آیه 9 سوره ذاریات

از دانشنامه‌ی اسلامی

يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ

[51–9] (مشاهده آیه در سوره)


<<8 آیه 9 سوره ذاریات 10>>
سوره :سوره ذاریات (51)
جزء :26
نزول :مکه

ترتیل

ترجمه (مکارم شیرازی)

ترجمه های فارسی

از این قرآن هر که را شایسته فهم آن نبود هم آخر روگردان کنند.

از قرآن [به باطل] منحرف می شود کسی که [از خیر و سعادت] منحرف شده است.

[بگوى‌] تا هر كه از آن برگشته، برگشته باشد.

از حق منصرف گردد آن كه منصرفش خواسته‌اند.

(تنها) کسی از ایمان به آن منحرف می‌شود که از قبول حقّ سرباز می‌زند!

ترجمه های انگلیسی(English translations)

He who has been turned away [from the truth] is turned away from it.

He is turned away from it who would be turned away.

He is made to turn away from it who is (himself) averse.

Through which are deluded (away from the Truth) such as would be deluded.

معانی کلمات آیه

  • يؤفك: افك: برگرداندن. دروغ بزرگ را افك گويند كه از حقيقتش برگردانده شده است‏ لِتَأْفِكَنا عَنْ آلِهَتِنا احقاف/ 22 يعنى تا ما را از خدايانمان برگردانى.

تفسیر آیه

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ «7» إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ «8»

سوگند به آسمانِ داراى راه‌ها (و زيبايى‌ها) ى بسيار. به درستى كه شما در گفتار گوناگون (سرگردان) هستيد.

يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ «9»

هر كه از حق منصرف گشت، (در آينده نيز) به انحراف كشيده خواهد شد.

قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ «10» الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ «11»

مرگ بر دروغ‌زنان (كه بى‌دليل و برهان درباره قرآن و قيامت سخن مى‌گويند). آنان كه در بى‌خبرى و غفلت غرقند.

نکته ها

«حبك» جمع «حبيكه» و «حباك» به سه معناى راه، زينت و اعتدال آمده است كه براى هر يك از معانى آن براى توصيف آسمان در قرآن شاهدى وجود دارد:

«لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ» «1» ما بالاى سر شما هفت راه آفريديم.

«زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَةٍ الْكَواكِبِ» «2» ما آسمان دنيا را با ستارگان، زينت داديم.

«وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْمِيزانَ» «3» آسمان را برافراشت و توازن برقرار كرد.

«يُؤْفَكُ» از «افك» به معناى منصرف ساختن و به انحراف كشاندن است. لذا به دروغ كه انحراف از حقيقت و مايه‌ى انحراف است، افك گويند.

«خراص» از «خرص»، به سخنى گفته مى‌شود كه پايه علمى ندارد و بر اساس گمان، تخمين و حدس است. «غَمْرَةٍ» به آب فراوانى گفته مى‌شود كه عمق آن پيدا نباشد و مراد از آن در اينجا جهالت و نادانى عميقى است كه انسان را فراگيرد.

عدّه‌اى كارشان شايعه‌سازى بر اساس حدس، پندار، القاى بافته‌هاى خود به ديگران و

«1». مؤمنون، 17.

«2». صافّات، 6.

«3». الرحمن، 7.

جلد 9 - صفحه 244

ايجاد ترديد در آنهاست. معمولًا شايعه را دشمن سفارش مى‌دهد، منافقان توليد مى‌كنند و افراد ساده لوح مى‌پذيرند.

امام باقر عليه السلام در باره‌ «يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ» فرمودند: كسى‌كه از ولايت اهل‌بيت پيامبر عليهم السلام منحرف و سرپيچى كند، از بهشت بازخواهد ماند. «1»

پیام ها

1- كسى كه اهل منطق نباشد، ثباتى نداشته و هر لحظه حرفى مى‌زند. لذا راه مستقيم يكى‌است، ولى بيراهه زياد. عقيده حقّ يكى است، ولى ناحق زياد. «إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ»

2- مخالفان، درباره پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله سخنان مختلفى مى‌گفتند، از قبيل: شاعر، كاذب، شاگرد ديگران، جادوگر، جادو شده، مجنون، كمك گيرنده از ديگران، بازگو كننده افكار و افسانه‌هاى پيشينيان و امثال آن. «إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ»

