آیه 25 سوره نوح

از دانشنامه‌ی اسلامی

مِمَّا خَطِيئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصَارًا

[71–25] (مشاهده آیه در سوره)


<<24 آیه 25 سوره نوح 26>>
سوره :سوره نوح (71)
جزء :29
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آن قوم از کثرت کفر و گناه عاقبت به آب دریا غرق شدند و به آتش دوزخ در افتادند و جز خدا بر خود هیچ یار و یاری نیافتند.

[همه آنان] به سبب گناهانشان غرق شدند و بی درنگ در آتشی درآورده شدند که [از آن] در برابر خدا برای خود یاورانی نیافتند،

[تا] به سبب گناهانشان غرقه گشتند و [پس از مرگ‌] در آتشى درآورده شدند و براى خود، در برابر خدا يارانى نيافتند.

به كيفر گناهانشان غرقه شدند و به آتش رفتند و جز خدا براى خود يارى نيافتند.

(آری، سرانجام) همگی بخاطر گناهانشان غرق شدند و در آتش دوزخ وارد گشتند، و جز خدا یاورانی برای خود نیافتند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

They were drowned because of their iniquities, then made to enter a Fire, and they did not find any helpers for themselves besides Allah.

Because of their wrongs they were drowned, then made to enter fire, so they did not find any helpers besides Allah.

Because of their sins they were drowned, then made to enter a Fire. And they found they had no helpers in place of Allah.

Because of their sins they were drowned (in the flood), and were made to enter the Fire (of Punishment): and they found- in lieu of Allah- none to help them.

معانی کلمات آیه

«مِمَّا»: بر اثرِ. به خاطرِ. حرف (مِنْ) سببیّه است، و واژه (ما) را بعضی زائد دانسته، و برخی مصدریّه گرفته‌اند، و گروهی مجرور به حرف جرّ شمرده، و (خَطِیئَاتِ) را بدل آن حساب کرده‌اند. به هر حال بیانگر بزرگی گناهان و بزهکاریهای کافران، و تأکید علّت و سبب است. «مِن دُونِ اللهِ»: بجز خدا. سوای خدا. معلوم است که خدا هم یار و یاورشان نبوده و نخواهد بود.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا ضَلالًا «24» مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً «25»

و بى گمان بسيارى را گمراه كردند، پس (پروردگارا) ظالمين را جز گمراهى نيفزا. آنان به خاطر خطاهايشان غرق شدند و در آتشى وصف‌ناپذير داخل شدند، و براى خود، غير از خدا ياورى نيافتند.

نکته ها

ظاهر جمله‌ «أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً» آن است كه پس از غرق شدن وارد آتش شدند و البتّه اين غير از آتش دوزخ است كه پس از قرنها وارد مى‌شوند، بلكه آتش برزخى است.

در قرآن، افراد و امورى، وسيله انحراف معرفى شده‌اند، از جمله: سخن لهو، نشر اكاذيب و شايعات، سوء استفاده از مقدّسات، بدل نمايى، شيطان، طاغوت، هنرمند منحرف، علماى‌

جلد 10 - صفحه 238

بى‌تعهّد و دين فروش كه حقيقت را كتمان مى‌كنند، كسانى كه دنيا را بر آخرت ترجيح مى‌دهند و منافقان. «1»

پیام ها

1- هر چيزى كه به جاى حق بنشيند، سبب انحراف و گمراهى مى‌شود. لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ‌ ... وَ قَدْ أَضَلُّوا ...

2- تبليغات سوء، اثر خود را مى‌گذارد. قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ‌ ... وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً

3- گمراهى و انحراف درجاتى دارد. «لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا ضَلالًا»

4- قهر و كيفر الهى به خاطر عملكرد خود ماست. «مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا»

5- شرك بستر خطاهاست. لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ‌ ... مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا

6- غرق قوم نوح، كيفر بخشى از انحرافات آنان بود. «مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ»

7- آتش برزخى، در وسط آب نيز هست. «أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً»

8- كيفر رها كردن رسول خدا، بى ياور شدن است. عَصَوْنِي‌ ... فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً

9- كسى كه خدا دارد، نه يك يار، كه يارانى دارد. «فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً»

10- در برابر قهر الهى، مال و ثروت و بت و مكر و حيله، فرزند و طرفدار هيچ يك كارايى ندارند. «فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً «25»

مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا: بتحقيق و يقين كه از جهت گناهان، ايشان غرق شدند به طوفان، فَأُدْخِلُوا ناراً: پس داخل گرديده شدند به آتش در زير آب و خاك در عالم برزخ يا در قيامت. بيان فرمايد كه اغراق ايشان در آب، و ادخال آنان در آتش، نبود مگر به جهت خطاى ايشان. فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ‌: و نيافتند براى خود، مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً: از غير از خدا يارانى كه عذاب طوفان از آنها باز دارند، يعنى معبودان باطله، قادر نبودند به رهائى از عذاب.

تبصره: حضرت نوح عليه السّلام مدت هزار و نهصد و پنجاه سال دعوت نمود، فقط هشتاد نفر ايمان آوردند و بقيه ايمان نياوردند و بر كفر مصر شدند. و حضرت طبع آنها را كما هو حقه دريافت و دانست كه ديگر هيچكس مسلمان نشود، و هر كه از ايشان پيدا شود او را گمراه كنند. و حق تعالى هم او را خبر داد كه از قوم تو كسى ايمان نخواهد آورد و فرزندى هم كه ايمان آورد وجود نخواهد آمد، لذا نفرين در حق آنها نمود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَماواتٍ طِباقاً «15» وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً «16» وَ اللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَباتاً «17» ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيها وَ يُخْرِجُكُمْ إِخْراجاً «18» وَ اللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِساطاً «19»

لِتَسْلُكُوا مِنْها سُبُلاً فِجاجاً «20» قالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَ اتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مالُهُ وَ وَلَدُهُ إِلاَّ خَساراً «21» وَ مَكَرُوا مَكْراً كُبَّاراً «22» وَ قالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَ لا تَذَرُنَّ وَدًّا وَ لا سُواعاً وَ لا يَغُوثَ وَ يَعُوقَ وَ نَسْراً «23» وَ قَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ ضَلالاً «24»

مِمَّا خَطِيئاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا ناراً فَلَمْ يَجِدُوا لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْصاراً «25» وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكافِرِينَ دَيَّاراً «26» إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبادَكَ وَ لا يَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً كَفَّاراً «27» رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِوالِدَيَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَ لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ لا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلاَّ تَباراً «28»

ترجمه‌

آيا نمى‌بينيد چگونه آفريد خدا هفت آسمان را طبقه بر طبقه فوق يكديگر

و قرار داد ماه را در آنها روشنى و قرار داد خورشيد را چراغ‌

و خدا

جلد 5 صفحه 280

رويانيد شما را از زمين روئيدنى‌

پس باز ميگرداند شما را در آن و بيرون ميآورد شما را بيرون آوردنى‌

و خدا قرار داد براى شما زمين را فرشى گسترده‌

تا راه قرار دهيد از آن راههائى گشاده‌

گفت نوح پروردگارا همانا آنها نافرمانى كردند مرا و پيروى كردند كسى را كه نيفزود او را مالش و فرزندش مگر زيان‌

و مكر نمودند مكرى در نهايت بزرگى‌

و گفتند وا نگذاريد البتّه خدايان خود را و وا نگذاريد البتّه ودّ را و نه سواع را و نه يغوث و يعوق و نسر را

و بتحقيق گمراه كردند بسيارى را و زياد مفرما براى ستمكاران مگر هلاكت را

بسبب گناهانشان غرق شدند پس داخل كرده شدند در آتش پس نيافتند براى خود غير از خدا ياورانى‌

و گفت نوح پروردگارا مگذار بر زمين از كافران احدى را

همانا تو اگر وا گذارى آنها را گمراه ميكنند بندگان تو را و تولّد ننمايند مگر مرتكب معاصى و بسيار ناسپاس را

پروردگارا بيامرز مرا و پدر و مادرم را و هر كه داخل خانه من شد با ايمان و مردان گرونده و زنان گرونده را و زياد منما براى ستمكاران مگر زيان را.

تفسير

خداوند سبحان در اين آيات استدلال بر عظمت و توحيد خود فرموده باين تقريب كه آيا نمى‌بينيد و نميدانيد كه خداوند چگونه هفت آسمان با اين عظمت را طبقه بر طبقه بالاى سر شما و بالاى يكديگر بدون ستون و تكيه گاهى خلق فرموده و نگهدارى ميكند و در آسمان اوّل كه مشهود شما است و جزء آسمان- هاى هفت گانه است ماه را كه نورانى و روشن است قرار داده تا از تابش نور و جمال منظر آن بهره‌مند شويد و در آسمان چهارم خورشيد را قرار داده كه چراغ جهانيان باشد و با وجود آن از روشن نمودن چراغ بى‌نياز گردند و از فوائد بيشمار آن بهره‌مند شوند و خداوند چنانچه گياه و اشجار را از زمين رويانيد نهال وجود حضرت آدم ابو البشر را هم از خاك زمين آفريد و مردم از او بوجود آمدند و مبدء خلق بنى آدم را هم كه نطفه است از ارزاق مولّده از خاك زمين توليد ميفرمايد پس همه از خاك بيرون شده و بايد در خاك پنهان شوند و روزى معيّن بعلم بارى بتوسط بارانيكه طبع منى در آن موجود است باز مانند نبات از

جلد 5 صفحه 281

زمين بايد روئيده و بيرون آيند براى رسيدگى بحسابشان و كلمه نباتا بجاى انباتا استعمال شده براى نزديك بودن آن بمعناى تشبيه يعنى خلق فرمود شما را از زمين مانند گياه كه ميرويد روئيدنى و خداوند زمين را مانند فرش در زير پاى بندگان گسترانيد تا بگيرند از آن براى خودشان راههاى گشاده وسيع و براى تضمّن سلوك بمعناى اخذ متعدّى بمن شده و پس از بيان اين نعم براى تنبيه بر وجوب اداء شكر آن رجوع بكلام حضرت نوح فرموده ميفرمايد نوح عرضه داشت پروردگارا قوم اطاعت مرا ننمودند و رعب مال و جاه و اولاد و احفاد اغنياء و رؤساء آنها كه ميگفتند اگر نوح مقرّب درگاه خدا بود ثروتمند ميشد آنها را گرفت و متابعت از اشراف نمودند با آنكه از مال و اولاد آنها ابدا بهره‌اى به اواسط مردم نميرسيد بلكه از قبل آنها متضرّر هم ميشدند و مكر و حيله بسيار بزرگى كردند كه گفته‌اند توطئه بر قتل آنحضرت بود و گفتند خدايان خود را از دست ندهيد خصوصا ودّ و سواع و يغوث و يعوق و نسر را كه اسامى بتهاى معروف عربستان است و بالنّسبه اهمّ از بتهاى ديگرند و بعضى گفته‌اند اينها نامهاى مردمان صالحى كه در بين آدم و نوح بودند بوده است و چون آنها از دنيا رفتند جمعى براى تبرّك بآنان مجسّمه آنها را ساخته و نگهدارى كردند و پس از چندى عبادت نمودند آنها را و از آن جماعت منتقل بعرب شده و قمّى ره نقل فرموده كه قبل از حضرت نوح مردمان با ايمانى بودند كه از دنيا رفتند و فوت آنها موجب اندوه سايرين شد پس شيطان آمد و مجسمه آنها را ساخت تا مردم بآنها مأنوس شوند و چون مردم بآنها انس گرفتند و زمستان شد بردند آنها را در اطاقهاشان جاى دادند و چون چندى بر اين گذشت و مردم ديگرى بوجود آمدند باز شيطان نزد آنها آمد و گفت اينها خدايان پدران شمايند كه آنان اينها را عبادت ميكردند پس مردم عبادت كردند آنها را و گمراه شدند از آنها خلق بسيارى پس حضرت نوح نفرين كرد آنها را و خدا هلاكشان فرمود و در علل قريب به اين معنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و نيز قمى ره نقل فرموده كه ودّ بت قبيله كلب و سواع از آن هذيل و يغوث از آن مراد و يعوق از آن همدان و نسر از آن حصين است و

جلد 5 صفحه 282

اينها قبائلى از عربند خلاصه آنكه رؤساء قوم بكمك شيطان مردم بسيارى را گمراه كردند و حضرت نوح از خدا خواست كه به آنها توفيق طاعت ندهد و در ضلالت باقى بدارد تا هلاك شوند چون قمّى ره ضلالا را بهلاكا و تدميرا از امام عليه السّلام ترجمه و تفسير فرموده و براى آنكه كسى تصوّر نكند هلاكت آنها براى سلب توفيق الهى از آنها بوده نه اعمال خودشان ميفرمايد بسبب گناهانشان غرق شدند و پس از آن داخل در آتش قبر و جهنّم شده و خواهند شد چون سلب توفيق هم در اثر اصرارشان بر كفر بوده و بتها نتوانستند با آنها كمكى نمايند و كلمه ما در ممّا خطيئاتهم زائده براى تأكيد است و در خاتمه حضرت نوح عرضه داشت پروردگارا احدى از اين كفّار را در روى زمين باقى مگذار چون اگر باقى بمانند اين جمع قليل از اهل ايمانرا هم گمراه ميكنند و بعد از اين جز فاسق فاجر مصرّ بكفر از اينها بوجود نخواهد آمد و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند نوح از كجا ميدانست كه اولاد آنمردم مؤمن نميشوند فرمود از آنجا كه خدا باو فرمود همانا ايمان نميآورد بتو از قومت مگر كسانيكه تاكنون ايمان آورده‌اند و بعد از آن طلب مغفرت فرمود براى خود و پدر و مادرش و كسانيكه داخل در بيت نبوّت شدند بدخول در ولايت امير المؤمنين عليه السّلام چنانچه در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه مراد از دخول در بيت من دخول در ولايت است چون كسيكه داخل در ولايت شود داخل در بيت انبياء شده و بعد دعا فرمود براى عموم اهل ايمان از امم سابقه و لا حقه و نفرين فرمود بر ستمكاران عموما بهلاكت اموالشان چون قمّى ره از امام باقر عليه السّلام تبارا را به خسارا تفسير فرموده كه بمعناى زيان و ضرر است با آنكه در لغت بمعناى هلاكت است و حقير باين نحو جمع نمودم و اللّه اعلم و شرح اين قصه و طوفان نوح در سور سابقه گذشته است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه ايمان بخدا داشته باشد قرائت سوره نوح را ترك نميكند و كسيكه آن سوره را در نماز واجب يا مستحب بخواند خداوند او را در منازل خوبان و بهشت كرامت خود جاى خواهد داد و الحمد للّه رب العالمين.

جلد 5 صفحه 283

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


مِمّا خَطِيئاتِهِم‌ أُغرِقُوا فَأُدخِلُوا ناراً فَلَم‌ يَجِدُوا لَهُم‌ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ أَنصاراً «25»

‌از‌ آنچه‌ خطاهاي‌ ‌آنها‌ سبب‌ شد غرق‌ شدند ‌پس‌ ‌از‌ غرق‌ و هلاكت‌ ‌آنها‌ ‌را‌ داخل‌ كردند ‌در‌ آتش‌ و پيدا نكردند ‌از‌ ‌براي‌ ‌خود‌ ‌از‌ ‌غير‌ خداي‌ متعال‌ انصار و ياوراني‌.

مما بمعني‌ ‌من‌ اجل‌ ‌ذلک‌ ‌يعني‌ منشأ و سبب‌ غرق‌ ‌آنها‌.

خَطِيئاتِهِم‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و ظلم‌ و معاصي‌ ‌که‌ قوم‌ نوح‌ بدتر ‌از‌ عاد و ثمود و قوم‌ لوط و قوم‌ شعيب‌ و فرعونيان‌ بودند بنص‌ آيه شريفه‌ ‌که‌ ميفرمايد: وَ أَنَّه‌ُ أَهلَك‌َ عاداً الأُولي‌ وَ ثَمُودَ فَما أَبقي‌ وَ قَوم‌َ نُوح‌ٍ مِن‌ قَبل‌ُ إِنَّهُم‌ كانُوا هُم‌ أَظلَم‌َ وَ أَطغي‌ نجم‌ آيه 51 ‌الي‌ 53.

أُغرِقُوا تعبير بماضي‌ ‌با‌ ‌اينکه‌ ‌که‌ هنوز غرق‌ نشده‌ بودند ‌براي‌ اينكه‌ مضارع‌ محقق‌ الوقوع‌ حكم‌ ماضي‌ دارد و ‌براي‌ اينكه‌ سبب‌ غرق‌ خطاهاي‌ ‌آنها‌ بوده‌ ‌که‌ ‌از‌ ‌آنها‌ صادر ‌شده‌ قبلا مثل‌ اينكه‌ ‌اگر‌ كسي‌ عملي‌ كرد ‌که‌ مستحق‌ قتل‌ ‌است‌ ميگويند:

‌خود‌ ‌را‌ بكشته‌ شدن‌ دادي‌، ‌در‌ خبر دارد ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) سؤال‌ كردند ‌که‌: حضرت‌ ابا ‌عبد‌ اللّه‌ الحسين‌ ‌را‌ چه‌ روزي‌ كشتند!

