آیه 56 سوره ذاریات

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ

[51–56] (مشاهده آیه در سوره)


<<55 آیه 56 سوره ذاریات 57>>
سوره :سوره ذاریات (51)
جزء :27
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و من جنّ و انس را نیافریدم مگر برای اینکه مرا (به یکتایی) پرستش کنند.

و جن و انس را جز برای اینکه مرا بپرستند نیافریدیم؛

و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.

جن و انس را جز براى پرستش خود نيافريده‌ام.

من جنّ و انس را نیافریدم جز برای اینکه عبادتم کنند (و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند)!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

I did not create the jinn and the humans except that they may worship Me.

And I have not created the jinn and the men except that they should serve Me.

I created the jinn and humankind only that they might worship Me.

I have only created Jinns and men, that they may serve Me.

معانی کلمات آیه

  • يعبدون: عبادة: اطاعت. در صحاح و قاموس و اقرب الموارد آمده: «العبادة: الطاعة» طبرسى فرموده: آن در اصل به معنى ذلت است «العبادة في اللغة هى الذلة» از كلمات بزرگان معلوم مى‏شود تذلل نيز در آن قيد است (قاموس قرآن).

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ «56» ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ «57»

و جن و انس را نيافريدم مگر براى آنكه مرا عبادت كنند. و من از آنان هيچ رزقى نمى‌خواهم و نمى‌خواهم كه به من طعام دهند.

إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ «58»

زيرا خداوند است آن روزى رسانِ نيرومندِ استوار.

نکته ها

در حديثى از امام حسين عليه السلام مى‌خوانيم: خداوند مردم را نيافريد مگر براى معرفت و شناختن و چون او را شناختند، او را عبادت مى‌كنند و هر كه او را عبادت كند، از بندگى غير او بى‌نياز مى‌شود. «1»

جنّ، قبل از انسان آفريده شده و داراى تكليف است. در اين آيه نيز نامش قبل از انسان آمده است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ»

در قرآن، تمام آفرينش بر اساس حق است وهيچ آفريده‌اى باطل نيست، «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ» «2» وهمه‌ى آفريده‌ها در مسير بهره‌مندى انسان است. «خَلَقَ لَكُمْ» «3»، «سَخَّرَ لَكُمُ»* «4»، «مَتاعاً لَكُمْ»* «5»

و انسان نيز براى هدفى متعالى آفريده شده كه راه رسيدن به آن، عبادت خدا است. «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ» البتّه عبادت معناى عام دارد و به هر كار نيكى كه با هدف‌

«1». تفسير نمونه.

«2». حجر، 85.

«3». بقره، 29.

«4». جاثيه، 13.

«5». نازعات، 33.

جلد 9 - صفحه 268

الهى انجام شود، عبادت گفته مى‌شود.

سؤال: در قرآن اهداف ديگرى، همچون آزمايش و امتحان، براى آفرينش انسان مطرح شده، آيا آن اهداف با هدفى كه در اين آيه (56) آمده، هماهنگ است؟

پاسخ: قرآن در آيه دوم سوره مُلك مى‌فرمايد: «خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا» مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كدام يك عمل بهترى داريد. و در آيه دوازدهم سوره طلاق مى‌فرمايد: «لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلى‌ كُلِّ شَيْ‌ءٍ قَدِيرٌ» هدف از آفرينش، علم انسان به قدرت الهى است.

در جمع‌بندى اين آيات به نتيجه مى‌رسيم كه هدف اصلى، بندگى خداوند است، ليكن عبادت نيازمند معرفت است كه در جمله‌ «لِتَعْلَمُوا» بيان شده است و در عبادت كه همان پذيرفتن راه الهى و رها كردن راه‌هاى غير الهى است، انسان آزمايش مى‌شود كه در جمله‌ «لِيَبْلُوَكُمْ»* آمده است.

سؤال: اگر هدف آفرينش بشر عبادت است، پس چرا اين هدف بطور كامل تحقق نيافته است؟

پاسخ: بارها خداوند در قرآن فرموده كه اگر مى‌خواستيم، همه را به اجبار هدايت كرده و به بندگى خود در مى‌آورديم، امّا خداوند بشر را آزاد آفريد، تا آگاهانه و آزادانه، عبادت كند.

سؤال: آيا خداوند به عبادت ما نيازمند است؟

پاسخ: قرآن بارها مى‌فرمايد: خداوند از هر جهت غنى است، نه تنها از انسان، بلكه از همه هستى بى نياز است. اگر به ما دستور دادند كه منزل خود را رو به آفتاب بسازيم، نبايد كسى گمان كند كه خورشيد به خانه ما نياز دارد، اين ما هستيم كه به نور و انرژى آن محتاجيم. در اين آيات نيز بى نيازى خداوند بيان شده است: «ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ»

سؤال: اگر خداوند رزّاق است، پس چرا به همه رزق يكسان نمى‌دهد؟

پاسخ: رزّاق بودن يكى از صفات خداوند است، يكى ديگر از صفات او حكيم بودن است.

يكسان بودن رزق، امرى حكيمانه نيست، بلكه بايد تابع تلاش و كوشش انسان‌ها باشد.

قرآن مى‌فرمايد:

جلد 9 - صفحه 269

«فَامْشُوا فِي مَناكِبِها» «1» از دامنه زمين بالا رويد و رزق به دست آوريد.

«وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ» «2» به سراغ كسب و كار و فضل الهى برويد و داد و ستد كنيد.

چنانكه نبايد توقّع داشته باشيم معلّم به همه شاگردان نمره يكسان بدهد، زيرا علاوه بر معلّم بودن و اختيار نمره دادن، حكيم نيز هست و بايد ميان شاگردان كوشا و بازيگوش، فرق بگذارد.

سؤال: اگر خداوند رزّاق است، قحطى‌ها براى چيست؟

پاسخ: گاهى كمبودها جنبه كيفرى دارد، چنانكه قرآن در مورد كيفر بنى‌اسرائيل مى‌فرمايد:

«فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِينَ هادُوا حَرَّمْنا» «3» به خاطر ظلمى كه يهود كردند، بخشى از خوردنى‌ها را بر آنان حرام كرديم.

گاهى جنبه آزمايشى دارد: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ» «4» ما از طريق گرسنگى و ترس و ... شما را آزمايش مى‌كنيم.

گاهى جنبه تربيتى دارد: فَأَخَذْناهُمْ بِالْبَأْساءِ ... لَعَلَّهُمْ يَتَضَرَّعُونَ‌ «5» ما براى تضرّع و برگشت آنان به سوى خداوند، آنها را از طريق ناگوارى‌ها گوشمالى مى‌دهيم.

و گاهى نتيجه قهرى برخورد نادرست انسان با طبيعت است، همچون تخريب جنگل‌ها، آلوده ساختن آب رودخانه‌ها و به هم زدن تعادل محيط زيست كه در طول زمان، مشكلات بسيارى از جمله قحطى را بدنبال مى‌آورد. اگر ايمان داشته باشيم كه رزق از خداست، ريشه‌ى بسيارى از حرص‌ها، بخل‌ها، حيله‌ها، حسدها، كلاهبردارى‌ها و كم فروشى‌ها، در انسان مى‌خشكد. إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ‌ ...

پیام ها

1- جنّ و انس در تكليف مشتركند. الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ‌ ... لِيَعْبُدُونِ‌

2- عبادت كردن بشر و الهى شدن مردم مهم است، نه عبادت شدن خداوند.

«1». ملك، 15.

«2». جمعه، 10.

«3». نساء، 160.

«4». بقره، 155.

«5». انعام، 42.

جلد 9 - صفحه 270

«لِيَعْبُدُونِ» (نفرمود: «لأعبد» تا من عبادت شوم.)