3- هر انحراف، لغزش و گناهى، زمينه‌ساز انحرافات، لغزش‌ها و گناهان ديگرى است. «يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ»

4- سخن گفتن بى‌دليل و بى‌اساس و تكيه بر حدس و گمان، زمينه‌ى دريافت لعنت الهى است. «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ»

5- نفرين و شعار مرده باد ...، شعارى قرآنى است. «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ»

6- جامعه اسلامى بايد با قاطعيّت، افراد نااهل را طرد نمايد. «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ»

7- حدس و گمان و اشتباه، گاهى براى افراد پيدا مى‌شود، ليكن خطر آنجاست كه كار انسان، حدس زدن و عمر انسان در خطا و غفلت غرق باشد. الْخَرَّاصُونَ‌ ... فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ‌ ... (تكيه‌گاه انسان بايد علم و دانش باشد، نه حدس و گمان)

8- كسى كه در غفلت و اشتباه غرق شده و در دنياى حدس و خيال زندگى مى‌كند، ارزش حيات و زندگى ندارد. «قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ»

«1». كافى، ج 1، ص 422.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌9، ص: 245

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ «9»

يُؤْفَكُ عَنْهُ‌: بازگردانيده و برگردانيده مى‌شود از ايمان به حضرت رسالت صلى اللّه عليه و آله يا قرآن، مَنْ أُفِكَ‌: كسى كه برگردانيده شده، يعنى متوغل شده در برگشتن به جهت عناد و انكار، يا گردانيده مى‌شود از خير و حق و صواب كسى كه گردانيده شده از جميع خيرات. صارف ايشان از حق رؤسا و ائمه ضلال، يا نفس آنها باشد يا شيطان كه ايشان را بازداشته از حق و دين اسلام و پيروى پيغمبر و قرآن.

كافى: در تأويل اين آيه از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه: من افك عن الولاية افك عن الجنة «1»: هر كه بازگردانيده شد از ولايت، بازگردانيده شد از بهشت.

«1» اصول كافى (چ سوم 1388 ق) ج 1 ص 422 روايت 48.

جلد 12 - صفحه 255


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ الذَّارِياتِ ذَرْواً «1» فَالْحامِلاتِ وِقْراً «2» فَالْجارِياتِ يُسْراً «3» فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً «4»

إِنَّما تُوعَدُونَ لَصادِقٌ «5» وَ إِنَّ الدِّينَ لَواقِعٌ «6» وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ «7» إِنَّكُمْ لَفِي قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ «8» يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ «9»

قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ «10» الَّذِينَ هُمْ فِي غَمْرَةٍ ساهُونَ «11» يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ «12» يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ «13» ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ «14»

ترجمه‌

سوگند به پراكنده‌كنندگان پراكنده كردنى‌

پس به حمل- كنندگان بار گران را

پس به روندگان بآسانى‌

پس به قسمت‌كنندگان كار را

همانا آنچه وعده داده ميشويد هر آينه راست است‌

و همانا جزا واقع و حاصل است‌

قسم به آسمان داراى راههاى خوب مزين‌

همانا شما در گفتارى مختلف با يكديگريد

رو گردانده ميشود از آن كسيكه رو گردانده شده باشد

لعنت بر دروغگويان‌

آنها كه در جهلى فرا گيرنده بيخبر و غافلانند

ميپرسند كى خواهد بود روز جزا

روز كه آنها در آتش دوزخ سوخته و معذب شوند

بچشيد سوختن و عذاب خود را اينست آنچه كه در وقوعش شتاب مينموديد.

تفسير

خداوند متعال در ابتداء اين سوره مباركه قسم ياد فرموده ببادهاى پراكنده كننده خاك و خاشاك زمين را و بأبرهاى حمل كننده بار گران باران را و بكشتيهاى جارى شونده در دريا بسهولت و آسانى بكمك باد و به ملائكه‌اى كه مقسّم امور و ارزاق بندگانند كه آنچه وعده داده شده‌ايد از ثواب و عقاب و بهشت و دوزخ و صراط و ميزان و غيرها راست است و روز جزا حاصل و واقع خواهد شد جاى شك و ترديد نيست چنانكه بطرق معتبره اينمعنى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و در فقيه از امام رضا عليه السّلام نقل نموده كه المقسّمات امرا ملائكه تقسيم كننده روزيهاى بنى آدمند ما بين طلوع فجر تا طلوع آفتاب پس كسيكه بخوابد در آنوقت‌

