آیه 6 سوره غافر

از دانشنامه‌ی اسلامی

وَكَذَٰلِكَ حَقَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ

[40–6] (مشاهده آیه در سوره)


<<5 آیه 6 سوره غافر 7>>
سوره :سوره غافر (40)
جزء :24
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

و همین گونه وعده خدای تو بر (عقاب و کیفر) کافران (امتت) محقق و حتم است که آنها همه اهل دوزخ هستند.

این گونه فرمان پروردگارت بر کافران محقق و ثابت شد که آنان اهل آتش اند.

و بدين سان فرمان پروردگارت در باره كسانى كه كفر ورزيده بودند، به حقيقت پيوست كه ايشان همدمان آتش خواهند بود.

بدين سان حكم پروردگار تو بر كافران محقق شد كه اهل جهنمند.

و این گونه فرمان پروردگارت درباره کسانی که کافر شدند مسلّم شده که آنها همه اهل آتشند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

That is how the word of your Lord became due concerning the faithless, that they shall be inmates of the Fire.

And thus did the word of your Lord prove true against those who disbelieved that they are the inmates of the fire.

Thus was the word of thy Lord concerning those who disbelieve fulfilled: That they are owners of the Fire.

Thus was the Decree of thy Lord proved true against the Unbelievers; that truly they are Companions of the Fire!

معانی کلمات آیه

«کَذلِکَ»: همان گونه که. همچنین. یعنی همان گونه که کفّار ستمکار پیشین مورد قهر خدا قرار گرفته‌اند، اینان نیز به قهر خدا در دنیا گرفتار می‌آیند، و سرانجام هم به دوزخ درمی‌آیند. چرا که دوزخیند. فرمان خدا مبنی بر این که کافران سیاه دل تاریخ را شامل شده است.«أَنَّهُمْ أَصْحَابُ النَّارِ»: این عبارت بدل (کَلِمَةُ) و مرفوع است. یا لام تعلیل محذوف است و جمله منصوب است.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ «6»

و بدين گونه (كه احزاب در دنيا عقوبت شدند) وعده عذاب پروردگارت درباره‌ى كسانى كه كفر ورزيدند قطعى شد كه آنان اهل دوزخند.

الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ «7»

كسانى كه عرش (خدا) را حمل مى‌كنند وآنان كه اطراف آن هستند، پروردگارشان را با سپاس و ستايش تسبيح كرده (و به پاكى ياد مى‌كنند) و به او ايمان دارند و براى كسانى كه ايمان آورده‌اند (از خداوند) آمرزش مى‌خواهند (ومى‌گويند:) پروردگارا! رحمت و علم تو همه چيز را فراگرفته است، پس كسانى را كه توبه كرده و راه تو را پيروى كرده‌اند بيامرز و آنان را از عذاب دوزخ حفظ كن.

نکته ها

در آيات قبل خوانديم كه مردم در برابر دعوت انبيا دو دسته شدند و لذا گروهى مورد مغفرت قرار مى‌گيرند و گروهى با قهر الهى رو به رو هستند. اين آيه دعاى فرشتگان و حمايت آنان را از گروه اول بيان مى‌كند.

عرش چيست؟

در قرآن بيست مرتبه به عرش خدا اشاره شده است. در لغت، «عَرش»، تختِ پايه بلند و «كرسىّ» تخت پايه كوتاه است. وقتى مى‌خوانيم: «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ» كرسى او هستى را در بر گرفته، پس عرش او چگونه است؟

عرش يا كنايه از مركز قدرت الهى است و يا مركز صدور احكام الهى و مراد از «حاملان‌

جلد 8 - صفحه 219

عرش» فرشتگانى هستند كه تعدادشان هشت نفر معرّفى شده است. «يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ» «1»

گفتنى است كه حقيقت عرش براى ما روشن نيست ولى از مجموع آيات شايد بتوان اين مسأله را دريافت كه جهان هستى داراى يك مركز است و خداوند بر آن مركز احاطه‌ى كامل دارد. «اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ» و اجراى اراده‌ى الهى از طريق فرشتگانى است كه در اطراف اين مركز فرماندهى هستند.

امام صادق عليه السلام فرمود: عرش، همان علم است كه خداوند پيامبرانش را از آن آگاه كرده است. «العرش هو العلم الذى اطلع الله عليه انبيائه و رسله» «2»

در كنار كلمه عرش آياتى مطرح است كه در جمع بندى آنها انسان به مركز فرماندهى مى‌رسد نظير:

اسْتَوى‌ عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهارَ ... لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ «3»

«يُدَبِّرُ الْأَمْرَ» «4»

... يُفَصِّلُ الْآياتِ‌ «5»

«يَعْلَمُ ما يَلِجُ فِي الْأَرْضِ وَ ما يَخْرُجُ مِنْها وَ ما يَنْزِلُ مِنَ السَّماءِ وَ ما يَعْرُجُ فِيها» «6»

گردش شب و روز و تدبير امور و تفصيل آيات و آگاهى از تمام ذرّات هستى و آنچه از آسمان نازل مى‌شود و آنچه به آسمان بالا مى‌رود، رمز آن است كه تمام اين امور در عرش الهى واقع مى‌شود.

