آیه 40 سوره طور

از دانشنامه‌ی اسلامی

أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ

[52–40] (مشاهده آیه در سوره)


<<39 آیه 40 سوره طور 41>>
سوره :سوره طور (52)
جزء :27
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آیا تو (ای رسول) از آنها اجر رسالت خواهی که زیر بار سنگین غرامت بمانند؟

یا از آنان [در برابرابلاغ رسالت] پاداشی می خواهی که از خسارت آن سنگین بارند؟

آيا از آنها مزدى مطالبه مى‌كنى و آنان از [تعهّد اداى‌] تاوان گرانبارند؟

يا از آنها مزدى مى‌طلبى و پرداخت غرامت بر آنها دشوار است؟

آیا تو از آنها پاداشی می‌طلبی که در زیر بار گران آن قرار دارند؟!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Do you ask them for a reward, so that they are [wary of] being weighed down with debt?

Or do you ask them for a reward, so that they are overburdened by a debt?

Or askest thou (Muhammad) a fee from them so that they are plunged in debt?

Or is it that thou dost ask for a reward, so that they are burdened with a load of debt?-

معانی کلمات آیه

  • مغرم: جريمه. در مجمع البيان فرموده: غرم و مغرم نائب‌ه‏ايست عارض به مال بى‌‏آنكه صاحبش خيانتى كرده باشد، اصل آن به معنى لزوم است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ «40»

آيا از آنان مزدى (براى رسالت خود) درخواست مى‌كنى، كه پرداخت آن بر آنان سنگين است؟

أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ فَهُمْ يَكْتُبُونَ «41»

آيا غيب نزد آنان است و ايشان (هر چه را مى‌خواهند در لوح محفوظ) مى‌نويسند؟

أَمْ يُرِيدُونَ كَيْداً فَالَّذِينَ كَفَرُوا هُمُ الْمَكِيدُونَ «42»

يا مگر مى‌خواهند (براى از بين بردن حقّ،) نيرنگى بكار برند؟ (پس بدانند كه) كافران، خود گرفتار كيد خواهند شد.

أَمْ لَهُمْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ «43»

يا براى آنان معبودى جز خداوند است، منزه است خداوند از آنچه براى او شريك قرار مى‌دهند.

جلد 9 - صفحه 296

نکته ها

«مَغْرَمٍ» به خسارت‌هاى مالى گفته مى‌شود كه بدون جهت دامن انسان را مى‌گيرد، و «مثقل» به معناى تحمّل مشقّت و بار سنگين است.

در حوزه‌ى قدرت الهى هيچ شريكى وجود ندارد، زيرا:

- خزائن از اوست. «وَ لِلَّهِ خَزائِنُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» «1»

- آفريدن از اوست. «اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‌ءٍ»* «2»

- علم غيب از اوست. «وَ لِلَّهِ غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»* «3»

- حكومت و سيطره از اوست. لِلَّهِ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ* ... «4»

در مورد برخى سؤالات، منتظر جواب نباشيد، گاهى خود سؤال پيام آور است. در اين آيات خداوند، سؤالات مختلفى را مطرح كرده است كه هيچ كدام پاسخ داده نشده‌اند، زيرا هدف از سؤال، رسيدن به پاسخ نبوده، بلكه بيدار كردن مخالفان بوده است.

بايد توجّه داشت كه تكاليف مالى در اسلام نظير خمس و زكات، مزد رسالت نيست بلكه براى اداره جامعه و برقرارى عدالت اجتماعى و رفع مشكلات گوناگون است.

پیام ها

1- انبيا درخواست مزد و پاداش از مردم نداشتند. «أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً»

2- مردم به درخواستِ اجرت از سوى مبلّغ دين حسّاس هستند، در برنامه‌هاى تبليغى بايد به اين خصلت توجّه داشت. «فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ»

3- در ارشاد و دعوت مردم به حق، از طرح مسائل مادّى كه سبب خنثى شدن آثار تبليغ يا نوعى فشار بر مردم است، بايد دورى كرد. «فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ»

4- استفاده از كمك‌هاى داوطلبانه كه برخاسته از عشق و معرفت و نشاط است و مردم خود مى‌پردازند، مانعى ندارد، آنچه منفى است، درخواست مزد از مردم‌

«1». منافقون، 7.