جلد 5 صفحه 62

خوابيده است از روزيش و معمولا قسم براى تأكيد كلام ياد ميشود و بايد بچيزى تعلق بگيرد كه قدر و منزلتى در خارج داشته باشد و باد و باران و كشتى‌رانى، وسائل ارتزاق و تجارت مردم است و در مجمع از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه جائز نيست از براى احدى كه قسم ياد نمايد مگر بخداى تعالى ولى خدا قسم ياد ميكند بآنچه بخواهد از خلقش و در كافى هم از امام باقر عليه السّلام اينمعنى نقل شده است و بر حسب قاعده اصول دين بايد بدليل و برهان ثابت شود و قسم براى اثبات آن كافى نيست ولى براى نفوس ضعيفه كه قاصر از فهم دليل ميباشند ظاهرا يقين از هر راهى پيدا شود كافى است و براى عقول قويّه هم قسم خدا قطعا مؤكّد اعتقاد است و خداوند به بيانات و وجوه متعدّده كه مزيدى بر آن متصوّر نيست اثبات معاد را فرموده بود و اينك بقسم تأييد و تأكيد شده و محتمل است خدا خواسته باشد بآنچه قسم ياد نموده است بآن كه معلوم است بدون مدبّر كامل وجود پيدا نميكند استدلال بر معاد فرموده باشد كه چنين قادر حكيمى بامر عبث اقدام نمينمايد و نيز خداوند قسم ياد فرموده بآسمانى كه داراى راههائى كه مسير كواكب سيّاره و مزيّن و آراسته بثوابت است ميباشد چنانچه گفته‌اند و در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه مراد آسمان داراى حسن و زينت است براى اثبات آن كه مردم مشرك يا منافق در سخنان مختلفى هستند در باره پيغمبر و امام و قرآن گاه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم را ساحر و گاه شاعر و گاه مجنون خوانند و امام را گاه رياست طلب گاه شوخ و گاه بى‌سياست دانند قرآن را گاه سحر و گاه شعر و گاه افسانه نامند منصرف ميشود از دين حق كسيكه منصرف از هر حق و حقيقت و خير و سعادتى باشد خدا بكشد دروغگويان يا بحدس و گمان در دين سخنرانان را آنها كه غرق در جهل و نادانى شدند و منغمر در معصيت و نافرمانى گشتند و بكلّى از ياد خدا و تفكر در آياتش غفلت كردند بطور استهزاء ميپرسند كجا و كى خواهد بود روز مجازات ما بايد بآنها گفته شود آنروزى است كه در آتش جهنّم گداخته شويد بشما ميگويند بچشيد عذاب گداخته شدن خودتان را در آتش جهنّم اين همان بود كه شما در آمدنش عجله داشتيد و ميخواستيد وقتش را بدانيد و باور نميكرديد و در كافى از

جلد 5 صفحه 63

امام باقر عليه السّلام قول مختلف باختلاف در امر ولايت و يؤفك عنه من افك بكسانيكه منصرف از ولايتند و در نتيجه منصرف از بهشت شده‌اند تفسير شده و قمّى ره نيز اينمعنى را نقل نموده و خرّاصون را بكسانيكه بحدس و مظنّه در دين رأى دادند نه بعلم و يقين تفسير فرموده است و حقير باين ملاحظه و حفظ ظاهر آيه و اقوال مفسرين بيان را مبنى بر تعميم در قول مختلف و ترديد در خرّاصون نمودم و اللّه تعالى اعلم بالصواب.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ السَّماءِ ذات‌ِ الحُبُك‌ِ «7» إِنَّكُم‌ لَفِي‌ قَول‌ٍ مُختَلِف‌ٍ «8» يُؤفَك‌ُ عَنه‌ُ مَن‌ أُفِك‌َ «9»

قسم‌ بآسمان‌ صاحب‌ طريقها محققا ‌شما‌ ‌هر‌ آينه‌ ‌در‌ قول‌ و گفتار مختلف‌ هستيد، ‌بر‌ ميگردد ‌از‌ ‌او‌ كسي‌ ‌که‌ ‌بر‌ ميگردد ‌يعني‌ منصرف‌ مي‌شود كسي‌ ‌که‌ صرف‌ نظر ميكند.

