آیه 33 سوره توبه
<<32 | آیه 33 سوره توبه | 34>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
اوست خدایی که رسول خود را به هدایت و دین حق فرستاد تا آن را بر همه ادیان عالم تسلط و برتری دهد هر چند مشرکان ناراضی و مخالف باشند.
اوست که پیامبرش را با هدایت و دین حق فرستاد، تا آن را بر همه ادیان پیروز گرداند، هر چند مشرکان خوش نداشته باشند.
او كسى است كه پيامبرش را با هدايت و دين درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دين است پيروز گرداند، هر چند مشركان خوش نداشته باشند.
او كسى است كه پيامبر خود را براى هدايت مردم فرستاد، با دينى درست و بر حق، تا او را بر همه دينها پيروز گرداند، هر چند مشركان را خوش نيايد.
او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
«الْهُدَی»: هدایت. مراد قرآن است. «لِیُظْهِرَهُ»: تا او را مطلع و مسلّط گرداند. تا آن را برتری و چیرگی بخشد. مرجع ضمیر (هُ) میتواند (رَسُول) یا (دینِ الْحَقِّ) باشد.
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ «33»
او كسى است كه پيامبر خود را با هدايت ودين حقّ فرستاد، تا آن را بر همهى دينها پيروز گرداند، هر چند مشركان ناراحت باشند.
نکته ها
اين آيه به همين صورت، علاوه بر اين سوره در دو سورهى ديگر نيز آمده است: سورهى فتح، آيهى 28 و سورهى صفّ، آيهى 9.
گرچه اسلام از نظر منطق و استدلال هميشه پيروز بوده است، امّا اين آيه، غلبهى ظاهرى و وعدهى حاكميّت اسلام بر جهان را بيان مىكند. چنانكه در آيات ديگرى نيز «ظَهَرَ» به معناى استيلا يافتن آمده است، مثل: «إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ» «2» اگر بر شما غالب شوند، سنگسارتان مىكنند. ودربارهى كفّار آمده است: «إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ لا يَرْقُبُوا فِيكُمْ إِلًّا وَ لا ذِمَّةً» «3» اگر بر شما غالب شوند، هيچ عهد و پيمانى را مراعات نمىكنند.
«2». كهف، 20.
«3». توبه، 8.
جلد 3 - صفحه 411
از يك سو اين آيه تاكنون تحقّق نيافته است و از سويى ديگر خداوند وعدهى حاكميّت كلّى اسلام را داده و وعدهاش دروغ نيست، در نتيجه همان گونه كه در روايات بسيارى آمده است، اين آيه به ظهور حضرت مهدى عليه السلام اشاره دارد.
مسألهى حضرت مهدى عليه السلام و قيام جهانى او، در روايات بسيارى از طريق شيعه و اهلسنّت آمده و در اغلب كتب حديثى عامّه نيز مطرح شده و از مسلّمات اعتقادى مسلمانان است. هرچند برخى از جمله وهابيّت به دروغ اين عقيده را مخصوص شيعه دانستهاند. «1»
امام باقر عليه السلام فرمودند: زمانى خواهد آمد كه هيچ كس باقى نخواهد ماند، مگر اينكه به رسالت حضرت محمّد صلى الله عليه و آله اقرار خواهد كرد. «2»
در مورد حاكميّت دين در سراسر گيتى، احاديث بسيارى است؛ از جمله از حضرت على عليه السلام روايت شده است كه در زمان ظهور امام زمان عليه السلام، هيچ خانهاى و هيچ قريهاى نخواهد بود، مگر آنكه اسلام وارد آن خواهد شد، چه بخواهند، چه نخواهند. و صداى اذان هر صبح و شام در هر قريهاى شنيده خواهد شد. «3»
پیام ها
1- محور وپايهى دين اسلام، حقّ است. «دِينِ الْحَقِّ» (همهى اديانآسمانى حقّند، ولى به خاطر پيدايش تحريف در آنها، حقّانيت آنها مخدوش شده است)
2- حقّ بر باطل پيروز است. «لِيُظْهِرَهُ»
3- اراده و حركت خود را با ارادهى الهى هماهنگ سازيم، وگرنه محو و نابود خواهيم شد. «لِيُظْهِرَهُ، وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»