«2». زمر، 62.

«3». هود، 123.

«4». مائده، 17.

جلد 9 - صفحه 297

است. تَسْئَلُهُمْ أَجْراً ... مُثْقَلُونَ‌

5- مخالفان انبيا، نه پشتوانه علمى و عقلى دارند و نه پشتوانه‌اى از عالم غيب. «أَمْ عِنْدَهُمُ الْغَيْبُ»

6- يكى از شيوه‌هاى دعوت و هدايت، شيوه پرسش و پاسخ است كه قرآن چگونگى پرسيدن را بيان كرده است. أَمْ‌ ... أَمْ‌ ... أَمْ‌ ... أَمْ‌ ...

7- كيد و نيرنگ دشمنان مقطعى نيست، بلكه دائمى است. «يُرِيدُونَ كَيْداً»

8- نتيجه‌ى نيرنگ، به خود افراد باز مى‌گردد. يُرِيدُونَ كَيْداً ... هُمُ الْمَكِيدُونَ‌

9- سؤالات و اهداف خود را جمع‌بندى كنيم. «أَمْ لَهُمْ إِلهٌ غَيْرُ اللَّهِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ (40)

أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً: آيا مى‌خواهى مر ايشان را بر تبليغ رسالت مزدى تا به سبب آن تاوان دهند، فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ‌: پس ايشان از التزام آن تاوان بر خود گران بار شوند و بواسطه از پيروى تو روى بگردانند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


فَذَكِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّكَ بِكاهِنٍ وَ لا مَجْنُونٍ «29» أَمْ يَقُولُونَ شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَيْبَ الْمَنُونِ (30) قُلْ تَرَبَّصُوا فَإِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُتَرَبِّصِينَ (31) أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلامُهُمْ بِهذا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (32) أَمْ يَقُولُونَ تَقَوَّلَهُ بَلْ لا يُؤْمِنُونَ (33)

فَلْيَأْتُوا بِحَدِيثٍ مِثْلِهِ إِنْ كانُوا صادِقِينَ (34) أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْ‌ءٍ أَمْ هُمُ الْخالِقُونَ (35) أَمْ خَلَقُوا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بَلْ لا يُوقِنُونَ (36) أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَبِّكَ أَمْ هُمُ الْمُصَيْطِرُونَ (37) أَمْ لَهُمْ سُلَّمٌ يَسْتَمِعُونَ فِيهِ فَلْيَأْتِ مُسْتَمِعُهُمْ بِسُلْطانٍ مُبِينٍ (38)

أَمْ لَهُ الْبَناتُ وَ لَكُمُ الْبَنُونَ (39) أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ (40)

ترجمه‌

پس تذكّر و پند ده پس نيستى تو بحمد و انعام پروردگارت مخبر از غيب بوسيله جنّ و نه ديوانه‌

بلكه ميگويند شاعر است انتظار ميبريم براى او حوادث روزگار را

بگو منتظر باشيد پس همانا من با شما از منتظرانم‌

آيا امر ميكند آنها را عقولشان باين يا آنها گروهى سركش و متجاوزند

يا ميگويند پيش خود ساخته است آنرا بلكه ايمان نمى‌آورند

پس بياورند سخنى مانند آن اگر راست ميگويند

آيا آفريده شده‌اند بدون آفريننده يا آنها آفرينندگانند

آيا آفريده‌اند آسمان‌ها و زمين را بلكه يقين نمى‌كنند

يا نزدشان خزانه‌هاى پروردگار تو است يا آنها تسلّط و غلبه دارنده‌اند

يا براى آنها نردبانى است كه گوش ميدهند در آن پس بايد بياورد شنونده آنها دليلى واضح‌

آيا براى او دختران است و براى شما پسران‌

يا ميخواهى از آنها مزدى پس آنها از غرامت و تاوان گران‌بارانند.

