سید صدرالدین عاملی

از دانشنامه‌ی اسلامی


سیدصدرالدین عاملی اصفهانی (۱۱۹۳-۱۲۶۴ه.ق)، از فقهای نامدار شیعه که در قرن سیزدهم هجری می زیسته و شاگردانی همچون شیخ مرتضی انصاری، در مکتب وی پرورش یافته اند.

نام کامل سید صدرالدین عاملی اصفهانی
زادروز ۱۱۹۳ قمری
زادگاه لبنان
وفات ۱۲۶۴ قمری
مدفن صحن مطهر امیرالمومنین علیه‌السلام
اساتید

وحید بهبهانی، سید بحرالعلوم، شیخ جعفر کاشف الغطاء،...

شاگردان

شیخ مرتضی انصاری، سید محمدباقر موسوی خوانساری،...

آثار

القسطاس المستقیم، المستطرفات، اسرة العترة،...


زندگی‌نامه

آیت الله سید صدرالدین عاملی، از اجله علما در قرن سیزدهم و ملجأ فضلا در اصفهان بود. این سید جلیل در روز ۲۱ ذی‌القعده سال ۱۱۹۳ قمری در یکی از روستاهای جبل عامل در جنوب لبنان در بیت فضل و دانش دیده به جهان گشود. پدر بزرگوارش سید محمدصالح از دانشمندان و فضلای بنام روزگار خود بود و مخالف و موافق با دیده عزت و احترام به او می‌نگریستند. صدرالدین در سال ۱۱۹۷ قمری همراه پدر به عتبات عالیات مهاجرت کرد و تحت نظارت پدر، تربیت اسلامی یافت.

آیت الله سید صدرالدین عاملی پس از آن که به مراتب والای علمی و کمالات نفسانی رسید، به عزم زیارت حضرت ثامن الحجج علی بن موسی الرضا علیه السلام راهی خراسان گردید، اما در هنگام بازگشت از زیارت، مسیر یزد و اصفهان را برگزید، وقتی که به اصفهان رسید عزم رحیلش مبدل به اقامت شده و در آن شهر به تدریس و امر قضا پرداخت. اقامت آن عالم و فقیه بزرگوار در اصفهان که تا سال‌های پایانی عمرش به طول انجامید، برکات زیادی به همراه داشت و جماعتی از اکابر علما از محضرش بهره‌مند گردیدند.

سید صدرالدین عاملی، عشق و ارادت خاصی به خاندان عصمت و طهارت داشت و در سال‌های آخر عمر (اواخر ماه شوال سال ۱۲۶۲ ق) با وجود شکستگی و رنجوری و ضعفی که در اعضای بدنش چیزی شبیه فلج پیدا شده بود، تصمیم تشرف به عتبات عالیات گرفت. در پاسخ بعض علما که با توجه به وضع مزاجی ایشان، می‌خواستند معظم‌له را از رفتن منصرف کنند، اظهار داشت: مقصود من از این سفر، آن است که در راه خدا بمیرم و در جوار اهل بیت معصومین علیهم السلام مدفون شوم. محدث قمی در «منتهی الآمال» آورده است: در خواب دید که حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به وی فرمود: «تو میهمان من هستی در نجف».

سید صدرالدین پس از چند ماه توقف در مجاورت جد بزرگوارش در شهر کاظمین، به کربلا رفت؛ سپس در کنار بارگاه ملکوتی مولی الموحدین امیرالمؤمنین علیه السلام سکنی گزید. تا این که در شب جمعه چهاردهم محرم سال ۱۲۶۴ قمری، دار فانی را وداع گفت. پیکر مطهرش باشکوهی خاص تشییع و در صحن علوی علیه السلام به خاک سپرده شد.

فعالیتهای علمی

سید صدرالدین عاملی از استعداد فوق‌العاده برخوردار بود، به گونه‌ای که در دوازده سالگی در مجلس درس علامه وحید بهبهانی شرکت می‌کرد. همچنین از خود ایشان نقل شده: «پیش از آن که به حد بلوغ برسم به مجلس سید اجل بحرالعلوم می‌رفتم و از برکات انفاسش بهره‌مند می شدم.» ایشان در محضر اساتید بسیاری حضور یافت و از هر یک از آنان، به مقتضای وقت و زمان استفاده کرد و در سنین جوانی، فقیهی کامل گردید.