«1». منتخب الأثر.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». تفسير صافى.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 412
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (33)
چون در آيه سابقه حكايت نمود سعى دشمنان را در ابطال امر پيغمبر و ابا و امتناع ذات احديت را در ابطال و اراده اتمام امر آن حضرت، بعد از آن كيفيت اتمام ديانت حقه را بيان فرمايد:
هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ: ذات احديت حق، ذاتى است كه به حكمت بالغه خود ارسال فرمود پيغمبر خود حضرت ختمى مرتبت را بر تمام عالم و عالميان. بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِ: به حجج و بينات و دلايل و دين حق، يعنى اسلام كه حاوى است آنچه صلاح معاش و معاد عموم طبقات مردم تا انقراض
ج5، ص 71
عالم، و به عمل به آن مستحق ثواب گردند و غير دين اسلام باطل، و تدين بآن باعث عقاب خواهد بود. لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ: تا عالى و عزيز و غالب گرداند دين اسلام را بر همه اديان به قسمى كه بر هيچ مسلمانى صغار و ذلتى نباشد، و ساير اهل ملل و نحل مقهور و مخذول شوند.
تنبيه- ظهور شىء بر غيرش: يا به حجت و دليل است، و يا به كثرت و وفور، و يا به غلبه و استيلاء؛ و محقق است ابشار الهى به ظهور دين اسلام بر ساير اديان، و جايز نيست بشارت مگر به امر مستقبلى كه حاصل نباشد، و ظهور دين اسلام به حجت و برهان مقرر و معلوم است؛ پس واجب شود حمل آيه شريفه بر ظهور به غلبه.
تبصره- كمال حال انبياء صلوات اللّه عليهم اجمعين حاصل نشود مگر به مجموع چند امر:
1- كثرت دلائل و معجزات كه اشاره فرموده بقوله «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى».
2- مشتمل باشد شريعت آن پيغمبر بر امورى كه عقل سليم ادراك نمايد كه شريعت مذكوره، موصوف به صواب و صلاح و موافق حكمت و مصلحت و متضمن منافع دنيا و آخرت است بقوله «وَ دِينِ الْحَقِّ».
3- قرار دهد دين آن پيغمبر را عالى بر تمام اديان، غالب بر اضداد آن، و قاهر منكران بقوله «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ»؛ بنابراين شريعت خاتم النبيين صلّى اللّه عليه و آله اتم كليّه شرايع، و وجود آن حضرت اكمل تمام انبياء خواهد بود.
وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ: و اگرچه مشركان كاره باشند و نخواهند اعلا و عزت اسلام را، حق تعالى به قدرت كامله ظاهر فرمايد غلبه و سلطه و رفعت و علو اسلام را رغما لانف كافران.
رفع شبهه: اگر بحث شود كه ظاهر آيه شريفه «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ» اقتضا نمايد دين اسلام غالب بر تمام اديان و حال آنكه در اكثر اعصار و قرون كفر غلبه دارد؟
ج5، ص 72
جواب- 1- مراد آنست كه هر طايفهاى از مسلمين در قسمتى از بلاد بر كفار غلبه نمودند از جمله عده آنها بر يهود مكه، و جماعتى بر نصاراى شام و روم و غرب، و گروهى بر بتپرستان و مجوس و مشركان.
2- مراد غلبه به حجت و برهان است كه در مقام معارضه و مجادله با كفر، اسلام غالب بر تمام اديان خواهد بود، چنانچه احتجاجات حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و ائمه معصومين سلام اللّه عليهم اجمعين با زنادقه و معاندين شاهد صادقى است بر اين مدعا، و ايضا محاجه علماء عظام (قدس الله سرهم).
