهتر و بهدايت نزديكتر از دين پدرانتان باشد آنها گفتند ما اصلا منكر دين شما كه توحيد خدا است ميباشيم و پس از آنكه معلوم شد سرگرمى بلذائذ دنيا و تعصّب بيجا و غرور و نخوت ناروا آنها را بكلّى از تحصيل حقّ و حقيقت و فكر در طريق معرفت منصرف نموده و حاضر نيستند قدمى از اين راه را بپيمايند ما باقسام و انواع مختلف از آنها انتقام كشيديم و بعذابهاى گوناگونشان معذّب نموديم پس بنگر كه چگونه بود عاقبت امر تكذيب كنندگان پيغمبران گذشته و بدانكه تكذيب كنندگان تو را هم ما بسزاى اعمالشان خواهيم رسانيد و بعضى بجاى قال او لو جئتكم قل او لو جئتكم قرائت نموده‌اند و بنابر اين حكايت امر خدا است به پيغمبر سابق يا خطاب به پيغمبر ما كه در جواب كفّار معاصر خود بفرمايد و تعبير بأهدى با آنكه دين پدران آنها بهيچ وجه موجب هدايت نبوده از باب مماشاة و اشاره باين نكته است كه اگر فرضا دين سابق حقّ باشد و دين بهترى بيايد شرط عقل قبول دين لاحق است كه بهدايت نزديكتر باشد چه رسد بجائيكه دين قديم بكلّى باطل و از هدايت دور باشد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَانتَقَمنا مِنهُم‌ فَانظُر كَيف‌َ كان‌َ عاقِبَةُ المُكَذِّبِين‌َ «25»

‌پس‌ ‌ما انتقام‌ كشيديم‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌پس‌ نظر كن‌ اي‌ ‌رسول‌ محترم‌ ‌که‌ چگونه‌ ‌بود‌ عاقبت‌ تكذيب‌ كنندگان‌.

قوم‌ نوح‌ ‌در‌ اثر تكذيب‌ نوح‌ ‌به‌ غرق‌ هلاك‌ شدند قوم‌ شعيب‌ ‌در‌ اثر تكذيب‌ صالح‌ ‌به‌ صيحه‌ و صاعقه‌ هلاك‌ شدند قوم‌ لوط ‌در‌ اثر تكذيب‌ لوط ‌به‌ خسف‌ و امطار حجاره‌ هلاك‌ شدند قوم‌ شعيب‌ ‌در‌ اثر تكذيب‌ شعيب‌ ‌به‌ رجفه‌ و صاعقه‌، فرعونيان‌ ‌در‌ اثر تكذيب‌ موسي‌ ‌به‌ غرق‌ ‌در‌ رود نيل‌ هلاك‌ شدند اينها عذاب‌ دنيوي‌ ‌آنها‌ ‌تا‌ برسند بعذابهاي‌ ‌آن‌ عالم‌ ‌که‌ فنا و زوال‌ ندارد.

فَانتَقَمنا مِنهُم‌ خداوند انتقام‌ ظلم‌ ظالم‌ ‌را‌ مي‌كشد ‌از‌ ظالم‌ و كفر كافر ‌را‌ ‌از‌ كافر و شرك‌ مشرك‌ ‌را‌ ‌از‌ مشرك‌ ‌در‌ سوره فجر ‌بعد‌ ‌از‌ ‌آيه‌ أَ لَم‌ تَرَ كَيف‌َ فَعَل‌َ رَبُّك‌َ بِعادٍ‌-‌ ‌الي‌ ‌قوله‌‌-‌ وَ ثَمُودَ الَّذِين‌َ جابُوا الصَّخرَ بِالوادِ وَ فِرعَون‌َ ذِي‌ الأَوتادِ‌-‌ ‌الي‌ ‌قوله‌‌-‌ فَصَب‌َّ عَلَيهِم‌ رَبُّك‌َ سَوطَ عَذاب‌ٍ مي‌فرمايد إِن‌َّ رَبَّك‌َ لَبِالمِرصادِ‌-‌ آيه 5 ‌الي‌ 31.

فَانظُر كَيف‌َ كان‌َ عاقِبَةُ المُكَذِّبِين‌َ تكذيب‌ انبياء و مخالفت‌ ‌او‌ امر الهي‌ و ارتكاب‌ معاصي‌ و شرك‌ و كفر و ضلالت‌ و ظلم‌ عاقبت‌ سويي‌ دارد چنانچه‌ ايمان‌ و اطاعت‌ و ارشاد عاقبت‌ خيري‌ دارد «اللهم‌ اجعل‌ عاقبة امرنا خيرا بجاه‌ ‌محمّد‌ و آله‌»

جلد 16 - صفحه 21

و آثار سوء اينها منحصر ‌به‌ ‌اينکه‌ اعمال‌ و عقائد اينها نيست‌ بلكه‌ عقوبات‌ كساني‌ ‌که‌ ‌به‌ اضلال‌ اينها اضلال‌ شده‌اند ‌تا‌ دامنه قيامت‌ ‌بر‌ اينها ‌هم‌ بار ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 25)- بدیهی است چنین قوم طغیانگر و لجوج و بی‌منطقی شایسته بقا و حیات نیست، و دیر یا زود باید عذاب الهی نازل گردد و این خار و خاشاکها را از سر راه بردارد، آیه شریفه می‌فرماید: «لذا ما از آنها انتقام گرفتیم» و سخت مجازاتشان کردیم (فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ).

گروهی را با طوفان، و گروهی را با زلزله ویرانگر، و جمعی را با تندباد و صاعقه، و خلاصه هر یک از آنها را با فرمانی هلاک کردیم.

و در پایان آیه برای این که مشرکان مکه نیز عبرت گیرند روی سخن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله کرده، می‌گوید: «پس بنگر پایان کار تکذیب کنندگان چگونه بود»؟! (فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ).

جمعیت مشرکان لجوج مکه نیز باید در انتظار چنین سرنوشت شومی باشند!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع