آیه 56 سوره ص

از دانشنامه‌ی اسلامی

جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ

[38–56] (مشاهده آیه در سوره)


<<55 آیه 56 سوره ص 57>>
سوره :سوره ص (38)
جزء :23
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آنان به دوزخ در آیند که بسیار بد آرامگاهی است.

دوزخ که در آن وارد می شوند و چه بد آرامگاهی است!

به جهنّم درمى‌آيند، و چه بد آرامگاهى است.

به جهنم مى‌روند كه بد جايگاهى است.

دوزخ، که در آن وارد می‌شوند؛ و چه بستر بدی است!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

hell, which they shall enter, an evil resting place.

Hell; they shall enter it, so evil is the resting-place.

Hell, where they will burn, an evil resting-place.

Hell!- they will burn therein, - an evil bed (indeed, to lie on)!-

معانی کلمات آیه

  • مهاد: آماده شده. مهد در اصل به معنى آماده كردن است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


هذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ «55» جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ «56»

اين (پاداش بهشتيان) و البتّه براى طغيانگران بازگشت‌گاه بدى است. دوزخى كه در آن وارد مى‌شوند، چه بد آرامگاهى است.

هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ «57» وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ «58»

اين آب داغ و چركابى است كه بايد آن را بچشند. و (جز اين‌ها) كيفرهاى ديگرى از همان نوع براى آنان است.

هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ «59»

(به سران دوزخى گفته مى‌شود:) اين‌ها گروهى (از پيروان شما) هستند كه همراه شما وارد مى‌شوند، (آنها مى‌گويند:) خوش آمدى براى آنان نيست، زيرا كه آنان وارد دوزخ شدند.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 120

قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ «60»

(آنان به رهبران و پيش كسوتان خود) گويند: بلكه خوش آمد بر شما مباد كه شما اين عذاب را براى ما پيش فرستاديد، پس چه جايگاه بدى است.

قالُوا رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا هذا فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ «61»

گويند: «پروردگارا! هر كس اين عذاب را براى ما فراهم ساخته، پس در آتشِ عذابِ او دو برابر بيفزا».

نکته ها

«مهاد» از «مهد» به معناى جايگاه و آرامگاه است.

«حَمِيمٌ» يعنى آب جوشان و «غَسَّاقٌ» يعنى چركابى كه از پوست دوزخيان مى‌چكد.

«مُقْتَحِمٌ» ورود در كار ترسناك را گويند.

«شكل» به معناى مثل و مانند و «أَزْواجٌ» به معناى انواع است. يعنى انواع ديگرى از همين گونه عذاب دارند.

پیام ها

1- سرلوحه‌ى خوبى‌ها، تقوا و سرلوحه‌ى بدى‌ها، طغيان و سركشى است. «إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ‌- إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ»

2- طغيان عامل بد عاقبتى است. «لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ»

3- عذاب‌هاى دوزخ متنوّع و گوناگون است. «وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ»

4- در قيامت پيروان فساد، از پيشگامان خود تنفّر دارند. «أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا»

5- انسان، دوزخِ خود را از پيش مى‌فرستد. «قَدَّمْتُمُوهُ لَنا»

6- دعوت ديگران به گناه، سبب سلب مسئوليّت از گناهكار نيست. با اين كه مى‌گويند: «أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا» شما اين عذاب را براى ما فراهم كرديد، ولى خودشان نيز در دوزخ گرفتارند.

جلد 8 - صفحه 121

7- در نظام تربيتى اسلام، تشويق و تهديد در كنار هم است. (آياتِ پاداش متّقين و كيفر طاغين)

8- كسانى كه در دنيا و در مدار ايمان، به يكديگر دعا نكنند، در آخرت و در دوزخ به يكديگر نفرين خواهند كرد. «رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا»

9- تنها دعايى كه از دوزخيان مستجاب مى‌شود، دعاى افزودن عذاب براى پيش كسوتان كفر است. «فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً» «لِكُلٍّ ضِعْفٌ» «1»

10- ردّ و بدل كردن ناسزا يكى از برخوردهاى دوزخيان است. (گروهى مى‌گويند: «لا مَرْحَباً بِكُمْ» ولى جواب مى‌شنوند: «بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ»)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ (56)

جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها: جهنم است در حالتى كه درآيند و آتش بچسبد به ابدان آنها، فَبِئْسَ الْمِهادُ: پس بدفراش و آرامگاهى است جهنم.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


هذا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ (55) جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ (56) هذا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ (57) وَ آخَرُ مِنْ شَكْلِهِ أَزْواجٌ (58) هذا فَوْجٌ مُقْتَحِمٌ مَعَكُمْ لا مَرْحَباً بِهِمْ إِنَّهُمْ صالُوا النَّارِ (59)

قالُوا بَلْ أَنْتُمْ لا مَرْحَباً بِكُمْ أَنْتُمْ قَدَّمْتُمُوهُ لَنا فَبِئْسَ الْقَرارُ (60) قالُوا رَبَّنا مَنْ قَدَّمَ لَنا هذا فَزِدْهُ عَذاباً ضِعْفاً فِي النَّارِ (61)

ترجمه‌

اين است و همانا براى سركشان بدى بازگشت است‌

آنجهنّم است كه داخل ميشوند در آن پس بد بسترى است‌

اين است پس بايد بچشند آنرا آب‌

جلد 4 صفحه 475

جوشان و چرك جراحت است‌

و ديگر از مانند آن اقسامى است گويند

اين دسته انبوهى كه داخل شده‌اند با شما گشايش مباد آنها را همانا آنها داخل شوندگان آتشند

جواب گويند بلكه شما گشايش مباد برايتان شما پيش فرستاديد آنرا براى ما پس بد قرارگاهيست‌

گويند پروردگارا كسى كه پيش فرستاد براى ما اين را پس زياد كن براى او عذابى دو چندان در آتش‌

تفسير

خداوند متعال پس از بيان احوال اهل تقوى در آيات سابقه فرموده اين است حال ايشان و براى اهل طغيان و سركشى از اطاعت خدا و پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و ائمه اطهار هر آينه عاقبت و مرجع بدى است كه آنجهنّم است وارد ميشوند در آن و بد آرامگاه و بستر گسترده است براى آنها آن و پس از ورود و مشتعل شدن از آتش و التماس آب اين تشريفات ورودى آنها است كه بايد بچشند آنرا و آن آب جوش و چرك جراحات اهل دوزخ است و ديگر از نوع چشيدنى شبيه بآن اصنافى است مانند زقوم و زهر مار و عقرب و ساير گزندگان و چون رؤساء آنها وارد ميشوند و مى‌بينند جمعيّت زيادى بفشار دنبال آنها بجهنّم ميآيند بعضى ببعضى ميگويند اين فوج كه بزحمت با شما ميآيند گشايش و وسعت مباد براى آنها همانا آنان وارد ميشوند در جهنم و جا را بر ما تنگ ميكنند اتباع ميشنوند و جواب ميگويند بلكه گشايش و وسعت مباد بر خودتان شما از پيش جهنّم را براى ما آماده نموديد و ما را شما به اين روز انداختيد پس بد قرارگاهى است آن و نفرين ميكنند بآنها و ميگويند پروردگارا كسيكه اين جايگاه را قبلا براى ما تهيّه نمود باضلال و اغوا عذابش را در آتش دو برابر گردان اين نحو گفتگو بنظر حقير رسيد و ذكر شد ولى مفسّرين گفته‌اند خزنه جهنّم برؤساء ميگويند اينجماعت كه بفشار دنبال شما ميآيند اتباع شمايند و آنها در جواب ملائكه ميگويند گشايش مباد براى آنها چون ميآيند جاى ما را تنگ ميكنند و اتباع ميشنوند و در جواب آنها ميگويند بنحويكه ذكر شد و بنابراين يك قول علاوه بايد تقدير نمود و اخر بصيغه جمع بجاى آخر نيز قرائت شده است و قمّى ره طاغيان را باوّلى و دوّمى و بنى اميّه و آخر من شكله را به بنى عباس تفسير فرموده و ظاهرا ضمير من شكله را بچشنده رجوع داده و مقاولات بين رؤساء و اتباع را بآنها