3- آنكه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله را واقف گردانيده بر جميع شرايع دين، و مطلع ساخته بر تمام آن بالكليّه، به حدى كه چيزى بر او مخفى نيست.
4- اقوى و اصح جواب آنكه: مراد غلبه اسلام و توحيد است بر تمام عالم و عالميان، و لكن تأويل آيه شريفه محقق نگرديده، و چون وعده الهى تخلف پذير نيست البته و مسلما اين وعده منجز و وقوع خواهد يافت زمان ظهور ولىّ زمان و قطب دائره امكان، حضرت حجة بن الحسن عجل اللّه فرجه، چنانچه اخبار ائمه هدى مؤيد و دال بر اين است از جمله:
1- تفسير برهان صدوق (قدس اللّه سره) به اسناد خود روايت نموده از ابى بصير: قال الصّادق عليه السلام فى قوله عزّ و جلّ «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ» فقال: و اللّه ما نزل تأويلها بعد و لا ينزل تأويلها حتّى يخرج القائم فاذا خرج القائم لم يبق كافر باللّه و لا مشرك بالامام الّا كره خروجه حتّى لو كان كافر فى بطن صخرة قالت يا مؤمن فى بطنى كافر فاكسرنى و اقتله.
حضرت صادق سلام اللّه عليه در آيه شريفه «هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى ...» فرمود: قسم به خدا نازل نشده تأويل آن هنوز، و نازل نشود تأويل آن تا بيرون آيد قائم، وقتى آن حضرت ظاهر شود باقى نماند كافرى به خدا و نه مشركى به امام مگر كراهت دارد و نمىخواهد خروج او را، زيرا اگر كافرى در شكم سنگى باشد سنگ به قدرت كامله تكلم كند كه اى مؤمن، در بطن من كافرى است، مرا بشكن و او را بيرون آور و بكش.
ج5، ص 73
2- العياشى عن ابى المقدام عن ابى جعفر عليه السّلام فى قول اللّه «لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ ان لا يبقى احد الّا اقرّ بمحمّد.» ايضا الطبرسى قال ابو جعفر عليه السّلام انّ ذلك يكون عند خروج المهدى من ال محمّد فلا يبقى احد الّا اقرّ بمحمّد (ص).
عياشى و طبرسى از حضرت باقر عليه السّلام روايت نموده كه: ظهور ديانت اسلامى، زمان خروج مهدى آل محمد عجل اللّه فرجه باشد، پس باقى نماند احدى مگر آنكه اقرار نمايد به حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله.
3- شيخ ابو الفتوح رازى در تفسير خود روايت نموده از مقداد بن اسود قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله لا يبقى على ظهر الارض بيت وبر و لا مدر الّا ادخله اللّه كلمة الاسلام امّا بعزّ عزيز او بذلّ ذليل امّا ان يعزّهم فيجعلهم اللّه من اهله فيعزّوا به و امّا ان يذلّهم فيدينون به.
فرمود حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله: باقى نماند روى زمين خانهاى گلى و سنگى مگر آنكه خداى تعالى داخل فرمايد كلمه اسلام را در آن، يا به تمامى عزت و يا به تمامى ذلت، يا عزيز شوند به عزت ايمان، و يا ذليل گرداند آنها را تا متدين شوند به اسلام و ايمان.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يُرِيدُونَ أَنْ يُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ (32) هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ (33)
ترجمه
ميخواهند آنكه فرو نشانند نور خدا را بدهنهاشان و نمىگذارد خدا مگر آنكه تمام كند نور خود را و اگر چه نخواسته باشند آنرا كافران
اوست آنكه فرستاد پيغمبرش را براهنمائى و دين حقّ تا غالب كند آنرا بر همه دينها و اگر چه نخواسته باشند مشركان.