جلد 5 صفحه 78

تفسير

خداوند متعال در اين آيات شريفه ابطال فرموده اقوال كفّار مكّه و اثبات فرموده اعجاز قرآن و توحيد و نبوّت عامّه و خاصّه و ساير معارف الهيّه را با بيانات مختصرى باين تقريب كه دستور فرموده به پيغمبر اكرم كه ثابت باش بهدايت و ارشاد و موعظه و پند و اندرز قوم و اعتنا بگفتار و كردار آنها منما تو بحمد اللّه تعالى و فضل و نعمت پروردگار كه شامل حال تو شده كاهن و ديوانه نيستى و اينكه ميگويند محمّد شاعر است ما انتظار داريم حوادث روزگار او را هلاك نمايد و از دستش راحت شويم بگو منهم منتظر چنين روزى هستم كه خدا بر حسب وعده خود مرا بر شما ظفر دهد و من شما را بكشم يا ببخشم يا اسير كنم آيا اين طائفه قريش كه معروف بعقل و فطانت شدند عقلشان اين حكم را ميكند كه كسى مردّد باشد بين كاهن و ديوانه و شاعر در صورتى كه كاهن بايد عاقل و فطن باشد تا تسخير جنّ كند و شاعر بايد با ذوق و هوش و قريحه و سليقه و ذكاوت باشد و ديوانه فاقد عقل و همه چيز است چگونه ميشود معنون بآن دو يا مردّد بين آن سه گردد پس معلوم ميشود اينها قومى طاغى و ياغى با خدا و پيغمبرند عناد و لجاج و تعصّب بيجا وادارشان باين نسبتها نموده است و اينكه ميگويند قرآن را از پيش خود در آورده و نسبت بخدا ميدهد دروغ ميگويند خودشان هم اعتقاد به اين معنى ندارند براى آنكه زير بار حق نروند اين تهمت را بتو ميزنند اگر راست ميگويند اينها كه از فصحاء و بلغاء و ادباء معروف عربند يك قصّه يا مقاله مانند آن بياورند آيا آنها بدون خالق و مقدّر خلق و تقدير شده‌اند يا خودشان خودشان را خلق كرده‌اند يا آسمانها و زمين را آنها خلق كرده‌اند و ميدانند خالقى ندارد هيچيك از اينها نيست فقط آنستكه يقين ندارند كه خالق آسمانها و زمين و تمام موجودات آنها خداوند يگانه است لذا عبادت او را نميكنند آيا نزد آنها است منابع رزق و معادن علم و رحمت الهى كه بهر كس بخواهند بدهند و او را بمنصب رسالت و امامت برسانند يا آنكه آنها مسلّط بر امور عالمند كه بتوانند خودشان پيغمبر و امام براى خود تعيين كنند و خدا را ملزم بقبول آن نمايند كه ميگويند چرا خدا محمّد را بنبوّت اختيار فرمود و على را جانشين او قرار داد يا نردبانى دارند كه‌

جلد 5 صفحه 79

بوسيله آن بآسمان صعود نمايند و تكاليف و مقدّرات خودشان را از ملأ اعلى بپرسند كه ميگويند ما اصلا احتياج به پيغمبر و امام نداريم يا گوش دهند بوحى الهى كه بملائكه ميشود اگر چنين است آن شخص را كه بآسمان فرستاده‌اند براى شنيدن بايد بياورند با دليلى واضح كه رفته و شنيده و راست ميگويد اينها قابليّت و تمكّن اين امور را مسلّما ندارند چون بقدرى بى‌خردند كه ميگويند ملائكه دختران خدايند آيا سزاوار است عاقلى براى خلق پسران را بپسندد و اختيار كند و براى خدا دختران را اين نهايت سفاهت و بى‌عقلى آنها است چنانچه قمّى ره نقل فرموده كه قريش قائل باين معنى بودند آيا كسانيكه به اين درجه بى‌عقل باشند ميتوانند عروج بآسمان نمايند و مطّلع از غيب اينعالم شوند و اخيرا به پيغمبر خود ميفرمايد آيا تو از آنها مزدى براى اداء رسالت تقاضا نمودى كه براى سنگينى آن غرامت و ضرر مالى از قبول رسالت تو اباء و امتناع دارند و احتمالات ديگرى هم در بين هست كه بيايد انشاء اللّه تعالى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَم‌ تَسئَلُهُم‌ أَجراً فَهُم‌ مِن‌ مَغرَم‌ٍ مُثقَلُون‌َ (40)

