البشاراتاَلْبُشارّات، یا البُشَرّات، دشتها و درههای حاصلخیزی در جنوب اندلس بود. ۱ - واژه بشارتواژة بشارات که در عربی به معنی مراتع است، در اسپانیایی «آلپوخاراس» نامیده میشود. این کلمه در منابع موجود گاه به صیغه مفرد استعمال شده است. [۲]
ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، ج۱، ص۸۹۶، به کوشش وان لون و ا فره، تونس، ۹۹۲م.
[۳]
ابن خطیب، محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۳، ص۱۶۸، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۹۷۵م.
البشارات به منطقهای کوهستانی اطلاق میگردد که از غرناطه در جنوب رشته کوههای سیرا نوادا تا دریای مدیترانه امتداد یافته است و شهرهای مُطریل، اَدرا و اَلمَریه را در برمیگیرد.۲ - وضعیت جغرافیاییالبشارات به دو بخش شرقی و غربی تقسیم شده است. درههای پهناور البشارات غربی به تدریج که به جانب شرق امتداد مییابند، وسعت خود را از دست میدهند و باریکتر و عمیقتر میگردند. این منطقه پوشیده از بستانهایی سرسبز با انواع درختان میوه، چشمههای آب معدنی و برکههای عمیق است که در ارتفاع حدود ۹تا ۱۰ هزار پا از سطح دریا واقعند. [۴]
بستانی، بطرس، دائرة المعارف، ج۵، ص۴۲۵، بیروت، دارالمعرفه.
نژاد ساکنان آن که موریسکو خوانده میشوند، به بربرهای غرناطه باز میگردد. این منطقه کوهستانی اراضی حاصلخیز دارد و انگور، بادام، انجیر، پرتقال و زیتون از مهمترین محصولات کشاورزی آن به شمار میآیند. [۵]
بستانی، بطرس، دائرة المعارف، ج۵، ص۴۲۵، بیروت، دارالمعرفه.
۳ - دیدگاه جغرافیدانان مسلمانجغرافیدانان مسلمان در سده ۵ق/۱۱م از البشارات یاد کردهاند. در حالی که ابن حیان قرطبی آن را از توابع کوره استان جَیّان میشمارد، [۶]
ابن حیان، حیان، المقتبس، ج۵، ص۶۶، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۹۷۹م.
ابن حزم اندلسی این منطقه را جزو کوره البیره، و محل زندگی قبیله بنی اسد بن خزیمه میداند. گویا در زمان ابوعبید بکری [۸]
ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، ج۱، ص۸۹۶، به کوشش وان لون و ا فره، تونس، ۹۹۲م.
آنجا توسعه چشمگیری یافت و به صورت ناحیه مستقلی درآمد. ادریسی نیز از اقلیم پهناور البشارات با دژهای بیشمار سخن رانده است که از ۶۰۰روستا تشکیل میشد و شهر جیان در مرکز آن قرار داشت. در آن وقت، البشارات از مراکز اصلی تولید ابریشم به شمار میآمد. همچنین عود ناحیه دلایه آن در دنیا بینظیر بود. [۱۰]
ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، ج۱، ص۸۹۶، به کوشش وان لون و ا فره، تونس، ۹۹۲م.
البشارات پس از سده ۷ق/۱۳م وسعت خود را از دست داد. دژهای عقاب، بلّور، قلیعه، شبالش، بَرجه و عَذراء و نیز مناطق رکونه و دلایه از مهمترین بخشهای آن بودند. قسمتی از این سرزمین به نام بشارة بنی حسان خوانده میشد و گویا محل زندگی این قبیله بود. [۱۲]
ابن سعید مغربی، علی، المغرب فی حلی المغرب، ج۲، ص۱۳۱، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۹۵۵م.
[۱۳]
ابن خطیب، محمد، اللمحة البدریة فی الدولة النصریة، ج۱، ص۱۹، به کوشش محبالدین خطیب، قاهره، ۳۴۷ق.
[۱۴]
ابن خطیب، محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، ج۳، ص۱۶۸_۱۶۹، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۹۷۵م.
۴ - البشارات در عصر فتوحاتدر عصر فتوحات اسلامی در اندلس، البشارات نیز همچون شهرهای دیگر آن سرزمین به دست مسلمانان افتاد. بعدها در سده ۴ق/۱۰م این منطقه عرصه کشمکشهایی میان امویان اندلس و مخالفان ایشان به ویژه ابن حفصون (همین مقاله) شد. ابن حفصون به تدریج پایههای قدرتش را در مناطق کوهستانی جنوب اندلس استحکام بخشید و نواحی بسیاری از جمله البشارات را به تصرف خویش آورد. متحدان وی که در دژهای مستحکم آنجا پناه گرفته بودند، در رمضان ۳۰۰/آوریل ۹۱۳ از امیر اموی اندلس به سختی شکست خوردند و این منطقه به اطاعت دولت اموی درآمد. [۱۶]
ابن حیان، حیان، المقتبس، ج۵، ص۶۳_۶۶، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۹۷۹م.
در ۵۲۰ق/۱۱۲۶م آلفونسوی ششم پادشاه نیرومند قشتاله پس از پیروزی بر مسلمانان با عبور از دشتهای البشارات تا سواحل دریای مدیترانه پیش رفت. [۱۷]
عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، ج۱، ص۴۰۰، قاهره، ۳۸۰ق/۹۶۰م.
۵ - البشارات در دولت جدید اسلامیدر سده ۷ق/۱۳م پس از روی کار آمدن حکومت ملوک الطوایف در غرناطه، البشارات در قلمرو دولت جدید اسلامی قرار گرفت. [۱۸]
ابن خطیب، محمد، کناسة الدکان بعد انتقال السکان، ج۱، ص۱۷، به کوشش محمد کمال شبانه، قاهره، ۳۸۶ق.
[۱۹]
عنان، محمدعبدالله، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، ج۲، ص۴۳۱، قاهره، ۳۸۴ق/۹۶۴م.
در پی دستاندازیهای مسیحیان به مناطق جنوبیاندلس در ۸۹۴ق/۱۴۸۹م، اهالی البشارات در بسطه به مقابله با آنان شتافتند. هرچند با وجود مقاومت سرسختانه، سرانجام به شکست تن دادند، اما در رجب ۸۹۵/ژوئن ۱۴۹۰ پس از تجدید قوا آنان را از منطقه عقب راندند. به تدریج ساکنان غرناطه که در پی جنگهای مستمر با مسیحیان از فقر و گرسنگی رنج میبردند، به جانب دشتهای البشارات روی نهادند. سرانجام، پس از گذشت چند سده از حاکمیت مسلمانان در غرناطه در ۸۹۷ق/۱۴۹۲م این شهر به تصرف فرمانروای مسیحی درآمد. همزمان با سقوط آنجا دیگر شهرها و قلعهها نیز از تصرف مسلمانان خارج شدند. ۶ - فهرست منابع(۱) ابن حزم، علی، جمهرة انساب العرب، بیروت، دارالکتب العلمیه. (۲) ابن حیان، حیان، المقتبس، به کوشش چالمتا و دیگران، مادرید، ۹۷۹م. (۳) ابن خطیب، محمد، الاحاطة فی اخبار غرناطة، به کوشش محمد عبدالله عنان، قاهره، ۹۷۵م. (۴) ابن خطیب، محمد، کناسة الدکان بعد انتقال السکان، به کوشش محمد کمال شبانه، قاهره، ۳۸۶ق. (۵) ابن خطیب، محمد، اللمحة البدریة فی الدولة النصریة، به کوشش محبالدین خطیب، قاهره، ۳۴۷ق. (۶) ابن سعید مغربی، علی، المغرب فی حلی المغرب، به کوشش شوقی ضیف، قاهره، ۹۵۵م. (۷) ابوعبید بکری، عبدالله، المسالک و الممالک، به کوشش وان لون و ا فره، تونس، ۹۹۲م. (۸) ادریسی، محمد، نزهة المشتاق، پورت سعید، مکتبة الثقافة الدینیه. (۹) بستانی، بطرس، دائرة المعارف، بیروت، دارالمعرفه. (۱۰) عنان، محمدعبدالله، دولة الاسلام فی الاندلس، قاهره، ۴۰۸ق/۹۸۸م. (۱۱) عنان، محمدعبدالله، دول الطوائف، قاهره، ۳۸۰ق/۹۶۰م. (۱۲) عنانف محمدعبدالله، عصر المرابطین و الموحدین فی المغرب و الاندلس، قاهره، ۳۸۴ق/۹۶۴م. (۱۳) مقری، احمد، نفح الطیب، به کوشش احسان عباس، بیروت، ۳۸۸ق/۹۶۸م؛ ۷ - پانویس
۸ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «»، شماره۴۸۸۷. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی
|