تفسير
نور خدا دين اسلام است كه عالم را روشن نموده و كفار ميخواهند بوسيله انكار و تكذيب كه بمنزله بادى است كه از دهان آنها بيرون مىآيد خاموش كنند نور خدا را كه بمنزله آفتاب عالمتاب است و خدا نمىگذارد قدرت پيدا كنند مگر آنكه آشكار كند حقّ بودن دين خود را و بكمال برساند آنرا در عالم كه احدى خارج از دين اسلام نباشد تا بخواهد اين نور را خاموش كند اگر چه اين معنى بطبع كفّار گران مىآيد و از اين تقدير الهى كراهت دارند چون او آنچنان خدائى است كه مبعوث كرد پيغمبر خود را بهدايت و نشر دين حق براى آنكه غالب كند دين او را بر تمام اديان چگونه ميشود خدا از مقصود خود صرف نظر فرمايد پس بر خداوند واجب است اگر يكروز از عمر دنيا باقى مانده باشد آنروز را بقدرى طولانى كند كه امام زمان ظاهر گردد و عالم را از شرك و كفر پاك و پاكيزه فرمايد اگر چه آنها كراهت داشته باشند و بعضى غلبه دين حق را بر ساير اديان بحجّت دانستهاند و انصاف آن است كه از جهاتى خلاف ظاهر است و در كافى از امام كاظم (ع) در تفسير اين آيه نقل نموده كه او آنچنان خدائى است كه امر كرد پيغمبر خود را بولايت براى وصىّ او و ولايت دين حق است براى آنكه غالب كند آنرا بر تمام اديان در وقت قيام قائم و خدا باتمام رساننده است ولايت قائم را اگر چه كراهت دارند منكران ولايت على (ع) سؤال نمودند اين تنزيل
جلد 2 صفحه 576
آيه است فرمود بلى اين تنزيل است و غير آن تأويل و در مجمع از امام باقر (ع) نقل نموده در تفسير اين آيه كه اين امر در وقت ظهور مهدى است از آل محمد (ص) كه در آنزمان احدى باقى نمىماند مگر آنكه اسلام مياورد و در اكمال و عياشى از امام باقر (ع) نقل نموده كه قائم ما منصور است برعب و مؤيّد است بنصرت الهى تمام زمين را مسخّر مىكند و گنجها براى او آشكار ميگردد و سلطنت او بر مشرق و مغرب احاطه پيدا ميكند و خدا بوجود او دين خود را بر تمام اديان غالب ميفرمايد و در زمين خرابه باقى نمىماند مگر آنكه آباد ميشود و حضرت عيسى عليه السلام نازل ميشود و باو اقتدا مىكند و در اين باب روايات بقدرى زياد است كه حقير از نقلش عاجزم و براى تقويت قلوب و استشهاد بر مطلوب بهمين مقدار اكتفا ميشود.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هُوَ الَّذِي أَرسَلَ رَسُولَهُ بِالهُدي وَ دِينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَو كَرِهَ المُشرِكُونَ (33)
او است خداوندي که فرستاد رسول خود را براه نمايي و هدايت جن و انس و بدين حق ثابت مطابق با واقع تا اينكه اينکه دين حق را ظاهر فرمايد بر تمام اديان عالم و لو كراهت داشته باشند مشركين و نخواهند.
هُوَ الَّذِي أَرسَلَ رَسُولَهُ در زماني خداوند ارسال فرمود رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم
جلد 8 - صفحه 211
را که سرتاسر دنيا را شرك و كفر و جهالت فرو گرفته بود که دوره جاهليت گفتند فقط موحد در عالم اوصياء ابراهيم [ع] و عيسي [ع] و بعضي از خواص آنها بودند آنهم از ترس قدرت بر اظهار نداشتند مثل آباء حضرت رسالت صلّي اللّه عليه و آله و سلّم و امّهات آنها که در زيارت وارث ميخواني اصلاب شامخه و ارحام مطهّره چنانچه حضرت ابراهيم [ع] هم در همچه عصري مبعوث شده.
بِالهُدي وَ دِينِ الحَقِّ هدايت بمعجزات و آيات شريفه قرآن که إِنَّ هذَا القُرآنَ يَهدِي لِلَّتِي هِيَ أَقوَمُ اسري آيه 9 که صراط مستقيم و طريق مستوي است براي سعادت دنيا و آخرت و نجات از مهالك نشأتين، و دين حق عقائد حقه است در مقابل اديان باطله و عقائد فاسده.
