آیه 8 سوره ص

از دانشنامه‌ی اسلامی

أَأُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنَا ۚ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي ۖ بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذَابِ

[38–8] (مشاهده آیه در سوره)


<<7 آیه 8 سوره ص 9>>
سوره :سوره ص (38)
جزء :23
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

آیا میان همه ما (بزرگان عرب) قرآن (مخصوصا) بر او فرود آمد؟ (در صورتی که او هیچ امتیازی بر ما نداشت!) بلکه این کافران از (وحی) قرآن من در شک و ریبند، بلکه هنوز عذاب (قهر) مرا نچشیده‌اند (که دست از کفر بر نمی‌دارند).

آیا از میان ما [که دارای ثروت فراوان و مقام و قدرتیم] قرآن، فقط بر او [که فقیری یتیم بیش نیست] نازل شده است؟! [نه، قرآن دروغی ساخته شده نیست] بلکه اینان درباره قرآن من در شک هستند، بلکه هنوز عذاب را نچشیده‌اند [تا از بیماری شک درآیند و به حقّانیّت آن اقرار کنند و زبان از گستاخی و جسارت ببندند.]

آيا از ميان ما قرآن بر او نازل شده است؟» [نه!] بلكه آنان در باره قرآنِ من دودلند. [نه،] بلكه هنوز عذاب [مرا] نچشيده‌اند.

آيا از ميان همه ما وحى بر او نازل شده است؟ بلكه آنها از وحى من در ترديدند، و هنوز عذاب مرا نچشيده‌اند.

آیا از میان همه ما، قرآن تنها بر او [= محمّد] نازل شده؟!» آنها در حقیقت در اصل وحی من تردید دارند، بلکه آنان هنوز عذاب الهی را نچشیده‌اند (که این چنین گستاخانه سخن می‌گویند)!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

Has the Reminder been sent down to him out of [all of] us?’ Indeed, they are in doubt concerning My Reminder. Indeed, they have not yet tasted My punishment.

Has the reminder been revealed to him from among us? Nay! they are in doubt as to My reminder. Nay! they have not yet tasted My chastisement!

Hath the reminder been unto him (alone) among us? Nay, but they are in doubt concerning My reminder; nay but they have not yet tasted My doom.

"What! has the Message been sent to him - (Of all persons) among us?"... but they are in doubt concerning My (Own) Message! Nay, they have not yet tasted My Punishment!

معانی کلمات آیه

«الذِّکْرُ»: قرآن. این سخن را از راه تمسخر می‌گفتند. «لَمَّا یَذُوقُوا»: هنوز نچشیده‌اند. «بَلْ»: برای انتقال از سببی به سبب دیگری از اسباب کفر آنان است.

نزول

شأن نزول آیات 1 تا 8:

محمد بن یعقوب کلینى بعد از چهار واسطه از جابر و او از امام باقر علیه‌السلام نقل نماید که فرمود: ابوجهل با افرادى از قریش نزد ابوطالب آمدند و گفتند: برادرزاده ات ما و خدایان ما را آزار می‌رساند.

به او بگو که از خدایان ما دست بردارد ما نیز از خداى او دست برمی‌داریم. ابوطالب کس نزد پیامبر فرستاد و او را نزد خود طلبید. پیامبر نزد ابوطالب آمد، دید در نزد او مشرکین گرد آمده اند پس از ورود فرمود: السلام على من اتبع الهدى یعنى سلام و درود بر کسانى که از هدایت حق پیروى کنند سپس نزد ابوطالب نشست.

ابوطالب گفتار ابوجهل را به وى گفت، پیامبر فرمود: من کارى به آن‌ها ندارم جز این که آنان را به کلمه اى که سیادت آنان در ذکر و گفتار آنست دعوت می‌کنم. ابوجهل گفت: آن کلمه کدام است، فرمود: بگویند لا اله الّا اللّه.

ابوجهل با قریش پس از شنیدن آن انگشتان خود را در گوش‌هاى خویش فروبردند و گفتند: ما تا به حال چنین کلمه اى نشنیده ایم سپس این آیات نازل شد.