مرحوم علامه طباطبايى مى‌فرمايد: عرش، حقيقتى از حقايق و امرى از امور خارجى و مركز تدبير امور جهان است. «7»

امام صادق عليه السلام فرمود: عرش و كرسى، از بزرگ‌ترين درهاى عالم غيب هستند. «العرش و

«1». حاقّه، 7.

«2». معانى الاخبار، ص 29.

«3». اعراف، 54.

«4». يونس، 3.

«5». رعد، 2.

«6». حديد، 4.

«7». تفسير الميزان.

جلد 8 - صفحه 220

الكرسى بابان من اكبر ابواب الغيوب»

مراد از عرش، تخت جسمى نيست، زيرا تخت روى آب بند نمى‌شود. «وَ كانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ» «1» بلكه مراد آن است كه روزى كه هنوز زمين و آسمان نبود و جهان يكسره آب بود، قلمرو فرماندهى خداوند بر آب بود و پس از پيدايش آسمان‌ها و زمين ستاد فرماندهى جهان هستى به آسمان‌ها منتقل شد.

پیام ها

1- قهر خداوند بر كفّار يكى از سنّت‌هاى الهى است. «كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ»

2- كيفر الهى گزاف نيست بلكه بر اساس عدل و حقّ است. «حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ»

3- مجازات و كيفر مجرمان از شئون ربوبيّت است. «حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ»

4- عامل نابودى گذشتگان كفر بوده است. «حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا»

5- مؤمنان بايد به خود بنازند كه مقرّبان درگاه الهى همواره به آنان دعا مى‌كنند. «يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ‌ .. وَ يَسْتَغْفِرُونَ»

6- اسلام، فكر انسان را از خوراك و پوشاك و مسكن، به عرش و فرشته و تسبيح و تحميد بالا مى‌برد. «يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ‌- يُسَبِّحُونَ»

7- بى نهايت، تنها خداست، حتّى عرش الهى محدوديّت دارد. «حَوْلَهُ»

8- حمد و تسبيح، بارها در قرآن در كنار هم ذكر شده است و در ذكر ركوع و سجود قرين يكديگرند. «يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ»

9- آداب دعا اين است: ابتدا تسبيح و تحميد، «يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ» سپس تجليل و توصيف، «وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً» آن گاه دعا. «فَاغْفِرْ»

10- سنگينى مسئوليّت، شما را از تسبيح و تحميد خدا و ياد نيازمندان باز ندارد.

فرشتگان حامل عرش، هم به ياد خدا هستند، «يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ» و هم محتاجان را دعا مى‌كنند. «يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا»

«1». هود، 7.

جلد 8 - صفحه 221

11- در دعا سنخيّت لازم است. فرشتگانِ اهل ايمان براى مؤمنان دعا مى‌كنند. يُؤْمِنُونَ‌ ... يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا

12- ايمان، رشته اتصال و ارتباط ميان عالم ملك با عالم ملكوت است. «يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا»

13- استغفار كسانى در حقّ ديگران مؤثّر است كه خود اهل ايمان باشند. «يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا»

14- ميان فرشتگان و انسان رابطه است. (امام سجّاد عليه السلام در صحيفه‌ى سجّاديه به گروه‌هايى از فرشتگان دعا و درود مى‌فرستد و) فرشتگان حامل عرش در اين آيه به انسان‌ها درود مى‌فرستند. «يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا»

15- دعا به ديگران، يك ارزش پسنديده و شناخته شده‌ى قرآنى است. «وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا»

16- كسانى مشمول دعاى فرشتگانند كه اهل ايمان و عمل باشند. آمَنُوا ... اتَّبَعُوا

17- توبه به تنهايى كافى نيست، پيروى عملى لازم است. «تابُوا وَ اتَّبَعُوا»

18- راه نجات، در پيروى از راه خداست. «وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ «6»

وَ كَذلِكَ حَقَّتْ‌: و همچنانكه واجب شده بود عقوبت بر امم مكذبه انبياء، كَلِمَةُ رَبِّكَ‌: واجب شده است حكم پروردگار تو به عقاب عذاب، عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا: بر آنانكه كافر شدند از قوم تو و تكذيب تو نمودند، أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ: «بدل كل از كلمه» يعنى همچنين واجب شده است بر كفار قريش اينكه ايشان ملازمان آتشند. و از كذب و جدال و كفر كفار، نقصى به ساحت كبريائى وارد نيايد، چه مسبّح و حامد الهى بسيارند از آن جمله:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ «6» الَّذِينَ يَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ يُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا رَبَّنا وَسِعْتَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ رَحْمَةً وَ عِلْماً فَاغْفِرْ لِلَّذِينَ تابُوا وَ اتَّبَعُوا سَبِيلَكَ وَ قِهِمْ عَذابَ الْجَحِيمِ «7» رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِي وَعَدْتَهُمْ وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّيَّاتِهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «8» وَ قِهِمُ السَّيِّئاتِ وَ مَنْ تَقِ السَّيِّئاتِ يَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «9» إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا يُنادَوْنَ لَمَقْتُ اللَّهِ أَكْبَرُ مِنْ مَقْتِكُمْ أَنْفُسَكُمْ إِذْ تُدْعَوْنَ إِلَى الْإِيمانِ فَتَكْفُرُونَ «10»

ترجمه‌

و همچنين واجب شد حكم پروردگارت بر كسانيكه كافر شدند همانا آنها اهل آتشند

آنانكه حمل ميكنند عرش را و آنانكه در اطراف آنند تنزيه ميكنند بستايش پروردگارشان و ميگروند باو و آمرزش مى‌طلبند براى آنانكه ايمان آوردند پروردگارا احاطه دارى بر همه چيز ببخشش و دانش پس بيامرز آنان را كه توبه كردند و پيروى نمودند راه تو را و نگهدار آنان را از عذاب دوزخ‌

پروردگارا و داخل كن ايشان را در بهشتهاى اقامتگاه هميشگى كه وعده دادى بآنان و هر كه را كه شايسته باشد از پدرانشان و زنانشان و اولادشان همانا تو ارجمند درست كردارى‌

و نگهدارشان از بدى‌ها و هر كه را كه نگهدارى از بديها در چنين روز پس بتحقيق رحمت نمودى او را و اين است آن كاميابى بزرگ‌

همانا آنها كه كافر شدند ندا كرده ميشوند كه هر آينه دشمنى خدا بزرگتر بود از دشمنى شما با خودتان در وقتى كه خوانده ميشديد بسوى ايمان پس كافر ميشديد.

تفسير

- خداوند متعال در تعقيب آيات سابقه ميفرمايد و چنانچه امم سالفه كه با انبياء عظام مخالفت نمودند مستحق عذاب الهى شدند كفار مكه هم كه با خاتم ايشان معاندت ورزيدند محكوم بحكم الهى گشتند كه از ملازمين‌

جلد 4 صفحه 517

آتش جهنم باشند و قمى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد بنى اميه‌اند و ملائكه عظيم الشّأنى كه حمله عرش الهى هستند و ملائكه‌ئى كه در اطراف آن طواف مينمايند و آنانرا كرّ و بيان خوانند تسبيح مينمايند خدا را بحمد و ثنا و معتقدند بيگانگى او و طلب مغفرت مينمايند از خدا براى اهل ايمان بتوحيد خدا و نبوّت محمد مصطفى و امامت ائمه هدى چنانچه از حضرت رضا و حضرت صادق عليهما السلام نقل شده كه استغفار آنها مخصوص بشيعيان است و معمولا قبل از دعا بايد ثناى الهى را بجا آورد لذا عرضه ميدارند پروردگارا رحمت و علم تو بر همه چيز احاطه دارد پس بيامرز كسانى را كه توبه نمودند از كفر و خلاف و عصيان و پيروى نمودند از دين اسلام و مذهب اثنى عشرى و حفظ فرما ايشانرا از عذاب جهنم و اين دلالت دارد بر آنكه پذيرفتن توبه بر خداوند واجب نيست بلكه منوط باختيار و تفضّل الهى است و الّا احتياج بدعا و مسئلت ملائكه نداشت و از خداوند ميخواهند كه ايشان را با تمام كسان صالحشان داخل در بهشت جاويد فرمايد بر حسب وعده‌ئى كه بآنها فرموده بتوسط انبياء و اولياء تا سرورشان كامل و نعمت بهشت بر آنها گواراتر گردد چون خداوند عزيز است و بايد عزّت اهل ايمان را بدرجه كمال برساند و حكيم است و حكمت اقتضاى چنين مرحمتى باهل ايمان دارد و نيز از خدا ميخواهند كه ايشان را از شرور و بديها مخصوصا بديهاى آخرت كه فوق بديها است محفوظ فرمايد چون كسيكه از عقوبات روز قيامت كه سخت‌ترين عقوبتها است محفوظ ماند حقّا مشمول رحمت الهى شده و برستگارى بزرگ فائز گشته و محتمل است مراد از سيّئات معاصى باشد چون كسيكه از معاصى و تبعات آنها محفوظ ماند كاملا كامياب و فائز شده و چون كفار نامه اعمال خود و عقوبات آنها را مشاهده نمايند خودشان از خودشان بدشان مى‌آيد و با نفس امّاره بسوئشان بغض شديد پيدا ميكنند پس ملائكه دوزخ بآنها ميگويند بغض و خشم خداوند بر شما وقتى كه پيغمبران شما را بايمان دعوت مينمودند و اجابت نميكرديد بيشتر بود از بغض و خشم شما امروز بر خودتان و قمى ره فرموده مراد از كسانيكه حمل مينمايند عرش را پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم و اوصياء بعد از اويند كه حمل مينمايند علم حق را و كسانيكه در گرد عرشند ملائكه ميباشند و كسانيكه‌