3- لازمه‌ى عبادت، معرفت معبود است، پس آفرينش جن و انس براى شناخت حقّ و حركت در راه خداوند است. «لِيَعْبُدُونِ»

4- انسان در معرض غفلت و نسيان است و بايد پيوسته هدفش را به او تذكّر داد. وَ ذَكِّرْ ... ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ‌ ...

5- خداوند بى نياز است و عبادتى كه از جن و انس مى‌خواهد، به خاطر احتياج او نيست بلكه به خاطر رشد آنهاست. و ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ‌ ...

6- كسى كه خودش رزّاق است، چه نيازى به رزق بندگان دارد. ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ‌ ... إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ‌

7- تمام امكانات و تخصّص‌ها و ابزارها، وسيله و بستر رسيدن به رزق است ولى روزى رسان تنها خداست. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ»

8- خداوند در توان روزى‌رسانى كمبودى ندارد. «هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ»

9- با گذشت زمان، قدرت روزى رسانى خداوند كمرنگ نمى‌شود. «الْمَتِينُ» ( «متين» به معناى ثابت و استوار است)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (56)

«1» مجمع البيان (چ دار مكتبة الحياة- بيروت) جزء 27، ص 22.

«2» منهج الصادقين ج 9 ص 50 بنقل از فصول.

جلد 12 - صفحه 285

بعد از امر به ابلاغ حجت بيان علت آن را فرمايد:

وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ‌: و نيافريدم جنيان و آدميان را، إِلَّا لِيَعْبُدُونِ‌: مگر به علت آنكه پرستش كنند مرا بر وجه اختيار نه به طريق اجبار. مراد آنكه خلق بندگان نكردم مگر به جهت آنكه امر فرمايم ايشان را به عبادت، و مؤيد اينست آيه‌ «وَ ما أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ» «1». 2- از ابن عباس تفسير اين آيه پرسيدند گفت:

خلق نكردم جن و انس را مگر آنكه اقرار كنند به عبوديت طوعا و كرها «2». 3- بعضى «ليعبدون» را تفسير «ليعرفون» نموده‌اند، يعنى خلق نكردم جن و انس را مگر براى معرفت و شناسائى خود، و اين مطلب مسلم است كه معرفت بايد غايتى داشته باشد و غايت آن پرستش و ستايش است، پس معرفت مقدمه پرستش و چون ذات احديت غنى بالذات و مستغنى از عبادت بندگان است، بنابراين نتيجه پرستش و ستايش حق راجع به خلق خواهد بود نه خالق، پس غرض سبحانى از امر به عبادت مجرد ايصال نفع است نه جر نفع از ايشان.

بيان: غرض اصلى از خلق بندگان تعريض مثوبت است بر ايشان نه عبادت و معرفت، لكن چون ثواب حاصل نمى‌شود مگر به عبادت، پس گوئيا عبادت غايت خلق است نه عبادت؛ پس اسناد غايت به عبادت از روى حقيقت نيست بلكه مبالغه باشد. و اينكه بعضى عبادت او نكنند مبطل غرض الهى نشود، زيرا مراد از عبادت بر وجه تمكين و اختيار است نه از روى اضطرار و اجبار كه اگر بر وجه جبر بودى همه كس متعبد بودى و هيچكس تارك عبادت نبودى.

تتمه: در علل الشرايع ابن بابويه رحمه اللّه از حضرت صادق عليه السّلام فرمود: بيرون آمد حضرت حسين بن على عليهما السّلام بر اصحابش، فقال: ايّها النّاس انّ اللّه جلّ ذكره ما خلق العباد الّا ليعرفوه فاذا عرفوه عبدوه و اذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه. فقال رجل: يابن رسول اللّه بابى انت و امى فما معرفة اللّه؟ قال: معرفة اهل كلّ زمان امامهم الّذى تجب عليهم طاعته‌ «3».

«1» سوره بينه آيه 5.

«2» مجمع البيان ج 5 ص 161.

«3» به نقل از نور الثقلين، ج 5، ص 132، ج 58. و علل الشرايع باب 9 ص 9 حديث 1.

جلد 12 - صفحه 286

پس فرمود: اى گروه مردمان، بدرستى كه خداى جلّ ذكره خلق نفرموده است بندگان را مگر براى معرفت ذات يگانه خود. پس چون معرفت يافتند، عبادت كنند او را، و زمانى كه عبادت كنند او را، مستغنى شوند از عبادت غير او؛ پس شخصى عرض كرد: اى پسر رسول خدا، پدر و مادرم فداى تو، پس چيست معرفت خدا؟ حضرت فرمود: معرفت اهل هر زمان، امام خود را كه واجب است بر ايشان طاعت و فرمانبردارى آن امام.

و از حضرت صادق عليه السّلام از اين آيه سؤال شد فرمود: خلق فرمود ايشان را براى اينكه امر فرمايد ايشان را به عبادت. راوى عرض كرد فرمايش خداى تعالى‌ «وَ لا يَزالُونَ مُخْتَلِفِينَ إِلَّا مَنْ رَحِمَ (رَبُّكَ) وَ لِذلِكَ خَلَقَهُمْ»؟ فرمود: خلق فرمود ايشان را تا بجا آورند آنچه را كه به آن مستوجب شوند رحمت سبحانى را پس رحمت فرمايد ايشان را «1» «و آن عبادت و اطاعت او خواهد بود».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ السَّماءَ بَنَيْناها بِأَيْدٍ وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ (47) وَ الْأَرْضَ فَرَشْناها فَنِعْمَ الْماهِدُونَ (48) وَ مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ خَلَقْنا زَوْجَيْنِ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ (49) فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (50) وَ لا تَجْعَلُوا مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ إِنِّي لَكُمْ مِنْهُ نَذِيرٌ مُبِينٌ (51)

كَذلِكَ ما أَتَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ قالُوا ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ (52) أَ تَواصَوْا بِهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ طاغُونَ (53) فَتَوَلَّ عَنْهُمْ فَما أَنْتَ بِمَلُومٍ (54) وَ ذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرى‌ تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ (55) وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ (56)

ما أُرِيدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُرِيدُ أَنْ يُطْعِمُونِ (57) إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِينُ (58) فَإِنَّ لِلَّذِينَ ظَلَمُوا ذَنُوباً مِثْلَ ذَنُوبِ أَصْحابِهِمْ فَلا يَسْتَعْجِلُونِ (59) فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ يَوْمِهِمُ الَّذِي يُوعَدُونَ (60)

ترجمه‌

و آسمان را بنا كرديم بقدرت خود و همانا ما وسعت دهنده‌ايم‌

و زمين را گسترده نموديم پس نيكو گستراننده‌ايم ما

و از هر چيز آفريديم دو صنف باشد كه شما پند گيريد

پس بگريزيد بسوى خدا همانا من براى شما از جانب او بيم دهنده‌اى آشكارم‌

و قرار ندهيد با خداوند معبودى ديگر را همانا من براى شما از آن بيم‌دهنده‌اى بيان كننده‌ام‌

امر اينچنين است نيامد آنانرا كه بودند پيش از آنها هيچ پيغمبرى مگر آنكه گفتند جادوگر يا ديوانه‌اى است‌

آيا سفارش كرده‌اند يكديگر را بآن نشايد بلكه آنها گروهى سركش و نافرمانند

پس روى گردان از آنها پس نيستى تو ملامت شده و پند ده‌

و يادآورى كن همانا پند دادن نفع ميرساند مؤمنان را

و نيافريدم جنّ و انس را مگر براى آنكه پرستش كنند مرا

نميخواهم از آنان هيچ قسم رزقى و نميخواهم كه اطعام كنند مرا

همانا خدا است روزى دهنده داراى نيروى استوار

پس همانا براى آنانكه ستم نمودند نصيب و بهره‌اى از عذاب است مانند نصيب يارانشان پس بايد بشتاب نخواهند

پس واى بر آنانكه كافر شدند از روزشان كه وعده داده ميشوند.

تفسير

خداوند منّان بدست قدرت خود آسمان رفيع با وسعت را افراشته و بآن وسع و طاقت خود و وسعت در خلق و بر مخلوق را مدلّل ساخته هر كس در هر

جلد 5 صفحه 70

جا باشد سقف رفيع خوش رنگ منقوش مزيّنى بر فراز گيتى مشاهده نموده و از منافع و بركات نازله از آن بهره‌بردارى ميكند و در نعمت و وسعت خداداد كامرانى مينمايد و زمين پهناور را مانند فرش و بساط زندگانى گسترده و چه خوب مانند بستر براى استراحت بشر مهيّا و آماده فرموده و از هر موجودى دو صنف از يك نوع يا دو نوع از يك جنس خلق فرموده مانند نور و ظلمت و روز و شب و آفتاب و ماه و جن و انس و نر و ماده و سرد و گرم و سياه و سفيد و زشت و زيبا تا مردم بدانند خدا قادر بر همه چيز است و يكتا است و شبيه و عديل و ضدّ و ندّ ندارد پس از اينها بگريزند و باو بياويزند و از معصيت او برگردند و باطاعت او پيوندند و در كافى و معانى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد از فرار بسوى خدا رفتن بحجّ است و در مجمع اينمعنى را از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و پيغمبر اكرم بعد از امر مردم بفرار و سفر از خلق بحق بايد بفرمايد من از جانب خدا بيم دهنده آشكارى بيش نيستم توفيق اين سفر را براى خودتان از خدا بخواهيد و هيچ چيز را در اين راه‌پيمائى با خدا شريك قرار ندهيد فقط مقصودتان از اين سفر نيل بقرب حق باشد چون من از مطلق شرك چه جلىّ باشد چه خفى بيم دهنده‌اى هستم كه بيان ميكنم مراد از آنرا كه اعمّ است و عبادت بايد با خلوص نيّت باشد و بنابراين تكرارى در جمله انّى لكم منه نذير مبين نيست تا محتاج بنكته باشد چون هر جا بيك معنى است ولى كسانيكه ضمير منه را در هر دو جا بعذاب الهى راجع دانسته و نذير مبين را بيك معنى حمل نموده‌اند نكته تكرار را تعلّق انذار اوّل بمعصيت و دوّم را بشرك قرار داده‌اند ولى بنظر حقير آنچه بيان شد در ذيل اين دو آيه از جهاتى الطف و اسلم است و بايد با ذوق تألّه تأمّل نمود تا مشهود گردد و براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم فرموده امر از قديم بر اين منوال بوده كه نيامد پيغمبرى از جانب ما بر امم سابقه مگر آنكه ساحر يا ديوانه‌اش خواندند آيا ميشود قراردادى آن امم متعاقبه در ازمنه متعدّده با هم داشته باشند و توصيه و سفارشى از سابقين بلاحقين در اين باب شده باشد كه هر پيغمبرى بيايد بيكى از اين دو تهمت متّهم نمايند نه چنين است بلكه طغيان و سركشى طبيعى بشر و شرارت ذاتى آنها وادارشان‌

