امتناع بالقیاسامتناع بالقیاس از اصطلاحات فلسفی بوده و یکی از اقسام امتناع میباشد. ۱ - تعریف امتناعهر مفهومی هنگامی که در نسبت با وجود در نظر گرفته شود، اگر نفی وجود برایش ضروری باشد، یعنی ثبوت عدم برایش ضروری باشد، ممتنع نامیده میشود.[۱] ۲ - اقسام امتناعامتناع بر سه قسم است: امتناع بالذات، امتناع بالغیر و امتناع بالقیاس الی الغیر. [۱]
شیرازی، صدرالدین، اسفار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م، ج۱، ص۱۶۱ـ۱۷۱.
۲.۱ - امتناع بالذاتامتناع بالذات یک چیز، امتناعی است که در آن، ذات یک چیز صرف نظر از هر چیز دیگر، در اتصاف به "ضرورت عدم" کافی است. [۲]
طباطبایی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق، ص۶۳.
۲.۲ - امتناع بالغیرامتناع بالغیر یک چیز به معنی امتناعی است که در آن، ذات یک چیز، برای اتصاف به "ضرورت عدم" کافی نیست و شیء دیگری باید آن امتناع را به آن چیز اعطاء کند. پس امتناع بالغیر امتناعی است که از سوی علتی اعطاء میشود. [۳]
طباطبایی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۲۰ق، ص۶۳.
۲.۳ - امتناع بالقیاسامتناع بالقیاس الی الغیر، به معنی امتناعی است که برای یک شیء در مقایسه با شیء دیگری حاصل میشود. ۳ - تفاوت امتناع بالقیاس و بالغیردر امتناع بالقیاس الی الغیر، برخلاف امتناع بالغیر، شیء دیگر علت امتناع نیست که ضرورت عدم را اعطاء کند؛ بلکه عقل انسان با توجه به آن شیء دیگر، امتناع را برای شیء اول لازم میبیند. مثلا علت در مقایسه با نبود معلولش، ضرورتا معدوم است [۴]
سبزواری، ملاهادی، شرح المنظومة، تهران، ناب، ۱۳۶۹ش، ج۲، ص۲۵۳.
ولذا علت با در نظر گرفتن عدم معلولش، ممتنع خواهد بود که این امتناع، "امتناع بالقیاس الی الغیر" است. در این مثال، امتناع علت، معلول "عدم معلول" نیست که بگوییم "عدم معلول"، امتناع را به علتش اعطاء کرده است. بلکه عقل با توجه به اینکه "اگر علت باشد معلول هم هست"، و با توجه به نبود معلول، نتیجه میگیرد که حتما و ضرورتا علت وجود ندارد که معلول آن نیز نیست. پس این "ضرورت عدم" علت یا "امتناع" علت، ناشی از مقایسه عقلی است نه ناشی از عدم معلول. ۴ - ضرورت امتناع عدم علت و معلولیفلاسفه، در این مورد ضرورت امتناع عدم علت و معلولی میگویند، آن شیء دیگر، خواهان امتناع شیء مورد نظر است نه علت آن؛ به عبارت دیگر، این امتناع ناشی از استدعاء غیر است نه اقتضاء آن. [۵]
علامه صباصبایی، نهایة الحکمة، ص۶۳.
اگر معلول را نیز با "عدم علت" آن در نظر گیریم، و توجهی به این نداشته باشیم که عدم معلول، معلول عدم علت است، بلکه به این مطلب توجه داشته باشیم که معلول تنها از سوی علتش میتواند به وجود آید در این صورت، فرض عدم علت، استدعای عدم معلول را دارد ولذا معلول در قیاس با عدم علتش، ممتنع بالقیاس خواهد بود. همچنین دو چیز متضایف (مثل "بالا" و "پایین" که تصور هریک از آن دو، تصور آن دیگری را نیز به همراه دارد)، اگر یکی در مقایسه با نبود دیگری در نظر گرفته شود، دارای امتناع بالقیاس خواهد بود. [۶]
سبزواری، شرح منظومه، ج۲، ص۲۵۱.
۵ - امتناع در موجوداتهر موجود و هر معدومی دارای امتناع بالقیاس میتواند باشد؛ در مورد موجودها باید گفت هر موجود یا واجب بالذات است یا ممکن بالذات؛ اگر واجب بالذات باشد و آن را نسبت به فرض "نبودن معلولش" در نظر گیریم، دارای امتناع بالقیاس میشود. اما اگر ممکن بالذات باشد و آن را با فرض "نبود علتش" بسنجیم، دارای امتناع بالقیاس خواهد بود. در مورد معدومها نیز باید گفت هر معدوم یا ممتنع بالذات است یا ممکن بالذات؛ اگر ممتنع بالذات باشد و آن را نسبت به "وجود معلولش" در نظر گیریم، دارای امتناع بالقیاس میشود و اگر ممکن بالذات معدومی باشد و آن را با "وجود علتش" بسنجیم، ممتنع بالقیاس خواهد بود. [۷]
ملا صدرا، اسفار، ج۱، ص۱۵۲.
۶ - پانویس
۷ - منبعسایت پژوهه، برگرفته از مقاله «امتناع بالقیاس». |