ابن عباس گوید: ابوطالب مریض بود، قریش نزد او آمدند در حالتى که پیامبر در نزد وى بود قریش از دست محمد نزد ابوطالب زبان به شکایت گشودند. ابوطالب به پیامبر گفت: اى برادرزاده از اینان چه می‌خواهى؟ پیامبر گفت: اى عمّ، از آن‌ها می‌خواهم که فقط یک کلمه واحدة را که به آن‌ها سیادت مى بخشد و سبب جزیه گرفتن از عجم می‌شود بر زبان جارى کنند. گفت: آن یک کلمه چیست؟ گفت: بگویند لا اله الّا اللّه.

قریش گفتند: عجیب است که ما تمام خدایان ما را به یک خدا تبدیل نمائیم سپس این آیات نازل گردید.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ «8»

آيا از ميان همه‌ى ما، قرآن بر او نازل شده است؟ (اين حرف‌ها بهانه‌اى بيش نيست) بلكه آنان نسبت به قرآن، در شك هستند. آرى، آنان هنوز عذاب مرا نچشيده‌اند.

أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ «9»

مگر گنجينه‌هاى رحمت پروردگار عزيز و بخشنده‌ى تو در اختيار آنان است (تا وحى بر افرادى كه آنان مى‌خواهند نازل شود)؟

أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ «10»

يا حكومت آسمان‌ها و زمين و آن چه ميان آنهاست، از ايشان است؟ پس به وسيله‌ى امكاناتى كه دارند بالا روند (و رشته كار را بدست گيرند و از نزول وحى بر كسى كه ما مى‌خواهيم جلوگيرى كنند).

جُنْدٌ ما هُنالِكَ مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ «11»

آنان لشگر كوچكى از احزابِ شكست خورده‌اند (كه از حقيقت دورند و بهانه مى‌گيرند).

جلد 8 - صفحه 84

نکته ها

يكى از نام‌هاى قرآن كريم، «ذكر» است. در آغاز اين سوره قرآن به ذكر توصيف شد، «الْقُرْآنِ ذِي الذِّكْرِ» در اين آيه هم نزول قرآن بر پيامبر، نزولِ ذكر شمرده شده، «أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ» در آيه‌ى 48 نيز مى‌خوانيم: «هذا ذِكْرٌ مُبارَكٌ» در آخر سوره نيز آمده است: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ لِلْعالَمِينَ».

شك دو گونه است: طبيعى و تعمّدى. در شك طبيعى انسان به دنبال فهم حقيقت است، امّا هنوز به علم نرسيده است. اين شك، امرى مثبت و لازمه‌ى فكر بشرى است.

امّا گاهى انسان چيزى را مى‌داند، ولى خود را به شك مى‌زند و تجاهل مى‌كند و ديگران را به شك مى‌اندازد تا حقيقت آشكار نگردد. «1»

مراد قرآن از اينكه مى‌فرمايد: «بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي» شك نوع دوم است.

حرفِ‌ «ما» در «جُنْدٌ ما» براى تحقير است، يعنى لشگرى ناچيز و كوچك.

پیام ها

1- شك برخى كفّار در رسالت پيامبر اسلام، برخاسته از شك در اصل امكان نزول وحى است. أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ ... بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي‌

2- برخى كسانى كه روى احكام دين بهانه مى‌گيرند، در حقيقت اصل دين را قبول ندارند. أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍ‌ ...

3- ريشه‌ى برخى انكارها، حجاب معاصرت و حسادت است. (چرا او پيامبر شد و ما نشديم) «أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا»

4- كسانى كه رهبر و مكتب الهى را تحقير مى‌كنند بايد تحقير شوند. در پاسخ كسانى كه مى‌گويند: «أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا» چطور شد كه او پيامبر شد، قرآن مى‌فرمايد: شما چه كاره‌ايد، مگرخزينه‌هاى رحمت خدا دست شماست يا حكومت آسمان‌ها به دست شماست، شما يك گروه شكست خورده‌اى‌

«1». تفسير الميزان.

جلد 8 - صفحه 85

بيش نيستند. أَمْ عِنْدَهُمْ‌ ... أَمْ لَهُمْ‌ ...