حضرت‌ فرمود:

(‌في‌ الجمعة ‌او‌ الاثنين‌)

حضرت‌ ‌که‌ ترديد نداشت‌ ‌که‌ روز عاشوراء روز جمعه‌ بوده‌ معناي‌ ‌او‌ الاثنين‌ روز دوشنبه‌ روز رحلت‌ حضرت‌ رسالت‌ ‌که‌ ‌در‌ سقيفه بني‌ ساعده‌ جعل‌ خليفه‌ كردند و غصب‌ خلافت‌ كردند و گذشت‌ ‌که‌ حضرت‌ ‌علي‌ اكبر خدمت‌ پدر بزرگوارش‌ عرض‌ كرد: (العطش‌ ‌قد‌ قتلني‌).

فَأُدخِلُوا ناراً ‌ يا ‌ مراد نار جهنم‌ ‌است‌ و يوم القيامة ‌که‌ ملائكه‌ عذاب‌ ‌آنها‌ ‌را‌

جلد 17 - صفحه 218

ميگيرند و ‌در‌ غل‌ و زنجير ميكشند و ‌با‌ تازيانه‌هاي‌ آتشي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ داخل‌ جهنم‌ ميكنند، ‌ يا ‌ مراد آتش‌ عالم‌ برزخ‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ همان‌ زمان‌ هلاكت‌ روح‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ‌با‌ جسم‌ برزخي‌ و قالب‌ مثالي‌ ‌در‌ جهنم‌ عالم‌ برزخ‌ ‌که‌ برهوت‌ ‌باشد‌ ميبرند چنانچه‌ اهل‌ ايمان‌ ‌را‌ ‌در‌ بهشت‌ عالم‌ برزخ‌ ‌که‌ وادي‌ ‌السلام‌ ‌است‌ ميبرند، ‌ يا ‌ مراد قبر ‌است‌ ‌که‌ فرمودند:

(القبر روضة ‌من‌ رياض‌ الجنة ‌او‌ حفرة ‌من‌ حفر النيران‌).

اقول‌: جمع‌ ‌بين‌ ‌هر‌ سه‌ اقرب‌ ‌است‌ و مانعة الجمع‌ نيست‌.

فَلَم‌ يَجِدُوا لَهُم‌ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ اشاره‌ بآلهه‌ ‌آنها‌ و اصنام‌ و بتهاي‌ ‌آنها‌ ‌که‌ پرستش‌ ميكردند و اكابر و رؤساء ‌آنها‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ اضلال‌ ميكردند و اتباع‌ و عشيره‌ و اموال‌ و اولاد ‌که‌ تمام‌ اينها ‌من‌ دون‌ اللّه‌ هستند.

أَنصاراً تمام‌ فرد فرد گرفتار ميشوند چنانچه‌ ميفرمايد: وَ لَقَد جِئتُمُونا فُرادي‌ كَما خَلَقناكُم‌ أَوَّل‌َ مَرَّةٍ انعام‌ آيه 94. احدي‌ نيست‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ياري‌ كند و عذاب‌ الهي‌ ‌را‌ ‌از‌ ‌آنها‌ بردارد.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 25)- سر انجام در این آیه خداوند سخن آخر را در این زمینه چنین می‌فرماید: «به خاطر گناهانشان غرق شدند، و در آتش دوزخ وارد گشتند و جز خدا یاورانی نیافتند» که در برابر خشم او از آنها دفاع کند (مما خطیئاتهم اغرقوا فادخلوا نارا فلم یجدوا لهم من دون الله انصارا).

تعبیر آیه نشان می‌دهد که آنها بعد از غرق شدن بلافاصله وارد آتش شدند، و این عجیب است که از آب فورا وارد آتش شوند! و این آتش همان آتش برزخی است، چرا که طبق گواهی آیات قرآن گروهی بعد از مرگ در عالم برزخ مجازات می‌شوند، و طبق بعضی از روایات «قبر» یا باغی از باغهای بهشت است یا حفره‌ای از حفره‌های دوزخ!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع