العرشیه (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نویسنده ملاصدرا
موضوع فلسفه اسلامی/ معاد
زبان عربی
تعداد جلد 1

الحكمة العرشية اثری است به قلم فيلسوف و حكيم نامدار شيعى و ايرانى صدرالدين محمد بن ابراهيم بن يحيى قوامى شیرازیملقب به صدرالمتألهين و ملاصدرا متولد در سال 979 هـ.ق و متوفی در سال 1050 هـ.ق و به قول اصح 1045 هـ.ق.

مؤلف

محمد بن ابراهیم صدرالدین شیرازى (م 1050ق)، معروف به صدرالمتألهین و ملاصدرا، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و صاحب مكتب فلسفى«حكمت متعالیه» است. از اساتید ایشان، شیخ بهاء الدین عاملی، میرداماد و میرفندرسکی می باشند و فیض کاشانی و عبدالرزاق لاهیجی از معروف‌ترین شاگردان او هستند. مهمترین کتاب او الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة معروف به اسفار است که او نظام فلسفی خود را در آن تبیین کرد.

وجه تسميه

نام كتاب بنا به تصريح مؤلف آن در مقدمه الحكمة العرشية است كه به عرشية شهرت يافته است. مؤلف در مقدمه كتاب مى‌گويد و هذه المسائل المرسومة في هذه الرسالة الموسومة بالحكمة العرشية... عرشيه، انتشارات مولى، ص 219.

ناميدن كتاب به اين نام از آن جهت است كه مطالب عرضه شده در آن از طريق معمول يعنى بحث و تعلم كسى بدست نيامده بلكه مستقيماً از مشكوة نبوت و ولايت و با روشى اشراقى حاصل گشته است.

بل هذه قوابس مقتبسة من مشكوة النبوة والولاية مستخرجة من ينابيع الكتاب والسنة و من غير أن تكتب من مناولة الباحثين أو مزاولة صحبة المعلمين... همان، ص 218.

مؤلف در مقابل حكمت بحثى عناوين حكمت متعاليه و حكمت مشرقيه و حكمت عرشيه را بكار برده است و نام مبسوطترين اثر خود را الحكمة المتعالية في الأسفار العقلية الأربعة نهاده و نام اين اثر را نيز الحكمة العرشية گذاشته است.

قابل توجه است كه هر سه عنوان در كلمات ابن سينا نيز در مقابل حكمت بحثى بكار رفته است، (منظور از حكمت مقابل حكمت بحثى حكمتى است كه بحثى صرف نيست نه اين كه اصلا بحثى نيست).

در مورد عنوان حكمت متعاليه در اشارات در باب وجود نفس ناطقه براى افلاك مى‌گويد: ثم إن كان ما يلوحه ضرب من النظر مستورا إلا على الراسخين في الحكمة المتعالية... شرح اشارات، ج3، ص399.

و در مورد عنوان عرشى در پاسخ به سؤال يكى از شاگردانش كه از او برهانى عرشى يا شرقى بر وجود قوه عقلى غيرمنطبع در ماده خواسته است مى‌گويد: ثم العرش إن رزقنيه الله فإنما يكون في الحكمة العرشية المباحثات، انتشارات بيدار، ص 121 كه اين عبارت اشعار به اين دارد كه ابن سينا كتابى بنام الحكمة العرشية داشته است چنانكه خود مى‌فرمايد: و أثبت أيضا من الحكمة العرشية في جزارات فهذه هي التي ضاعت إلا أنها لم تكن كثيرة الحجم و إن كانت كثيرة المعنى كلية جدا و إعادتها أمر سهل. همان، ص 49.

كتابى نيز به نام الحكمة المشرقية داشته است كه در مقابله با آراء مشائيان كه حكمت آنان حكمت بحثى است نوشته است. اما تعبير از حكمت مقابل حكمت بحثى به حكمت متعاليه و حكمت مشرقيه و حكمت عرشيه ممكن است از باب تعبير از معناى واحد به عبارات مختلف باشد و ممكن است هر يك از اين عناوين ناظر به درجه‌اى از درجات حكمت باشد كه بحثى صرف نيست.