آيا ‌از‌ اينها مطالبه‌ مزد مي‌كني‌ ‌براي‌ رسالت‌ و هدايت‌ ‌آنها‌، ‌پس‌ اين‌ها ‌اينکه‌ اجر ‌را‌ غرم‌ مي‌دانند و ‌براي‌ ‌آنها‌ سنگين‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ جهة ايمان‌ نمي‌آورند أَم‌ تَسئَلُهُم‌ أَجراً تمام‌ انبياء يكي‌ ‌از‌ فرمايشات‌ ‌آنها‌ بقوم‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ ‌ما مطالبه مال‌ و مزد ‌از‌ ‌شما‌ نمي‌كنيم‌ و بطمع‌ مال‌ دنيا نيامده‌ايم‌ اجر ‌ما ‌با‌ ‌خدا‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌ما ‌را‌ فرستاده‌، نوح‌ فرمود: فَإِن‌ تَوَلَّيتُم‌ فَما سَأَلتُكُم‌ مِن‌ أَجرٍ إِن‌ أَجرِي‌َ إِلّا عَلَي‌ اللّه‌ِ يونس‌ آيه 72 حضرت‌ هود فرمود: وَ ما أَسئَلُكُم‌ عَلَيه‌ِ مِن‌ أَجرٍ إِن‌ أَجرِي‌َ إِلّا عَلي‌ رَب‌ِّ العالَمِين‌َ شعراء آيه 145 و حضرت‌ لوط آيه 164 حضرت‌ شعيب‌ آيه 180 پيغمبر اكرم‌ فرمود: قُل‌ ما أَسئَلُكُم‌ عَلَيه‌ِ مِن‌ أَجرٍ وَ ما أَنَا مِن‌َ المُتَكَلِّفِين‌َ ص‌ آيه 86 فقط خداوند مزد رسالت‌ حضرت‌ ‌را‌ مودة ذي‌ القربي‌ قرار داد ‌که‌ ميفرمايد:

قُل‌ لا أَسئَلُكُم‌ عَلَيه‌ِ أَجراً إِلَّا المَوَدَّةَ فِي‌ القُربي‌ شوري‌ آيه 22 ‌آن‌ ‌هم‌ ‌براي‌ نفع‌ ‌خود‌ ‌آنها‌ ‌است‌ ‌که‌ مودة ذي‌ القربي‌ جزء ايمان‌ ‌است‌ و بدون‌ ‌او‌ مخلد ‌در‌ آتش‌

جلد 16 - صفحه 312

هستند، لذا ميفرمايد:

قُل‌ ما سَأَلتُكُم‌ مِن‌ أَجرٍ فَهُوَ لَكُم‌ إِن‌ أَجرِي‌َ إِلّا عَلَي‌ اللّه‌ِ سبأ آيه 46 فَهُم‌ مِن‌ مَغرَم‌ٍ مُثقَلُون‌َ ‌که‌ ‌اگر‌ سؤال‌ اجر بكنم‌ ‌اينکه‌ ‌را‌ جرم‌ مي‌پنداريد و ‌براي‌ ‌شما‌ سنگين‌ و ناگوار ‌است‌ و ‌اينکه‌ ‌را‌ مانع‌ مي‌شماريد ‌براي‌ قبولي‌ دعوت‌ ‌من‌ و ايمان‌ بتوحيد و رسالت‌. بالجملة، هيچ‌ راه‌ عذري‌ نداريد و حجت‌ ‌از‌ ‌هر‌ جهت‌ ‌براي‌ ‌شما‌ تمام‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 40)- سپس از این مرحله نیز تنزل کرده به ذکر یکی دیگر از اموری که امکان دارد وسیله بهانه‌جوئی آنها شود اشاره کرده، می‌فرماید: «آیا تو از آنها پاداشی (در مقابل ابلاغ رسالت) می‌طلبی که در زیر بار گران آن قرار دارند»! (أَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً

ج4، ص571

فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ)

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص381

منابع