شیخ جعفر کاشف الغطاء، سید جواد عاملی، سید محسن اعرجی و... از دیگر استادان او می باشند.

همچنین عالمان بزرگی در محضر او شاگردی کردند، همچون: شیخ مرتضی انصاری، سید محمدباقر خوانساری، سید محمد شفیع.

از آثار علمی سید صدرالدین عاملی نیز به این موارد اشاره می شود: القسطاس المستقیم، المستطرفات، اسرة العترة، منظومه‌ای در رضاع، رساله‌ای در شرح مقبوله عمر بن حنظله و... .

از منظر بزرگان

ارباب تراجم به مراتب علمی و کمالات معنوی آن عالم برجسته اذعان نموده و از ایشان تکریم و تجلیل به عمل آورده‌اند. صاحب «روضات الجنات» که از نزدیک با ایشان معاشرت داشته است، می‌نویسد: «صدرالدین از دانشمندان نامی عصر خود بود. در فقه و اصول و حدیث، فنون ادب و عروض و علوم اوائل و امثال این‌ها مهارتی به کمال داشته، تقریری نیکو و تحریر پسندیده و باطنی پاک داشته و دارای قریحه‌ای صاف بود. سید صدرالدین با من، کمال علاقه‌مندی و مهربانی را داشته و در تألیف این کتاب (روضات الجنات) کمک‌های ارزنده‌ای به من کرد...».

مرحوم حاج شیخ عباس قمی نیز در «فوائدالرضویه»، بدین مضمون از ایشان یاد می‌کند: «این سید جلیل، از افاضل علمای عصر خود بوده در فقه و اصول و ...؛ وی داماد شیخ کبیر (شیخ جعفر کاشف الغطاء) است و پیوسته در اصفهان پناهگاه علما و فضلا بوده و در امر به معروف و نهی از منکر ساعی بوده و شیخ انصاری از او روایت می کند...».

ویژگی‌های اخلاقی

از ویژگی‌های آن عالم ربانی، تهذیب نفس و وارستگی بود که آن را همزمان با تحصیل علم، پیگیری کرده و در عمل تجربه کرده بود. زندگی را با زهد و قناعت سپری کرد و با این که خانواده پرجمعیتی داشت، اما به همان کیفیتی که در نجف زندگی می‌کرد، زمان ریاست و مرجعیت خود در اصفهان نیز به همان نحو زندگی کرد. بکاء و کثیر المناجات بودن از دیگر ویژگی‌های این سید بزرگوار بود.

نقل شده: «شبی از شب‌های ماه رمضان داخل حرم امیرالمومنین علیه السلام شد، بعد از زیارت پشت سر مقدس نشست و شروع کرد به خواندن دعای ابوحمزه ثمالی؛ همین که به جمله: «الهی لاتؤدّبنی بعقوبتک» رسید، گریه نموده و پیوسته آن را تکرار می‌کرد و اشک می‌ریخت تا این که غش کرد و او را از حرم مطهر بیرون بردند.

ایشان نسبت به انجام فریضه امر به معروف و نهی از منکر اهتمام ویژه داشت. تظاهر به گناه و معصیت را برنمی‌تافت و در اصفهان به اقامه حدود می‌پرداخت. این بزرگوار یک وقت در مجلسی که به مناسبت عزای سیدالشهداء علیه السلام برپا شده بود حاضر شد، در آن مجلس، جماعتی از اعیان و اشراف و یکی از شاهزادگان که ریشش را تراشیده بود، شرکت داشت. وقتی نظر آن بزرگوار به صورت او افتاد، فرمود: «حلق اللحیة من شعار المجوس و صار من عمل اهل الخلاف»؛ تراشیدن ریش، از شعار گبران (مجوس) و عمل اهل خلاف است و این مرد، ریش خود را تراشیده و آمده در مجلسی که برای عزای سیدالشهدا علیه السلام است ولذا برای نهی از منکر و اعتراض، در آن مجلس نماند و بیرون رفت.

منابع

  • روضات الجنات، جلد ۴، فوائد الرضویه و منتهی الآمال جلد ۲.
  • افق حوزه، ۲ دی ۱۳۸۸، شماره ۲۵۳.