جلد 5 صفحه 71

باين نسبتهاى ناروا نموده و مينمايد پس اعراض كن از مجادله با آنها چون بقدر اتمام حجّت و ابلاغ دعوت از تو سعى و كوشش بعمل آمده و بهيچ وجه ديگر مورد ملامت نيستى ولى از پند و اندرز و موعظه نسبت باهل ايمان مضايقه منما كه آن در هر حال نافع است و در چند روايت معتبر از ائمه عليهم السلام اينمعنى ذكر شده كه خدا خواست بعد از آنكه مردم مكّه تكذيب نمودند پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم را هلاك فرمايد آنها را پس نازل شد فتولّ عنهم فما انت بملوم ولى بعدا باهل ايمان ترحّم فرمود و نازل شد و ذكّر فانّ الذّكرى تنفع المؤمنين و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام اينمعنى تأييد شده است و خداوند خلق نفرمود جن و انس را مگر براى آنكه عبادت و اطاعت نمايند خدا را بعد از معرفت بخودش و پيغمبر و امام و گرفتن دستور بندگى و عبادت كه مقدّمه است براى تحصيل ثواب و نيل بجنّت اگر چه آنها در اين مقدّمات كوتاهى كنند و به نتيجه نرسند بلكه مستحق جهنّم شوند من نكردم خلق تا سودى كنم بلكه تا بر بندگان جودى كنم در علل از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه حضرت سيد الشهداء باصحابش فرمود همانا خدا خلق نفرمود بندگانرا مگر براى آنكه بشناسند او را و چون شناختند او را بى‌نياز شوند بعبادت او از عبادت غير او پس مردى عرض كرد يا ابن رسول اللّه مراد از معرفت خدا چيست فرمود معرفت اهل هر زمانى است امام خودشان را كه واجب است بر آنها اطاعت او و قمّى ره نقل فرموده كه خدا خلق فرمود بندگانرا براى امر و نهى و تكليف نه براى آنكه باجبار عبادت كنند بلكه براى آنكه باختيار اطاعت كنند تا امتحان كند آنها را و ممتاز شود مطيع از عاصى و نيز از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه پرسيدند از اين آيه فرمود خدا خلق فرمود بندگانرا براى آنكه امر كند آنها را بعبادت خود گفتند خدا فرموده و لا يزالون مختلفين الّا من رحم ربّك و لذلك خلقهم فرمود خلق كرد خدا آنها را تا كارى كنند كه مستوجب رحمت شوند پس رحمت كند آنها را و براى دفع توهّم آنكه خداوند از عبادت خلق بهره‌اى ببرد يا آنكه انفاق و اطعام خلق جاى عبادت خدا را بگيرد چون خلق عيال خدايند چنانچه اين ايّام متعارف شده كه ميگويند حجّ نكنيد بفقرا بدهيد و نماز و روزه براى ميّت نگيريد

جلد 5 صفحه 72

خيرات كنيد ميفرمايد من از بندگان توقّع نفع و روزى و اطعام ندارم روزى تمام خلق در دست خدا است و او است داراى قدرت و قوّتى كه ضعف و عجز بر آن طارى نميشود و محكم و استوار ميباشد و بعضى احتمال داده‌اند كه به پيغمبر فرموده باشد بمردم بفرمايد من از شما رزق و بهره و اطعام و انفاق نميخواهم تا اينجمله مانند آن باشد كه فرموده بگو من از شما اجر و مزدى بر رسالت نميخواهم و در هر حال اخيرا تهديد فرموده ستمكاران بر محمد صلى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل بيت اطهارش را بتكذيب و آزار و غصب حق و انواع ظلم و جور كه از براى آنها نصيب وافرى است از عذاب مانند نصيب و بهره رفقاى آنها از امم سابقه كه با آنها همكار بودند و بجزاى كردارشان رسيدند چون ذنوب دلو بزرگى است كه پر از آب باشد و در وقت قسمت آب بكار رود پس نبايد تعجيل داشته باشند سهم آنها محفوظ است در روز موعود كه رجعت يا قيامت است بآنها واصل خواهد شد پس واى بحال آنها از چنين روزى كه در پيش دارند در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره و الذّاريات را در روز خود يا در شبش خداوند امر معاش او را اصلاح فرمايد و وسعت رزق باو عطا كند و براى قبر او چراغى آماده فرمايد كه تا روز قيامت روشن باشد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين و لعنة اللّه على اعدائهم اجمعين.