لِيُظهِرَهُ عَلَي الدِّينِ كُلِّهِ اگر مراد اظهار بادله واضحه و براهين ساطعه و حجج ظاهره باشد بحمد اللّه جزءا فجزءا عقائد مذهب شيعه اثني عشريه مثل آفتاب روشن است فقط كساني که چشم قلب آنها كور است يا مبلغين سوء درب چشم آنها را بشبهات بستهاند نور آفتاب ايمان را مشاهده نميكنند، و اگر مراد از بين رفتن مذاهب فاسده و عقائد باطله باشد بدست يد اللهي حضرت مهدي عجل اللّه تعالي فرجه ظاهر خواهد شد وَ لَو كَرِهَ المُشرِكُونَ كراهت مقابل اراده است بنا بر مذهب متكلمين نكردن و بنا بر مذهب حكماء نخواستن و صلاح ندانستن است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
اشاره
(آیه 33)- سر انجام در این آیه بشارت عالمگیر شدن اسلام را به مسلمانان داده و با آن، بحث آیه گذشته را دائر بر این که تلاشهای مذبوحانه دشمنان اسلام به جایی نمیرسد، تکمیل میکند و با صراحت میگوید: «او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر تمام ادیان پیروز و غالب گرداند، هر چند مشرکان را خوشایند نباشد» (هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ).
منظور از «هدی» دلائل روشن و براهین آشکاری است که در آیین اسلام وجود دارد و منظور از «دین حق» همین آیینی است که اصولش حق و فروعش نیز حق و بالاخره تاریخ و مدارک و اسناد و نتیجه و برداشت آن نیز همه حق است و بدون شک آیینی که هم محتوای آن حق باشد و هم دلائل و مدارک و تاریخ آن روشن، باید سر انجام بر همه آیینها پیروز گردد.
با گذشت زمان، و پیشرفت علم و دانش، و سهولت ارتباطات، واقعیتها چهره خود را از پشت پردههای تبلیغات مسموم، به در خواهد آورد و موانعی را که مخالفان حق بر سر راه آن قرار میدهند درهم کوبیده خواهد شد، و به این ترتیب آیین حق و حکومت حق همه جا را فرا خواهد گرفت هر چند دشمنان حق نخواهند و از هیچ گونه کارشکنی مضایقه نکنند، زیرا حرکت آنها حرکتی است بر خلاف
ج2، ص198
مسیر تاریخ و بر ضدّ سنن آفرینش!
قرآن و قیام مهدی (عج):
آیه فوق- که عینا و با همین الفاظ در سوره «صفّ» آیه 9 آمده است و با تفاوت مختصری در سوره «فتح» آیه 28 تکرار شده، خبر از واقعه مهمی میدهد که اهمیتش موجب این تکرار شده است- خبر از جهانی شدن اسلام و عالمگیر گشتن این آیین میدهد.
زیرا مفهوم آیه پیروزی همه جانبه اسلام بر همه ادیان جهان است، و معنی این سخن آن است که سر انجام اسلام همه کره زمین را فرا خواهد گرفت و بر همه جهان پیروز خواهد گشت.
از امام صادق علیه السّلام در تفسیر این آیه چنین نقل شده: «به خدا سوگند هنوز محتوای این آیه تحقق نیافته است و تنها زمانی تحقق میپذیرد که «قائم» خروج کند و به هنگامی که او قیام کند کسی که خدا را انکار نماید در تمام جهان باقی نخواهد ماند».
و نیز از امام باقر علیه السّلام چنین نقل شده: «و عدهای که در این آیه است به هنگام ظهور مهدی از آل محمد صلّی اللّه علیه و آله صورت میپذیرد، در آن روز هیچ کس در روی زمین نخواهد بود مگر این که اقرار به حقانیت محمد صلّی اللّه علیه و آله میکند».
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم