بهاءالدین محمد بن مؤید بغدادیبَهاءُالدّین بَغْدادی، محمد بن مؤید بغدادی (یا بغدادکی) خوارزمی (زنده در۵۸۸ق/۱۱۹۲م)، از منشیان و مترسلان بنام سدۀ ۶ق/۱۲م بود. ۱ - زندگینامهوی در بغدادک از نواحی خوارزم متولد شد. [۱]
حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۶۶۸، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۲]
جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، ج۱، ص۴۲۴، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۳]
قزوینی، محمد، تعلیقات بر لبابالالباب، ج۱، ص۳۴۹-۳۵۰.
بهاءالدین در دربار سلطان علاءالدین تکش خوارزمشاه (د۵۹۶ق/۱۲۰۰م) منصب دبیری داشت. [۴]
جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۲، ص۲۳، به کوشش مهدی قزوینی، لیدن، ۱۳۳۴ق/۱۹۱۶م.
[۵]
هدایت، رضاقلی، مجمعالفصحا، ج۱، ص۴۴۳، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، ۱۳۳۶ش.
سال تولد، وفات و جزئیات زندگی او دانسته نیست؛ اما آنچه از منابع کهن به ویژه تاریخ جهانگشای جوینی برمیآید، این است که وی در ۵۸۲ق/۱۱۸۶م، هنگامی که سلطان تکش خوارزمشاه، شادیاخ (همین دانشنامه، نیشابور) را محاصره میکند، ملازم رکاب او بوده است. این محاصره دو ماه به طول میانجامد و سپس میان سلطان تکش با سنجرشاه(د۵۹۵ق)، حاکم شادیاخ صلحنامهای امضا میشود. سلطان تکش دست از محاصره میکشد و منشی خود، بهاءالدین بغدادی را به همراه دو تن دیگر برای اتمام مصالحه نزد منکُلبِک (یامنگلی بیک، مق ۵۸۳ق)، اتابک سنجرشاه میفرستد، منکُلبِک بهاءالدین را با همراهانش محبوس کرد و مقیّد نزد سلطان شاه (د۵۸۹ق)، برادر کهتر تکش که با وی در جنگ بود، فرستاد. بغدادی از ۵۸۲تا۵۸۵ق، در زندان به سربرد و سرانجام، بعد از مصالحۀ تکش با سلطان شاه، با همراهان خود نزد تکش بازگشت. [۶]
جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۲، ص۲۳_ ۲۶، به کوشش مهدی قزوینی، لیدن، ۱۳۳۴ق/۱۹۱۶م.
[۷]
قزوینی، محمد، تعلیقات بر لبابالالباب، ج۱، ص۳۲۸-۳۳۰.
۲ - وفاتدربارۀ سال وفات بهاءالدین بغدادی، برخی گفتهاند: وقتی که شمسالدین مسعود (مق ۵۹۶ق)، وزیر سلطان تکش به دلیلی نامعلوم از بهاءالدین آزرده خاطر شد، وی را محبوس کرد و او در حبس، به سال ۵۴۵ق درگذشت [۸]
رازی، امین احمد، هفت اقلیم، ج۱، ص۱۰۶، به کوشش جواد فاضل، تهران، ۱۳۴۰ش.
[۹]
هدایت، رضاقلی، مجمعالفصحا، ج۱، ص۴۴۴، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، ۱۳۳۶ش.
اما سال وفات یاد شده مسلماً نادرست است، زیرا به روایت تاریخ جهانگشای، بهاءالدین بغدادی در ۵۸۸ق زنده بود و در جوین با جد پدری عطاملک جوینی، یعنی بهاءالدین محمد بن علی در حضور سلطان تکش مناظره کرده است. [۱۰]
جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، ج۲، ص۲۸، به کوشش مهدی قزوینی، لیدن، ۱۳۳۴ق/۱۹۱۶م.
[۱۱]
قزوینی، محمد، بیست مقاله، ج۲، ص۲۵۵، تهران، ۱۳۲۲ش.
۳ - آشنایی بهاءالدین با خاقانیبه گفتۀ برخی نویسندگان، بهاءالدین بغدادی برادر کهتر مجدالدین بغدادی، صوفی، شاعر و نویسندۀ اواخر سدۀ ۶ و اوایل سدۀ ۷ق است. [۱۲]
حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، ج۱، ص۶۶۸، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش.
[۱۳]
هدایت، رضاقلی، مجمعالفصحا، ج۱، ص۴۴۳، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، ۱۳۳۶ش.
ظاهراً بهاءالدین با خاقانی شروانی نیز آشنایی داشته است و برخی محققان، قصیدۀ خاقانی [۱۵]
خاقانی شروانی، دیوان، ج۱، ص۲۷۵، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، ۱۳۵۷ش.
را به مطلع: طفلیّ و طفیل توست آدم خردیّ و زبون توست عالم در مدح بهاءالدین میدانند، چنانکه در یکی از نسخ خطی دیوان خاقانی، عنوان این قصیده چنین است: «در مدح و ستایش بهاءالدین محمد، دبیر خوارزمشاه بن ایل ارسلان». [۱۶]
سجادی، ضیاءالدین، حاشیه بر دیوان خاقانی تهران، ج۱، ص۲۷۵.
فروزانفر [۱۷]
فروزانفر، بدیعالزمان، سخن و سخنوران، ج۱، ص۶۳۴، تهران، ۱۳۵۰ش.
با استناد به این نکته و نیز با توجه به چند بیت از خاقانی، [۱۸]
خاقانی شروانی، دیوان، ج۱، ص۲۷۶، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، ۱۳۵۷ش.
بر آن است که خاقانی قطعاً آن قصیده را در ۵۸۰ق در ستایش بهاءالدین بغدادی سروده است تا برای تدارک سفرش به خوارزم، نزد سلطان تکش سفارش کند. ۴ - آثار بهاءالدینبرخی از آثار بهاءالدین عبارتن از: ۴.۱ - التوسل الی الترسلالتوسل الی الترسل، یا رسالات بهایی. این کتاب مشهورترین اثر بهاءالدین بغدادی است و نسخههای خطی آن در کتابخانههای لیدن، پاریس و نورعثمانیۀ استانبول موجود است. عکس و میکروفیلم آن نسخهها نیز در کتابخانههای ملی و مرکزی دانشگاه تهران نگهداری میشود. [۱۹]
Blochet، E، ج۲، ص۲۶۰، Catalogue des manuscrits persans، Paris، ۱۹۱۲.
[۲۰]
منزوی، خطی، ج۳، ص۲۰۹۴-۲۰۹۵.
[۲۱]
مرکزی، میکروفیلمها، ج۱، ص۶۱.
[۲۲]
مرکزی، میکروفیلمها، ج۱، ص۵۹۳.
این کتاب براساس نسخههای لیدن و پاریس توسط احمد بهمنیار در ۱۳۱۵ش در تهران به طبع رسیده است. التوسل الی الترسل شامل یک مقدمه، دو فصل کوتاه و ۳ قسم (باب) مفصل است: قسم اول، مشتمل است بر منشورها، فرمانها و عهدنامههای حکومتی، فتحنامهها و یک سوگندنامه؛ قسم دوم، حاوی فرمانها، تحیتنامهها و نامههایی است که سلطان برای ملوک و بزرگان وقت فرستاده است؛ قسم سوم، شامل نامههای خصوصی، رقعهها و مدایحی است که نویسنده به دوستان خود و بزرگان عهد نوشته است. بهاءالدین بغدادی شیوۀ نویسندگی خود را در این اثر التقاطی از سبکهای مختلف نثر نویسی، از نثر ساده تا نثر مسجع و متکلف، میداند [۲۳]
بهاءالدین بغدادی، محمد، التوسل الی الترسل، ج۱، ص۱۰-۱۱، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۱۵ش.
اما آنچه در سراسر متن کتاب دیدهمیشود، نثری است مصنوع و مشحون از هنرهای و صنایع ادبی و نیز واژگان، اشعار و امثلۀ عربی؛ چنانکه به گفتۀ بهار اگر چه منشآت بهاءالدین بغدادی از حیث انسجام و صحت قواعد ادبی بینقص است، اما تکلفات ادبی مفرط در متونی از این دست، مقدمۀ تباهی نثرنویسی را در سدههای بعد فراهم میکند. [۲۴]
بهاءالدین بغدادی، محمد، التوسل الی الترسل، ج۲، ص۳۷۹-۳۸۰، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۱۵ش.
این کتاب تا مدتها سرمشق منشیان، مترسلان و ادبا در نامهنگاری و فن انشا بوده است. نویسندگانی چون عوفی، سعدالدین وراوینی در تحریر مرزباننامه، [۲۵]
مرزبان بن رستم، مرزباننامه، ج۱، ص۴، تحریرسعدالدین وراوینی، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۳۳۶ش.
و محمد بن هندوشاه استادی او را در فن ترسل و بلاغت ستودهاند. [۲۶]
عوفی، محمد، لبابالالباب، ج۱، ص۱۳۹، به کوشش ادوارد براون، لیدن، ۱۳۲۴ق/۱۹۰۶م.
[۲۷]
نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستور الکاتب، ج۱، ص۹، به کوشش علیزاده، مسکو، ۱۹۶۴م.
[۲۸]
نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستور الکاتب، ج۲، ص۳۴۰-۳۴۱، به کوشش علیزاده، مسکو، ۱۹۶۴م.
التوسل الی الترسل، علاوه بر ارزش ادبی، از لحاظ بررسی اوضاع تاریخی، اجتماعی و سیاسی ایران در اواخر دورۀ خوارزمشاهیان نیز اهمیت شایانی دارد.۴.۲ - رسالۀ شادیاخ«رسالۀ شادیاخ» یا «رسالۀ حبسیه»، نامهای است بلند به سبک التوسل الی الترسل. دو نسخۀ خطی از این رساله، یکی در کتابخانۀ لیدن و یکی نیز همراه با نسخۀ التوسل الی الترسل در کتابخانۀ ملی پاریس موجود است. [۲۹]
قزوینی، محمد، تعلیقات بر لبابالالباب، ج۱، ص۳۳۰.
عوفی دربارۀ اهمیت «رسالۀ شادیاخ» مینویسد: «آن یک نامه برهزار دفتر ترجیح دارد و آن نامه مشهور است». [۳۰]
عوفی، محمد، لبابالالباب، ج۱، ص۱۴۲، به کوشش ادوارد براون، لیدن، ۱۳۲۴ق/۱۹۰۶م.
این نامه را بهاءالدین بغدادی هنگامی که در قید منکلبک گرفتار بوده ـ یا بعد از انتقال به زندان سلطان شاه ـ برای شهابالدین منشی النظر (منشی حضور)، به خوارزم نوشته، و از گرفتاریهای حبس در زندان شادیاخ نالیده است و ابیات شکوهآمیز او که در حبس شادیاخ سروده، گواه این مدعاست، [۳۱]
بهاءالدین بغدادی، محمد، التوسل الی الترسل، ج۱، ص۳۲۳، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۱۵ش.
«رسالۀ شادیاخ» در انتهای التوسل الی الترسل به کوشش بهمنیار به چاپ رسیده است.۴.۳ - اشعاربهاءالدین بغدادی چند قصیدۀ عربی و فارسی، مفردات و قطعاتی سخته و زیبا دارد که در جای جای منشآتش در کتاب التوسل الی الترسل درج کرده است. در بعضی از تذکرهها اشعار دیگری هم از او نقل شده است. [۳۲]
عوفی، محمد، لبابالالباب، ج۱، ص۱۳۹-۱۴۲، به کوشش ادوارد براون، لیدن، ۱۳۲۴ق/۱۹۰۶م.
بهاءالدین بغدادی ظاهراً دیوان اشعار مستقلی نداشته است و حتی صاحب الذریعه به وجود ذکر «دیوان» اشعار به نام بهاءالدین، با قید «اَوشعره» مینمایاند که شخصاً دیوان وی را ندیده است. ۵ - فهرست منابع(۱) آقابزرگ، الذّريعة إلى تصانيف الشّيعة. (۲) بهاءالدین بغدادی، محمد، التوسل الی الترسل، به کوشش احمد بهمنیار، تهران، ۱۳۱۵ش. (۳) بهار، محمدتقی، سبکشناسی، تهران، ۱۳۵۶ش. (۴) بهمنیار، احمد، مقدمه بر التوسل (نک: هم، بهاءالدین بغدادی). (۵) جامی، عبدالرحمان، نفحات الانس، به کوشش مهدی توحیدیپور، تهران، ۱۳۶۶ش. (۶) جوینی، عطاملک، تاریخ جهانگشای، به کوشش مهدی قزوینی، لیدن، ۱۳۳۴ق/۱۹۱۶م. (۷) حمدالله مستوفی، تاریخ گزیده، به کوشش عبدالحسین نوایی، تهران، ۱۳۳۹ش. (۸) خاقانی شروانی، دیوان، به کوشش ضیاءالدین سجادی، تهران، ۱۳۵۷ش. (۹) رازی، امین احمد، هفت اقلیم، به کوشش جواد فاضل، تهران، ۱۳۴۰ش. (۱۰) سجادی، ضیاءالدین، حاشیه بر دیوان خاقانی تهران (هم). (۱۱) عوفی، محمد، لبابالالباب، به کوشش ادوارد براون، لیدن، ۱۳۲۴ق/۱۹۰۶م. (۱۲) فروزانفر، بدیعالزمان، سخن و سخنوران، تهران، ۱۳۵۰ش. (۱۳) قزوینی، محمد، بیست مقاله، تهران، ۱۳۲۲ش. (۱۴) قزوینی، محمد، تعلیقات بر لبابالالباب. (۱۵) مرزبان بن رستم، مرزباننامه، تحریرسعدالدین وراوینی، به کوشش محمد قزوینی، تهران، ۱۳۳۶ش. (۱۶) مرکزی، میکروفیلمها. (۱۷) منزوی، خطی. (۱۸) نخجوانی، محمد بن هندوشاه، دستور الکاتب، به کوشش علیزاده، مسکو، ۱۹۶۴م. (۱۹) هدایت، رضاقلی، مجمعالفصحا، به کوشش مظاهر مصفا، تهران، ۱۳۳۶ش. (۲۰) Blochet، E، Catalogue des manuscrits persans، Paris، ۱۹۱۲. ۶ - پانویس
۷ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «بهاءالدین محمد بن مؤید بغدادی»، شماره۵۲۰۲. ردههای این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی
|