5- شك، اگر طبيعى باشد قهر و عذابى را در پى ندارد، مگر در صورتى كه مى‌توانسته آن را برطرف كند و يقين حاصل كند و در اين امر كوتاهى نكرده باشد، ليكن اگر تشكيكِ برخاسته از غرور و تحقير و تضعيف ديگران باشد، تهديد و قهر و عذاب به دنبال دارد. «بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ»

6- كافران، تا عذاب نشوند و آتش را به چشم خود نبينند، ايمان نمى‌آورند! (زيرا حس‌گرا هستند و فقط آنچه را به چشم مى‌بينند مى‌پذيرند.)

7- بعثت پيامبران براى هدايت مردم، جلوه‌اى از رحمت و عزّت و بخشندگى الهى است. «أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ»

8- خداوند در مورد تربيت مردم، بخشنده است‌ «الْوَهَّابِ» ولى نسبت به تمايلات نامعقول و نامشروع مردم نفوذ ناپذير است. «الْعَزِيزِ»

9- انتخاب رهبر و قانون بايد به دست خدايى باشد كه هم نظام هستى به دست اوست، «مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» هم نظام تربيتى مردم از اوست، «رَبِّكَ» و هم رحمت او بى‌نهايت است. «خَزائِنُ رَحْمَةِ» (لذا مردم حقّ ندارند بگويند چرا در ميان ما او پيامبر شد و ديگرى نشد).

10- عالمِ بالا، اسباب تدبير عالمِ پايين است. «فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ»

11- گرچه دشمنان، ارتش وتشكيلاتى دارند، امّا در مقابل حقّ، نه عددى هستند، «جُنْدٌ ما» نه قدرتى دارند، «مَهْزُومٌ» و نه حزب و گروهشان منحصر به فرد است. «من احزاب»

12- احزاب غير الهى محكوم به شكست و انقراضند. «مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ»

13- خداوند از غيب و آينده‌ى كفّار خبر مى‌دهد. (همين مكّه كه محل چنين ايراداتى بر نبوّت پيامبر است، روزى شاهد شكست آنان در فتح مكّه خواهد بود.) «مَهْزُومٌ مِنَ الْأَحْزابِ»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌8، ص: 86

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ «8»

أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ: آيا نازل شده است قرآن بر او، مِنْ بَيْنِنا: از ميان جماعت، يعنى چون او از ما در شرف و رياست پست‌تر است، چرا وحى به او اختصاص يافته. اين كلام دال است بر آنكه منشأ تكذيب و انكار ايشان، حسد و كوتاه نظرى آنان بوده در حطام دنيا، پس حق تعالى فرمايد: بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي‌: نه چنان است كه گويند: قرآن بافته او است؛ مخالف اعتقاد ايشان و محض تقليد باشد، بلكه ايشان در شك و مترددند از وحى من كه قرآن است، يعنى باعث انكار ايشان شك است در آنچه من بر پيغمبر خود نازل نمودم نه اختلاق.

پس تهديد فرمايد: بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ‌: نه چنان است كه به دلايل و حجج، شك آنها زايل شود بلكه هنوز نچشيده‌اند عذاب مرا، يعنى هرگاه كه‌

جلد 11 - صفحه 180

عذاب را مشاهده كنند شك و حسد ايشان زايل شود و ملجأ شوند به تصديق، و آن هنگام فايده نخواهد داشت.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ انْطَلَقَ الْمَلَأُ مِنْهُمْ أَنِ امْشُوا وَ اصْبِرُوا عَلى‌ آلِهَتِكُمْ إِنَّ هذا لَشَيْ‌ءٌ يُرادُ «6» ما سَمِعْنا بِهذا فِي الْمِلَّةِ الْآخِرَةِ إِنْ هذا إِلاَّ اخْتِلاقٌ «7» أَ أُنْزِلَ عَلَيْهِ الذِّكْرُ مِنْ بَيْنِنا بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْ ذِكْرِي بَلْ لَمَّا يَذُوقُوا عَذابِ «8» أَمْ عِنْدَهُمْ خَزائِنُ رَحْمَةِ رَبِّكَ الْعَزِيزِ الْوَهَّابِ «9» أَمْ لَهُمْ مُلْكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَيْنَهُما فَلْيَرْتَقُوا فِي الْأَسْبابِ «10»

ترجمه‌

و روان شدند جماعت اشراف از آنها گفتند كه برويد و شكيبائى ورزيد بر معبودهاتان همانا اين چيزى است كه خواسته ميشود

نشنيديم اينرا در كيش اخير نيست اين مگر ساختگى و دروغ‌

آيا فرستاده شد بر او قرآن از ميان ما بلكه آنها در ترديدى از كلام منند بلكه هنوز نچشيده‌اند عذاب مرا

آيا نزد آنها است خزانه‌هاى رحمت پروردگارت كه غالب بخشاينده است‌

يا براى آنها است پادشاهى آسمانها و زمين و آنچه ميان آندو است پس بايد كه بالا روند بوسائلى.

تفسير

در كافى از امام باقر عليه السّلام و قمّى ره در شأن نزول اين آيات قريب بآنچه در آيات سابقه از مجمع اخيرا نقل شد كه بمفسّرين نسبت داده بود با مختصر اختلافى روايت نموده و قمّى ره اضافه فرموده كه قريش گفتند اگر احتياج بمال برادرزاده تو را وادار باين ادعاء نموده ما براى او آنقدر مال جمع‌آورى مينمائيم كه ثروتمندترين ما شود و سلطنت ميدهيم او را بر خودمان و چون حضرت ابو طالب اينمعنى را به پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله اظهار فرمود حضرت جوابيرا كه از مجمع بعنوان روايت نقل شد فرمود و اين آيات نازل شد و بنابراين خداوند متعال بيان فرموده اعراض آنها را از مجلس حضرت ابو طالب و آنكه چون بيرون آمدند با خود ميگفتند برويد و ثابت قدم باشيد در دينتان و صبر نمائيد بر پرستش و ستايش بتانتان براى تقرّب بخدا با اينمرد مكالمه نمودن فائده ندارد آنچه بايد بسر ما بيايد خواهد آمد اين گرفتارى براى ما خواسته شده يا اين رياست خواسته هر كسى است اختصاص بمحمّد ندارد چنانچه در تفسير انّ هذا لشي‌ء يراد ذكر شده ولى بنظر حقير مراد آنستكه اين ثبات قدم و صبر در حمايت از دين چيزى است كه بايد مطلوب و مراد هر عاقلى باشد و در هر حال‌

جلد 4 صفحه 459

گفتند ما چنين چيزى كه بايد عبادت خداوند يگانه را نمود در ملّت اخيره نصارى كه قائل بسه معبودند يا در دين پدران خودمان كه ملّت آخر الزّمان است نيافتيم اينكه محمّد ميگويد فقط دينى است كه خودش اختراع نموده و از پيش خود ساخته و پرداخته است آيا در ميان ما قريش چه مزيّت مالى و ثروتى براى او هست كه بايد كتاب آسمانى براى او نازل شود و براى ما نشود با اينكه در بين قريش اشخاص متشخّص‌تر از او زياد است و اين دليل است بر قصور نظر آنها از درك كمالات معنوى و انحصار توجّه آنان بمال و جاه دنيوى در نتيجه حسد و تكبّر و عناد كه نميخواستند از يكنفر از كسان خودشان كه از حيث مال و جاه بآنها نميرسد تمكين نمايند لذا خداوند در مقام ردّ آنها فرموده كه اينها تأمّل و تفكّر در آيات قرآن ننمودند تا يقين كنند كه آن حق و آورنده آن پيغمبر بر حق است بلكه در شك و ترديدند از صحّت معانى و استحكام مبانى قرآن و نبوّت تو براى تقليد و تعصّب از دين آباء خود و هنوز طعم عذاب الهى را نچشيده‌اند تا تمكين نمايند از حق و يقين كنند بصدق مواعيد الهيه و خواهى نخواهى مسلمان شوند و آيا تصوّر ميكنند كه خداوند كليد خزائن رحمت و نعمت خود را بآنها داده كه بتوانند تو را از مال دنيا بى‌نياز كنند و خدا نتواند يا آنكه بتوانند كسيرا به مقام نبوّت برسانند كه دلخواه آنها باشد با آنكه خداوند عزيز و غالب و توانائى است كه كسى بر او غلبه نمى‌نمايد و بخشنده بى‌عوض و غرضى است كه هر چه را بهر كس بخواهد ميدهد بحسب قابليّت و بر وفق مصلحت يا مگر سلطنت آسمانها و زمين و ما بين آن دو با آنها است كه بتدبير بتوانند اسباب سلطنت تو را بر خودشان فراهم نمايند يا وسائل ارتقاء خودشان را بآسمان فراهم نموده از آنجا تدبير امور زمين را بميل خودشان بنمايند و هر كس را بخواهند بمقام نبوّت برسانند آنچه در اين دو آيه اخيره بطور ترديد ذكر شده يكى نظريّه حقير و ديگر منقول از مفسّرين است و بيانات ديگرى هم شده است كه چون لازم نديدم ذكر ننمودم از قبيل آنكه مراد باسباب ابواب آسمان يا خود آسمانها است و اللّه اعلم.

جلد 4 صفحه 460

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ أُنزِل‌َ عَلَيه‌ِ الذِّكرُ مِن‌ بَينِنا بَل‌ هُم‌ فِي‌ شَك‌ٍّ مِن‌ ذِكرِي‌ بَل‌ لَمّا يَذُوقُوا عَذاب‌ِ «8»

آيا نازل‌ ‌شده‌ ‌بر‌ ‌او‌ ذكر و قرآن‌ ‌از‌ ميانه‌ ‌ما ‌خدا‌ مي‌فرمايد بلكه‌ ‌آنها‌ ‌در‌ شك‌ هستند ‌از‌ ذكر ‌من‌ بلكه‌ هنوز طعم‌ عذاب‌ ‌را‌ نچشيده‌اند أَ أُنزِل‌َ عَلَيه‌ِ الذِّكرُ مِن‌ بَينِنا اينكه‌ يك‌ محمّد يتيم‌ بيش‌ نبوده‌ نه‌ عنواني‌ داشت‌ و نه‌ مال‌ و منالي‌ و نه‌ جاه‌ و منصبي‌ و نه‌ اسم‌ و رسمي‌ چه‌ امتياز داشت‌ ‌ما ‌که‌ ‌هم‌ دولت‌ ‌هم‌ اسم‌ و رسم‌ داريم‌ و ‌هم‌ عنوان‌ و جاه‌ داريم‌ چرا ‌بر‌ ‌ما نازل‌ نشد چنانچه‌ گفتند وَ قالُوا لَو لا نُزِّل‌َ هذَا القُرآن‌ُ عَلي‌ رَجُل‌ٍ مِن‌َ القَريَتَين‌ِ عَظِيم‌ٍ زخرف‌ آيه 30‌-‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ جمله‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ اينها ‌اينکه‌ قرآن‌ و ذكر ‌را‌ معترفند ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ خداوند متعال‌ نازل‌ ‌شده‌ فقط ايراد ‌آنها‌ اينست‌ ‌که‌ چرا ‌بر‌ ‌اينکه‌ نازل‌ ‌شده‌ ‌بر‌ ديگران‌ ‌که‌ ‌با‌ عظمت‌ و شوكت‌ و جلال‌ هستند نازل‌ نشده‌!

خداوند ميفرمايد اينها ‌که‌ اصل‌ قرآن‌ ‌را‌ قبول‌ ندارند ‌که‌ ‌از‌ جانب‌ خداوند بوده‌.

بَل‌ هُم‌ فِي‌ شَك‌ٍّ مِن‌ ذِكرِي‌ ‌او‌ ‌را‌ بافته ‌خود‌ پيغمبر مي‌گويند

جلد 15 - صفحه 216

و فرا گرفته‌ ‌از‌ ديگران‌ وَ قال‌َ الَّذِين‌َ كَفَرُوا إِن‌ هَذا إِلّا إِفك‌ٌ افتَراه‌ُ وَ أَعانَه‌ُ عَلَيه‌ِ قَوم‌ٌ آخَرُون‌َ‌-‌ فرقان‌ آيه 5‌-‌.

