آیه 50 سوره ص

از دانشنامه‌ی اسلامی

جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوَابُ

[38–50] (مشاهده آیه در سوره)


<<49 آیه 50 سوره ص 51>>
سوره :سوره ص (38)
جزء :23
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

باغهای بهشت ابد که درهایش به روی آنان باز است.

[آن بازگشت گاه] بهشت های جاویدانی است که درهایش را به روی آنان گشوده اند،

باغهاى هميشگى در حالى كه درهاى [آنها] برايشان گشوده‌است.

بهشتهاى جاويدان كه درِ آن به رويشان گشاده است.

باغهای جاویدان بهشتی که درهایش به روی آنان گشوده است،

ترجمه های انگلیسی(English translations)

the Gardens of Eden, whose gates will be flung open for them.

The gardens of perpetuity, the doors are opened for them.

Gardens of Eden, whereof the gates are opened for them,

Gardens of Eternity, whose doors will (ever) be open to them;

معانی کلمات آیه

«جَنَّاتِ عَدْنٍ»: جنّاتِ، بدل یا عطف بیان (مَآبٍ) است. «مُفَتَّحَةً لَّهُمُ الأبْوَابُ»: واژه (مُفَتَّحَةً) حال، و کلمه (الأبْوَابُ) نائب فاعل است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


هذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ «49»

اين ياد (ما در دنيا از آنان) است و البتّه براى پرهيزكاران بازگشتگاهى نيكو (در قيامت) خواهد بود.

جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ «50» مُتَّكِئِينَ فِيها يَدْعُونَ فِيها بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرابٍ «51»

باغ‌هاى جاودانه‌اى كه درهايش به روى آنان گشوده است. در آن جا (بر تخت‌ها) تكيه مى‌زنند (و) ميوه‌هاى فراوان و نوشيدنى در آن جا طلب مى‌كنند.

جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ «50» مُتَّكِئِينَ فِيها يَدْعُونَ فِيها بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرابٍ «51»

باغ‌هاى جاودانه‌اى كه درهايش به روى آنان گشوده است. در آن جا (بر تخت‌ها) تكيه مى‌زنند (و) ميوه‌هاى فراوان و نوشيدنى در آن جا طلب مى‌كنند.

وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ «52» هذا ما تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسابِ «53» إِنَّ هذا لَرِزْقُنا ما لَهُ مِنْ نَفادٍ «54»

و در كنارشان همسرانى است كه به شوهرانشان چشم دوخته و هم‌سالند. اين است آن چه براى روز حساب به شما وعده داده مى‌شود. اين رزق ماست كه براى آن پايانى نيست.

پیام ها

1- نقل تاريخ نبايد سرگرمى باشد بلكه بايد هدفدار و وسيله‌ى هوشيارى باشد. وَ اذْكُرْ ... هذا ذِكْرٌ

2- ذكر، ابعاد مختلفى دارد: قرآن ذكر است، «نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ» «1» نماز ذكر است، «أَقِمِ الصَّلاةَ لِذِكْرِي» «2» تاريخ بزرگان نيز ذكر است. «هذا ذِكْرٌ» (تاريخ بزرگان وسيله يادآورى و درس آموزى است).

3- تقوا وسيله‌ى خوش عاقبتى است. «لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ» (كلمه‌ «مَآبٍ» به معناى مرجع و بازگشت است).

«1». حجر، 9.

«2». طه، 14.

جلد 8 - صفحه 119

4- براى جذب مردم، به كلّى گويى اكتفا نكنيد. (تنها به‌ «لَحُسْنَ مَآبٍ» اكتفا نشده، بلكه به دنبال آن آمده است: جَنَّاتِ عَدْنٍ‌ ...)

5- شناخت تاريخ گذشته و توجّه به جاذبه‌هاى آينده، در گرايش مردم به حقّ مؤثّرند. وَ اذْكُرْ ... لَحُسْنَ مَآبٍ جَنَّاتِ عَدْنٍ‌

6- انواع نعمت در بهشت جمع است. تعدّد باغ‌ها «جَنَّاتِ» ابديّت‌ «عَدْنٍ» سهل الوصول بودن‌ «مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ» وفور و كثرت‌ «بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ»

7- نشانه همسر خوب آن است كه به غير شوهر چشم ندوزد. «قاصِراتُ الطَّرْفِ»

8- نعمت‌هاى بهشتى، هم حساب و كتاب دارد «لِيَوْمِ الْحِسابِ» و هم دائمى است. «ما لَهُ مِنْ نَفادٍ»

9- معاد، جسمانى است. (تكيه كردن بر تخت، خوردن ميوه، نوشيدن شراب و داشتن همسر، همه و همه نشانه آن است كه معاد جسمانى است). «مُتَّكِئِينَ‌، بِفاكِهَةٍ، شَرابٍ‌، قاصِراتُ الطَّرْفِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ (50)

جَنَّاتِ عَدْنٍ‌: بهشتهاى با اقامت و خلود، مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ‌: در حالتى كه باز شده است براى ايشان درهاى آن بوستانها، يعنى چون به آنها رسند انتظار بازشدن نباشند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَ الْأَبْصارِ (45) إِنَّا أَخْلَصْناهُمْ بِخالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ (46) وَ إِنَّهُمْ عِنْدَنا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيارِ (47) وَ اذْكُرْ إِسْماعِيلَ وَ الْيَسَعَ وَ ذَا الْكِفْلِ وَ كُلٌّ مِنَ الْأَخْيارِ (48) هذا ذِكْرٌ وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ (49)

جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ (50) مُتَّكِئِينَ فِيها يَدْعُونَ فِيها بِفاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَ شَرابٍ (51) وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ أَتْرابٌ (52) هذا ما تُوعَدُونَ لِيَوْمِ الْحِسابِ (53) إِنَّ هذا لَرِزْقُنا ما لَهُ مِنْ نَفادٍ (54)

ترجمه‌

و ياد كن بندگان ما ابراهيم و اسحق و يعقوب صاحبان قوّت و بصيرت را

همانا ما خالص نموديم ايشانرا بخود براى صفت مخصوصى كه ياد آنسراى است‌

و همانا ايشان نزد ما هر آينه از برگزيدگانى نيكانند

و ياد كن اسمعيل و اليسع و ذا الكفل را و همه از نيكانند

اين ذكر جميل ايشان است و همانا براى پرهيزكاران هر آينه خوبى بازگشت است‌

در بهشتهاى جاى اقامت هميشگى با آنكه گشوده است براى ايشان درها

در حاليكه تكيه زنندگانند در آنها ميخواهند در آنها ميوه بسيار و آشاميدنى‌

و نزد ايشانست زنان فروهشته چشم هم سن با هم‌

اينست آنچه وعده داده ميشويد براى روز شمار

همانا اينست روزى ما نيست براى آن پايانى.

تفسير

خداوند متعال متذكر فرموده است پيغمبر خود را از احوال بندگان برجسته خود تا مردم اقتداء نمايند باخلاق حسنه و صفات پسنديده ايشان مانند حضرت ابراهيم و فرزندش اسحق و فرزند او يعقوب عليهم السلام كه صاحبان قواى ايمانى و عبادى بودند و ارباب بصيرتها و معرفتهاى دينى و عقلى و نيز فرموده كه ما بايشان توفيق اخلاص در عبادت و اطاعت خود را عنايت فرموديم براى آنكه مخصوص نموديم آنانرا بخصلت خالصه‌اى از شوائب اوهام و اغراض دنيوى كه آن فكر و ذكر سراى باقى و عالم آخرت بود كه خانه حقيقى است نه دنيا كه سراى عاريت و دار فانى و معبر واقعى است و ايشان در علم ازلى و ابدى ما از برگزيدگان براى نبوّت و رسالت و اهل خير و سعادت بوده و خواهند بود و نيز فرموده كه ياد كن از حضرت اسمعيل جدّ امجد خود و پسر بزرگ حضرت ابراهيم از هاجر خاتون واقعى كه از انبياء نامى و معروف بحلم و صبر و رضا و تسليم بود و از اليسع كه گفته‌اند نام والدش اخطوب بود و الياس پيغمبر او را جانشين خود در بنى اسرائيل فرمود و