جلد 4 صفحه 476

بحسب مراتب تقدّم خودشان در ظلم بآل محمّد صلّى اللّه عليه و اله نسبت داده است و غسّاق را نقل نموده كه واديى است در جهنّم كه در آن سيصد و سى كوشك است هر كوشكى سيصد اطاق دارد و هر اطاقى چهل گوشه دارد در هر گوشه مار بزرگى است در شكم هر مارى سيصد و سى عقرب است در نيش هر عقربى سيصد و سى سبوى زهر است كه اگر يكى از آنعقربها زهرش را بريزد بر اهل جهنّم همه را كفايت مينمايد و از پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله نقل نموده كه جهنّم تنگ شود بر اهلش مانند تنگى بن نيزه بر آن و غسّاق بآبى كه از سردى سوزنده است نيز تفسير شده و بتخفيف هم قرائت نموده‌اند و بعضى ضمير من شكله را بعذاب راجع دانسته‌اند و شكل را بجنس و ازواج را بانواع تفسير نموده‌اند و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


جَهَنَّم‌َ يَصلَونَها فَبِئس‌َ المِهادُ (56)

اوّلا منزلگاه‌ و جايگاه‌ و فرودگاه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ معين‌ ميفرمايد:

جَهَنَّم‌َ جهنم‌ مجموعا يك‌ حيواني‌ ‌است‌ شبيه‌ افعي‌ و بقدري‌ بزرگ‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌با‌ اينكه‌ تمام‌ كفّار جن‌ّ و انس‌ و ساير فرق‌ ضالّه‌ ‌را‌ ‌در‌ ‌آن‌ بريزند خطاب‌ ميرسد يَوم‌َ نَقُول‌ُ لِجَهَنَّم‌َ هَل‌ِ امتَلَأت‌ِ وَ تَقُول‌ُ هَل‌ مِن‌ مَزِيدٍ‌-‌ ق‌ آيه 29‌-‌ ‌او‌ ‌را‌ ملائكه عذاب‌ ‌با‌ زنجيرهاي‌ آتش‌ مي‌آورند صحراي‌ محشر ‌که‌ ميفرمايد وَ جِي‌ءَ يَومَئِذٍ بِجَهَنَّم‌َ‌-‌ الايه‌‌-‌ فجر آيه 24‌-‌ دهن‌ باز كرده‌ و ‌از‌ دهانش‌ آتش‌ شعله‌ ميزند مثل‌ اينكه‌ ميخواهد تمام‌ اهل‌ محشر ‌را‌ بلع‌ كند ‌که‌ تمام‌ بوحشت‌ مي‌افتند ‌از‌ منظره ‌او‌.

يَصلَونَها ‌اينکه‌ طاغين‌ ‌را‌ ‌که‌ شرحش‌ بيان‌ شد مي‌اندازند و پرت‌ ميكنند ‌در‌ ‌اينکه‌ جهنم‌ ‌با‌ همان‌ وضعي‌ ‌که‌ ذكر شد.

فَبِئس‌َ المِهادُ ‌اينکه‌ منزلگاه‌ ‌آنها‌ و ثانيا شراب‌ و آب‌ ‌آنها‌ ‌را‌ معين‌ ميفرمايد:

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 56)- سپس با استفاده از روش اجمال و تفصیل به شرح این جمله سر بسته پرداخته، می‌گوید: این بازگشت شوم و مرجع سوء «همان دوزخ که در آن وارد می‌شوند (و به آتش آن می‌سوزند) و چه بستر بدی است» (جَهَنَّمَ یَصْلَوْنَها فَبِئْسَ الْمِهادُ).

بستر جایگاه استراحت است، و باید از هر نظر مناسب حال و موافق طبع باشد، اما چگونه خواهد بود وضع کسانی که بسترشان آتش جهنم می‌باشد؟!

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج9، ص243

منابع