حزب الله

از دانشنامه‌ی اسلامی


«حزب‌اللّه» از تعابیر قرآنى و در اشاره به پیروان دین حق است. حزب‌اللّه، به معناى گروهِ متشکلِ منسوب به خدا در مقابل حزب‌الشیطان، سه بار در قرآن‌ کریم ذکر شده است.

حزب در لغت

حزب در لغت معانى گوناگونى دارد، از جمله یاران هم عقیده و تحت امر یک فرد، گروهى که داراى یک هدف باشند، طایفه، جماعت و مردم. راغب اصفهانى «فشردگى» را نیز در معناى آن لحاظ کرده است.

حزب‌الله در قرآن

«حزب‌اللّه» در آیه ۵۶ سوره مائده به معانی‌اى تفسیر شده که با معناى لغوى آن در پیوند است، از جمله لشکر خدا، اولیاى خدا و یاران خدا. به گفته اخفش (متوفى ۲۲۱ ق)، حزب‌اللّه کسانی‌اند که به دین خدا درآمده‌اند و از او اطاعت می‌کنند و خدا نیز یاریشان می‌کند.

طباطبائى عبارت «فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغَالِبُونَ» را در این آیه به مثابه کبرایى می‌داند که در موضع نتیجه قرار گرفته است و بنابراین، معناى آیه چنین می‌شود: کسى که ولایت خدا و رسول او و مؤمنان را بپذیرد غالب است، زیرا از حزب‌اللّه است و حزب‌اللّه هم همواره غالب است. ابن‌عباس مراد از حزب‌اللّه را در این آیه پیروان خدا و رسول او و نیز شیعیان حضرت على علیه السلام معنا کرده و غالب بودن آنها را عبارت از علوّ آنها نسبت به دیگر بندگان خدا دانسته است.

در آیه ۲۲ سوره مجادله کسانى مصداق حزب‌اللّه معرفى شده‌اند که با دشمنان خدا و رسول او هر چند از نزدیکانشان باشند، دوستى نمی‌ورزند. در این آیه بر این نکته تأکید شده است که خدا ایمان را بر قلبهایشان حک کرده و با روحى از جانب خود تأییدشان نموده و جزاى آنها را بهشت قرار داده است. به گفته طباطبائى (ذیل آیه)، دلیل تکرار حزب‌اللّه به جاى بکار بردن ضمیر در این آیه این است که سخن جنبه مَثَل پیدا کند. شیخ طوسى حزب‌اللّه را در این آیه لشکریان و اولیاى خدا دانسته و از قول زجاج آن را به معناى برگزیدگان خدا آورده است. به نوشته طباطبائى تعبیر از مؤمنان به «حزب‌اللّه» و وصف آنها به فلاح، نوعى شرف بخشیدن به آنان از سوى خداوند است.

نقطه مقابل حزب‌اللّه در قرآن‌کریم، حزب‌الشیطان است که در آیات ۱۴ تا ۱۹ سوره مجادله وصفهایى درباره آنها آمده است. در این آیات حزب‌الشیطان قومی‌اند که مغضوبین خدا را به دوستى گرفته‌اند و به دروغ بر مؤمن بودن خود سوگند یاد می‌کنند. دامنه دروغگویى آنها تا آنجاست که حتى در قیامت هم سوگند دروغ می‌خورند و با این حال می‌پندارند که حق با آنهاست. آنان کسانى هستند که شیطان بر آنها غلبه کرده و خدا را از یاد آنها برده است.

حزب‌اللّه در روایات

در احادیث نیز حزب‌اللّه مورد اشاره و تفسیر قرار گرفته است. پیامبر اکرم حزب حضرت على علیه‌السلام را حزب خود و حزب خود را حزب‌اللّه شمرده و همین تعبیر را در مورد اهل‌بیت خود نیز بکار برده است.

پیامبر اکرم در شمارش خصال امام على فرمود: على داراى خصالى است که اگر یکى از آنها در کسى باشد همین فضیلت براى وى کافى است؛ از جمله این که حزب على علیه‌السلام حزب خداست و حزب دشمنان وى حزب‌الشیطان اند. پیامبر همچنان على علیه‌السلام را ملاک شناخت حزب‌اللّه پس از خود ذکر کرده است.

على علیه‌السلام نیز پس از توصیفى مفصل از سیماى منافقان، آنان را با استناد به قرآن، مصداق حزب‌الشیطان شمرده و در مقابل صفاتى همچون به جاآوردن واجبات و شکیبایى در این راه، شب زنده‌دارى، ساده‌زیستى، بی‌قرارى از بیم حسابرسى خدا، یاد مداوم خدا و آمرزش‌خواهى از گناهان را از جمله ویژگیهاى حزب‌اللّه دانسته است.

امام حسن علیه‌السلام پس از بیعت مردم با وى خود را مصداق حزب‌اللّه معرفى کرد. امام حسین علیه‌السلام نیز وقتى به درخواست معاویه لب به سخن گشود خود را مصداق‌ حزب‌اللّه خواند. حضرت زینب علیهاالسلام پس از واقعه کربلا در معرفى شهداى کربلا، آنان را حزب‌اللّه خواند که بدست حزب‌الشیطان کشته شده‌اند.

امام صادق علیه‌السلام در تعلیم زیارت امام حسین علیه‌السلام به مخاطب خود آموخت که در وقت زیارت، به امام حسین گفته شود که شما از حزب‌اللّه و حزب رسول خدا و حزب اهل‌ بیت رسول خدا هستید.

امام صادق علیه‌السلام خود و یاران خود را نیز حزب‌اللّه معرفى کرده است. بنابر روایتى از امام رضا علیه‌السلام در تفسیر آیه ۲۴۹ سوره بقره، طالوت به سربازانش خبر داد که آنها به وسیله نهر آب امتحان خواهند شد و هر کس بیش از یک کف دست از آب آن نهر بنوشد از حزب‌اللّه نیست.

از دیگر مصادیق حزب‌اللّه که در احادیث آمده اویس قرنى است. همچنین از قول پیامبر اکرم نقل شده است که هر کس سوره مجادله را بخواند، در روز قیامت از زمره حزب‌اللّه به شمار خواهد آمد.

پانویس

  1. رجوع کنید به سوره مائده: ۵۶، یک‌بار؛ سوره مجادله: ۲۲، دو بار.
  2. خلیل‌ بن احمد، کتاب‌العین؛ ابن‌ منظور، ذیل «حزب».
  3. حسین‌بن محمد راغب اصفهانى، المفردات فى غریب القرآن، (ذیل «حزب»)
  4. رجوع کنید به طبرى، جامع البیان؛ فخررازى، التفسیر الکبیر؛ طوسى، التبیان، ذیل آیه.
  5. رجوع کنید به حسکانى، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، ج۱، ص۲۴۶.
  6. طوسى، التبیان، ذیل آیه.
  7. ابن‌بابویه، عیون اخبارالرضا، ۱۳۶۳ش، ج۲، ص۶.
  8. رجوع کنید به ابن‌بابویه، عیون اخبارالرضا، ج۱، ص۲۹۲.
  9. ابن‌بابویه، الخصال، ۱۳۶۲ش، ج۲، ص۴۹۶.
  10. ابن‌بابویه، الامالى، ۱۴۱۷، ص۴۵۰، ۵۸۳.
  11. رجوع کنید به علی‌بن ابی‌طالب (ع)، امام اول، نهج‌البلاغة، خطبه ۱۹۴.
  12. علی‌بن ابی‌طالب (ع)، امام اول، نهج‌البلاغة، خطبه۴۵.
  13. مفید، الامالى، ۱۴۰۳، ص۳۴۹؛ طوسى، الامالى، ص۱۲۱، ۶۹۱.
  14. احمد بن على طبرسى، الاحتجاج، ج۲، ص۲۲.
  15. ابن‌طاووس، مقتل الحسین(ع)، ص۱۰۸.
  16. ابن‌ قولویه، کامل الزیارات، ص۲۵۶.
  17. مجلسى، ج۴، ص۲۵.
  18. قمى، تفسیر القمى، ج۱، ص۸۲ـ۸۳.
  19. رجوع کنید به مفید، الارشاد فى معرفة حجج‌اللّه علی‌العباد، ۱۴۱۳، ج۱، ص۳۱۶.
  20. فضل‌ بن حسن طبرسى، ج۹، ص۳۶۹.

منابع

  • مدخل «حزب الله» در دانشنامه جهان اسلام، مقداد ابراهیمی کوشالی، جلد۱۳.