جلد 4 صفحه 474

غائب شد و بعدا او بمقام نبوّت فائز گشت و از ذو الكفل كه در سوره انبياء ذكر شد او يوشع بن نون است و بعضى او را پسر عموى اليسع دانند كه كفالت از انبياء مهجور مينمود و از تبيان نقل شده كه او پسر ايّوب پيغمبر است و بعد از او مبعوث به نبوّت شد و در هر حال تمام آنها از مردان نيك نيكوكار اهل خير و سعادت بودند اين فقط ذكر خير و نام نيكى است كه از ايشان در دنيا برقرار و باقى مانده و همانا براى اشخاص پرهيزكار هر آينه عاقبت نيكو و پسنديده‌اى است چه رسد بانبياء عظام و اوصياء كرام ايشان و آن عاقبت نيكو بهشتهائى است كه اقامتگاه دائمى ايشانست و درهاى آنها هميشه بروى ايشان باز است و مانعى از ورود ايشان در آنها نيست و باعمال صالحه خودشان در دنيا نعمتهاى آنرا كامل مينمايند و چون روز قيامت شود بدون انتظار و وقوف داخل در آنها ميگردند و ملائكه باستقبال ميآيند و ايشان بر تختها نشسته و بر پشتيها تكيه ميكنند و فرمان ميدهند كه انواع ميوجات و مشروبات را براى ايشان حاضر نمايند و فورا حاضر مينمايند براى تفكّه و تلذّذ نه براى گرسنگى و تشنگى چون در بهشت بروى كسيكه باز شد در الم و سختى بروى او بسته ميشود و دختران حوريّه با لباسهاى گوناگون بهشتى نزد آنها حاضر شوند و از خصوصيّات آنها آنستكه چشمهاشان مقصور و منحصر بشوهران بهشتى خودشان است و بديگرى چشم نيندازند و با هم همسن و در جمال و كمال متقاربند نه پير در آنها وجود دارد و نه طفل و نه زشت و نه بى‌معرفت اين اجمالى است از آنچه خداوند وعده ميدهد به بندگان پرهيزكار خود براى روز جزاى اعمالشان و اينرا هم بايد دانست كه روزى و عطا و بخشش خدا تمامى ندارد اين اوضاع بهشتى بهمين منوال هميشه باقى و برقرار خواهد بود

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


جَنّات‌ِ عَدن‌ٍ مُفَتَّحَةً لَهُم‌ُ الأَبواب‌ُ (50)

بهشت‌هاي‌ عدن‌ ‌که‌ تمام‌ درهاي‌ ‌آنها‌ بروي‌ انها باز ميشود جَنّات‌ِ شامل‌ تمام‌ هشت‌ بهشت‌ ميشود.

عَدن‌ٍ بمعني‌ خلود و ثبات‌ ‌است‌ اشاره‌ بدوام‌ چنانچه‌ باين‌ مناسبت‌ معادن‌ ‌را‌ معادن‌ گفتند ثابت‌ ‌در‌ ارض‌ ‌است‌.

مُفَتَّحَةً لَهُم‌ُ الأَبواب‌ُ ‌هر‌ صفت‌ حميده‌ و عمل‌ حسنه‌ يك‌ دري‌ ‌است‌ ‌از‌ درهاي‌ بهشت‌ ‌که‌ ‌در‌ همين‌ دنيا ‌هر‌ چه‌ ‌از‌ ‌آنها‌ ‌را‌ دارد ‌آن‌ درها بروي‌ ‌او‌ باز ميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 50)- بعد از این جمله کوتاه و سر بسته که خوبی حال آنها را اجمالا ترسیم می‌کند، با استفاده از روش اجمال و تفصیل- که روش قرآن است- به شرح آن پرداخته، می‌گوید: بازگشت آنها به «باغهای جاویدان بهشت که درهایش به روی آنان گشوده است» (جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَةً لَهُمُ الْأَبْوابُ).

تعبیر به «مفتّحة لهم الابواب» اشاره به آن است حتی زحمت گشودن درها برای بهشتیان وجود ندارد، گوئی بهشت در انتظار آنهاست، و هنگامی که چشمشان به آنان می‌افتد آغوش باز می‌کند و آنها را به درون دعوت می‌کند!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع