زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه
 

آثار کفر منافقان (قرآن)





آثار كفر منافقان‌ با توجه به آیات قرآن عبارتند از:


۱ - بناى مسجد ضرار



کفر درونى منافقان صدر اسلام، انگيزه ساختن مسجد ضرار براى مقابله با اسلام و پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله:
«وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنى‌ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ؛(گروهى ديگر از منافقان) كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان رساندن (به اسلام)، و تقويت كفر، و تفرقه‌افكنى ميان مؤمنان، و كمينگاهى براى كسى كه از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه كرده بود؛ آنها سوگند ياد مى‌كنند كه: جز نیکی (و خدمت)، نظرى نداشته‌ايم. امّا خداوند گواهى مى‌دهد كه آنها قطعاً دروغگو هستند.»

۲ - تخلّف از جهاد



كفرورزى منافقان، عامل تخلف آنان از جهاد:
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ‌ • إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ‌ • وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَ لكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَ قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِينَ؛كسانى كه به خدا و روز بازپسین ايمان دارند، هرگز براى ترك جهاد در راه خدا با مال و جانشان، از تو اجازه نمى‌گيرند؛ و خداوند پرهیزگاران را مى‌شناسد. تنها كسانى از تو اجازه مى‌گيرند كه به خدا و روز بازپسين ايمان ندارند، و دلهايشان با شک و ترديد آميخته است از اين رو؛ آنها در ترديد خود سرگردانند. اگر آنها راست مى‌گفتند، و مى‌خواستند كه به سوى ميدان جهاد خارج شوند، وسيله‌اى براى آن فراهم مى‌ساختند؛ ولى خدا از حركت آنها ناخشنود بود؛ از اين رو توفيقش را از آنان سلب كرد؛ و آنها را از جهاد بازداشت؛ و به آنان گفته شد: با افراد ناتوان (كودكان و پيران و بيماران‌) بنشينيد!»

۳ - دروغگويى‌



دروغگویی و استفاده ابزارى از سوگندهاى دروغ، زاييده كفر و بى‌ايمانى منافقان:
۱. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ جاهِدِ الْكُفَّارَ وَ الْمُنافِقِينَ‌ ... • يَحْلِفُونَ بِاللَّهِ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ ... • فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ‌ ... وَ بِما كانُوا يَكْذِبُونَ؛اى پيامبر! با كافران و منافقان جهاد كن، ... به خدا سوگند ياد مى‌كنند كه در غياب پيامبر، سخنان كفر آميز نگفته‌اند؛ در حالى كه به يقين سخنان كفرآميز گفته‌اند؛ و پس از اسلام آوردنشان، كافر شده‌اند؛ و تصميم به امرى خطرناك گرفتند، كه به آن نرسيدند. آنها فقط از اين ايراد مى‌گيرند كه خداوند و پيامبرش، آنان را به فضل و كَرَم خود، بى‌نياز ساختند. با اين حال، اگر توبه كنند، براى آنها بهتر است؛ و اگر روى گردانند، خداوند آنها را در دنیا و آخرت، به مجازات دردناكى کیفر خواهد داد؛ و در سراسر زمين، نه ولىّ و سرپرستى دارند، و نه ياورى. اين عمل، روحِ نفاق را، در دلهايشان برقرار ساخت. ... و سزاى دروغ‌هايى است كه مى‌گفتند.»
۲. «وَ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ كُفْراً وَ تَفْرِيقاً بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلَّا الْحُسْنى‌ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ؛(گروهى ديگر از منافقان كسانى هستند كه مسجدى ساختند براى زيان رساندن (به اسلام)، و تقويت كفر، و تفرقه‌افكنى ميان مؤمنان، و كمينگاهى براى كسى كه از پيش با خدا و پيامبرش مبارزه كرده بود؛ آنها سوگند ياد مى‌كنند كه: جز نيكى (و خدمت)، نظرى نداشته‌ايم. امّا خداوند گواهى مى‌دهد كه آنها قطعاً دروغگو هستند.»
۳. «إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ‌ • اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ‌ • ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ؛هنگامى‌كه منافقان نزد تو آيند مى‌گويند: ما شهادت مى‌دهيم كه به يقين تو پيامبر خدا هستى! خداوند مى‌داند كه تو پيامبر او هستى، ولى خداوند شهادت مى‌دهد كه منافقان دروغگو هستند (زيرا به گفته خود ايمان ندارند). آنها سوگندهايشان را پوششى قرار دادند تا مردم را از راه خدا باز دارند، و چه بد است آنچه انجام مى‌دادند. اين بخاطر آن است كه نخست ايمان آوردند سپس كافر شدند؛ از اين رو بر دلهاى آنان مُهر نهاده شده، و حقيقت را درك نمى‌كنند.»

۴ - ردّ انفاق‌



كفر منافقان به خدا و رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله، عامل عدم پذيرش انفاق‌های آنان در پيشگاه الهى:
«قُلْ أَنْفِقُوا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً لَنْ يُتَقَبَّلَ مِنْكُمْ‌ ... • وَ ما مَنَعَهُمْ أَنْ تُقْبَلَ مِنْهُمْ نَفَقاتُهُمْ إِلَّا أَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ بِرَسُولِهِ‌ ...؛ بگو: انفاق كنيد؛ خواه از روى ميل باشد يا اكراه، هرگز از شما پذيرفته نمى‌شود؛ ... هيچ چيز مانع قبول انفاق‌هاى آنها نشد، جز اين‌كه آنها به خدا و پيامبرش كافر شده‌اند....»

۵ - عمل ناپسند



عملكرد ناشايسته منافقان، نشئت گرفته از كفر و بى ايمانى آنان:
«إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ‌ • اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ‌ • ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ؛هنگامى‌كه منافقان نزد تو آيند مى‌گويند: ما شهادت مى‌دهيم كه به يقين تو پيامبر خدا هستى! خداوند مى‌داند كه تو پيامبر او هستى، ولى خداوند شهادت مى‌دهد كه منافقان دروغگو هستند (زيرا به گفته خود ايمان ندارند). آنها سوگندهايشان را پوششى قرار دادند تا مردم را از راه خدا باز دارند، و چه بد است آنچه انجام مى‌دادند. اين بخاطر آن است كه نخست ايمان آوردند سپس كافر شدند؛ از اين رو بر دلهاى آنان مُهر نهاده شده، و حقيقت را درك نمى‌كنند.»

۶ - مانع تأثير شفاعت پیامبر



كفرورزى منافقان، عامل تأثير نداشتن شفاعت و استغفار پيامبر صلى‌الله‌عليه‌وآله براى آنان:
«فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ‌ ... • اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ‌ ...؛اين عمل، روحِ نفاق را، در دلهايشان برقرار ساخت. ... چه براى آنها استغفار كنى، و چه نكنى، حتّى اگر هفتاد بار براى آنها استغفار كنى، هرگز خدا آنها را نمى‌آمرزد؛ چرا كه خدا و پيامبرش را انكار كردند....»

۷ - محروميّت از ادراک



كفر منافقان، مايه طبع قلب و فقدان درك عميق آنان:
«إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ‌ • ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ؛ هنگامى‌كه منافقان نزد تو آيند مى‌گويند: ما شهادت مى‌دهيم كه به يقين تو پيامبر خدا هستى! خداوند مى‌داند كه تو پيامبر او هستى، ولى خداوند شهادت مى‌دهد كه منافقان دروغگو هستند (زيرا به گفته خود ايمان ندارند). اين بخاطر آن است كه نخست ايمان آوردند سپس كافر شدند؛ از اين رو بر دلهاى آنان مُهر نهاده شده، و حقيقت را درك نمى‌كنند.»

۸ - محروميّت از توفيق‌



محروميّت منافقان كفر پيشه، از توفیق شركت در جهاد:
«لا يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ أَنْ يُجاهِدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِالْمُتَّقِينَ‌ • إِنَّما يَسْتَأْذِنُكَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ ارْتابَتْ قُلُوبُهُمْ فَهُمْ فِي رَيْبِهِمْ يَتَرَدَّدُونَ‌ • وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَ لكِنْ كَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَ قِيلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدِينَ؛كسانى كه به خدا و روز بازپسين ايمان دارند، هرگز براى ترك جهاد در راه خدا با مال و جانشان، از تو اجازه نمى‌گيرند؛ و خداوند پرهيزگاران را مى‌شناسد. تنها كسانى از تو اجازه مى‌گيرند كه به خدا و روز بازپسين ايمان ندارند، و دلهايشان با شك و ترديد آميخته است از اين رو؛ آنها در ترديد خود سرگردانند. اگر آنها راست مى‌گفتند، و مى‌خواستند كه به سوى ميدان جهاد خارج شوند، وسيله‌اى براى آن فراهم مى‌ساختند؛ ولى خدا از حركت آنها ناخشنود بود؛ از اين رو توفيقش را از آنان سلب كرد؛ و آنها را از جهاد بازداشت؛ و به آنان گفته شد: با افراد ناتوان (كودكان و پيران و بيماران‌) بنشينيد!»

۹ - محروميّت از دعاى پيامبر



كفرورزى منافقان، عامل محروميّت آنان، از نماز و دعاى رسول خدا صلى‌الله‌عليه‌وآله براى ايشان:
«وَ لا تُصَلِّ عَلى‌ أَحَدٍ مِنْهُمْ ماتَ أَبَداً وَ لا تَقُمْ عَلى‌ قَبْرِهِ إِنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ ماتُوا وَ هُمْ فاسِقُونَ؛هرگز بر مرده هيچ يك از آنان، نماز نخوان؛ و بر كنار قبرش، براى دعا و طلب آمرزش، نايست؛ چرا كه آنها به خدا و پيامبرش كافر شدند؛ و در حالى كه فاسق بودند از دنيا رفتند.»

۱۰ - محروميّت از طهارت قلب‌



پافشارى منافقان بركفر، مايه محروميّت آنان از پاكى و طهارت قلب:
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ لا يَحْزُنْكَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْكُفْرِ مِنَ الَّذِينَ قالُوا آمَنَّا بِأَفْواهِهِمْ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قُلُوبُهُمْ‌ ... أُولئِكَ الَّذِينَ لَمْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ‌ ...؛اى پيامبر! كسانى كه در مسير كفر شتاب مى‌كنند و با زبان مى‌گويند: ايمان آورده‌ايم و قلب آنها ايمان نياورده، تو را اندوهگين نسازند! ... آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك كند....»

۱۱ - محروميّت از مغفرت‌



كفر منافقان به خدا و رسول صلى‌الله‌عليه‌وآله، مانع مغفرت آنان، از جانب خداوند:
۱. «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فِي قُلُوبِهِمْ‌ ... • اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ اللَّهُ‌ ...؛كسانى كه از مؤمنان فرمانبردار، در صدقاتشان عيبجويى مى‌كنند، ... چه براى آنها استغفار كنى، و چه نكنى، حتّى اگر هفتاد بار براى آنها استغفار كنى، هرگز خدا آنها را نمى‌آمرزد؛ چرا كه خدا و پيامبرش را انكار كردند....»
۲. «إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ لَكاذِبُونَ‌ • ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ‌ • سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ؛ هنگامى‌كه منافقان نزد تو آيند مى‌گويند: ما شهادت مى‌دهيم كه به يقين تو پيامبر خدا هستى! خداوند مى‌داند كه تو پيامبر او هستى، ولى خداوند شهادت مى‌دهد كه منافقان دروغگو هستند (زيرا به گفته خود ايمان ندارند). اين بخاطر آن است كه نخست ايمان آوردند سپس كافر شدند؛ از اين رو بر دلهاى آنان مُهر نهاده شده، و حقيقت را درك نمى‌كنند. براى آنها آمرزش بخواهى يا نخواهى بر ايشان تفاوت نمى‌كند، هرگز خداوند آنان را نمى‌بخشد؛ زيرا خداوند گروه فاسقان لجوج و منافق را هدايت نمى‌كند.»

۱۲ - ممانعت از سبيل‌الله‌



بازداشتن مردم از راه خدا، حاصل كفرورزى منافقان:
«إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ قالُوا نَشْهَدُ إِنَّكَ لَرَسُولُ اللَّهِ وَ اللَّهُ يَعْلَمُ إِنَّكَ لَرَسُولُهُ وَ اللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّ الْمُنافِقِينَ‌ لَكاذِبُونَ‌ • اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً فَصَدُّوا عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّهُمْ ساءَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ‌ • ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا فَطُبِعَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لا يَفْقَهُونَ؛هنگامى‌كه منافقان نزد تو آيند مى‌گويند: ما شهادت مى‌دهيم كه به يقين تو پيامبر خدا هستى! خداوند مى‌داند كه تو پيامبر او هستى، ولى خداوند شهادت مى‌دهد كه منافقان دروغگو هستند (زيرا به گفته خود ايمان ندارند). آنها سوگندهايشان را پوششى قرار دادند تا مردم را از راه خدا باز دارند، و چه بد است آنچه انجام مى‌دادند. اين بخاطر آن است كه نخست ايمان آوردند سپس كافر شدند؛ از اين رو بر دلهاى آنان مُهر نهاده شده، و حقيقت را درك نمى‌كنند.»

۱۳ - پانویس


 
۱. توبه/سوره۹، آیه۱۰۷.    
۲. توبه/سوره۹، آیات۴۴-۴۶.    
۳. توبه/سوره۹، آیه۷۳.    
۴. توبه/سوره۹، آیه۷۴.    
۵. توبه/سوره۹، آیه۷۷.    
۶. توبه/سوره۹، آیه۱۰۷.    
۷. منافقون/سوره۶۳، آیات۱-۳.    
۸. توبه/سوره۹، آیه۵۳.    
۹. توبه/سوره۹، آیه۵۴.    
۱۰. منافقون/سوره۶۳، آیات۱-۳.    
۱۱. توبه/سوره۹، آیه۷۷.    
۱۲. توبه/سوره۹، آیه۸۰.    
۱۳. منافقون/سوره۶۳، آیه۱.    
۱۴. منافقون/سوره۶۳، آیه۳.    
۱۵. توبه/سوره۹، آیات۴۴-۴۶.    
۱۶. توبه/سوره۹، آیه۸۴.    
۱۷. مائده/سوره۵، آیه۴۱.    
۱۸. توبه/سوره۹، آیه۷۷.    
۱۹. توبه/سوره۹، آیه۸۰.    
۲۰. منافقون/سوره۶۳، آیه۱.    
۲۱. منافقون/سوره۶۳، آیه۳.    
۲۲. منافقون/سوره۶۳، آیه۶.    
۲۳. منافقون/سوره۶۳، آیات۱-۳.    


۱۴ - منبع


مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳۱، ص۱۸۷، برگرفته از مقاله «آثار کفر منافقان».    


رده‌های این صفحه : کفر | موضوعات قرآنی | نفاق




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.