بَل‌ لَمّا يَذُوقُوا عَذاب‌ِ اينها ‌که‌ ‌اينکه‌ كفريات‌ ‌را‌ ميگويند نه‌ ‌خدا‌ ‌را‌ ‌به‌ وحدانيت‌ معترفند و نه‌ پيغمبر ‌را‌ برسالت‌ قبول‌ دارند و نه‌ قرآن‌ ‌را‌ كلام‌ حق‌ ميدانند ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ هنوز طعم‌ عذاب‌ شرك‌ و كفر و تكذيب‌ انبياء ‌را‌ نچشيده‌اند ‌که‌ خداوند ‌با‌ امم‌ سابقه‌ چه‌ رفتار كرده‌ مثل‌ قوم‌ نوح‌ عاد ثمود قوم‌ ابراهيم‌ و لوط و شعيب‌ و قوم‌ موسي‌ فرعونيان‌ چه‌ شدند و ‌بعد‌ ‌از‌ آنكه‌ طعم‌ ‌آن‌ ‌را‌ درك‌ كنند ديگر نتيجه‌ ندارد ‌که‌ ميفرمايد وَ لَيسَت‌ِ التَّوبَةُ لِلَّذِين‌َ يَعمَلُون‌َ السَّيِّئات‌ِ حَتّي‌ إِذا حَضَرَ أَحَدَهُم‌ُ المَوت‌ُ قال‌َ إِنِّي‌ تُبت‌ُ الآن‌َ وَ لَا الَّذِين‌َ يَمُوتُون‌َ وَ هُم‌ كُفّارٌ أُولئِك‌َ أَعتَدنا لَهُم‌ عَذاباً أَلِيماً‌-‌ نساء آيه 22‌-‌ و ميفرمايد إِن‌َّ الَّذِين‌َ حَقَّت‌ عَلَيهِم‌ كَلِمَت‌ُ رَبِّك‌َ لا يُؤمِنُون‌َ وَ لَو جاءَتهُم‌ كُل‌ُّ آيَةٍ حَتّي‌ يَرَوُا العَذاب‌َ الأَلِيم‌َ فَلَو لا كانَت‌ قَريَةٌ آمَنَت‌ فَنَفَعَها إِيمانُها إِلّا قَوم‌َ يُونُس‌َ‌-‌ الايه‌‌-‌ يونس‌ 96 ‌الي‌ 98‌-‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 8)- در آیات گذشته سخن از موضع گیری منفی مخالفان در برابر خط توحید و رسالت پیامبر اسلام بود، در اینجا نیز این سخن ادامه دارد.

مشرکان مکه هنگامی که منافع نامشروع خود را در خطر دیدند، و آتش کینه و حسد در دل آنها شعله‌ور شد، برای اغفال مردم و قانع کردن خویش در مورد مخالفت با پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و اله، به منطق‌های سست گوناگونی دست می‌زدند، از جمله از روی تعجب و انکار می‌گفتند: «آیا از میان همه ما قرآن تنها بر او [محمّد] نازل شده»؟! (أَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِنْ بَیْنِنا).

از میان این همه پیرمردان پرسن و سال، این همه پولداران ثروتمند و سرشناس آیا کسی پیدا نشد که خدا قرآنش را بر او نازل کند، جز محمّد یتیم تهیدست؟! قرآن در دنباله آیه می‌فرماید درد آنها چیز دیگری است، «آنها در حقیقت در اصل وحی من تردید دارند» (بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِنْ ذِکْرِی).

ایراد به شخص محمد صلّی اللّه علیه و اله بهانه‌ای بیش نیست، بلکه سر چشمه آن هوی و هوسها و حب دنیا و حسادتهاست.

ج4، ص177

و سر انجام آنها را با این جمله تهدید می‌کند: «آنها هنوز عذاب مرا نچشیده‌اند» (بَلْ لَمَّا یَذُوقُوا عَذابِ). که این گونه جسورانه در برابر فرستاده خدا ایستاده‌اند، و با این سخنان واهی به جنگ در برابر وحی الهی برخاسته‌اند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. البرهان فی تفسیر القرآن.
  2. مسند احمد و صحیح نسائى و صحیح ترمذى و حاکم صاحب المستدرک.

منابع