جلد 4 صفحه 518

ايمان آوردند شيعيان آل محمد صلى اللّه عليه و اله ميباشند كه توبه نمودند از ولايت كسانيكه غصب حق ايشان را نمودند و سبيل الهى ولايت ولىّ خدا است و صلحاء كسانى هستند كه قبول ولايت على عليه السّلام را كه صلاح ايشان در آن بوده نموده‌اند و رحمت خدا در روز قيامت است و فوز عظيم براى كسانى است كه نجات يافتند از ولايت كسانيكه غصب مقام آنحضرت را نمودند و مراد از عرش در ضمن آية الكرسى و غيرها ذكر شده است.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ كَذلِك‌َ حَقَّت‌ كَلِمَةُ رَبِّك‌َ عَلَي‌ الَّذِين‌َ كَفَرُوا أَنَّهُم‌ أَصحاب‌ُ النّارِ «6»

و همين‌ نحوي‌ ‌که‌ ‌با‌ كفّار امم‌ سابقه‌ رفتار كرديم‌ ثابت‌ و محقّق‌ ‌شده‌ كلمه‌ و تقدير پروردگار تو ‌بر‌ كساني‌ ‌که‌ كافر شدند محقّقا ‌آنها‌ اصحاب‌ آتش‌ هستند.

وَ كَذلِك‌َ ‌يعني‌ همين‌ نحوي‌ ‌که‌ ‌با‌ كفّار امم‌ سابقه‌ رفتار كرديم‌ ‌از‌ غرق‌ و خسف‌ و صيحه‌ و صاعقه‌ و امطار حجاره‌ و بلاهاي‌ گوناگون‌ رفتار مي‌كنيم‌ ‌با‌ كفّار ‌اينکه‌ امّة حَقَّت‌ ‌يعني‌ ثابت‌ و محقّق‌ ‌شده‌.

كَلِمَةُ رَبِّك‌َ كلمه كن‌ ‌که‌ بمجرّد اراده حق‌ آنا وفورا تحقّق‌ پيدا ميكند.

عَلَي‌ الَّذِين‌َ كَفَرُوا ‌تا‌ دامنه قيامت‌ و ملحق‌ بكفّار هستند اهل‌ ضلالت‌ بلكه‌ ‌در‌ باطن‌ همانها هستند و ‌لو‌ ‌در‌ ظاهر بعض‌ احكام‌ اسلام‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ جاري‌ شود ‌از‌ طهارت‌ بدن‌ و حمل‌ فعل‌ ‌بر‌ صحّت‌ و حقن‌ دم‌ و جواز ازدواج‌ و دفن‌ و غسل‌ و امثال‌ اينها و لكن‌ ‌در‌ قيمة.

أَنَّهُم‌ أَصحاب‌ُ النّارِ ‌از‌ آتش‌ جدايي‌ پيدا نميكنند ‌که‌ معني‌ خلود ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 6)- این آیه علاوه بر مجازات دنیوی، به مجازات آنها در سرای دیگر اشاره کرده، می‌گوید: «و این گونه فرمان پروردگارت در باره کسانی که کافر شدند مسلّم شده که آنها همه اهل آتشند» (وَ کَذلِکَ حَقَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّهُمْ أَصْحابُ النَّارِ).

ظاهر معنی آیه وسیع و گسترده است و کافران لجوج را از همه اقوام شامل می‌شود، و بدیهی است مسلم شدن فرمان پروردگار در باره این قوم به دنبال گناهان مستمر و اعمال خلافی است که با اراده خود انجام دادند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

منابع