موضوع

كتاب داراى دو بخش مهم از مباحث فلسفى يعنى مبدأ و معاد است.

مؤلف در مقدمه كتاب مى‌گويد: و هذه المسائل المرسومة في هذه الرسالة الموسومة بالحكمة العرشية بعضا يندرج في آيات القرآن بالإيمان بالله و بعضها يندرج في العلم باليوم الآخر و هذان العلمان المشار إليها في كثير من آيات القرآن بالإيمان بالله واليوم الآخر هما أشرف العلوم الحقيقية التي بها يصير الإنسان من حزب ملائكة الله المقربين... عرشيه، انتشارات مولى، ص 219.

تاريخ تأليف

صدرالمتألهين به زمان آغاز و انجام تأليف عرشيه اشاره ننموده است اما به قرائنى مى‌توان گفت: كه كتاب بعد از سال 1037 هـ.ق و در دهه آخر عمر مؤلف نوشته شده است. (به خصوص بنابراين كه وفات صدرالمتألهين در 1045 هـ.ق اتفاق افتاده باشد كما هوالأصح نه در 1051 ه ق كما هو المشهور)

زيرا اولاً در اين كتاب بسيارى از نوآورى‌ها و ابتكاراتى كه صدرالمتألهين در طول حيات علمى خود به آن دست يافته است وجود دارد كه سيزده مورد از مهم‌ترين آنها را در بحث از اهميت رساله عرشيه آورده‌ايم.

ثانياً نام تعدادى از تأليفات ديگر صدرالمتألهين كه در تاريخ‌هاى مختلفى از حيات علمى او پديد آمده‌اند در اين رساله آمده است از جمله كتاب‌هاى اسفار اربعه، رسالة الحدوث، الشواهد الربوبية، تعليقه بر حكمة الإشراق، تفسير فاتحة الكتاب عرشيه، انتشارات مولى به ترتيب صفحات، اسفار 231، 237، 246، رسالة الحدوث 231، الشواهد الربوبية 245، تعليقات 237، تعبير فاتحة الكتاب 264.

ثالثاً در اين رساله برهان معروف خود را بر اتحاد عاقل و معقول موسوم به برهان تضايف آورده است با اين كه به تصريح خود مؤلف افاضه اين برهان بر او در روز جمعه ماه جمادى الاول سال 1037 هـ.ق بوده است و نيز تصريح مى‌كند كه در آن زمان 58 سال از عمر شريفش مى‌گذشته است. بنابراين رساله عرشيه بايد پس از اين تاريخ نوشته شده باشد.

انگيزه تأليف

اين رساله حاوى عمده ابتكارات صدرالمتألهين در مباحث فلسفى است كه به صورت صريح و بدون آميختگى با اقوال و آراء ديگران آمده است و طبعاً چنين نوشته‌اى مى‌توانست صدرالمتألهين را مورد هجوم كسانى قرار دهد كه افكار نو را برنمى‌تابند و به دليل انس ذهنشان به برخى نظريات مرسوم و معمول، از هر فكر جديدى به وحشت مى‌افتند و صاحب آن فكر و انديشه را مورد تهمت و حقد و كينه خود قرار مى‌دهند و اين علاوه بر ستيزى است كه مخالفان حكمت و فلسفه همواره نسبت به فيلسوفان و حكيمان روا داشته‌اند.

با اين وصف صدرالمتألهين قرار دادن اين افكار و انديشه‌ها را فرا راه طالبان حق و حقيقت ضرورى مى‌بيند و با علم به تهمت‌ها و تكفيرهاى بعدى به تأليف آن اقدام مى‌نمايد و مى‌گويد: بل هذه قوابس مقتبسة من مشكوة النبوة والولاية مستخرجة من ينابيع الكتاب والسنة من غير أن تكتب من مناولة الباحثين أو مزاولة صحبة المعلمين ذكرتها لتكون تبصرة للسلاك الناظرين و تذكرة لإخوان المؤمنين و إن كان شنيعة للجهال والجدليين و غيظا لأعداء نور الحكمة واليقين... عرشيه، انتشارات مولى، ص 218.

اهميت كتاب

بى‌ترديد اهميت حكمت متعاليه در مقابل حكمت مشاء و اشراق به دليل نوآورى‌هايى است كه صدرالمتألهين بر اساس اصولى متقن و استوار و با بكارگيرى دو روش برهان و شهود و با استفاده از منبع پايان ناپذير وحى ارائه نموده است اما در بسيارى از تأليفات او اين نوآورى‌ها با بحث از آراء ديگران آميخته شده و به صورت خالص و پيراسته‌اى عرضه نگرديده است.

در اين ميان معدودى از كتاب‌هاى صدرالمتألهين به تصريح خود او تنها متضمن آراء و انديشه‌هاى اوست و قصد اولى در آنها عرضه آراء و انديشه‌هاى ديگران نبوده است از جمله اين آثار، كتاب ارزشمند عرشيه است كه مؤلف در مورد آن مى‌گويد: هذه رسالة أذكر فيها طايفة من المسائل الربوبية والمعالم القدسية التي أنار الله بها قلبي من عالم الرحمة والنور ولم يكن وصلت إليها أيدي أفكار الجمهور ولم يوجد شي‌ء من هذه الجواهر الزواهر في خزانة أحد من الفلاسفة المشهورين والحكماء المتأخرين المعروفين حيث لم يؤتوا من هذه الحكمة شيئا ولم ينالوا من هذا النور إلا ظلا و فيئا. عرشيه، انتشارات مهدوى، اصفهان.

از جمله ابتكارات مهم و معروف صدرالمتألهين كه در اين كتاب آمده است عبارتند از، برهان صديقين، قاعده بسيط الحقيقة و اثبات كمال مطلق بودن واجب و وحدت ذاتى او بر اساس اين قاعده، علم اجمالى واجب در عين كشف تفصيلى آن، اتحاد عاقل و معقول، حدوث زمانى عالم.

حركت جوهرى، جسمانية الحدوث بودن نفس، حقيقت ابصار و اين كه ابصار از سنخ اضافه اشراقيه است، تجرد صور خيالى، معاد جسمانى، تشخص به وجود است، تشكيكى بودن حقيقت وجود، حقيقت موت طبيعى و سبب آن. عرشيه، انتشارات مهدوى، اصفهان به ترتيب صفحات 3، 5، 8، 11، 14، 19، 20، 21، 29، 30، 43.

روش مؤلف

  1. مؤلف اهم مباحث فلسفى را كه در كتاب عظيم اسفار آمده است به نحو موجز و مختصر در اين رساله گنجانيده است.
  2. در اين رساله انديشه‌ها و آراء مؤلف پيراسته از آراء و انديشه‌هاى ديگران و با پرهيز از بحث‌هاى مفصل و قيل و قال‌هاى خسته كننده عرضه شده است لذا در اين رساله جز چند مورد خبرى از آراء ديگران نيست و در آن موارد كه ضرورت اقتضاى طرح آن انديشه‌ها را داشته است به اختصار از آنها گذشته است.
  3. مباحث عرضه شده در اين رساله كه عمده نوآورى‌ها و ابتكارات صدرالمتألهين را دربر مى‌گيرد به تصريح مؤلف گرانقدر آن مقتبس از آيات قرآنى و روايات معصومين سلام الله عليهم اجمعين است. چنانكه در مقدمه كتاب مى‌گويد: بل هذه قوابس مقتبسة من مشكوة النبوة والولاية مستخرجة من ينابيع الكتاب والسنة... عرشيه، انتشارات مولى، ص 218. و در خصوص برهان حركت جوهرى بر حدوث زمانى عالم مى‌گويد: برهان لاح لنا من عندالله لأجل التدبر في بعض آيات كتابه العزيز... همان، ص230. و در خصوص معرفت نفس مى‌گويد: لايستفاد هذا العلم إلا بالاقتباس من مشكوة النبوة والتتبع لأنوار الوحي والرسالة و مصابيح الكتاب والسنة الواردة في طريق أئمتنا أصحاب الهداية والعصمة عن جدهم خاتم الأنبياء عليه أفضل صلوات المصلين و على ساير الأنبياء والمرسلين. عرشيه، انتشارات مولى، ص 235، 234. و در آخر اين رساله مى‌گويد: يقول هذا العبد الذليل إني أستعيذ بالله ربي الجليل في جميع أقوالي و أفعالي و معتقداتي و مصنفاتي من كل ما يقدح في صحة متابعة الشريعة التي أتانا بها سيد المرسلين و خاتم النبيين عليه و آله أفضل صلوات المصلين أو يشعر بوهن بالعزيمة و الدين أو ضعف في التمسك بحبل المتين لأني أعلم يقينا أنه لايمكن لأحد أن يعبدالله كما هو أهله و مستحقه إلا بتوسط من له الاسم الأعظم و هو الإنسان الكامل المكمل خليفة الله بالخلافة الكبرى في عالمي الملك والملكوت الأسفل والأعلى و نشأتي الأخرى والأولى. همان، ص 285.
  4. چون بناى رساله بر ايجاز و اختصار بوده است. در بسيارى از موارد اقامه برهان بر مدعيات مطرح شده در آن را به كتب ديگر خود ارجاع داده است چنان كه در مقدمه كتاب مى‌گويد: فهذا أوان الشروع في عرض هذا الأحوال على صحائف الأذهان والأفكار والحوالة إلى كتبنا المبسوطة في إقامة الحجة والبرهان في كل من المسائل والأنظار إلا إشارة خفيفة يكتفى بها للقراح اللطيفة و يهتدي بها النفوس المتوقدة الشريفة. همان، ص 219.

ابواب

مباحث كتاب به دو مشرق تقسيم شده است:

  • مشرق اول، مباحث مربوط به مبدأ در ضمن سيزده قاعده آمده.
  • مشرق دوم، مباحث مربوط به معاد در ضمن سه اشراق و هر اشراق در ضمن چند قاعده اشراق اول، يازده قاعده، اشراق دوم، پنج قاعده و اشراق سوم، هفده قاعده آمده است.
  1. مشرق اول پيرامون مبدأ، مباحث مربوط به خداوند و صفات و اسماء و آيات او، اين مشرق مشتمل بر سيزده قاعده است:
    1. قاعده اول قاعده لدنى، تقسيم موجود و اثبات اول الوجود كه با بيان برهان صديقين وجود خداوند اثبات مى‌شود.
    2. قاعده دوم قاعده عرشى، بيان قاعده بسيط الحقيقة
    3. قاعده سوم قاعده مشرقى، اثبات توحيد ذاتى واجب الوجود تعالى
    4. قاعده چهارم عينيت صفات خداوند با ذات او
    5. قاعده پنجم قاعده مشرقى، علم خداوند به تمامى اشياء يك حقيقت است و در عين وحدت، علم به همه اشياء هم هست.
    6. قاعده ششم رد و ابطال آراء ديگران در مورد نحوه علم خداوند به اشياء قبل از ايجاد آنها
    7. قاعده هفتم در كلام خداوند تبارك و تعالى
    8. قاعده هشتم قاعده مشرقى، هر متكلمى كاتب و هر كاتبى متكلم است.
    9. قاعده نهم اتحاد عاقل و معقول
    10. قاعده دهم حقيقت اسماء واجب
    11. قاعده يازدهم بيان نوع فاعليت خداوند
    12. قاعده دوازدهم حدوث زمانى عالم و اثبات آن بر اساس حركت جوهرى
    13. قاعده سيزدهم اثبات اين كه فاعل مباشر حركت طبيعت است.
  2. مشرق دوم علم معاد، اين مشرق مشتمل بر سه اشراق است.
    1. اشراق اول معرفت نفس، اين اشراق از يازده قاعده تشكيل شده است.
      1. قاعده اول صعوبت معرفت نفس و عدم امكان وصول به آن مگر با اقتباس از مشكوة نبوت و ولايت
      2. قاعده دوم مقامات و اطوار نفس و جسمانية الحدوث بودن آن
      3. قاعده سوم كيفيت پيدايش قواى نفس
      4. قاعده چهارم بيان قواى باطنه
      5. قاعده پنجم حقيقت ابصار
      6. قاعده ششم تجرد قوه خيال
      7. قاعده هفتم نسبت نفس به بدن
      8. قاعده هشتم كينونت سابق نفس بر بدن
      9. قاعده نهم وجود انسانى نفسانى و حيوانى برزخى با جميع اعضاء و حواس و قوا در انسان
      10. قاعده دهم اختلاف نوعى نفوس انسانى به حسب نشئه آخرت
      11. قاعده يازدهم عدم بطلان نفوسى كه به مرتبه عقل بالفعل نرسيده‌اند پس از مرگ
    2. اشراق دوم حقيقت معاد معاد جسمانى، اين اشراق پنج قاعده دارد.
      1. قاعده اول بيان اصول و قواعدى در اثبات معاد جسمانى
      2. قاعده دوم اثبات معاد جسمانى
      3. قاعده سوم تفاوت‌هاى بدن‌هاى دنيوى و اخروى
      4. قاعده چهارم دفع شبهات منكران معاد جسمانى
      5. قاعده پنجم آنچه از اجزاء انسان بعد از مرگ باقى مى‌ماند و اشاره به عذاب قبر
    3. اشراق سوم احوال آخرت، در اين اشراق هفده قاعده وجود دارد.
      1. قاعده اول مرگ حق است موت طبيعى و سبب آن
      2. قاعده دوم حقيقت حشر و انواع آن
      3. قاعده سوم دو نفخه
      4. قاعده چهارم قيامت صغرى و قيامت كبرى
      5. قاعده پنجم زمين محشر
      6. قاعده ششم صراط و حقيقت آن
      7. قاعده هفتم نشر كتب و صحائف اعمال
      8. قاعده هشتم احوالى كه در روز قيامت بوقوع مى‌پيوندد.
      9. قاعده نهم عرض و حساب و اخذ كتب و وضع موازين
      10. قاعده دهم بهشت و جهنم
      11. قاعده يازدهم بهشت و دوزخ مظهر كدام حقيقت الهى‌اند و اشاره به ابواب آن دو
      12. قاعده دوازدهم تعداد مأموران جهنم
      13. قاعده سيزدهم اعراف و اهل آن
      14. قاعده چهاردهم حقيقت شجره طوبى
      15. قاعده پانزدهم خلود اهل دوزخ در دوزخ
      16. قاعده شانزدهم كيفيت تجسم اعمال
      17. قاعده هفدهم حشر حيوانات

كتاب با مطلبى تحت عنوان ختم و وصية به پايان مى‌رسد.

چاپ‌ها

رساله عرشيه اولين بار با رساله مشاعر در سال 1315 هـ.ق در تهران به چاپ سنگى نشر يافت و در سال 1341 هـ.ش با تصحيح و ترجمه آقاى غلام‌حسين آهنى توسط انتشارات دانشگاه اصفهان با چاپ حروفى منتشر شد.

در اين چاپ مترجم و مصحح كتاب، مقدمه‌اى در اهميت كتاب عرشيه و توضيحاتى در مورد دو شرح مهم آن يعنى شرح شيخ احمد احسائى و ملا اسماعيل اصفهانى آورده است و فهرست‌هاى زير را نيز به ترجمه افزوده است.

  1. فهرست مطالب و مندرجات
  2. فهرست اسماء رجال و اعلام و فرق
  3. فهرست مآخذ و كتب
  4. فهرست آيات و احاديث و جمل عربى
  5. فهرست اشعار پارسى

از روى اين چاپ يك بار در اصفهان انتشارات مهدوى اين رساله را افست نموده كه تاريخ آن مشخص نيست و بار ديگر در تهران توسط انتشارات مولى در سال 1361 هـ.ش افست گشته است.

چاپ انتشارات مهدوى داراى اشكالاتى است كه از جمله متن عرشيه بر ترجمه آن مقدم شده است بدون اين كه در آدرس فهرست‌هاى مختلف كتاب كه در چاپ اصلى موجود بوده تغيرى ايجاد شود كه در نتيجه اين فهرست‌ها به طور كلى غيرقابل استفاده شده است.

منابع

ویکی نور