وَ السَّماءِ ذات‌ِ الحُبُك‌ِ حبك‌ جمع‌ حبيكه‌ بمعني‌ طريق‌ ‌است‌، و ‌اينکه‌ آيه شريفه‌ ‌از‌ مشكلات‌ آيات‌ ‌است‌ و ميتوان‌ ‌گفت‌ ‌از‌ متشابهات‌ ‌است‌، و حديثي‌ ‌از‌ حضرت‌ رضا (ع‌) نقل‌ مي‌كنند ‌که‌ آنهم‌ ‌از‌ مشكلات‌ احاديث‌ ‌است‌، ‌از‌ ‌علي‌ ‌بن‌ ابراهيم‌ ‌از‌ پدرش‌ ‌از‌ حسين‌ ‌بن‌ خالد ‌که‌ ‌گفت‌: سؤال‌ كردم‌ ‌از‌ حضرت‌ رضا (ع‌) ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ فرمود:

(‌فقال‌: محبوكة ‌الي‌ الارض‌ و شبك‌ ‌بين‌ اصابعه‌ فقلت‌:

فكيف‌ تكون‌ محبوكة ‌الي‌ الارض‌ و اللّه‌ ‌تعالي‌: يقول‌ بغير عمد ‌فقال‌: سبحان‌ اللّه‌ أ ليس‌ يقول‌. بغير عمد ترونها قلت‌: بلي‌ ‌قال‌ فثم‌ عمد و لكن‌ ‌لا‌ تري‌ فقلت‌ كيف‌ ‌ذلک‌ جعلني‌ اللّه‌ فداك‌، ‌فقال‌: فبسط كفه‌ اليسري‌ ‌ثم‌ وضع‌ اليمني‌ عليها ‌فقال‌: ‌هذه‌ ارض‌ الدنيا و السماء الدنيا فوقها قبة و الارض‌ الثانية فوق‌ سماء الدنيا و السماء الثانية فوقها قبة و الارض‌ الثالثة فوق‌ السماء الثانية و السماء الثالثة فوقها قبة، ‌ثم‌ هكذا ‌الي‌ الارض‌ السابعة فوق‌ السماء السادسة و السماء‌-‌ السابعة فوقها قبة، و عرش‌ الرحمن‌ فوق‌ السماء السابعة و ‌هو‌ ‌قوله‌: خلق‌ سبع‌ سماوات‌ و ‌من‌ الارض‌ مثلهن‌ يتنزل‌ الامر بينهن‌، و صاحب‌ الامر بينهن‌ و صاحب‌ الامر و ‌هو‌ النبي‌ ‌صلي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و الوصي‌ ‌من‌ بعده‌ و ‌هو‌ ‌علي‌ وجه‌ الارض‌، و انّما يتنزل‌ الامر اليه‌ فوق‌ السماوات‌ و الارضين‌، قلت‌: فما تحتنا الا ارض‌ واحدة ‌قال‌: و ‌ما تحتنا الا ارض‌ واحدة و ‌ان‌ الست‌ لفوقنا).

اقول‌: منتها چيزي‌ ‌که‌ ‌ما بتوانيم‌ ‌گفت‌ ‌در‌ توجيه‌ و تاويل‌ و تفسير ‌اينکه‌ حديث‌ شريف‌ و العلم‌ عند اللّه‌ و عند الراسخون‌ ‌في‌ العلم‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ مراد ‌از‌ سماوات‌ ‌اينکه‌

جلد 16 - صفحه 266

‌اينکه‌ فضاء وسيعي‌ ‌که‌ ‌در‌ عالم‌ بالا خداوند خلق‌ فرموده‌ و هفت‌ طبقه‌ قرار داده‌ ‌که‌ ‌هر‌ طبقه‌ داراي‌ خصوصياتي‌ هستند، و ‌هر‌ طبقه‌ بالا محيط بطبقه‌ زير هست‌ ‌که‌ تعبير بهفت‌ آسمان‌ ميكنند، آسمان‌ اول‌ محيط بكره زمين‌ ‌که‌ ‌ما ‌در‌ ‌آن‌ هستيم‌ لذا ‌در‌ قرآن‌ تعبير بسماء الدنيا فرموده‌ و تمام‌ ‌اينکه‌ كواكب‌ و ستاره‌ها و ماه‌ و خورشيد ثوابت‌ و سيارات‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ طبقه‌ ‌است‌، بدليل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌ فَقَضاهُن‌َّ سَبع‌َ سَماوات‌ٍ فِي‌ يَومَين‌ِ وَ أَوحي‌ فِي‌ كُل‌ِّ سَماءٍ أَمرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِمَصابِيح‌َ وَ حِفظاً ذلِك‌َ تَقدِيرُ العَزِيزِ العَلِيم‌ِ فصلت‌ ‌آيه‌ 11 و ‌قوله‌ ‌تعالي‌: إِنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنيا بِزِينَةٍ الكَواكِب‌ِ وَ حِفظاً مِن‌ كُل‌ِّ شَيطان‌ٍ مارِدٍ و الصافات‌ ‌آيه‌ 6 و 7 و اما طبقات‌ بالا ‌که‌ احدي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ خبر ندارد جز ‌خدا‌ و راسخون‌ ‌في‌ العلم‌ ‌در‌ ‌هر‌ كدام‌ كراتي‌ هست‌ ‌که‌ ‌آن‌ طبقه‌ محيط بآن‌ هستند و نام‌ ‌آن‌ كره‌ ارض‌ ‌است‌ و البته‌ مخلوقاتي‌ مثل‌ ملائكه‌ ‌در‌ ‌آنها‌ هستند، ‌هذا‌ ‌ما عندنا خداوند باين‌ها قسم‌ ياد ميكند و جواب‌ قسم‌.

‌هو‌‌که‌إِنَّكُم‌ لَفِي‌ قَول‌ٍ مُختَلِف‌ٍ ‌به‌ اينكه‌ گاهي‌ ‌به‌ پيغمبر اكرم‌ نسبت‌ ساحر، كذاب‌، مفتري‌، اخذ ‌از‌ ديگران‌، مجنون‌، و ‌غير‌ اينها و ‌از‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ شريك‌ قرار ميدهند، بعضي‌ ملائكه‌ ‌را‌، بعضي‌ اصنام‌، بعضي‌ آتش‌، بعضي‌ شمس‌، بعضي‌ قمر و كواكب‌، بعضي‌ گاو و گوساله‌ و درخت‌ و ‌غير‌ اينها، و نسبت‌ بخداي‌ متعال‌ نسبت‌ جسميت‌ و مكان‌، و اينكه‌ ملائكه‌ دختران‌ ‌خدا‌ و آدم‌ و عيسي‌ و عزيز پسران‌ ‌خدا‌، بلكه‌ يهود و نصاري‌ ابناء الهي‌ و ساير كفريات‌ ‌که‌ خيال‌ ميكنند.

يُؤفَك‌ُ عَنه‌ُ مَن‌ أُفِك‌َ رجوع‌ ‌از‌ حق‌ ‌به‌ باطل‌، ‌از‌ ايمان‌ بكفر، ‌از‌ حسنات‌ ‌به‌ سيئات‌، ‌از‌ خيرات‌ بشرور، ‌از‌ صدق‌ بكذب‌، ‌از‌ عدل‌ بظلم‌، ‌از‌ جنة ‌به‌ نار و امثال‌ اينها

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 9)- در این آیه علت این انحراف از حق را بیان کرده، می‌فرماید:

« (تنها) کسی از ایمان به آن منحرف می‌شود که از قبول حق، سرباز می‌زند» و گر نه دلائل زندگی بعد از مرگ آشکار است (یُؤْفَکُ عَنْهُ مَنْ أُفِکَ).

با توجه به این که در آیات قبل سخن از رستاخیز در میان بود معلوم است که منظور اصلی انحراف از این عقیده است، و نیز از آنجا که در آیه گذشته سخن از گفتگوهای ضد و نقیض کافران در میان بود معلوم می‌شود منظور در اینجا کسانی است که از منطق و دلیل روشن منحرف می‌شوند.

بنابر این مجموع آیه چنین معنی می‌دهد: کسانی از ایمان به معاد منحرف می‌شوند که از مسیر دلیل عقل و منطق حق طلبی منحرف گشته‌اند.

سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:

تفسیر های فارسی

ترجمه تفسیر المیزان

تفسیر خسروی

تفسیر عاملی

تفسیر جامع

تفسیر های عربی

تفسیر المیزان

تفسیر مجمع البیان

تفسیر نور الثقلین

تفسیر الصافی

تفسیر الکاشف

پانویس

  1. تفسير احسن الحديث، سید علی اکبر قرشی، ج10، ص328

منابع