آیه 48 سوره واقعه

از دانشنامه‌ی اسلامی

أَوَآبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ

[56–48] (مشاهده آیه در سوره)


<<47 آیه 48 سوره واقعه 49>>
سوره :سوره واقعه (56)
جزء :27
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و آیا پدران گذشته ما زنده خواهند شد؟

و آیا پدران گذشته ما نیز برانگیخته می شوند؟!

يا پدران گذشته ما [نيز]؟»

يا نياكان ما را؟

یا نیاکان نخستین ما (برانگیخته می‌شوند)؟!»

ترجمه های انگلیسی(English translations)

And our forefathers too?!’

Or our fathers of yore?

And also our forefathers?

"(We) and our fathers of old?"

معانی کلمات آیه

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ «41» فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ «42»

و (اما) ياران دست چپ، چه هستند ياران دست چپ (شقاوتمندان و نامه به دست چپ داده شدگان). در ميان باد سوزان و آب داغ.

وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ «43» لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ «44»

و سايه‌اى از دود غليظ و سياهند. كه نه خنك است و نه سودبخش.

إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ «45» وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ «46»

البتّه آنان پيش از اين (در دنيا) نازپرورده و خوشگذران بودند. و همواره بر گناه بزرگ پافشارى مى‌كردند.

وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ «47»

و پيوسته مى‌گفتند: آيا هنگامى كه ما مرديم و به صورت خاك و استخوان شديم. آيا حتماً ما برانگيخته مى‌شويم؟

أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ «48»

و آيا نياكان ما (نيز برانگيخته مى‌شوند)؟

نکته ها

«سَمُومٍ» باد سوزانى است كه مثل سم در بدن نفوذ كند و «مسام» به سوراخ‌هاى ريز بدن گفته مى‌شود. «حَمِيمٍ» به معناى آب‌جوشان و بسيار داغ و «يَحْمُومٍ» دود غليظ سياه است.

«مترف» به معناى فرد برخوردار از نعمت‌هاى زياد كه گرفتار غفلت و طغيان شود.

جلد 9 - صفحه 429

«حنث» به معناى گناه بزرگ است و بيشتر در مورد پيمان شكنى و تخلّف از سوگند بكار مى‌رود. «يُصِرُّونَ» از «اصرار» است. اين لغت چهار مرتبه در قرآن آمده و در مورد اصرار بر انجام گناه است.

در قيامت، «اصحاب شمال» در عذاب و شكنجه بسيار قرار دارند: باد سوزان، آب جوشان و دود سياه، غليظ و سوزان. «1» «سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ»

هنر قرآن به گونه‌اى است كه آينده و حوادث قطعى آن را همچون گذشته ترسيم مى‌كند.

آن گونه قيامت را مطرح مى‌كند كه گويى مجرمان حاضر و در دادگاه محاكمه و پرونده آنان بسته و فرمان صادر شده است.

مقايسه بهشتيان و دوزخيان‌

در اينجا با توجّه به آيات متعدّد، ميان جايگاه اصحاب يمين در بهشت و اصحاب شمال در جهنّم مقايسه‌اى مى‌كنيم:

براى اصحاب يمين: براى اصحاب شمال:

سايه‌اى ممتد و دائم. «وَ ظِلٍّ مَمْدُودٍ» سايه‌اى از دود سياه. «ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ»

ميوه‌هايى مجاز و مدام. «لا مَقْطُوعَةٍ نه خنك و نه سودمند. «لا بارِدٍ وَ لا مَمْنُوعَةٍ» لا كَرِيمٍ‌»

نوشيدنى‌هايى پاكيزه. «شَراباً طَهُوراً» «2» آبى همچون فلز گداخته. «بِماءٍ كَالْمُهْلِ» «3»

رودهايى از آب. «أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ» «4» در آرزوى آب. أَفِيضُوا عَلَيْنا مِنَ الْماءِ ... «5»

رودهايى از شير. «أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ» «6» آبى سوزان و زهرآلود. «حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ» «7»

رودهايى از شراب. «أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ» «8» آبى چرك و خون‌آلود. «مِنْ غِسْلِينٍ» «9»

رودهايى از عسل. «أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى» «10» آبى پست. «ماءٍ صَدِيدٍ» «11»

«1». تفسير مراغى.

«2». انسان، 21.

تفسير نور(10جلدى) ج‌9 ص429

«3». كهف، 29.

«4». محمّد، 15.

«5». اعراف، 50.

«6». محمّد، 15.

«7». ص، 57.

«8». محمّد، 15.

«9». حاقّه، 36.

«10». محمّد، 15.

«11». ابراهيم، 16.

جلد 9 - صفحه 430

دو بهشت و باغ بزرگ. «جَنَّتانِ» «1» مكانى تنگ. «مَكاناً ضَيِّقاً» «2»

برخوردهايى با سلام و سلامتى. «إِلَّا قِيلًا لعنت و نفرين به يكديگر. «كلما دخلت‌

سَلاماً سَلاماً» «3» امة لعنت اختها» «4»

ورودى با احترام. «طِبْتُمْ فَادْخُلُوها» «5» ورودى با قهر و نفرت. «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ» «6»

برخوردارى از رحمت و درود الهى. «سلام» توهين و بايكوت. «قالَ اخْسَؤُا فِيها

قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «7» وَ لا تُكَلِّمُونِ» «8»

پذيرايى كنندگانى بى‌نظير. «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ‌ گردش در ميان آتش و آب‌سوزان. «يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ» «9» بَيْنَها وَ بَيْنَ حَمِيمٍ آنٍ» «10»

پیام ها

1- در قيامت دسته‌اى از مردم اهل شقاوتند و نامه عملشان را در دست چپ دارند. «وَ أَصْحابُ الشِّمالِ»

2- وضع دوزخيان به قدرى هولناك است كه مايه‌ى شگفتى و تعجب مى‌شوند. «ما أَصْحابُ الشِّمالِ»

3- عذاب‌هاى قيامت، بسيار سخت است. ( «سَمُومٍ» و «حَمِيمٍ» نكره آمده كه نشانه سختى و عظمت است.)

4- خوشگذرانان سرمست بدانند كه كاميابى‌هاى غافلانه، آنان را به چه ذلّت و نكبت و زجرى خواهد كشيد. «مُتْرَفِينَ‌- فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ»

5- آنچه گناه را سنگين و خطرناك‌تر مى‌كند، اصرار بر آن است. «يُصِرُّونَ عَلَى‌

«1». الرّحمن، 46.

«2». فرقان، 13.

«3». واقعه، 26.

«4». اعراف، 38.

«5». زمر، 73.

«6». حاقّه، 30.

«7». يس، 58.

«8». مؤمنون، 108.

«9». واقعه، 17.

«10». الرّحمن، 44.

جلد 9 - صفحه 431

الْحِنْثِ الْعَظِيمِ»

6- خداوند عادل است و عذاب بر پايه عملكرد خود انسان است. اگر خلافكاران سه نوع شكنجه دارند: بادى سوزان، آب داغ وسايه داغ، به خاطر آن است كه سه خلاف پيوسته دارند. كانُوا ... مُتْرَفِينَ‌ ... كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ‌ ... كانُوا يَقُولُونَ‌

7- رفاه و عيّاشى، بستر ارتكاب گناه و ترديد در معاد است. مُتْرَفِينَ‌ ... يُصِرُّونَ‌ ... أَ إِذا مِتْنا ...

8- منكران معاد، دليل بر انكار ندارند و تنها بعيد مى‌شمردند. أَ إِذا مِتْنا ...

9- خطر آنجاست كه انسان، ترديد نابجاى خود را در جامعه گسترش دهد و عامل انحراف ديگران شود. «كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً»

10- افراد شبهه افكن، دامنه ترديد را توسعه مى‌دهند. «أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ (48)

أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ‌: آيا برانگيخته شوند پدران پيشين ما كه خاك شده‌اند و اجزاى بدنيه ايشان هيچ باقى نمانده.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ (41) فِي سَمُومٍ وَ حَمِيمٍ (42) وَ ظِلٍّ مِنْ يَحْمُومٍ (43) لا بارِدٍ وَ لا كَرِيمٍ (44) إِنَّهُمْ كانُوا قَبْلَ ذلِكَ مُتْرَفِينَ (45)

وَ كانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنْثِ الْعَظِيمِ (46) وَ كانُوا يَقُولُونَ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ (47) أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ (48) قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ (49) لَمَجْمُوعُونَ إِلى‌ مِيقاتِ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (50)

ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ (51) لَآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ (52) فَمالِؤُنَ مِنْهَا الْبُطُونَ (53) فَشارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ (54) فَشارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ (55)

هذا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ (56)

جلد 5 صفحه 131

ترجمه‌

و ياران جانب چپ چيست حال ياران جانب چپ‌

در باد گرم سوزان و آب جوشان هستند

و در سايه‌اى از دود بسيار سياه‌

كه نه سرد است و نه پسنديده‌

همانا آنها بودند پيش از اين بناز و نعمت پرورده‌شدگان‌

و بودند كه اصرار مى‌ورزيدند بر گناه بزرگ‌

و بودند كه ميگفتند آيا وقتى كه مرديم و گشتيم خاك و استخوانها آيا همانا ما بر انگيخته شدگانيم‌

و آيا پدران پيشين ما

بگو همانا پيشينيان و پسينيان‌

هر آينه جمع‌شدگانند تا وقت روز معيّنى‌

پس همانا شما اى گمراهان تكذيب كنندگان‌

هر آينه خورندگانيد از درختى از زقوم‌

پس پر كنند گانيد از آن شكمها را

پس آشامندگانيد روى آن از آب جوشان‌

پس نوشندگانيد مانند نوشيدن شتران عطشان‌

اينست تشريفات ورودى آنها روز قيامت.