جلد 5 صفحه 73

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما خَلَقت‌ُ الجِن‌َّ وَ الإِنس‌َ إِلاّ لِيَعبُدُون‌ِ (56)

و ‌من‌ خلق‌ نكردم‌ جن‌ّ و انس‌ ‌را‌ مگر ‌براي‌ اينكه‌ مرا عبادت‌ كنند لام‌ ليعبدون‌ لام‌ غرض‌ ‌است‌ ‌يعني‌ حكمت‌ خلقت‌ جن‌ و انس‌ و غرض‌ ‌از‌ خلقت‌ ‌آنها‌ اينست‌ ‌که‌ عبادت‌ كنند ‌خدا‌ ‌را‌ ‌به‌ اختيار نه‌ ‌به‌ اجبار ‌تا‌ قابليت‌ پيدا كنند ‌براي‌ سعادت‌ و نيل‌ ‌به‌ بهشت‌ و حيات‌ ابدي‌ ‌که‌ ‌از‌ امير المؤمنين‌ ‌است‌ ‌که‌ فرمود:

(خلقتم‌ للبقاء ‌لا‌ للفناء)

زيرا ‌اگر‌ ‌براي‌ صرف‌ دنيا ‌باشد‌ لغو مي‌شود و ‌از‌ ‌او‌ محال‌ ‌است‌ صادر شود و البته‌ عبادت‌ مشروط ‌به‌ شرايطي‌ مي‌باشد ‌که‌ اهم‌ ‌آنها‌ ايمان‌ ‌است‌ و خداوند تمام‌ وسايل‌ ‌را‌ ‌در‌ دسترس‌ ‌آنها‌ قرار داد ‌از‌ اعطاء عقل‌ و قوه‌ و قدرت‌ و اختيار و انبياء

جلد 16 - صفحه 289

فرستاد و كتاب‌ها نازل‌ فرمود و راه‌ سعادت‌ و شقاوت‌ ‌را‌ نشان‌ داد و احكام‌ جعل‌ فرمود ‌پس‌ ‌اگر‌ بعضي‌ اجابت‌ نكردند تقصير ‌با‌ آنهاست‌ نقض‌ غرض‌ نشده‌ مثل‌ اينكه‌ شخصي‌ جماعتي‌ ‌را‌ دعوت‌ كند ‌براي‌ ضيافت‌ و تمام‌ وسائل‌ پذيرايي‌ ‌را‌ فراهم‌ كند حال‌ ‌اگر‌ جمعي‌ اعتنا نكردند و نيامدند ‌خود‌ ‌را‌ بي‌بهره‌ كردند نقض‌ غرض‌ ‌او‌ نشده‌ لذا ميفرمايد:

وَ ما خَلَقت‌ُ الجِن‌َّ وَ الإِنس‌َ إِلّا لِيَعبُدُون‌ِ و گفتند: اثبات‌ شي‌ء نفي‌ ‌ما عدا ‌را‌ نمي‌كند ملائكه‌ ‌هم‌ ‌براي‌ عبادت‌ و اطاعت‌ خلق‌ شدند بلكه‌ مي‌توان‌ ‌گفت‌ تمام‌ حيوانات‌ ‌هم‌ ‌در‌ حد ‌خود‌ عبادت‌ و ذكر دارند و ‌براي‌ ‌آنها‌ خلق‌ شده‌اند و ‌لو‌ حكم‌ ديگري‌ ‌هم‌ داشته‌ ‌باشد‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 56)- هدف خلقت انسان از دیدگاه قرآن: از مهمترین سؤالاتی که هر کس از خود می‌کند این است که «ما برای چه آفریده شده‌ایم»؟ و «هدف آفرینش انسانها و آمدن به این جهان چیست»؟

آیه مورد بحث به این سؤال مهم و همگانی با تعبیرات فشرده و پرمحتوایی پاسخ می‌گوید، و بحثی را که در آیه قبل پیرامون تذکر و یادآوری به مؤمنان بیان شد تکمیل می‌کند، چرا که این از مهمترین اصولی است که پیامبر صلّی اللّه علیه و آله باید آن را تعقیب کند، ضمنا معنی فرار به سوی خدا را که در آیه 50 همین سوره آمده بود روشن می‌سازد.

می‌فرماید: «من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادتم کنند» و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ).

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص352

منابع