تفسير

اصحاب شمال كه صاحبان شئامت و شقاوتند و در آيات اوليّه اين سوره بيان شد جاى تعجّب است از حال آنها كه در باد سام مولود از حرارت آتش جهنم كه در نهايت سوزندگى و نافذ در مسامات بدن است جاى دارند و آب جوشى كه بر سر آنها ريخته ميشود بر آنها احاطه مينمايد و سايه‌اى از تراكم دودهاى بسيار سياه جهنم بر سر آنها افكنده شده كه نه برودت و خنكى دارد و نه خوبى ديگر جز عفونت و اينها كسانى هستند كه خداوند نعمت خود را از آنها دريغ نفرموده بود و در دنيا بعيش و عشرت مشغول بودند و لذا از ياد خدا و انجام وظايف بندگى خودشان غافل و بپرورش بدن خاكى دلخوش و مايل گشتند و پى در پى مرتكب معاصى كبيره شدند و توبه ننمودند و گفته‌اند مراد از حنث عظيم شرك است و حنث بر گناه اطلاق ميشود و بنظر حقير حنث همان خلف عهد ازلى الهى است كه بايد بنى آدم معصيت خدا و عبادت شيطان را ننمايند و آن هر چه باشد بزرگ است و لذا خداوند فرموده آنها در دنيا بطور تعجب ميگفتند آيا وقتى كه ما مرديم و خاك شديم و از ما جز استخوان پوسيده‌ئى باقى نماند دو مرتبه زنده ميشويم و بالاتر از اين آيا پدران ما كه سالهاى دراز است كه مرده‌اند و چيزى از

جلد 5 صفحه 132

آنها باقى نمانده زنده ميشوند بگو اى پيغمبر در جواب اين مردم نفهم بى‌فكر بلى تمام مردم دنيا از اوّلين تا آخرين را خدا براى روز معيّنى كه قيامت كبرى باشد جمع ميفرمايد و همه را زنده ميكند و در پيشگاه خود حاضر ميسازد پس شما گمراهانى كه تكذيب نموديد انبيا و اوصيا و علما را از شدّت گرسنگى از ميوه تلخ بد بوى درخت زقوم كه در سوره الصّافات بيان شد ميخوريد و شكمهاى خودتان را پر ميكنيد پس عطش بر شما غلبه ميكند و مجبور ميشويد روى آن آب داغ جهنّمى را مانند شترانى كه از آب خوردن سير نميشوند بخوريد و اين بمنزله تشريفات ورودى ميهمان است كه براى آنها در اوّل وقت جزاء تهيّه شده و تقديم ميشود عذابهاى گوناگون آنها را بعد از استقرار در جهنّم خدا ميداند كه چيست و بنابراين كلام مبنى بر طعن و استهزاء آنها است و بعضى گفته‌اند نزل چيزى است كه صاحبش بر آن وارد ميشود و قمى ره نقل فرموده كه اين ثواب آنها است در روز مجازات.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ كانُوا يَقُولُون‌َ أَ إِذا مِتنا وَ كُنّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنّا لَمَبعُوثُون‌َ (47) أَ وَ آباؤُنَا الأَوَّلُون‌َ (48)

و بودند مي‌گفتند: ‌که‌ آيا زماني‌ ‌که‌ ‌ما مرديم‌ و استخوان‌ شديم‌ آيا محققا ‌ما مبعوث‌ مي‌شويم‌، آيا پدران‌ ‌ما ‌هم‌ ‌که‌ پيش‌ ‌از‌ ‌ما پوسيده‌ و ريسيده‌ شدند ‌آنها‌ ‌هم‌ مبعوث‌ مي‌شوند، ‌اينکه‌ مقاله‌ مقاله‌ تمام‌ كفار و اهل‌ ضلالت‌ نيست‌ بلكه‌ مقاله منكرين‌ معاد ‌ يا ‌ شاكّين‌ ‌در‌ ‌آن‌ هستند ‌که‌ امروز سرتاسر دنيا ‌در‌ جميع‌ ممالك‌ اكثريت‌ ‌با‌ اينها ‌است‌، لذا بطور كلّي‌ مي‌فرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


(آیه 48)- آنها به این هم قناعت نمی‌کردند و برای اظهار تعجب بیشتر می‌گفتند: «یا نیاکان نخستین ما» که هیچ اثری از آنها باقی نمانده برانگیخته می‌شوند؟ (أَ وَ آباؤُنَا الْأَوَّلُونَ). همانها که شاید هر ذره‌ای از خاکشان به گوشه‌ای افتاده است یا جزء بدن موجود دیگری شده است؟

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع